2024-05-01@22:19:03 GMT
۳۵۴ نتیجه - (۰.۰۱۱ ثانیه)
جدیدترینهای «مادر آقا»:
بیشتر بخوانید: اخبار اقتصادی روز در یوتیوب (اخبار جدید در صفحه یک)مادر شهید مدافع امنیت: امام حسین(ع)، حاجت اربعینم را داد/ پسرم را آشوبگران همچون حضرت علی اکبر در تبریز به شهادت رساندند
خبرگزاری فارس، معصومه درخشان: نوای اذان از گلدسته های مسجد در فضا می پیچد و کمی آن سوتر مادری ایستاده است و عکس فرزند قهرمانش که شهید راه عزت و امنیت شهر شده است بوسه باران می کند. نوای اذان به " اشهد انّ علی ولی الله" می رسد و مادر با صدایی رسا می گوید فرزندم فدایی ولایت و شهید عزت و امنیت این شهر شد و چه افتخاری بالاتر از این که پسرم عاقبت به خیر گردید تا در روز حساب شفیع من باشد. او کنار خودرو و موتور پسر شهیدش ایستاده با جگری گداخته از آتش به گلهای زیبای داوودی و رز نگاه می کند خودرویی که انگار برای دامادی این جوان رعنا...
مادر شهید مدافع امنیت: امام حسین(ع)، حاجتم را داد/ پسرم را آشوبگران همچون حضرت علی اکبر به شهادت رساندند
خبرگزاری فارس، معصومه درخشان: نوای اذان از گلدسته های مسجد در فضا می پیچد و کمی آن سوتر مادری ایستاده است و عکس فرزند قهرمانش که شهید راه عزت و امنیت شهر شده است بوسه باران می کند. نوای اذان به " اشهد انّ علی ولی الله" می رسد و مادر با صدایی رسا می گوید فرزندم فدایی ولایت و شهید عزت و امنیت این شهر شد و چه افتخاری بالاتر از این که پسرم عاقبت به خیر گردید تا در روز حساب شفیع من باشد. او کنار خودرو و موتور پسر شهیدش ایستاده با جگری گداخته از آتش به گلهای زیبای داوودی و رز نگاه می کند خودرویی که انگار برای دامادی این جوان رعنا به...
خبرگزاری فارس چهارمحال و بختیاری، مریم رضیپور|خورشید شروع به خودنمایی کرده بود و آفتاب خرامان خرامان خود را تا لب پلکان رسانده بود طبق معمول حیاط شسته شده بود و بوی خاک و تمیزی فضا را پُر کرده بود. گلدانهای سفالی خاکی رنگ کنار باغچه حسابی سیراب شده بودند و غنچههایشان بیتاب شکفتن. آب حوض وسط حیاط آنچنان شفاف و زلال بود که میتوانستی خود را داخل آن حسابی برانداز کنی. ماهیهای قرمز عید هم هنوز به عشق مادر زنده بودند ماهیهای قرمز عید هم هنوز به عشق مادر زنده بودند و از داخل تُنگ کوچکشان به خیال خودشان به دریاچهای عمیق و بزرگ منتقل شده بودند و حالا هم برای خودشان دنیایی آبی رنگی ساخته بودند و هر روز...
به گزارش ایرنا، شهید "مهدیآقا شریعتی" از بسیجیان لشکر ۲۵ کربلا بود که چهارم اسفندماه سال ۱۳۶۵ در عملیات کربلای چهار به درجه رفیع شهادت نائل آمد و پس از ۳۱ سال با تفحص کمیته جستجوی مفقودین در منطقه امالرصاص شناسایی و به آغوش خانواده بازگشت. همرزمانش گفتهاند که مهدیآقا با لباس غواصی در عملیات کربلای چهار شرکت کرد و پس از آن دیگر نشانی از او دیده نشد. شهید عاشقی که نخلستانهای امالرصاص نجواهای شبانه و همراه با گریه او را هیچگاه از یاد نخواهند برد. کاش توفیق زیارت چهره نورانی او را آن زمان که در کنار نهر وضو میساخت و شانههایش در زمان راز و نیاز با خدا میلرزید نصیب ما میشد. وداع با مادر مهدیآقا در خردسالی مادر...
دلم گرفته بود. سلمان، بلقیس و نوهها بودند، اما هیچکس برای من جای خالی آقا را پر نمیکرد. سفارشهای آخر او بیشتر در گوشم بود که میگفت: جاده تمدن خوب است، اما جاده ثواب بیانتهاست. به گزارش گروه فرهنگی خبرگزاری دانشجو، به مناسبت انتشار تقریظ رهبر معظم انقلاب، روی کتاب «مهاجر سرزمین آفتاب» که خاطرات کونیکو یامامورا (سبا بابایی) یگانه مادر شهد ژاپنی در ایران است، برشهایی از این اثر را انتخاب کرده و باهم میخوانیم تا شناختی از این مادر شهید که چندی پیش درگذشت به دست آوریم.در بخشهای پایانی این کتاب کونیکو یامامورا از لحظه فوت همسرش و دلتنگیهایش میگوید:آقا، ستون زندگی من بود و جای خالی پدر، مادر، برادر، و خواهرانم را پر کرده بود. نمیتوانستم ناراحتیاش...
به گزارش خبرنگار کتاب و ادبیات خبرگزاری فارس، به مناسبت انتشار تقریظ رهبر معظم انقلاب، روی کتاب «مهاجر سرزمین آفتاب» که خاطرات کونیکو یامامورا (سبا بابایی) یگانه مادر شهد ژاپنی در ایران است، برشهایی از این اثر را انتخاب کرده و باهم میخوانیم تا شناختی از این مادر شهید که چندی پیش درگذشت به دست آوریم. در بخشهای پایانی این کتاب کونیکو یامامورا از لحظه فوت همسرش و دلتنگیهایش میگوید: آقا، ستون زندگی من بود و جای خالی پدر، مادر، برادر، و خواهرانم را پر کرده بود. نمیتوانستم ناراحتیاش را ببینم. همیشه یک ساعت مانده به اذان صبح بیدار میشد، روی صندلیاش مینشست و نماز شب میخواند و بعد چند آیه را خیلی آهسته تلاوت میکرد تا وقت اذان شود...
به گزارش خبرنگار کتاب و ادبیات خبرگزاری فارس، به مناسبت انتشار تقریظ رهبر معظم انقلاب، روی کتاب «مهاجر سرزمین آفتاب» که خاطرات کونیکو یامامورا (سبا بابایی) یگانه مادر شهد ژاپنی در ایران است، برشهایی از این اثر را انتخاب کرده و باهم میخوانیم تا شناختی از این مادر شهید که چندی پیش درگذشت به دست آوریم. در بخشهای میانی این کتاب کونیکو یامامورا از چگونگی مراسم ازدواج و انتخاب نام ایرانی خود میگوید: عشق مرد ایرانی و تحقیر از سوی خانواده دو نیروی متخاصم در وجودم بود. دیگر راه برگشتی به خانواده نبود؛ و اگر هم بود، تصمیمم را گرفته بودم که با مرد ایرانی زندگی کنم، در هرجا و در هر شرایطی؛ حتی اگر هویتم از یک دختر ژاپنی...
امروز نوزدهم مرداد مصادف با چهلمین روز درگذشت کونیکو یامامورا یگانه مادر شهید ژاپنی است؛ شهیدی به نام محمد بابایی دانشجوی کارشناسی رشته ریاضی که در ۱۹ سالگی در عملیات والفجر یک در منطقه فکه در سال ۶۲ به شهادت رسید. کونیکو یامامورا در خانوادهای بودایی در ژاپن متولد شد و در سال ۱۳۳۷ یک تاجریزدی به نام اسدالله بابایی با وی آشنا شد و از اوخواستگاری کرد. این دختر ژاپنی، تحت تاثیر اخلاق اسلامی این جوان مسلمان به دین اسلام مشرف شد و با الهام از کتاب آسمانی قرآن نام «سبا» را برای خود برگزید. سبا بابایی در روزهای پیروزی انقلاب فعالیتهای گستردهای را همراه با انقلابیون داشت و در روزهای دفاع مقدس نیز در پشت جبهه به رزمندگان کمک...
قرار مصاحبه با خانواده شهید قاسمیدانا داشتم؛ شماره شان را از پدر شهید هریری، آنجا که صحبت از مظلومیت تشییع شهید حسن قاسمیدانا شد، گرفته بودم. شهید قاسمیدانا اولین شهید مشهدی مدافع حرم اهل بیت در سوریه بودند. تقریبا دوهفتهای پیگیر قرار مصاحبه با خانواده قاسمیدانا بودم؛ ذهنم درگیرکشف سئوال جدیدی بود که در مصاحبههای قبلی نپرسیده باشم و چه بهتر، خاص شهید قاسمی باشد. ساعت شش عصر قرار مصاحبه داشتم، با در نظرگرفتن امکان وقوع رویدادهای غیرمترقبه، زودتر راه افتادم. مسیر خلوت بود؛ در راه سوژه یک رهگذرِ مزاحم شدم؛ انگار در آن خلوتیِ ظهر از درون ترسیدم؛ چون ترس، خودش را با سرفه بروز داد، زودتر از همیشه به مقصد رسیدم. باد خوب و هوا آفتایی در...
یک لحظه خم شد و بند پوتینش را سفت کرد. آمد بالا و ترکش بزرگ کاتیوشا خورد به دیوار، به فاصله کمی از صورتش؛ بعد ترکش را خود آقا مصطفی نگه داشته بود و میگفت این برای من خیلی خاطرهانگیز است. گروه جهاد و مقاومت مشرق - قرار مصاحبه با خانواده شهید قاسمیدانا داشتم؛ شماره شان را از پدر شهید هریری، آنجا که صحبت از مظلومیت تشییع شهید حسن قاسمیدانا شد، گرفته بودم. شهید قاسمیدانا اولین شهید مشهدی مدافع حرم اهل بیت در سوریه بودند. تقریبا دوهفتهای پیگیر قرار مصاحبه با خانواده قاسمیدانا بودم؛ ذهنم درگیرکشف سئوال جدیدی بود که در مصاحبه های قبلی نپرسیده باشم و چه بهتر، خاص شهید قاسمی باشد. قسمتهای قبلی گفتگو را هم اینجا...
دست به دامان خواهر و برادر باکرامت پیراهن تیم ملی را که مزین به سه رنگ پرچم کشورمان است، به تن دارد و همراه مادرش آمده است سر قرار مصاحبه. ۱۷ سال دارد و در پایه یازدهم دبیرستان علوم و معارف اسلامی امام رضا(ع) درس میخواند. مادرش میگوید: «امیرعباس ۹ ساله بود که سکته مغزی کرد... ۲۲ روز به کما رفت و پزشکان قطع امید کرده بودند...». مادر اما هنوز امیدوار بود. گوش به حرف دلش داشت و با توکل به خدا دست از تلاش برای بهبودی فرزندش برنمیداشت. هر روز به حرم میرفت تا برایش دعا کند. اما قرار بود عنایت به این بیمار به دست بانوی باکرامت قم رقم بخورد. یک روز که حالش بدتر شد، دست به...
همسرم نانوایی دارند و نانوا هستند. حسن هم به پدرش کمک میکرد. آمد خانه گفت مامان فردا ولادت امام رضا علیه السلام است؛ من در مسجد و پایگاه بسیج که بودم به دوستانم گفتهام فردا مجلس، خانه ما باشد. گروه جهاد و مقاومت مشرق - قرار مصاحبه با خانواده شهید قاسمیدانا داشتم؛ شماره شان را از پدر شهید هریری، آنجا که صحبت از مظلومیت تشییع شهید حسن قاسمیدانا شد، گرفته بودم. شهید قاسمیدانا اولین شهید مشهدی مدافع حرم اهل بیت در سوریه بودند. تقریبا دوهفتهای پیگیر قرار مصاحبه با خانواده قاسمیدانا بودم؛ ذهنم درگیرکشف سئوال جدیدی بود که در مصاحبه های قبلی نپرسیده باشم و چه بهتر، خاص شهید قاسمی باشد. ساعت شش عصر قرار مصاحبه داشتم، با در...
دخترم مژگانخانم در همین گیر و دار مریض شد و به درمانگاه خانیآباد رفتیم. من به دکترها گفتم دخترم تب دارد و حالش ناجور است. آمپولهایی از آمریکا آورده بودند برای فلج اطفال که میخواستند امتحان کنند. به گزارش گروه فرهنگی خبرگزاری دانشجو، حاج اصغر پاشاپور (معروف به حاج ذاکر) اعجوبهای بود که یک ماه بیشتر، دوری حاج قاسم سلیمانی را تاب نیاورد. ۱۳ بهمن ۱۳۹۸ بود که خبر شهادتش، همه را حیرتزده کرد. تنها کسانی که متعجب نبودند، پدر و مادر حاج اصغر بودند. آنها که بارها (و یک بار با دعوت مستقیم حاج قاسم سلیمانی) برای دیدن فرزندشان به سوریه رفته بودند، میدانستند که شهادت فرزند میانیشان حتمی است. برای همین بود که وقتی مادر حاج اصغر، تحکات...
آمدم تا رسیدم به میدان خراسان. جلویم را گرفتند. گفتند: اسلحه را بده. گفتم: من اسلحه را آنجا ندادم، اینجا بدهم؟! گفتند به فرمان حضرت امام کمیته انقلاب تشکیل شده و همه اسلحهها را باید جمع کنیم... به گزارش گروه فرهنگی خبرگزاری دانشجو، حاج اصغر پاشاپور (معروف به حاج ذاکر) اعجوبهای بود که یک ماه بیشتر، دوری حاج قاسم سلیمانی را تاب نیاورد. ۱۳ بهمن ۱۳۹۸ بود که خبر شهادتش، همه را حیرتزده کرد. تنها کسانی که متعجب نبودند، پدر و مادر حاج اصغر بودند. آنها که بارها (و یک بار با دعوت مستقیم حاج قاسم سلیمانی) برای دیدن فرزندشان به سوریه رفته بودند، میدانستند که شهادت فرزند میانیشان حتمی است. برای همین بود که وقتی مادر حاج اصغر، تحکات...
همشهری آنلاین – رابعه تیموری: آقا مصطفی سوری کارمند یکی از بانک های پایتخت بود و شرایط شغلی مناسبی داشت، اما پدر و مادر پیرش که در تویسرکان زندگی می کردند، دیگر تاب تنها ماندن و قوه کار کردن بر روی زمین های کشاورزی را نداشتند. آقا مصطفی با توافق همسرش بهجت خانم محل کار و زندگیش را به شهرستان کوچک تویسرکان منتقل کرد تا کمک حال پدر و مادر باشد. آن موقع محسن و مسلم خردسال بودند، اما خوب میفهمیدند چرا بار و بندیل سفر بسته اند و به شهر آبا و اجدادیشان رفتهاند. در خانه آقا مصطفی همه چیز مال همه اعضای خانواده بود غیر از کلید کشوها و دفتر و دستکی که بابا از محل کارش به خانه...
یکی دیگر از خصوصیات عباس این بود که از شرایط خطرناک سوریه هیچ ترسی نداشت. پسر خالهاش میگفت یک شب با هم سر پست بودیم که دیدم عباس گم شد. هر چه گشتیم نبود... به گزارش گروه فرهنگی خبرگزاری دانشجو، روستای دهخیر در مسیر شهرری به ورامین و در حاشیه مسیر راهآهن تهران به مشهد است. روستایی کوچک که با زمینهای کشاورزی احاطه شده و بیشتر ساکنانش، نانشان را از کار و تلاش در زمینهای سبزیکاری سر سفره میبرند. حاجآقا حسینی یکی از این کشاورزان است. پیرمردی که داغ دو فرزند دیده. پسر بزرگش (علیآقا) در حادثه رانندگی جان باخت و دومین پسرش (عباس حسینی) هم در نبرد سوریه و در کسوت دفاع از حرم به شهادت رسید. آنچه در...
مرد جوان با چشمانی که خشم و افسوس در آن موج میزد به همسرش نگاه کرد. نگاهی که انگار میخواست بگوید چطور یک شبه همه آرزوهایش را بر باد داده است. به گزارش ایران، اما در چشمان همسرش فقط التماس بود و پشیمانی. میخواست شوهرش را صدا کند که در همین موقع منشی یکی از شعب مجتمع قضایی خانواده آنها را به داخل فراخواند. به محض ورود به شعبه محسن و مینا سلامی کردند و در حالی که زن جوان به طرف صندلیها میرفت تا مقابل قاضی بنشیند، مرد جوان بدون مقدمه گفت: من نمیتوانم با کسی که به من دروغ گفته و با حرفهایش مرا فریب داده و زندگیام را به بازی گرفته زندگی کنم. قاضی با خونسردی گفت:...
خبرگزاری فارس-مریم آقانوری: از چند سال پیش قرار بود بروم خدمت خانواده اش برای مصاحبه، اما هر بار جور نمی شد و مثل آبِ نخورده توی لیوان، ته ذهنم حک شده بود. تماس گرفتم. صدای سرحال و رسایی گفت که مادرش هستم. یک ساعت دیگر زنگ بزنید تا از بچه ها پرس و جو کنم. بالاخره شد ... نام شهید در پرانتز خانه شان ته خیابان پیک بود. روی تابلوکوچه، زیر نیلوفر ۳۰ ، توی پرانتز نام شهید «علی تمام زاده» ثبت شده بود. روی تابلوی ساختمان هم نام شهید توی پرانتز بود! در طبقه ششم این ساختمان، مادری پیچیده در چادری مشکی با طرح های ریز سفید در را به رویمان باز کرد. صاحب همان صدای رسا بود؛ با...
خبرگزاری فارس-مریم آقانوری: از چند سال پیش قرار بود بروم خدمت خانواده اش برای مصاحبه، اما هر بار جور نمی شد و مثل آبِ نخورده توی لیوان، ته ذهنم حک شده بود. تماس گرفتم. صدای سرحال و رسایی گفت که مادرش هستم. یک ساعت دیگر زنگ بزنید تا از بچه ها پرس و جو کنم. بالاخره شد ... نام شهید در پرانتز خانه شان ته خیابان پیک بود. روی تابلوکوچه، زیر نیلوفر ۳۰ ، توی پرانتز نام شهید «علی تمام زاده» ثبت شده بود. روی تابلوی ساختمان هم نام شهید توی پرانتز بود! در طبقه ششم این ساختمان، مادری پیچیده در چادری مشکی با طرح های ریز سفید در را به رویمان باز کرد. صاحب همان صدای رسا بود؛ با...
اهمیت رضایت مادر به حدی است که علمای بزرگ، آن را همانند رضایت حضرت حق میدانند. به گزارش قدس آنلاین، در کتاب «سفر چهارم» که پیرامون پرسش و پاسخهایی از آیت الله حاج آقا مرتضی تهرانی است، به نقل از این عالِم فرزانه در خصوص رضایت مادر نوشته شده است: «پدرم (پدر حاج آقا مرتضی تهرانی) میگفت: من به امامزاده ابوالحسن میرفتم و از شب تا صبح ذکر میگفتم و مناجات کرده و گریه میکردم. مادرم هم خبر نداشت. من چهل روز ترک حیوانی کردم. نان و سیب زمینی میخوردم. نان و سرکه شیره میخوردم. نگذاشتم مادرم بفهمد. چون من را خیلی دوست داشت. ما در منزل خدمتکاری که به ما کمک کند نداشتیم و من خودم از مادرم...
دختر جوان که بسیار شیک و امروزی بود ناگهان شروع به فریاد زدن کرد و گفت: تو مرا به خاطر پول خواستی وگرنه دوست داشتن و عشق و عاشقی دروغ بود. همسرش با صدایی آهسته از او خواست آرام باشد و مدام میگفت مرسده جان آرام باش آبرویمان رفت اما دختر جوان بیتوجه به صحبتهای همسرش مدام گریه میکرد و میگفت: تو به من دروغ گفتی تو به خاطر اینکه من ارثیه پدریام را نگرفتم کتکم زدی من دیگه نمیتوانم با تو زندگی کنم همه این مشکلات هم به خاطر مادرت است که مدام تو را تحریک میکند. پسر جوان گفت: اگر من گفتم ارث پدریات را بگیر چون حقت است باید بگیری. در حالی که بگومگو بین زوج...
مادر شهید محمد حسین فخانی که در دفاع از حرم امیرالمومنین در نجف به شهادت رسیدهاست، از اجابت دعایش توسط این شهید والامقام سخن گفت. - اخبار فرهنگی - به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، جواد تاجیک از راویان دفاع مقدس در برنامه «ماه من» که سحرهای ماه مبارک رمضان از شبکه سوم سیما پخش میشود، به ذکر نام و یاد شهید محمد حسینفخانی از اهالی اهواز اشاره کرد و گفت: این شهید والامقام پس از حمله آمریکا به عراق برای دفاع از حرم امیرالمومنین(ع) وارد شهر نجف میشود و به دفاع از حرم امام علی(ع) میپردازد؛ چراکه برخی از ایرانیان در آن زمان- سال 1383- به صورت خودجوش به عراق رفته بودند و به دفاع از حرم میپرداختند.ماجرای اجابت...
خبرگزاری فارس ـ اراک؛ خردادماه ۸۷ بود که محمدحسین پای به عرصه گیتی گذاشت و تنها هفت روز از متولد شدنش گذشته بود که پزشکان با معاینه او، نگرانی را در دل پدر و مادرش رقم زدند. «خانم رضایی کودک شما مشکوک است و باید تحت آزمایشات ژنتیکی قرار بگیرد»؛ شنیدن این سخن از زبان پزشکان در شرایطی که تنها یک هفته از به دنیا آمدن محمدحسین گذشته بود، دانههای اشک را از گونههای مادر جاری کرد، در دل مادر غوغایی به پا شد، خدایا مشکل چیست؟ من فرزندم را به تو میسپارم. با توصیه پزشکان و به دلیل نبود امکانات آزمایشگاهی که سریع نتایج آزمایشهای ژنتیکی را مشخص کند، خانواده محمدحسین برای گرفتن آزمایشهای ژنتیکی راهی تهران شدند. با...
پیکرها را که آوردند، بعد یکی از پیکرها را مادر شهید آبیاری گرفت بغلش و به خاک سپرد و یکی را هم من بغل کردم و تحویل آقا دادم تا برایش دعا بخوانند. باز همانجا باهاشون صحبت کردم و بعد به خاک سپردیم. به گزارش گروه فرهنگی خبرگزاری دانشجو، سه داغ و غم فرزند، حاج خانم کریمی را آنقدر قوی کرده بود که وقتی گفتند مرتضی در سوریه شهید شده و پیکرش هم نیامده، مقاومت کرد و حتی حاضر شد مادریِ چند شهید گمنام و چند شهید از شیرگاههای بهزیستی را قبول کند. مادر شهید مرتضی کریمی شالی وقتی به مهمانخانه طبقه دوم خانهشان وارد شد، ابهت و صلابتش، رشته افکار و سئوالاتمان را به هم ریخت. چند دقیقه...
چون فرزند من جاویدالاثر است من میخواهم این شهید جاوید الاثر که الان زحمت کشیدید و شما آوردینش و میخواهید اینجا به خاک بسپاریدش، من میخواهم به جای مادرش من این شهید را به خاک بسپارم و بغلش کنم... به گزارش گروه فرهنگی خبرگزاری دانشجو، سه داغ و غم فرزند، حاج خانم کریمی را آنقدر قوی کرده بود که وقتی گفتند مرتضی در سوریه شهید شده و پیکرش هم نیامده، مقاومت کرد و حتی حاضر شد مادریِ چند شهید گمنام و چند شهید از شیرگاههای بهزیستی را قبول کند. مادر شهید مرتضی کریمی شالی وقتی به مهمانخانه طبقه دوم خانهشان وارد شد، ابهت و صلابتش، رشته افکار و سئوالاتمان را به هم ریخت. چند دقیقه صبر کردیم تا فضا...
گفتم پسرم! خوش آمدی به وطنت؛ خوشا به سعادتت که در جوار حضرت زینب بودی و آنجا به شهادت رسیدی؛ خوشا به سعادتت. رفتم نشستم و دو رکعت نماز شکر خواندم و گفتم خدا را شکر... به گزارش گروه فرهنگی خبرگزاری دانشجو، سه داغ و غم فرزند، حاج خانم کریمی را آنقدر قوی کرده بود که وقتی گفتند مرتضی در سوریه شهید شده و پیکرش هم نیامده، مقاومت کرد و حتی حاضر شد مادریِ چند شهید گمنام و چند شهید از شیرگاههای بهزیستی را قبول کند. مادر شهید مرتضی کریمی شالی وقتی به مهمانخانه طبقه دوم خانهشان وارد شد، ابهت و صلابتش، رشته افکار و سئوالاتمان را به هم ریخت. چند دقیقه صبر کردیم تا فضا به حالت عادی...
اینجا در قطعه ٢٧ میهمان علیرضا و مادرش هستید | گفتم یا امام رضا (ع) خوب رضایی دادی و در راه خوبی هم رفت
همشهری آنلاین - رابعه تیموری:از روزی که رضا رفته، مادر بسیاری از روزهایش را در این کانکس به شب می رساند. همیشه هم سفره نان و پنیر و چایی اش باز است و به چاشت نرسیده آبگوشت و ترشی ناهارش روبه راه می شود. مادر شهید «علیرضا شهبازی» نوروزهای بسیاری در این کانکس نقلی از مهمانان رضا و دیگر ساکنان بهشت زهرا (س) پذیرایی کرده است. هنوز هم وقتی عید نوروز نزدیک می شود مادر دلش می خواهد برای «رضا» لباس نو بخرد. از آن پیراهنهای چهارخانه ای که در ١٤ سالگی اش برایش خریده بود یا یک دست کت و شلوار و پیراهن سفید، ولی می داند اگر رضا بود باز هم مثل همان روزها توی شهر دوره میافتاد...
خودش ماشین را با یک راننده برمیدارد که برود. میرود بچهها را جمع کند، وقتی نیروها را جمع میکند، از آن طرف یک موشک کُرنر میخورد که آقا مرتضی همانجا به شهادت میرسد... به گزارش فرهنگی خبرگزاری دانشجو، سه داغ و غم فرزند، حاج خانم کریمی را آنقدر قوی کرده بود که وقتی گفتند مرتضی در سوریه شهید شده و پیکرش هم نیامده، مقاومت کرد و حتی حاضر شد مادریِ چند شهید گمنام و چند شهید از شیرگاههای بهزیستی را قبول کند. مادر شهید مرتضی کریمی شالی وقتی به مهمانخانه طبقه دوم خانهشان وارد شد، ابهت و صلابتش، رشته افکار و سئوالاتمان را به هم ریخت. چند دقیقه صبر کردیم تا فضا به حالت عادی برگردد و مصاحبه را...
گفت مادر! فردای قیامت شما میتوانی به حضرت زهرا جواب بدهی؟ میتوانی به حضرت زینب جواب بدهی و بگویی من مرتضی را از شما بیشتر خواستم و نگذاشتم مرتضی بیاید دفاع از حرم حضرت زینب؟ به گزارش گروه فرهنگی خبرگزاری دانشجو، سه داغ و غم فرزند، حاج خانم کریمی را آنقدر قوی کرده بود که وقتی گفتند مرتضی در سوریه شهید شده و پیکرش هم نیامده، مقاومت کرد و حتی حاضر شد مادریِ چند شهید گمنام و چند شهید از شیرگاههای بهزیستی را قبول کند. مادر شهید مرتضی کریمی شالی وقتی به مهمانخانه طبقه دوم خانهشان وارد شد، ابهت و صلابتش، رشته افکار و سئوالاتمان را به هم ریخت. چند دقیقه صبر کردیم تا فضا به حالت عادی برگردد...
من که نفهمیدم معصومه خانم فوت کردهاند. تا بیست روز در بیمارستان بودم. در حالت کما بودم. همان دختر کوچکم زهرا بغلم بستری بود و نمیشناختمش که این دخترم است! بعد دیگر یک شب دیدم یکسری از آقایان آمدند. به گزارش گروه فرهنگی خبرگزاری دانشجو، سه داغ و غم فرزند، حاج خانم کریمی را آنقدر قوی کرده بود که وقتی گفتند مرتضی در سوریه شهید شده و پیکرش هم نیامده، مقاومت کرد و حتی حاضر شد مادریِ چند شهید گمنام و چند شهید از شیرگاههای بهزیستی را قبول کند. مادر شهید مرتضی کریمی شالی وقتی به مهمانخانه طبقه دوم خانهشان وارد شد، ابهت و صلابتش، رشته افکار و سئوالاتمان را به هم ریخت. چند دقیقه صبر کردیم تا فضا...
چون حسین کتفش از فتنه ۸۸ آسیب دیده بود دیگر خیلی اذیت میشد. همهاش میگفتیم آنجا چه کار میکنی؟ میگفت مامان شاید باورتان نشود، من سوار هواپیما که میشوم وارد فرودگاه میشوم، درد کتفم میافتد... به گزارش گروه فرهنگی خبرگزاری دانشجو، دلکندن از تکپسر خانواده که فرزند آخر هم باشد، کار هر کسی نیست؛ اما حاج علیاکبر مُعِزغلامی در روزهای جنگ، آنقدر زخم ناامنی را حس کرده بود که وقتی «حسین» خواست به سپاه برود و وقتی که خبر اعزامش به سوریه را داد؛ مانعش نشد. برای خانم ابراهیمی هم چشمانتظاری کار راحتی نبود اما حفظ و حراست از اسلام، همه چیز را تحتالشعاع قرار می داد. عصر یک روز معتدل زمستانی در کوچه شهید معزغلامی و در حاشیه یکی...
حسین که شهید میشود نیروهای جبهه النصره میآیند از کنار حسین رد میشوند. فقط عنایت حضرت زهرا بوده که پیکر حسین به دست آنها نمیافتد؛ اگر میافتاد لباس حسین هم به دست ما نمیرسید... به گزارش گروه فرهنگی خبرگزاری دانشجو، دلکندن از تکپسر خانواده که فرزند آخر هم باشد، کار هر کسی نیست؛ اما حاج علیاکبر مُعِزغلامی در روزهای جنگ، آنقدر زخم ناامنی را حس کرده بود که وقتی «حسین» خواست به سپاه برود و وقتی که خبر اعزامش به سوریه را داد؛ مانعش نشد. برای خانم ابراهیمی هم چشمانتظاری کار راحتی نبود اما حفظ و حراست از اسلام، همه چیز را تحتالشعاع قرار می داد. عصر یک روز معتدل زمستانی در کوچه شهید معزغلامی و در حاشیه یکی از...
باشگاه خبرنگاران جوان - کتاب «خانم کارکوب» اثر رضیه غبیشی در انتشارات صاد منتشرشد. این کتاب خاطرات زنی روایتگر میکند که همزمان با آغاز جنگ تحمیلی و محاصره آبادان، همراه با همسر و پنج فرزندش راهی جبهههای جنگ و دفاع از میهمن شدند. این خانواده با حوادث و فراز و فرودهایی در زندگی دست و پنجه نرم کردند. مجموعه خاطرات «زهرا کارکو»، همسر رزمنده پاسدار خداداد کارکوب، مادر سه شهید و دو جانباز برای خواننده از حوادث و سختیهای زندگی و صبر و فداکاری یک مادر شهید میگوید. کتاب در پنج فصل خاطرات وی را بیان میکند. رضیه غبیشی، از نویسندگان حوزه دفاع مقدس، جانبازان و همسر شهید است از آثار دیگر این نویسنده میتوان به «ملا صالح» اشاره کرد....
تماس گرفتیم و گفتیم حسین! ماشینت از قرعه در آمد. گفتش که نه، آن ماشین مال من نیست، من اصلا سوار آن ماشین نمیشوم، شما بلند شوید بروید همدان. به گزارش گروه فرهنگی خبرگزاری دانشجو، دلکندن از تکپسر خانواده که فرزند آخر هم باشد، کار هر کسی نیست؛ اما حاج علیاکبر مُعِزغلامی در روزهای جنگ، آنقدر زخم ناامنی را حس کرده بود که وقتی «حسین» خواست به سپاه برود و وقتی که خبر اعزامش به سوریه را داد؛ مانعش نشد. برای خانم ابراهیمی هم چشمانتظاری کار راحتی نبود اما حفظ و حراست از اسلام، همه چیز را تحتالشعاع قرار می داد. عصر یک روز معتدل زمستانی در کوچه شهید معزغلامی و در حاشیه یکی از بلوارهای معروف غرب تهران، در...
دوستانش خیلی پیگیر بودند که این بلوار که الان به اسم ناصر حجازی شده، به اسم حسین نامگذاری شود که متاسفانه شورای شهر قبول نکردند؛ بعد کردند به اسم حجازی. گروه جهاد و مقاومت مشرق – دلکندن از تکپسر خانواده که فرزند آخر هم باشد، کار هر کسی نیست؛ اما حاج علیاکبر مُعِزغلامی در روزهای جنگ، آنقدر زخم ناامنی را حس کرده بود که وقتی «حسین» خواست به سپاه برود و وقتی که خبر اعزامش به سوریه را داد؛ مانعش نشد. برای خانم ابراهیمی هم چشمانتظاری کار راحتی نبود اما حفظ و حراست از اسلام، همه چیز را تحتالشعاع قرار می داد. عصر یک روز معتدل زمستانی در کوچه شهید معزغلامی و در حاشیه یکی از بلوارهای معروف غرب تهران،...
اوایل سال ۵۷ تبعید کرده بودند به چابهار. وقتی که فهمیده بود حضرت امام دارد وارد ایران میشود، هر طور بود خودش را به فرودگاه مهرآباد رسانده بود و گفته بود اگر نگذارید من بروم، میروم زیر چرخهای هواپیما! به گزارش گروه فرهنگی خبرگزاری دانشجو، دلکندن از تکپسر خانواده که فرزند آخر هم باشد، کار هر کسی نیست؛ اما حاج علیاکبر مُعِزغلامی در روزهای جنگ، آنقدر زخم ناامنی را حس کرده بود که وقتی «حسین» خواست به سپاه برود و وقتی که خبر اعزامش به سوریه را داد؛ مانعش نشد. برای خانم ابراهیمی هم چشمانتظاری کار راحتی نبود اما حفظ و حراست از اسلام، همه چیز را تحتالشعاع قرار می داد. عصر یک روز معتدل زمستانی در کوچه شهید معزغلامی...
با فاصله اندکی از این اتفاق اداره کل اوقاف اصفهان با صدور بیانیهای نسبت به این ماجرا واکنش نشان داد و ضمن سلب مسئولیت از خود مدرسه و مسئولان آن را مقصر دانست. بخش اول سخن ⁉️ پرسش این است: تقصیر چیست؟ مقصر کیست؟ به بهانه این رخداد با دکتر خاموشیِ عزیز خاطرهبازی میکنم و چند جملهای مینویسم. تصریح میکنم که مخاطب این نوشته فقط ایشان نیستند؛ هرچند دردِدلهایم در این نوشته با ایشان است. یک. غروبی بود و هنوز اذان نشده بود. نزدیک سهراه مجاهدین بودم. زنگ زدم دفتر خدابیامرز حاج آقا مجتبای تهرانی. پرسیدم آیا حاج آقا برای نماز تشریف میآورند؟ پاسخ مثبت بود. تصمیم گرفتم برای نماز به دفتر بروم. به قول قدیمیها هم دیدار یار بود و هم...
خبرگزاری فارس؛ حنان سالمی: به اشتباه چند خانه عقبتر پیاده میشوم، پسری دست انداخته میان موهای بلوند دختری جوان و روی پیادهرو غش و ضعف میروند، کسی توی کوچه نیست، به اجبار برای سوال نزدیک میشوم:«ببخشید، خونهی شهید رضا عادلی کدومه؟ به من گفتن پلاک ۳۸ اما پیداش نمیکنم!» خودشان را جمع و جور میکنند، دختر موهایش را با وسواس زیر شال هل میدهد و سرش را روی گوشی خم میکند، پسر اما به لکنت افتاده:«ششهید، خب راستش، نمیدونم؛ نه میدونم، میدونم، شاید سه، نه، نه نه؛ ساناز؟ ساناز با توام، خونه شهیده کجا بود؟!، لعنتی!، ببینید فکر کنم، آره، چهار خونه پایینتر، آره آره همونجا» تشکر میکنم و خدا حافظی، با تعجب به رفتنم زل میزنند. زنگ زنگهای خانه یعنی...
خبرگزاری فارس از تهران؛ سیده طیبه عزتی: مقام والا و ارجمند مادر جایگاه ارزشمندی در دین مبین اسلام دارد و تربیت و پرورش فرزندان و مدیریت خانواده برعهده مادران است. مادران جامعه نقش محوری در انتقال ارزش ها دارند و در انتقال آن به نسل های بعد و تداوم آن و ایجاد آرامش و امنیت و تحقق اهداف بیانیه گام دوم انقلاب اسلامی در خودسازی انسان ها، جامعه پردازی و رسیدن به تمدن نوین اسلامی بسیار اثر گذار هستند. روایت های مادران شهدا از رشادت های جوانانی که از نسل امروز بودند و با ایثار و فداکاری آرامش را برای هم نوعان خود در داخل و خارج از کشور رقم زدند، سرشار از پند و حکایت های درس آموز زندگی...
گروه زندگی؛ زینب نادعلی: محمدحسین را همه به قصه دلبری اش می شناسند. همان روایت عاشقانه پسرمذهبی ای که سخت دلباخت. شاید باورش برای خیلی از ما سخت بود مردی که سردار سلیمانی در توصیف او گفت آزادسازی حلب را مدیون محمدحسین هستیم. همان کسی که سرسختی اش در مقابله با دشمن شهید همت را برای مان دوباره زنده کرد. چنین شخصیت احساسی و قلب مهربانی داشته باشد. مادر شهید معتقد است هنوز خیلی از ابعاد شخصیتی محمدحسین شناخته نشده. به مناسبت وفات ام البنین و سالروز تکریم مادران شهدا به منزل شهید محمدخانی رفتیم و با مادر بزرگوار ایشان گفتگو کردیم. مادر شهید محمدخانی پسرش را اینطور برایمان روایت میکند: تیر 1364 که محمدحسین به دنیا آمد...
حس میکردم هادی سفارش مرا به خانم امالبنین میکند/ گفتوگو با مادر شهید طارمی، محافظ سردار سلیمانی
گروه دیگر رسانههای خبرگزاری فارس: آسمان کربلا برای نشان دادن رشادت و وفاداری یک ماه دارد که تا ابد روشن و نورانی است؛ ماهی که آنقدر به خورشید خیره شد که ماه شد. آسمان کربلا تا همیشه با ماه بنیهاشم حضرت اباالفضلالعباس علیهالسلام روشن خواهد ماند. اما این وجود مقدس در دامن مادری پرورش یافته که در ادب و وفا نمونهای بینظیر است؛ بانویی که خود را خادم اهلبیت میدانست و حتی فرزندانش را هم در همین راه تقدیم کرد. امروز وقتی خاطرات مادران شهدا را میشنویم، تنها کسی که در ذهنمان نقش میبندد حضرت امالبنین سلامالله علیها است. مادران شهدا گوشه دلشان را به چادر حضرت امالبنین گره زدند و فرزندانشان را راهی میدان کردند. پای صحبتهای مادر ۲...
مادر شهید احمدی روشن : در جمعی که پسرم بود هیچ غیبتی نمیشد/ بمب خنده بود/ هدیه روز مادر یا جشن تولد مصطفی را هیچ کس نمی توانست حدس بزند
بیاغراق همه چیز در خانه مادر، بوی مصطفی را میدهد. از قابهایی که در ابعاد گوناگون به در و دیوار خانه نصب شده است تا تزئینات روی یخچال و حتی لیوانی که جزو دکور آشپزخانه است. هرجا سر میچرخد، مصطفی در قاب، با صورتی معصوم به تو لبخند میزند. مادر خیلی دردناک این جمله را ادا میکند: «کسی که این ترور را انجام داد، اگر یک بار در صورتش نگاه میکرد این کار را نمیکرد...» شاید کسی که آن روز بیرحمانه بمب را به ماشین مصطفی چسباند فقط یک بار عشق مادرپسری را میدید از این کار انصراف میداد. 10 سال گذشته است اما گویی بر مادر، 100 سال گذشته. در دهمین سالگرد شهادت «مصطفی احمدی روشن» از شهدای هستهای...
مادر شهید احمدی روشن میگوید: یک روز، عروسم تماس گرفت که در سایت هستهای نطنز با موادی که برای سلامتی خطر دارد، کار میکنند، شما مخالفتی ندارید؟ من مخالف بودم. به گزارش قدس آنلاین،بیاغراق همه چیز در خانه مادر، بوی مصطفی را میدهد. از قابهایی که در ابعاد گوناگون به در و دیوار خانه نصب شده است تا تزئینات روی یخچال و حتی لیوانی که جزو دکور آشپزخانه است. هرجا سر میچرخد، مصطفی در قاب، با صورتی معصوم به تو لبخند میزند. مادر خیلی دردناک این جمله را ادا میکند: «کسی که این ترور را انجام داد، اگر یک بار در صورتش نگاه میکرد این کار را نمیکرد...» شاید کسی که آن روز بیرحمانه بمب را به ماشین مصطفی...
۲۱ دی دهمین سالگرد شهادت «مصطفی احمدی روشن» از شهدای هستهای است. به این بهانه با خانم «صدیقه سالاریان» مادر شهید گفتگو کردیم. خبرگزاری میزان - طبق اعلام روابط عمومی سازمان تبلیغات اسلامی، بیاغراق همه چیز خانه بوی مصطفی را میدهد از قابهایی که در ابعاد گوناگون به درو دیوار خانه نصب شده است تا تزئینات روی یخچال و حتی لیوانی که جزو دکور آشپزخانه است. هرجا سر میچرخد، مصطفی در قاب، با صورتی معصوم به تو لبخند میزند. مادر خیلی دردناک این جمله را ادا میکند: «کسی که این کار را کرد اگر یکبار در صورتش نگاه میکرد این کار را نمیکرد!» شاید کسی که آن روز بی رحمانه بمب را به ماشین مصطفی چسباند فقط یکبار عشق مادرپسری...
۲۱ دی دهمین سالگرد شهادت «مصطفی احمدی روشن» از شهدای هستهای است. به این بهانه با خانم «صدیقه سالاریان» مادر شهید گفتگو کردیم. به گزارش گروه فرهنگی خبرگزاری دانشجو، بیاغراق همه چیز خانه بوی مصطفی را میدهد از قابهایی که در ابعاد گوناگون به درو دیوار خانه نصب شده است تا تزئینات روی یخچال و حتی لیوانی که جزو دکور آشپزخانه است. هرجا سر میچرخد، مصطفی در قاب، با صورتی معصوم به تو لبخند میزند. مادر خیلی دردناک این جمله را ادا میکند: «کسی که این کار را کرد اگر یکبار در صورتش نگاه میکرد این کار را نمیکرد!»شاید کسی که آن روز بی رحمانه بمب را به ماشین مصطفی چسباند فقط یکبار عشق مادرپسری را میدید از این کار...
چند بار بهش اعتراض کردم که همچین کاری را نکن، نه که نرود، روی حساب اینکه اگر عادت کنند خدای نکرده یک اتفاقی برای شما بیفتد اینها میخواهند چه کار کنند. همین هم شد. به گزارش گروه فرهنگی خبرگزاری دانشجو، سردار شهید حاج رضا فرزانه متولد سال ۱۳۴۳ در تهران، یکی از مسئولان و فرماندهان اسبق لشکر ۲۷ محمد رسول الله (ص) بود که ۲۲ بهمن ۱۳۹۴ در سوریه به شهادت رسید. وی بعد از بازنشستگی در سپاه، به عنوان فرمانده قرارگاه مشترک راهیان نور و معاون بازرسی این ستاد منصوب شد. شهید فرزانه از جانبازان دفاع مقدس بود که سه بار طی سالهای ۱۳۶۲، ۱۳۶۵ و ۱۳۶۷ در دوران جنگ تحمیلی مجروح شد. وی از جمله جانبازان شیمیایی دفاع...
رابعه اسکویی این روزها مشغول بازی در سریال "مستوران" است و آرزو دارد با توجه به استقبال مردم، سریال "نوروز رنگی" در فصلهای دیگر ادامه پیدا کند. - اخبار فرهنگی - به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، سریال "نوروز رنگی" این شبها برای اولین بار بازپخش میشود و استقبال خیلی خوبی در فضای تلوبیون از این مجموعه تلویزیونی شده است. مجموعهای که در عید نوروز هم یکی از سریالهای خوب تلویزیون شناخته شد هرچند که ساعتِ پخش آن خوب نبود و این انتقاد را بسیاری از هنرمندان این مجموعه داشتند. اما این شبها از شبکه آیفیلم بازپخش میشود و یکی از نقشهایی که مورد استقبال قرار گرفت نقش اعظم بود که رابعه اسکویی این کاراکتر را بازی میکند. این مجموعه تلویزیونی...
در فکر عظمت شب قدر و عظمت شب قدرِ حضرت آقا فرورفتهام که صدای تلفن بلند میشود. از دفتر است، گفته میشود که امشب برنامه رفتن به منازل خانواده شهدا داریم. عجب! امشب؟! شبی که باید به عبادت گذراند؟ - اخبار فرهنگی - به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، کتاب «مسیح در شب قدر» عنوان دومین کتاب از مجموعه «خورشید در مهبط ملائکة الله»، روایتی از حضور مقام معظم رهبری در منازل خانوادههای شهدا است. در این کتاب، حضور مقام معظم رهبری در منازل شهدای مسیحی کشورمان، در 23 بخش روایت شده است.رهبر معظم انقلاب با توجه به اهمیت و ارزش بالای خانوادههای شهدا و لزوم احترام و توجه ویژه نسبت به آنها، از همان ابتدای جنگ، عنایت خاصی به...
به گزارش خبرگزاری فارس از قم، در مراسم یازدهمین پاسداشت ادبیات جهاد و مقاومت که به مناسبت هفته کتاب و کتابخوانی و همزمان با مراسم ملی تجلیل از مادران شهدا و تقدیر از نویسندگان کتابهای مرتبط با دفاع مقدس برگزار شد، تقریظ حضرت آیتالله خامنهای بر کتاب «تنها گریه کن» منتشر شد. به گزارش پایگاه دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آیتالله العظمی خامنهای، متن تقریظ بر این کتاب به شرح زیر است: بسم الله الرّحمن الرّحیم ـ با شوق و عطش، این کتاب شگفتیساز را خواندم و چشم و دل را شستشو دادم. همه چیز در این کتاب، عالی است؛ روایت، عالی؛ راوی، عالی؛ نگارش، عالی؛ سلیقهی تدوین و گردآوری، عالی، و شهید و نگاه مرحمت سالار شهیدان...
به گزارش خبرگزاری فارس از رودسر، این بار برای ثبت عاشقانهای دیگر، تیم تاریخ شفاهی بسیج رسانه گیلان به دیار دلاور مردانی دعوت شدیم که کوچهپسکوچه آن مزین به خون شهید است و قدمبهقدم یادآور جوانان پاک این دیار، این بار کولهبار سفر را به مقصد منزل پدر و مادر شهیدی بستیم که فرزند دانشآموزی را برای دفاع از حق روانه جبههها کرد و اگرچه درد فراغ کشیدند اما سربلند از عاقبتبهخیری پسر بوده و درد دلتنگی را زکات سعادت فرزند میدانند. این بار بانوان بسیج رسانه، میهمان آقا هادی احمدی بودند، آقا هادی! کشاورز زاده قاسمآبادی که از میان باغات چای و کیوی به کردستانی عزیمت میکند که زیر چکمه گروهکهای تروریستی تحتفشار بود و ناموس ملت ایران، چشمبهراه...
گفت مامان من پنج دفعه شده که رفتم سوریه و به تو نگفتهام. پنج دفعه رفتم سوریه خدمت کردم، این دفعه تو به من اجازه بدهی، اگر من شهید نشدم! اگر من شهید شدم تو فقط دعا کن من شهید گمنام بشوم. گروه جهاد و مقاومت مشرق - وقتی بعد از گفتگو با برادر دانیال فاطمی از رزمندگان فاطمیون، خواستیم که چند خانواده از شهدای فاطمیون را برای گفتگو به ما معرفی کند، تلفن مادر شهید مازیار کریمی را در اختیارمان گذاشت. برای هماهنگیهای اولیه، پیامی در یکی از شبکههای اجتماعی برای خانم کریمی نوشتیم تا مقدمات گفتگو را فراهم کنیم. چند دقیقه بعد، فایلی صوتی از طرف مادر شهید برایمان ارسال شد که در آن کفته بود: من سواد خواندن...
سید جعفر آن موقع سوریه می رفت و می آمد؛ سید عیسی مریض شد و سکته کرد. دو سال در بستر بیماری بود. هر چه دکتر بردم، مداوا نشد. جنوب نیوز- این مطلب، صدمین قسمت از سری گفتگوهای «در محضر مدافعان حرم» است. جا دارد به این مناسبت، از همه خانواده معزز شهدا، جانبازان و رزمندگان مدافع حرم که در این مسیر، ما را راهنمایی و همراهی کردند تشکر کنیم. ما را دعا کنید که همچنان این مسیر را محکمتر از گذشته ادامه دهیم و شما را با مدافعان حرم بیشتری آشنا کنیم. فرزند فرمانده فاطمیون، شهید «سید احمد سادات» ما را به انتهای شهرک صنعتی اشتهارد و به اتاقی سه در چهار برد که مادر شهید سید جعفر امیری (جانشین...
پدر شهید بعضی وقتها میرود یک مقدار کارتن و ضایعات و اینطور چیزها جمع میکند. آن را هم شهرداری نمی گذارد؛ باهاش دعوا می کند! نسیم کمی کار میکند؛ حقوق نعیم هم هست، البته حقوق نعیم خیلی کم است. گروه جهاد و مقاومت مشرق- خانهای محقر در آخرین کوچه شهر اشتهارد، منزل مسکونی خانواده شهید نعیم رضایی بود. پدر شهید، حال و روز خوبی نداشت و یکی از برادران شهید، ما را به داخل تنها اتاق خانه راهنمایی کرد. مادر شهید هم بعد از چند دقیقه آمد و به سئوالات ما برای شناخت شهید نعیم رضایی پاسخ داد. ظهر روز ۱۲ مرداد ۱۴۰۰، فرزند شهید سیداحمد سادات ما را به خانه آقانعیم برد و میگفت با او دوست بوده. در...
پدر شهید بعضی وقتها میرود یک مقدار کارتن و ضایعات و اینطور چیزها جمع میکند. آن را هم شهرداری نمی گذارد؛ باهاش دعوا می کند! نسیم کمی کار میکند؛ حقوق نعیم هم هست، البته حقوق نعیم خیلی کم است. گروه جهاد و مقاومت مشرق- خانهای محقر در آخرین کوچه شهر اشتهارد، منزل مسکونی خانواده شهید نعیم رضایی بود. پدر شهید، حال و روز خوبی نداشت و یکی از برادران شهید، ما را به داخل تنها اتاق خانه راهنمایی کرد. مادر شهید هم بعد از چند دقیقه آمد و به سئوالات ما برای شناخت شهید نعیم رضایی پاسخ داد. ظهر روز ۱۲ مرداد ۱۴۰۰، فرزند شهید سیداحمد سادات ما را به خانه آقانعیم برد و میگفت با او دوست بوده. در...
یک مشکلی که خانواده اتباع دارند مخصوصا خانواده شهدا اشتغال است. مثلا فهیم بیکار است. کاش سازمانی یا ارگانی می آمد و یک کاری میکرد برای بچههای شهدا. گروه جهاد و مقاومت مشرق- خانهای محقر در آخرین کوچه شهر اشتهارد، منزل مسکونی خانواده شهید نعیم رضایی بود. پدر شهید، حال و روز خوبی نداشت و یکی از برادران شهید، ما را به داخل تنها اتاق خانه راهنمایی کرد. مادر شهید هم بعد از چند دقیقه آمد و به سئوالات ما برای شناخت شهید نعیم رضایی پاسخ داد. ظهر روز ۱۲ مرداد ۱۴۰۰، فرزند شهید سیداحمد سادات ما را به خانه آقانعیم برد و میگفت با او دوست بوده. در راه رفت و برگشت هم از مهربانی و صفای او برای ما...
مادر دوستش که آمده بود گفت من دیروز به خاطر این آمدم گفتم حتما شما که خانواده اش هستید، حتما خبر دارید. تو گفتی مهدی دیروز زنگ زده، من رفتم سریع زنگ زدم و اطلاع دادم که خبر اشتباه است. گروه جهاد و مقاومت مشرق - ما به دیدار خانواده های شهدای مدافع حرم می رویم تا بیشتر با آنها آشنا شویم. شهدای مدافع حرم خیلی مظلوم هستند و از آنها مظلومتر، رزمندگان فاطمیون. به خاطر اینکه وقتی رفتند سوریه، خیلی رشادت آفریدند. یکی از فرماندهان میدانی سوریه می گفت: اول از همه عراقی ها به سوریه رفتند و شروع کردند به جنگیدن تا فرودگاه دمشق را از تیررس تکفیری ها آزاد کنند. همین طور که مشغول بودند، یک باره دیدند...
به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان، ۲ برادر مشهدی بودند و دو رفیقی که نمیشد آنها را از هم جدا کرد. آقا مصطفی طلبه و خادم امام رضا (ع) بود و دو فرزند داشت و آقا مجتبی مجرد بود و دانشجوی رشته حقوق. هر دو میخواستند مدافع حرم بشوند و باهم برنامهریزی کرده بودند تا مادر را برای رفتن به سوریه راضی کنند. عنایت حضرت زهرا (س) در ایامی که مصطفی و مجتبی به دنبال راهی برای رضایت گرفتن از مادر میگشتند، مادرشان که از این مسأله بیخبر بود، خواب حضرت زهرا (س) و فرزندان ایشان را میبیند که مهمان منزلشان شدهاند، بانوی دو عالم به مادر آقا مصطفی و آقا مجتبی میفرمایند: «برای ظهور مهدی (عج) ما دعا...
دیدم خانهمان پر از نور است و آشپزخانه ما دری به سمت بیرون دارد و همه شهدا دارند داخل خانه می شوند. دنبال منبع نور می گشتم که دیدم محمدعلی ایستاده و مدام من را صدا می زند... گروه جهاد و مقاومت مشرق - این که کتاب «یک روز بعد از حیرانی» به قلم خانم فاطمه سلیمانی ازندریانی درباره شهید مدافع حرم، محمدرضا دهقان امیری منتشر شده بود، کنجکاوی ما برای دیدار با مادر شهید را کم نکرد و سرکار خانم فاطمه طوسی نیز با بزرگواری، ما را در خانهای که آقامحمدرضا در آن نفس کشیده و زیسته بود، به حضور پذیرفتند و حدود سه ساعت، بیوقفه برایمان از پسر ارشدشان که در سوریه و دو برادرشان که در سالهای...
جالب این است که آقامحمدعلی به آقاجان همیشه می گفت شما نرو، من دارم به جای شما می روم. من نظامی ام و جای شما را پر می کنم. گروه جهاد و مقاومت مشرق - این که کتاب «یک روز بعد از حیرانی» به قلم خانم فاطمه سلیمانی ازندریانی درباره شهید مدافع حرم، محمدرضا دهقان امیری منتشر شده بود، کنجکاوی ما برای دیدار با مادر شهید را کم نکرد و سرکار خانم فاطمه طوسی نیز با بزرگواری، ما را در خانهای که آقامحمدرضا در آن نفس کشیده و زیسته بود، به حضور پذیرفتند و حدود سه ساعت، بیوقفه برایمان از پسر ارشدشان که در سوریه و دو برادرشان که در سالهای دفاع مقدس به شهادت رسیده بودند، گفتند. چندین...
خبرگزاری فارس ـ گروه حماسه و مقاومت: پایی برای ماندن نبود که بتواند جواد را از رفتن منصرف کند. کدام دلیل میتوانست مقابل تنهایی حضرت زینب(س) قد علم کند و مقبول افتد؟ با همسرش صحبت کرد. میدانست استرس و هیجان برای بچهای که در دل دارد، قدغن است. برای همین اول دل او را به همان خانم دمشق سپرد و سر صحبت را باز کرد. از اوضاع سوریه گفت. اینکه اگر امثال او نروند، ممکن است تاریخ بعد از ۱۴۰۰ سال دوباره تکرار شود و عفیفه رسول خدا(ص) مورد هتک حرمت تکفیریها قرار گیرد. آن وقت دیگر کدام شیعه میتواند روز عاشورا سیاه بپوشد و بر سر و سینه بزند که ای کاش ما بودیم و خاندان پیامبر(ص) را یاری...
به گزارش خبرنگار حوزه ایثار وشهادت ایرنا به نقل از سایت نوید شاهد، سرکار حاجیه خانم بتول جنیدی مادر شهیدان «نصرالله، محمد، عبدالحمید و رضا جنیدی» درباره یکی از دیدارهایی که مقام معظم رهبری(مدظله العالی) به منزلشان داشتند، اظهار کرد : حضرت آقا به منزل ما تشریف آوردند تا حضور ایشان تسلای دل خانواده جنیدی باشد. آقا نیز، بسیار شهیدان جنیدی را مورد تفقد و لطف قرار دادند و خاطرات آشنایی خانواده ما و زمان شهادت همه فرزندان را یکی یکی یادآوری کردند. شهیدان جنیدی در خانوادهای مجاهد و روحانی متولد میشوند شهیدان جنیدی در خانوادهای مجاهد و روحانی متولد میشوند. پدر شهدا پس از سالها تحصیل و تدریس در حوزه علمیه قم در سال ۱۳۵۴ به زادگاهش شهرستان پیشوا بازمیگردد. ایشان پس...
به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان، معصومه بیگم میرمحمدی مادر شهیدان علی و رضا غیاثوند و همسر جانباز دفاع مقدس در برنامه تلویزیونی «سلام تهران» که ۱۳ خرداد از شبکه پنج سیما پخش شد، درباره فرزندان شهیدش، گفت: رضا فرزند بزرگتر من متولد ۲۶ فرودین ۱۳۴۴ و علی فرزند دومم متولد ۱۶ اردیبشهت ۱۳۴۵ بود. من معلم بودم و سرکار میرفتم. بیشتر زحمات دو فرزندم بر دوش مادرم بود. همیشه میگویم خدیا اجر شهادت پسرانم را به مادرم عطا کن؛ چرا که خیلی در نگهداری و تربیت آنان زحمت کشید. او به نوههایش خیلی علاقه داشت. میرمحمدی در پاسخ به اینکه چطور از هر دو فرزندتان گذشتید و آنها را راهی جبهه کردید، اینطور شرح داد: پسرانم عاشق امام...
یکی از نگرانیهایی که داشتم این بود که بعد از مراسم این کار تعبیر به نمایش و ساختگی بودن و این دست حرفها باشد. اما الان میگویم اگر کسانی هم به اشتباه این حرف را بزنند، به دعای خیری که رهبری کردند، میارزید. به گزارش جنوب نیوز، دیدار دانشجویی امسال با رهبر معظم انقلاب یک اتفاق ویژه داشت. حضور مجری مراسم همراه با دختر ۵ماههاش پشت تریبون و دعایی که حضرت آقا برای این مادر و دختر کردند، یکی از حاشیههای زیبای این مراسم بود. در روز تعطیلی عید فطر درحالی با فاطمه یوسفی درباره حال و هوای دیدار دانشجویی با رهبرانقلاب صحبت کردیم که صدای مهلای۵ماهه هم در پشت صحنه حضور داشت. خانم یوسفی متولد ۱۳۶۹، دانشآموخته دکتری...
یکی از نگرانیهایی که داشتم این بود که بعد از مراسم این کار تعبیر به نمایش و ساختگی بودن و این دست حرفها باشد. اما الان میگویم اگر کسانی هم به اشتباه این حرف را بزنند، به دعای خیری که رهبری کردند، میارزید. به گزارش مشرق، دیدار دانشجویی امسال با رهبر معظم انقلاب یک اتفاق ویژه داشت. حضور مجری مراسم همراه با دختر ۵ماههاش پشت تریبون و دعایی که حضرت آقا برای این مادر و دختر کردند، یکی از حاشیههای زیبای این مراسم بود. در روز تعطیلی عید فطر درحالی با فاطمه یوسفی درباره حال و هوای دیدار دانشجویی با رهبرانقلاب صحبت کردیم که صدای مهلای۵ماهه هم در پشت صحنه حضور داشت. خانم یوسفی متولد ۱۳۶۹، دانشآموخته دکتری دامپزشکی و...
ویژهبرنامه «دعوت» به تهیهکنندگی و کارگردانی مجتبی کشاورز، که در این برنامه میهمان مادر شهیدان خالقیپور راوی کتاب «درگاه این خانه بوسیدنی است» بود. خبرگزاری میزان - شب گذشته برنامه «دعوت» میزبان فروغ منهی مادر شهیدان خالقیپور بود؛ سه فرزند او داود، رسول و علیرضا هر سه به مقام رفیع شهادت رسیدهاند. به علاوه کتاب «درگاه این خانه بوسیدنی است» خاطرات ناگفته فروغ منهی؛ مادر شهیدان خالقیپور نوشته زینب عرفانیان است. او در ابتدا راجع به ازدواج خود گفت و بیان کرد: اهل زنجان هستم؛ دو ماه قبل از اینکه من به دنیا بیایم پدرم بر اثر یک سانحه در ۲۹ سالگی از دنیا رفته بود سیزده ساله بودم که ازدواج کردم. تا روز عقد همسرم را ندیده بودم....
سردار مارانی گفت: مادر شهید علی آقاشفیعی حضرت زهرا و حضرت زینب را الگوی خود قرار داد و فرهنگ خود را از ایشان گرفته بود که توانست چنین فرزندی تربیت کند. به گزارش خبرنگار خبرگزاری شبستان از کرمان؛ ۴۰ روز از فقدان بانوسکینه پاکزادعباسی می گذرد؛ مادری که با سختی های فراوان گذران زندگی کرد و تنها فرزندش«علی آقا شفیعی» را در راه اسلام و انقلاب داد؛ مادری که سنگ صبور شهید سپهبدحاج قاسم سلیمانی بود و سردار دلها همواره به دیدنش می آمد و جویای حال او بود. فرمانده قرارگاه منطقهای مدینه منوره نیروی زمینی سپاه در حاشیه سفری به کرمان و دیدار با جمعی از پیشکسوتان دوران دفاع مقدس در گفتگو با خبرنگار خبرگزاری شبستان از کرمان...
خبرگزاری فارس ـ گروه حماسه و مقاومت: پدربزرگش از خادمان مسجد گوهرشاد بود و فانوسهای مساجد را روشن میکرد. به همین خاطر فامیلیشان شد، چراغچی مسجدی. با اینکه ۳ برادر از پنج برادر هم زمان در جبهه بودند، آقا ولیالله به شوخی به مادرش میگفت: باید خمس بچههایت را بدهی، این طوری نمیشود! همان خصوصیتهای جوانان دهه شصتی را داشت که در اوج جوانی در جبهه مدیریت میکرد؛ از فرمانده گردان گرفته تا مسئول طرح و عملیات منطقه ۶ سپاه، مسؤول طرح و عملیات نصر ۵ خراسان و قائممقامی فرمانده لشکر ۵ نصر. ۱۰ دی ماه سال ۵۷ وقتی در جریان تظاهرات انقلاب، سر عمهاش زیر تانک رفت و شهید شد، آقا ولیالله از شهادت عمهاش بسیار خوشحال...
خبرگزاری فارس ـ گروه حماسه و مقاومت: پدربزرگش از خادمان مسجد گوهرشاد بود و فانوسهای مساجد را روشن میکرد. به همین خاطر فامیلیشان شد، چراغچی مسجدی. با اینکه ۳ برادر از پنج برادر هم زمان در جبهه بودند، آقا ولیالله به شوخی به مادرش میگفت: باید خمس بچههایت را بدهی، این طوری نمیشود! همان خصوصیتهای جوانان دهه شصتی را داشت که در اوج جوانی در جبهه مدیریت میکرد؛ از فرمانده گردان گرفته تا مسئول طرح و عملیات منطقه ۶ سپاه، مسؤول طرح و عملیات نصر ۵ خراسان و قائممقامی فرمانده لشکر ۵ نصر. ۱۰ دی ماه سال ۵۷ وقتی در جریان تظاهرات انقلاب، سر عمهاش زیر تانک رفت و شهید شد، آقا ولیالله از شهادت عمهاش بسیار خوشحال...
وقتی حرفها زده شد، به آقا گفتم تشریف نبرید و شام بمانید. آقا گفتند: شام چی دارید؟... گفتم: لوبیاپلو. با دست، اندازه قابلمه را نشان دادم. گفتند: این شام که به این همه آدم نمیرسد... گروه جهاد و مقاومت مشرق- یک شب مانده به سالگرد شهادت داود - اولین پسر فروغخانم - که یکی از ساختمانهای خیابان شهیدان خالقیپور با راهپله باریک و آشتیکنونش پذیرای ما میشود. حسین قرایی (فعال فرهنگی) چند فوتبالیست معروف (محمد انصاری، مهدی ترابی و ماساژور تیم پرسپولیس) را به خط کرده برای دیدار از منزل حاجیهخانم «فروغ مُنهی» که سه فرزندش را به راه اسلام و انقلاب داده و پسر چهارمش هم همراه نوه، میزبان ماست. احمد بابایی (شاعر آئینی) هم در راه است....
تغییر چهره آقا و خانم بازیگر در حرم حضرت معصومه (س)/ تولد مادر خواننده معروف در کنسرت پسرش / دلتنگی مجری شبکه 3 برای سالی که گذشت
به گزارش خبرنگار حوزه هنرمندان گروه فضای مجازی باشگاه خبرنگاران جوان، رصد زندگی شخصی و فعالیت هنری هنرمندان و چهرههای معروف هنری برای طرفداران و دنبالکنندگان این حوزه میتواند جذابیتهای خاص خود را داشته باشد. با پیدایش شبکههای اجتماعی مختلف و دسترسی آسان به آن برای کاربران از طریق تلفنهای همراه حالا این امکان فراهم شده است تا آنها بتوانند از فعالیتهای بازیگر محبوب خود مطلع شوند. این روزها چهرههای هنرمند عرصه موسیقی، سینما و تلویزیون و … یک یا چند صفحه شخصی و عمومی در شبکههای اجتماعی مختلف دارند و از این طریق شبانهروز با کاربران و هواداران خود ارتباط مستمر و دو طرفهای برقرار میکنند. بیشتر بخوانید جواد عزتی: آقای مهدویان تا کی مخفی کاری؟ / تصمیم عجیب بازیگر...
دریافت 24 MB خبرگزاری مهر، گروه استانها: «ذبیح الله رضوان مدنی» پدر شهیدان هاشم، حسن و حشمتالله رضوانمدنی و پدر همسر شهید مسعود امیری در واپسین روزهای سال ۱۳۹۷ دار فانی را وداع گفت. حاج ذبیح الله، بعد از مقاومت و ایستادگیاش پس از شنیدن خبر شهادت فرزندان و دامادش به «ذبیح عاشق» معروف شده بود. به بهانه دومین سالگرد رحلت ابوالشهدا رضوان مدنی قطعه فیلمی از مناجات و نماز این پدر شهید برای نخستین بار از خبرگزاری مهر منتشر میشود. اما در کنار این فیلم مرور خاطرهای از بردار شهیدان رضوان مدنی در حضور رهبر انقلاب در خصوص اطلاع از خبر شهادت شهیدان رضوان مدنی و شهید مسعود امیری خالی از لطف نیست. اذان مغرب بود که از...
به گزارش خبرنگار حوزه ادبیات گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران جوان،کتاب «مگر چشم تو دریاست» اثر جواد کلاته عربی در انتشارات شهید کاظمی منتشر شد.زندگی همسر و مادرشهیدان جنیدی روایت می شود. در این اثر از فعالیت های حاج آقا و حاج خانم جنیدی به همراه داماد ها و عروس های این خانواده مجاهد در پشت جبهه سخن به میان می آید. همچنین در بخشی از این کتاب سه بازدید مقام معظم رهبری از بیت شهیدان جنیدی روایت می شود. بیشتربخوانید نخستین رمانی که درباره رزم در جبهه مقاومت سوریه نوشته شد در بخشی از این کتاب می خوانیم: «همان موقع که ما ساکن رودسر بودیم، یکبار ما درخواست داده بودیم که به دیدن خانمِ آقا برویم. چند وقتِ بعد...
به گزارش خبرگزاری فارس، نشست رونمایی از کتاب «سید سقا» شامل خاطراتی از مرحوم سید فضلالله محمدی معروف به سید سقا به کوشش انتشارات مرد نو در محل کتابفروشی آستان قدس رضوی (بهنشر) با حضور خانواده راوی، خانواده شهیدان جاویدالاثر حاج نقی کریمی و داود کریمی و اهالی فرهنگ و رسانه برگزار شد. همسر شهید جاویدالاثر کریمی: جواب چندین هزار جانباز اعصاب و روان را چه کسی میدهد؟ زهرا نگهدار، همسر شهید جاویدالاثر حاج نقی کریمی و مادر شهید داود کریمی و حاج محمود کریمی (مداح اهل بیت(ع)) از سخنرانان این مراسم بود. وی در ابتدای سخنانش گفت: خانواده ما بینهایت ارادت به سید سقا داشتند و حتی قبل از شهادت همسر و پسرم به ما لطف و محبت داشتند....
همسر شهید جاویدالاثر حاج نقی کریمی و مادر شهید داود کریمی و حاج محمود کریمی (مداح اهل بیت(ع)) گفت: بنویسید که مسئولان پا روی خون شهدا نگذارند. بچههای ما با خون و جانشان این انقلاب را حفظ کردند. به گزارش گروه جهاد و مقاومت مشرق، نشست رونمایی از کتاب «سید سقا» شامل خاطراتی از مرحوم سید فضلالله محمدی معروف به سید سقا به کوشش انتشارتا مرد نو در محل کتابفروشی آستان قدس رضوی (بهنشر) با حضور خانواده راوی، خانواده شهیدان جاویدالاثر حاج نقی کریمی و داود کریمی و اهالی فرهنگ و رسانه برگزار شد. همسر شهید جاویدالاثر کریمی: جواب چندین هزار جانباز اعصاب و روان را چه کسی میدهد؟ حاجیه خانم زهرا نگهدار، همسر شهید جاویدالاثر حاج نقی کریمی...
تا میانههای راه تنها بودم. در یکی از ایستگاههای بین راه، از پشت پنجره راهروی واگن، دیدم که اول مادرش را به کول گرفت و وارد واگن شد، بعد زیر بغل پدر پیرش را که نشسته بود گرفت و وارد سالن شد. سرش را پایین انداخت و سلام کرد. از واگن خارج شد. این بار پدر پیرش را قدم به قدم داخل کوپه آورد. به آنها سلام کردم. پیرزن نگاهی به من کرد و گفت: ـ سلام دخترم، ببخشید، شوهرم زبون حرف زدن نداره. نگاه پیرمرد پر از حرف بود. او اصلاً نیازی به زبان نداشت. نیم ساعتی سرم به گوشی و صفحات مجازی گرم بود که ناگهان چند تکه سیب و پرتقال به طرفم تعارف شد. پس از...
مادر سردار شهید علی آقا شفیعی، شامگاه یکشنبه(۱۰ اسفند) پس از تحمل یک دوره بیماری آسمانی شد. به گزارش خبرنگار خبرگزاری شبستان از کرمان؛ بانو سکینه پاکزاد عباسی، مادر سردار شهید علی آقا ماهانی که روزهای اخیر در بیمارستان بستری بود، یکشنبه شب(۱۰ اسفند)به لقاءالله پیوست. این بانوی مجاهد و فداکار، تنها فرزندش را به جبهه ها فرستاد و خود نیز مکرر با او حتی در خط مقدم همراه شد و به رزمندگان خدمت کرد. پس از شهادت علی آقا؛ این حاج قاسم بود که همواره جویای احوال این مادر بود و در سفر به کرمان شخصا" در منزل ایشان حضور می یافت. علی آقا شفیعی در سال 1345...
به گزارش گروه استان های باشگاه خبرنگاران جوان از مشهد، منزلشان چند خیابان بیشتر با حرم فاصله ندارد اما وقتی در آستانه ورود به صحن کوثر سلام خاصه حضرت رضا (ع) را زمزمه میکنند، بیشتر از هر زائر راه دوری مشتاق و منقلباند. مادر و دختر، هر دو روی ویلچر نشستهاند و قرار است که مهمان آقا امام رضا (ع) باشند و بعد سالها یک دل سیر زیارت کنند.خدمتی که به همت مدیریت امور مجاورین آستان قدس رضوی میسر شد. خادمان این مجموعه، چند روز پیش در جریان خدمترسانی به خانوارهای محروم حاشیه شهر، با این خانواده دیدار کردند و از مشکلات آنها مطلع شدند. با شنیدن درخواست مادر خانواده برای زیارت حرم مطهر رضوی زمینه این توفیق را فراهم کردند.کبری خانم...
گروه استانها- امام رضا(ع)، امام رافت و عطوفت و مهربانی است و زائران زیادی چشم انتظار هستند که چشمشان به ضریح حضرت روشن شود. - اخبار استانها - به گزارش خبرگزاری تسنیم از مشهدمقدس، منزلشان چند خیابان بیشتر با حرم فاصله ندارد اما وقتی در آستانه ورود به صحن کوثر سلام خاصه حضرت رضا(ع) را زمزمه میکنند، بیشتر از هر زائر راه دوری مشتاق و منقلباند. مادر و دختر، هر دو روی ویلچر نشستهاند و قرار است که مهمان آقا امام رضا(ع) باشند و بعد سالها یک دل سیر زیارت کنند. خدمتی که به همت مدیریت امور مجاورین آستان قدس رضوی میسر شد. خادمان این مجموعه، چند روز پیش در جریان خدمترسانی به خانوارهای محروم حاشیه شهر، با این خانواده دیدار...
منزلشان چند خیابان بیشتر با حرم فاصله ندارد ولی وقتی در آستانه ورود به صحن کوثر سلام خاصه حضرت رضا(ع) را زمزمه میکنند، بیشتر از هر زائر راه دوری مشتاق و منقلب اند. به گزارش قدس آنلاین، مادر و دختر، هر دو روی ویلچر نشستهاند و قرار است که امروز مهمان آقا امام رضا(ع) باشند و بعد سالها یک دل سیر زیارت کنند. خدمتی که به همت مدیریت امور مجاورین آستان قدس رضوی میسر شد. خادمان این مجموعه، چند روز پیش در جریان خدمترسانی به خانوارهای محروم حاشیه شهر، با این خانواده دیدار کردند و از مشکلات آنها مطلع شدند. با شنیدن درخواست مادر خانواده برای زیارت حرم مطهر رضوی زمینه این توفیق را فراهم کردند. ...
مادر شهیدان بختی گفت: همه ما در قبال هم مسولیم. جنگ فیزیکی شاید تمام شده باشد ولی مراقبت از اسلام و انقلاب که تمام نشده است. امروز روز تکریم مادران و همسران شهداست. هر چند هر روز، روز تکریم از مادران شهدا است ولی این روز بهانه گفتگوی ما با بانو خدیجه بختی مادران شهید مصطفی و مجتبی بختی شد. خدیجه بختی مادر ۵۵ ساله شهیدان بختی است. آقا مصطفی و آقا مجتبی را همین چند سال پیش در دفاع از حرم بی بی زینب و در لباس مدافعان حرم از دست داده است. دلش برای هر دو فرزندش تنگ شده ولی سخن را از آقا مجتبی شروع می کند. پسری که به دلیل مجرد بودن ساعتهای بیشتری را در...
به گزارش خبرنگار حوزه رادیو تلویزیون گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران جوان، پیرزن نتوانست آقا را ببیند. باید بر میگشت خانه برای پرستاری از همسر بیمارش. خیلی این پا و آن پا نکرد و دو بیت شعر برای رهبر نوشت و برگشت خانه. «آرزو داشتم که به دیدارم بیایی/ هم به دیدار من و هم شوی بیمارم بیایی/ بیش از یک سال است که شویم همنشین تختخواب است/ حق من این بود به دیدار دل زارم بیایی» دلنوشته مادر شهیدان عبدالمجید، خلیل و منصور کارکوب زاده رسید به دست آقا. ایشان بازگشت از قم به تهران را یک روز عقب انداختند برای دیدار با این زن مجاهد قهرمان. ده سال بعد در زمستان سال ۹۹ این مادر داغ دیده و دردکشیده پس...
دبیرمجمع تشخیص مصلحت نظام با مادر شهید علی آقا شفیعی که همواره عُلقه دو طرفه ای بین این مادر و حاج قاسم برقرار بود، دیدار و گفتگو کرد. به گزارش خبرنگار خبرگزاری شبستان از کرمان؛ محسن رضایی، دبیرمجمع تشخیص مصلحت نظام، شنبه(۱۳ دی ماه) در سفر به کرمان به مناسبت نخستین سالگرد سپهبدشهید حاج قاسم سلیمانی با مادر شهید علی آقا شفیعی دیدار و گفتگو کرد. مادر علی آقا شفیعی که تنها دارایی او از دنیا همین تک پسر بود و خود نیز در مواقعی با او به جبهه می رفت و پشت جبهه ها خدمت می کرد؛ پس از شهادت علی آقا، حاج قاسم به طور مرتب در سفر به کرمان به دیدار این مادر...
فیلم|مادر شهیدان کارکوب زاده: آقا تنهاست
خبرگزاری فارس، مازندران ـ حماسه و مقاومت|خاطرات شهدا و رزمندگان همواره درسهای آموزندهای بوده که هرچند ساده، اما نقشه راهی سرنوشتساز است برای تجلی انسانیت؛ گاهی خاطرات احساسی و عاشقانهاند و گاهی نیز پندآموز. در ادامه خاطراتی از این دست، از نظرتان میگذرد. * تشخیص درست یک روز من و آرمان برای خرید به بازار رفته بودیم، در طلافروشی انگشتری را دیدم که خیلی زیبا بود، او به من قول داد آن را برای روز میلاد حضرت فاطمه زهرا (س) که روز زن است، برایم بخرد. من هم که میدانستم سرش برود قولش نمیرود منتظر هدیه روز زن بودم، آن روز آرمان به خانه آمد اما خبری از انگشتر نبود، اصلاً به روی خودم نیاوردم. بعد از کمی استراحت گفت:...
مصطفی خیلی نگران سلامتی پرستاران و پزشکان بود و با توجه به حضور فعال و مداومی که در بیمارستانها و اشراف دقیقی که از شرایط و فشار کاری آنان داشت، حتی در بستر بیماری و روزهای سخت حضورش در بیمارستان، بیشتر از هر زمانی نگران آنان بود و پیغام میداد برای پرستاران «بیمارستان امید» آب هویج، شیر موز و غذای گرم ببرم. مصطفی علیدادی ۲۷ مهرماه ۹۹ براثر ابتلا به کرونا پر کشید و به خیل شهیدان پیوست. این شهید در نیروی انتظامی خدمت میکرد. به همین مناسبت ستاد کانونهای فرهنگی هنری مساجد گزارشی از فعالیتهای این شهید از زبان همسرش تهیه کرده است. دراین گزارش میخوانیم: آخرین قدمها را در دهه سوم زندگیش درعرصهای برداشت که نفسهای بیشماری...
ناگهان تیری از تفنگ قناصه به سر آقا مهدی اصابت کرد و بیصدا به زمین افتاد/ استخارهاش شهادت آمده بود
حجت الاسلام جواد زبیدی گفت: نیروهای ایرانی حاضر در منطقه چهار نفر بودند که دستور عقب نشینی توسط فرمانده صادر شد، ما نیز از بی راهه ها به سمت خارج شهر در حین دویدن بودیم، ناگهان یک تیر از تفنگ قناصه به سر آقا مهدی اثابت می کند و بی صدا به زمین می خورد به دلیل شرایط به وجود آمده و مجروحیتم، توانایی برداشتن پیکر شهید را نداشتیم. به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا؛ رهیاب، حجت الاسلام جواد زبیدی در خصوص نحوه شهادت شهید مدافع حرم مهدی نظری اظهار داشت: پاسدار مهدی نظری به عنوان مستشار نظامی یکی از گروه های حیدریون جهت عملیات انتخاب شده بود و بنده نیز فرهنگی همان گروه بودم. وی با اشاره...