Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «ایران آنلاین»
2024-05-03@15:22:46 GMT

شهردار مغضوب

تاریخ انتشار: ۱۸ آذر ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۵۹۶۷۱۸۱

شهردار مغضوب

احمد نفیسی فرزند مهدی سال ۱۲۸۹ در اصفهان به دنیا آمد. او دوره ابتدایی را در دبیرستان «حکیم نظامی» اصفهان به پایان رساند و از دبیرستان سعدی دیپلم گرفت و در دانشگاه رشته علوم سیاسی خواند. نفیسی دوره فوق‌لیسانس را در رشته حسابداری صنعتی و امور اداری از «آمریکن یونیورسیتی» واشنگتن دریافت کرد. سعیده سلطانی مقدم

ایران آنلاین /  در بازگشت به ایران در سازمان برنامه به‌کار پرداخت و در وزارتخانه‌های مختلف شغل‌های زیادی را به عهده گرفت.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

از جمله: مدیر کل امور اداری سازمان برنامه، مدیر کل وزارت اقتصاد ملی، رئیس کل دفتر وزارت اقتصاد، بازرس اداره کل بودجه، معاون کل غله، مدیر رفاه اجتماعی سازمان برنامه، نماینده مدیرعامل و قائم مقام نخست‌وزیر در مراجع عمومی صاحبان سهام برنامه، عضو کمیسیون عالی تبلیغات سازمان برنامه، مدیر مجله «ایران‌آباد» و شهردار تهران. احمد نفیسی از طرفداران سرسخت امینی و عضو حزب ایران بود.
شهردار مغضوب شهرداری تهران در دهه 1340
در سال ۱۳۳۳ وقتی «ابوالحسن ابتهاج» که در بانک بین‌الملل در واشنگتن مشغول بود، به‌عنوان مدیرعامل سازمان برنامه انتخاب شد و از احمد نفیسی خواست که با او همکاری کند، این‌گونه شد که احمد نفیسی از وزارت اقتصاد ملی به سازمان برنامه رفت. چند سالی مشغول کار در آنجا بود که به معاونت سازمان برنامه رسید. هنگامی که «دکتر محسن نصر» شهردار تهران بود به معاونت شهرداری تهران رسید، در این زمان اداره امور شهر تهران با او بود تا اینکه در پنج خرداد ماه ۱۳۴۰ در زمان نخست‌وزیری «دکتر علی امینی» به‌عنوان شهردار معرفی شد و تا ۱۸ آذر ۱۳۴۲ که حکم بازداشت او صادر شد، در این سمت فعالیت داشت. وی در این زمان بود که «پارک ساعی» را ایجاد کرد، نفیسی زمانی که تاکسیرانی در ایران به‌خصوص تهران شروع به‌کارکرد یکی از اعضای سازمان مزبور بود و خود او نیز چندین دستگاه تاکسی داشته و کار می‌کرده است.

او از همان آغاز کار به‌عنوان شهردار موردتوجه شاه قرار گرفت، در این ایام شاه مرتب نفیسی را می‌پذیرفت و ساعت‌ها در دفتر مخصوصش با او صحبت می‌کرد. این سال‌ها توجه شاه به نفیسی برای همه آشکار بود؛ به‌طوری که اطرافیان او را نخست‌وزیر آینده می‌دانستند. «حسنعلی منصور» رئیس «کانون مترقی» و وزیر پیشین که علاقه داشت نخست‌وزیر بشود، چندبار از نفیسی خواست که اگر خودش نامزد نخست‌وزیری نیست، به او برای رسیدن به این مقام کمک کند. بعد از برنامه «انقلاب سفید» و حوادث خونین خردادماه سال ۱۳۴۲ شاه همه قدرت را به دست گرفت و دیگر نمی‌خواست قدرتش را از دست بدهد و تحمل کسانی که فکر می‌کرد، برای او خطرآفرین شده بودند را دیگر نداشت و دیگر نمی‌خواست افرادی مانند نفیسی باعث نگرانی خاطر او باشند.

علل واقعی تیرگی روابط شاه با نفیسی معلوم نیست اما گفته می‌شود، توجه بعضی سفرای خارجی به نفیسی یا چاپ عکس بزرگ احمد نفیسی و «ژنرال دوگل» در یکی از مجله‌های معتبر فرانسه در جریان سفر «دوگل» به تهران سبب شد نظر شاه به نفیسی تغییر پیدا کند و از طرفی نفیسی نیز با «دکتر مهدی پیراسته» «وزیر کشور» اختلاف داشت و کار این دو به مشاجره و منازعه کشید. در آن زمان «انجمن شهر تهران» وجود نداشت و وزیر کشور قائم‌مقام انجمن شهر بود و کارهای شهرداری تهران باید به تصویب و امضای وزیر کشور می‌رسید. کشمکش از هر دو طرف شدت یافت، نفیسی متکی به نمایندگان مجلس و مقامات عالیه کشور بود و «پیراسته» قاضی و قانوندان بود. «دکتر پیراسته» که زمانی وکیل دادگستری بود، می‌دانست، پرونده‌های محکمه‌پسند چگونه ساخته می‌شود و با توجه با اختلافاتی که با نفیسی و عواملی که در شهرداری داشت، مکرر گزارش‌هایی درباره نفیسی به عرض می‌رساند. شاه هم که در این هنگام برای چنین گزارشاتی آمادگی پیدا کرده بود، پیراسته را تشویق به این کار کرد و تمام این‌ها به منجر به بازداشت‌شدن نفیسی و زندان رفتن او شد. نفیسی متهم به تصرف غیرقانونی در اموال دولت شده بود.

او در طبقه زیرین وزارت دادگستری بازداشت شد. روز اول بازداشت، یک بازپرسی هشت ساعته از او می‌شود و به‌دنبال آن قرار بازداشت صادر می‌شود. نفیسی دو نفر را برای وکالت خود انتخاب می‌کند، یکی «صادق بهداد» و دیگری «محمد شاهکار» که نماینده مجلس شورای ملی بود.   «دکتر شاهکار» وکیل نفیسی در این پرونده به مهم‌ترین اتهام وی یعنی ماجرای خرید زمین رباط‌کریم پرداخت.   اوایل بازداشت نفیسی به غیر از وکلای مدافع افراد دیگری اجازه ملاقات با او در زندان را نداشتند و او به مطالعه کتب فارسی و انگلیسی و فرانسه و نیز نوشتن نامه برای دختر خود که در انگلستان تحصیل می‌کرد، مشغول بود. دستگیری نفیسی چون یک دفعه صورت گرفت، برای مردم موجب ابهاماتی شد که «محمدرضا شاه» در پاسخ به این ابهامات گفت: «مبارزه با فساد در این مملکت به‌طور قطع به عمل می‌آید و هر کسی ولو گذشته درخشانی داشته باشد، اگر منحرف شد، تحت‌تعقیب قرار خواهد گرفت» و در ادامه می‌گوید؛ «پرونده نفیسی در مرحله اتهام است و معنی اتهام محکومیت نیست.» از جمله کسانی که در این دوره با او ملاقات داشتند، «بهداد» وکیل مدافع او و دختر ۱۶ ساله‌ نفیسی و همسرش «نزهت نفیسی» نماینده مجلس شورای ملی بود که فقط در ۲۵ ساعت اول بازداشت موفق به یک‌بار ملاقات شده بود.

  نفیسی اولین شهرداری نبود که تحت تعقیب قرار می‌گرفت؛ اما موقعیت او حساس بود، او ریاست نخستین «کنگره آزاد زنان» و «مردان ایران» را به عهده داشت و در انتخابات پارلمانی ۲۰۰ نماینده مجلس شورای ملی کم و بیش دخالت داشت، به‌علاوه طی ریاست بر شهرداری به ۵ تن از پادشاهان و روسای جمهور کشورهای بزرگ جهان کلید طلایی شهر تهران را اهدا کرد و به‌خاطر این موقعیت زندان و تعقیب هیچ‌یک از شهرداران تا آن موقع به اندازه نفیسی در جامعه اثر نگذاشته بود و زمانی که همه فکر می‌کردند او به وزارت برسد، سر از زندان درآورد. به هر صورت او در بازپرسی روز پنج‌شنبه ۳۱ اردیبهشت ۱۳۴۳ مدرکی به بازپرس می‌دهد مبنی بر اینکه «جمع پرداختی به مقاطعه‌کاران یک میلیون و چهارصد هزار تومان بوده است، آن‌هم سفته عهده بانک اصناف «سی میلیون تومان» و چون مورد مقاطعه تحویل قطعی نشده و بر فرض تحویل قطعی برابر ماده ۱۵ قرار داد منعقده فی‌مابین شهرداری و مقاطعه‌کار چنانچه به‌نظر کارشناسان هزینه زائد بر کار پرداخت شود، شهرداری مجاز است از اموال مقاطعه کار طلب خود را تامین کند.»  نفیسی در آن زمان گفته بود، چنانچه بخواهد با قید کفیل یا ضامن آزاد شود، چون اموال و اسنادی ندارد، در زندان می‌ماند؛ ولی دوستانش اعلام کردند که آماده‌اند هر نوع تضمین و کفیلی را بسپارند.

سرانجام دادگاه نفیسی
  پس از ۷ ماه بازداشت قرار مجرمیت احمد نفیسی در اواخر تیرماه ۱۳۴۳ صادر شد. بازپرس دیوان کیفری در این قرار که برای تایید دادستان دیوان کیفری فرستاده شده بود، برای مدیرفنی شهرداری نفیسی و سه نفر از مهندسان ناظر و یکی از مقاطعه‌کاران نیز قرار مجرمیت صادر کرد؛ اما بعد از دو سال بازجویی و تشکیل این پرونده قریب به ۱۳ کارتنی که هر کارتن شامل ۲۰۰۰ برگ بازجویی؛ یعنی ۲۶ هزار برگ تحقیق از احمد نفیسی و عده‌ای از مدیران‌کل شهرداری بود، در هفته اول آبان سال ۱۳۴۴ قرار مجرمیت وی رد شد. «آقای مخبر» بازپرس دادسرای دیوان کیفری قرار مجرمیتی علیه نفیسی و سایر متهمان در قریب به ۲۵۰ صفحه تنظیم و جهت صدور کیفرخواست و اظهارنظر دادستان دیوان کیفری به دادسرای دیوان کیفری فرستاد.

دادستان دیوان کیفری نیز پرونده مزبور را جهت اظهارنظر به «آقای پارسایی» دادیار دادسرای دیوان کیفر ارجاع کرد و وی پس از چند هفته مطالعه مجرمیت صادره از طرف بازپرسی دادسرا را رد می‌کند، به همین جهت «آقای صفوی» دادستان دیوان کیفر می‌گوید، چند روز آینده نظر «دادیار دادسرا» در مورد پرونده مورد مطالعه قرار خواهد گرفت و نظر قطعی اعلام خواهد شد؛ ولی مطالعه برای مدت نامعلومی به تعویق افتاد و به همین جهت آغاز محاکمه نیز به تعویق افتاد. بالاخره نفیسی در شهریور سال ۱۳۴۵ با سپرده ۵۵۰ میلیون ریال آزاد شد و در نهایت پس از بحث‌ها و واکنش‌های فراوان محاکمه نفیسی در تاریخ ۲۱ شهریور ۱۳۴۶ در شعبه اول دیوان کیفر آغاز شد؛ اما نتیجه کار به اعلام برائت نفیسی منتهی شد. موقعی که این حکم به وسیله شعبه دیوان‌عالی کشور صادر شد نفیسی با دریافت گذرنامه به سوئیس رفت. ضمنا تمام حقوق و مزایای عقب افتاده خود را دریافت کرد.

منابع: بهزادی، علی؛ شبه‌خاطرات، تهران، زرین،۱۳۷۷، ج ۳، ص ۶۶۲
- نفیسی، احمد؛ برنده‌ها هم بازنده‌اند (خاطرات احمد نفیسی)، تهران، علم، ۱۳۷۸، ص۱۷۸


-----------

نفیسی: چگونه شهردار شدم؟
... روزی آقای امینی مرا برای معرفی نزد شاه به پارک خیام که بالاتر از اداره برق در میدان شهدا بود برد. قرار بود شاه آنجا بیاید و مقدمات انقلاب سفید را بذرپاشی کند. در آنجا وقتی شاه مرا دید و گفت: چطور اینجا آمدید؟ جواب دادم: آقای نخست‌وزیر مرا به شهرداری آوردند و به دستور ایشان اینجا آمدم. شاه گفت: بسیار کار خوبی شده و ما با شهرداری خیلی کار داریم. وقتی بازدید تمام شد، شاه به امینی گفت: سری هم به پارک شهر بزنیم. آنجا خلوت است و راحت‌تر صحبت می‌کنیم. شما با شهردار، روحانی و شجاع ملایری بروید. فلانی (یعنی ما) با من می‌آید. آنجا شاه گفت: ما برنامه‌هایی در سر داریم و قبلا انتظار داشتیم نخست‌وزیران سابق اجرا کنند و حالا قدم اول را آقای امینی برای اصلاحات ارضی برداشتند. برای اجرای بهتر این برنامه‌ها به نیروهای جوان احتیاج داریم و من مایلم برای رسیدن به این اهداف نیروهای جوان کمک کنند. بعد به من رو کرد و گفت: باید ترتیبی برای ملاقات بیشتر بدهید، دستورات بعدی را ما اعلام خواهیم کرد. این مطالب را گفت و رفت. من آهسته به دکتر امینی گفتم: امیدوارم آقای نصر از این ملاقات ناراحتی نداشته باشد. امینی گفت: چیز مهمی نیست و هیچ نگران نباش اما دکتر نصر چند روزی با من سرسنگین بود.
نفیسی: چگونه شهردار شدم؟
بعد از سه، چهار ماه که در شهرداری مشغول بودم روزی احمد نامدار به من اطلاع داد که شاه به امینی گفته که نصر در شهرداری کارش تمام است و باید برود. شما فردا به نخست‌وزیری بیایید. فردا صبح به نخست‌وزیری رفتم. ابتدا امیر عزیزی ــ وزیر کشور ــ آمد و گفت: سه چهار ماه قبل شاه به من گفت: این جوان را که آوردید و معاون شهردار قرار دادید بهتر است شهردار باشد و من به شاه گفتم: نخست‌وزیر نسبت به نصر رودرواسی دارد ولی تمام احتیاجات او را به نفیسی دادیم.  یک ماه بعد شاه به من گفت: این [نفیسی] که همه کارها را بلد است چرا کسی را بالای سرش گذاشته‌‌اید مجددا همین جواب را به ایشان دادم. پریروز باز مرا خواستند و گفتند من نمی‌خواهم این [دکتر نصر] شهردار باشد، باید فلانی [نفیسی] را شهردار کنید. مطلب را به نخست‌وزیر گفتم و ایشان هم خیلی ناراحت شد و می‌گوید حالا من با دکتر نصر چه کار کنم؟ من هم به ایشان گفتم: آقا اگر تو دکتر نصر را می‌خواهی استعفا بده و اگر مایلی نخست‌وزیر باشی اینقدر شاه را ناراحت نکن. تو که وزیران خودت را این جور انتخاب کردی و بیشتر آنان را نمی‌شناختی حالا چه اصراری نسبت به نصر داری؟

در این بین آقای دکتر امینی وارد شد و خطاب به من گفت: از دست تو روز و شب ندارم. گفتم: عجب من چوب دو سر طلا شدم. عنوان مال دیگری است و زحمتش مال من، تازه بدهکارم. دکتر امینی گفت: حقیقتش من برای دکتر نصر ناراحتم. به ایشان گفتم: اجازه می‌دهید من پیشنهاد بکنم؟ گفت: بگو. گفتم: شما و دکتر نصر و آقای اشتری که وزیر مشاور شماست هر سه برای موعظه خوب هستید به‌طوری‌که برای هر کسی صحبت کنید، طرف پس از تعظیم، حق را به شما می‌دهد. دکتر نصر را هم به‌عنوان وزیر مشاور معرفی کنید. این کار برای ایشان خیلی بهتر و راحت‌تر از کار شهرداری است و میدان وسیعی برای صحبت ایشان فراهم می‌کند. امیرعزیزی بلافاصله بلند شد و مرا بوسید.

دکتر امینی گفت: پیشنهادت عالی است و فوری گوشی تلفن را برداشت و از وزیر دربار خواست که از شاه پنج دقیقه وقت بگیرد برای یک کار فوری و مثل برق عازم دربار شد. فوری هم برگشت. عزیزی از او پرسید: چی شد؟ امینی گفت: وقتی این پیشنهاد را به شاه گفتم، گفتند: چرا ده دقیقه قبل که اینجا بودی نگفتی؟ جواب دادم که این پیشنهاد را احمد نفیسی داد. شاه گفت: اینکه عقلش می‌رسد هم تو را خوشحال و هم شر این مرد را از سر من کوتاه کند، چرا زودتر او را سر کار نیاوردی؟ خلاصه آقای دکتر نصر وزیر مشاور شد. اما دکتر امینی هنوز حاضر نبود مرا به‌عنوان شهردار معرفی کند و به امیرعزیزی گفت: فلانی را برای معرفی نزد شاه ببرید به‌عنوان کفیل شهرداری. روزی که با عزیزی به کاخ سعدآباد رفتیم وزیر کشور خطاب به شاه گفت: برحسب دستور آقای نخست‌وزیر، احمد نفیسی را به‌عنوان کفیل شهرداری معرفی می‌کنم. شاه گفت: باز هم که شهردار نشد. عزیزی گفت: قربان، به نظر آقای نخست‌وزیر ایشان برای این کار خیلی جوانند. شاه گفت: نخیر، باید شهردار تهران باشد…/ دنیای اقتصاد

احمد نفیسی، کتاب خاطرات «برنده‌ها هم بازنده‌اند»


 

منبع: ایران آنلاین

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت ion.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایران آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۵۹۶۷۱۸۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

(ویدیو) نظر وزیر اسبق بهداشت درباره برجام و ظریف

 دکتر رضا ملک‌زاده، وزیر بهداشت در دولت اکبر هاشمی رفسنجانی، فوق تخصص گوارش و کبد و عضو پیوسته فرهنگستان علوم پزشکی گفت: واقعاً آن کاری که ما در برجام انجام دادیم بی‌نظیر بود، رفتیم با همه قدرت‌های دنیا پشت یک میز نشستیم و با کار‌هایی که دکتر ظریف انجام داد افتخاری به دست آمد، اما متاسفانه افرادی که اصلاً برجام را نخواندند با آن مخالفت کردند تا یک پیمان افتخارآمیز برای ایران زیر سوال برود، وضعیت تحریم‌ها به‌شکلی شده که هر روز وضعیت کشور تغییر می‌کند و این ناامیدی‌ها را تشدید کرده است.

کد ویدیو دانلود فیلم اصلی

دیگر خبرها

  • شهرداری قزوین نگاه سلیقه‌ای نداشته باشد
  • پایانی بر حواشی بودجه شهرداری کرمانشاه در شورای شهر
  • تجلیل کارگران شهرداری بخش رضویه
  • (ویدیو) نظر وزیر اسبق بهداشت درباره برجام و ظریف
  • آسفالت معابر کرمان شتاب می‌گیرد/ آغاز به کار طرح «جهاد آسفالت»
  • دولت و شهرداری قم در موضوع مونوریل اختلافی ندارند/ خط B مترو نیاز شهر قم است
  • حقوق و بیمه کارگران شهرداری بندرعباس به روز شد
  • سخت‌ترین دوران‌ زندگى حضرت امیرالمومنین (ع) + فیلم
  • توضیح زاکانی درباره امکان همکاری شهرداری تهران با «طرح نور»
  • توضیح زاکانی درباره امکان همکاری شهرداری تهران با «طرح نور »