2024-05-04@06:30:42 GMT
۳۳۱ نتیجه - (۰.۰۱۵ ثانیه)
جدیدترینهای «خانواده شوهرم»:
بیشتر بخوانید: اخبار اقتصادی روز در یوتیوب
زن ۳۱ ساله در حالی که بیان میکرد با کمک همسایگان از مرگ حتمی نجات یافته است، درباره سرگذشت خود به مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری سپاد مشهد گفت: با آنکه درخانواده پرجمعیتی بزرگ شدهام، همه خواهران و برادرانم زندگی موفقی دارند و به قول معروف خوشبخت شدهاند، اما من که فرزند آخر بودم، فاصله سنی زیادی با دیگر اعضای خانوادهام داشتم به همین دلیل هم به سوی رفاقتهای خیابانی کشیده شدم چراکه بیشتر اوقاتم را با دوستان همکلاسیم میگذراندم و از مهر و محبتهای خانوادگی دور شده بودم. در روزهای دوران نوجوانی که آرزوهای کوچک و بزرگ را فریاد میزدم روزی به پیشنهاد دوستم شهلا با پسری به نام شاهین در خیابان قرار ملاقات گذاشتم. شهلا دختری خوشسر و...
زن ۲۱ ساله درباره سرگذشت خود به مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری طبرسی شمالی مشهد گفت: اولین فرزند خانواده هستم که تا کلاس سوم راهنمایی درس خواندم. پدرم با آنکه مردی معتاد و کارگر ساختمانی بود، هیچگاه دعوا و مشاجره او را با مادرم ندیدم چراکه پدرم مرد مهربانی بود و همه اعضای خانواده را دوست داشت. اکنون نیز ۷ سال از ترک اعتیادش میگذرد و دیگر مواد مخدر مصرف نمیکند. اما من که در خانوادهای ضعیف زندگی میکردم و مادرم نیز برای تامین مخارج خانواده در خانههای مردم کارگری میکرد، در ۱۱ سالگی به عقد یکی از بستگانش درآمدم که ۱۰ سال از من بزرگتر بود ولی من به اصغر علاقه نداشتم. به همین خاطر هم خیلی زود و...
به گزارش همشهری آنلاین، زن ۲۱ ساله درباره سرگذشت خود به مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری طبرسی شمالی مشهد گفت: اولین فرزند خانواده هستم که تا کلاس سوم راهنمایی درس خواندم. پدرم با آنکه مردی معتاد و کارگر ساختمانی بود، هیچگاه دعوا و مشاجره او را با مادرم ندیدم چراکه پدرم مرد مهربانی بود و همه اعضای خانواده را دوست داشت. اکنون نیز ۷ سال از ترک اعتیادش میگذرد و دیگر مواد مخدر مصرف نمیکند. کشف جسد زن جوان پشت فرمان خودرو | وجود آثار خفگی با دست روی گردن مقتول شوهرکشی هولناک با چکش | سناریوی عجیب زن جوان درباره قتل همسرش اما من که در خانوادهای ضعیف زندگی میکردم و مادرم نیز برای تامین مخارج خانواده در خانههای...
زیسان: زنی در دادگاه خانواده گفت: همسرم این ادعا را دارد که به دلیل علاقه زیاد نسبت به من مشکوک است و مرا کتک میزند چرا که از نظر او من بسیار زیبا هستم. به گزارش ایسنا، زنی با حضور در دادگاه خانواده ضمن ارائه درخواست طلاق خود به رییس شعبه اظهار کرد: شوهرم بسیار روانی است، او به همه چیز و همه کس مشکوک است و از نظر او همه مردمان کره خاکی نظر بد نسبت به من دارند. بیماری او به قدری شدید است که خود گاهی اوقات به آن اعتراف میکند. وی در ادامه افزود: شوهرم به دلیل بیماریاش مرا مورد ضرب و شتم قرار میدهد به طوری یک بار در زیر ضربههای او بیهوش و به...
رابطه مردی با خواهر زنش، به چهار سال زندگی مشترک پایان داد. زنی با حضور در شعبه ۲۴۰ دادگاه خانواده با بیان اینکه «شوهرم لیاقت پاکدامنی من را در زندگی نداشت»، مدعی شد: چهار سال است که از زندگی مشترک ما میگذرد و یک فرزند پنج ماهه داریم. شوهرم متاسفانه با خواهرم رابطه دارد و من این ماجرا را بعد از به دنیا آمدن فرزندمان متوجه شدم. وی در مورد نحوه اطلاع از این موضوع گفت: در دوران نقاهت بارداری در خانه پدر و مادرم بودم. یک شب به همراه برادرم برای برداشتن وسایل به خانه رفتم و آنجا بود که متوجه شدم شوهرم با خواهرم رابطه دارد. ابتدا اصلا نمیتوانستم باور کنم که خواهرم در حق من خیانت کرده...
به گزارش خبرآنلاین، «أسماء محمد» ادعا کرد اعضای خارجی داعش به لحاظ فکری این گروه را هدایت و رهبری میکردند کیهان که درد دلهای این زن را منتشر کرده است از قول او نوشت: «ابوبکر البغدادی شیفته زنان بود و به همین علت خلافت اسلامی را به خلافت زنان تبدیل کرد. او غیر از من سه زن و ۱۰ کنیز داشت. یکی از زنهای او سوری و دیگری چچنی بود، ولی اساساً زن هیچ ارزشی برای داعش نداشت. البغدادی از چهار زن، ۱۱ فرزند داشت که برخی از آنها در زندانهای عراق هستند.» او ادامه داد: «اعضای داعش شمار زیادی یتیم و بیوه از خود به جای گذاشتند و از آنها فرزندان مجهولالهویه بسیاری به جای مانده است. از سال...
روزی که همسرم سند منزلمان را به نام مادرش زد مرا قانع کرد که برای قطع نشدن مبلغ یارانه این کار را انجام داده است اما طولی نکشید که مادر شوهرم به همراه خانواده اش به منزل من آمدند و در حالی که وسایلی را در اتاقها میگذاشتند با پلیس 110 تماس گرفتند که این مستاجر منزل آن ها را تخلیه نمی کند و ... به گزارش خراسان، زن 30 ساله که مدعی بود با یک نقشه رمزآلود، زندگی اش درآستانه فرو پاشی قرار دارد، درباره ماجرای شکایت از همسرش به مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری آبکوه مشهد گفت: 15ساله بودم که با«محمد» ازدواج کردم با آن که هنوز دختری نوجوان بودم اما همه سختیهای زندگی مشترک را به جان...
به گزارش خبرنگار جامجم، یکم دی امسال مرد رهگذری هنگام عبور از کنار رودخانهای در فشم استان تهران متوجه گونی رهاشدهای در آن محل شد که رد لکههای خون زیر گونی تا مسافتی دیده میشد. به ماجرا مشکوک شد و ماجرا را به پلیس ۱۱۰ تهران اطلاع داد. ماموران اداره دهم پلیس آگاهی تهران با اعزام به آنجا و باز کردن در گونی، ساق پای بریده شده مردی را یافتند. شواهد نشان میداد چند روزی از قتل او گذشته است. ساق پای کشف شده به پزشکی قانونی منتقل و کارشناسان اعلام کردند این پا متعلق به مردی حدودا ۴۰ تا ۴۵ ساله است. این درحالی بود که سه روز بعد رهگذر دیگری گونی مشابهی را در حوالی رودخانه کنار یک...
زن جیببر و موبایل دزد که آرزو داشت اولین دربی را همراه همسرش در استادیوم آزادی ببیند آرزو به دل ماند و از سوی پلیس دستگیر شد، البته به دلیل عضویت در باند خانوادگی سرقت. به گزارش سایت جنایی، این زن جوان که پرونده اش در شعبه هفتم بازپرسی دادسرای سرقت تهران نزد بازپرس محمد ولدی بیراموند در حال رسیدگی است چند روز قبل از بازی دربی پایتخت دستگیر شد. او پس از آن به دام پلیس افتاد که دو نفر از دختر خالههایش هنگام جیب بری در یکی از ایستگاههای مترو دستگیر شدند. پس از آن در بازجوییهایی که از آنها انجام شد دخترخاله خود و شوهرش و همینطور یکی دیگر از اقوامشان را که او هم عضو...
آفتابنیوز : افشای راز قتل مرد جوانی که همسرش بهمرور به او دارو خوراند تا مرگش را طبیعی جلوه دهد، باعث دستگیری این زن و همدستش شد. خانواده مردی دو سال پیش با مراجعه به دادسرای جنایی تهران از عروسشان به خاطر دخالت در مرگ پسرشان شکایت کردند. این خانواده گفتند: پسر ما از مدتها قبل از فوتش دچار بیماریهای مرموزی بود که در مراجعات متعددش به پزشکان دلیل بیماریهایش پیدا نشد؛ اما هر چند وقت یک بار بیماری او تشدید و باعث میشد مدتی را در بیمارستان بگذراند. هر دفعه آزمایشهای متعددی از او انجام میشد اما دلیل بدحال شدنش برای پزشکان مبهم بود. این روند ادامه داشت تا اینکه در پاییز سال 1400 وقتی مادرش در خانه او...
زندگی مرا برای خوشبختی پسرشان تباه کردند ؛ شوهرم با زنی بزرگتر از خودش رابطه داشت | پسرخواندهام مرا کتک میزند
به گزارش همشهری آنلاین، زن ۴۵ ساله که برای شکایت از پسرخواندهاش وارد مرکز انتظامی شده بود، با بیان اینکه ۲۰ سال برای پسرخواندهام زحمت کشیدم تا به سن جوانی رسید اما اکنون مرا کتک میزند، درباره سرگذشت خود به مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری قاسمآباد مشهد گفت: تازه دیپلم گرفته بودم که یکی از همسایگان قدیمی مادربزرگم، مرا برای پسرش خواستگاری کرد. آنها به قدری از اخلاق و کمالات جاهد سخن گفتند که من هم ندیده عاشق او شدم و تصمیم گرفتم با او ازدواج کنم. خیلی زود مراسم خواستگاری انجام شد و من و جاهد در حالی زندگی مشترکمان را آغاز کردیم که او بیشتر اوقات خودش را در خارج از خانه می گذراند. آرام آرام احساس کردم...
به گزارش خبرنگار جامجم، چهارماه قبل مرد جوانی بر اثر سکته قلبی در یکی از بیمارستانهای تهران فوت شد. خانواده او که به مرگ وی مشکوک شده و متوجه رابطه عاشقانه عروس خانواده با مرد غریبهای شده بودند نیمه دوم شهریور امسال به پلیس آگاهی تهران رفتند و از این مرد و زن شکایت کردند. در ادامه عروس خانواده و مرد مورد علاقهاش بازداشت و منکر قتل مرد جوان شدند. سرانجام چند روز پیش مرد جوان اعتراف کرد که دو برگ قرص برای بیهوشی خریده و به همسر مقتول داده و این زن با همان قرصها شوهرش را کشته است. در جریان تحقیقات بعدی معلوم شد مقتول یک زمین و یک ویلا در شمال کشور هم داشته که با سندسازی...
ماجرای زنی که از بالکن پرت شد | شوهرم با چاقو به من حمله کرد ؛ میگوید ارتباط نامشـروع دارم و معتادم!
به گزارش همشهری آنلاین، زن ۲۳ ساله که بعد از ۲۰ روز بستری در بیمارستان شهید هاشمینژاد مشهد هنوز دوران نقاهت خود را طی میکند، با بیان اینکه به قانون پناه آوردهام تا تکلیفم روشن شود، درباره سرگذشت خود به مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری طبرسی شمالی مشهد گفت: اولین فرزند خانواده هستم وتا مقطع راهنمایی تحصیل کردهام اما زمانی که ۱۵ سال بیشتر نداشتم با تاکید و اصرار پدرم پای سفره عقد نشستم و با یکی از همشهریانم ازدواج کردم. من و فرزین از همان روزهای آغازین زندگی مشترک در منزل پدرشوهرم ساکن شدیم و فرزین هم که به نجاری علاقهمند بود به شغل امدیاف کاری مشغول شد. او درآمد خوبی داشت و من هم با وجود اختلافات جزئی...
شوهرم مانند روباهی حیله گر در فضای مجازی نفوذ کرده بود و با ترفندهای مختلف زنان و دختران جوان را فریب می داد و از آن ها سوءاستفاده می کرد اما یک روز وقتی وارد خانه شدم ... به گزارش خراسان، این ها بخشی از اظهارات زن جوانی است که قصد داشت از دومین همسرش طلاق بگیرد و روزگار دیگری را آغاز کند. او که مدعی بود با رفتارهای فسادآلود شوهرش نمی تواند به این زندگی مشترک ادامه دهد، درباره سرگذشت خود به مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری سپاد مشهد گفت:16 ساله بودم که به طور سنتی پای سفره عقد نشستم و با «کرامت»ازدواج کردم. او تک پسر خانواده اش بود و5 خواهر بزرگ تر از خودش داشت که همه...
به گزارش همشهری آنلاین، زن جوانی که قصد دارد از دومین همسرش طلاق بگیرد، درباره سرگذشت خود به مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری سپاد مشهد گفت: ۱۶ ساله بودم که به طور سنتی پای سفره عقد نشستم و با «کرامت» ازدواج کردم. او تک پسر خانواده اش بود و ۵ خواهر بزرگتر از خودش داشت که همه آنها ازدواج کرده بودند. در این شرایط تصور میکردم خانواده کرامت مرا خیلی دوست خواهند داشت چرا که تنها عروس خانواده آنها بودم ولی متاسفانه شوهرم فقط در جستجوی محبت دیگران بود و خودش به هیچ کس محبت نمی کرد. در واقع جوانی لوس و بی مسئولیت بارآمده بود و تنها اوقاتش را بارفیق بازی می گذراند. بارها به مادر شوهرم گلایه کردم...
زن جوان که از رفتارهای شوخطبعانه همسرش در میهمانیها ناراحت بود با مراجعه به دادگاه خانواده درخواست طلاق داد. به گزارش ایران، سامان ۲۷ ساله از همان لحظه ورود به مجتمع دادگاه خانواده تلاش میکرد تا همسرش را از تصمیمی که گرفته منصرف کند، اما زن جوان حتی حاضر نبود به صحبتهای شوهرش گوش دهد. مرد جوان گفت: خودت فکر کن ببین الان به قاضی چی میخوای بگی؟ خرجی ندادم؟ اهل رفیقبازی بودم؟ اعتیاد دارم؟ تو را کتک میزنم؟ من که میدونم آخرش کاری نمیتونی بکنی، اما یادت باشه داری زندگیمون رو خراب میکنی. زن جوان نگاهی تلخ به او انداخت و گفت: اینجا هم دست از حرف زدن بر نمیداری چند دقیقه ساکت باش تا ببینیم چه میشود. در...
چندی قبل، زن جوانی که در یک مراسم خاکسپاری حضور پیدا کرده بود با صحنه عجیبی مواجه شد. او زنی را دید که به سمت مادر متوفی رفت که سر مزار در حال گریستن بود و به بهانه آرام کردن و تسلی دادن به او گوشی تلفن همراهش را با مهارت ربود. زن جوان با دیدن این صحنه شروع به داد و فریاد کرد و بدین ترتیب زن جوان در حالی که گوشی سرقتی هنوز در دستش بود سر بزنگاه بازداشت شد. همزمان با دستگیری زن جوان، دو زن دیگر از میان جمعیتی که در مراسم شرکت کرده بودند بیرون آمده و متواری شدند. با دستگیری زن جوان، تعدادی از افرادی که در مراسم شرکت کرده بودند ناگهان متوجه سرقت...
زن جوانی با مراجعه به پلیس از شوهر خود که تازه به عقد او درآمده بود و همچنین خانواده داماد شکایت کرد. به گزارش خراسان، تازه عروسی که فقط یک روز از آغاز دوران نامزدیاش میگذشت و زندگیاش زیر و رو شده بود، برای شکایت از خانواده داماد وارد مرکز انتظامی شده بود، درباره این ماجرای وحشتناک به مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری قاسم آباد مشهد گفت: حدود ۴ ماه قبل بود که یکی از بستگان دورمان خانواده «نادر» را به ما معرفی کردند، اما من از همان ابتدا به خواستگاری او پاسخ منفی دادم. با وجود این «نادر» دست بردار نبود و بیش از ۱۰ بار خواسته خود را تکرار کردند و باز هم بر این ازدواج تاکید داشتند،...
زن میانسال که متهم است با اجیر کردن مرد نانوا و خواستگار دخترش، همسر عتیقهفروش خود را به قتل رسانده است درحالی در دادگاه کیفری یک تهران محاکمه شد که اولیایدم برای همه متهمان درخواست قصاص کردند. به گزارش جنوب نیوز، آبان سال گذشته گزارش کشف جسد پتوپیچ مردی در عمق ۵۰ متری یک دره در روستای وردیج (کن و سولقان) به مرکز فوریتهای پلیسی ۱۱۰ گزارش شد. پس از آن مأموران به محل اعزام شدند و پس از بررسیهای اولیه مشخص شد جسد متعلق به مردی حدوداً ۵۰ ساله است. از آنجایی که مقتول لباس راحتی بر تن داشت فرضیه قتل در خانه قوت گرفت. در ادامه جسد برای تعیین علت تامه مرگ و تشخیص هویت با دستور...
به گزارش گروه اجتماعی ایسکانیوز، آبان سال گذشته گزارش کشف جسد پتوپیچ مردی در عمق 50 متری یک دره در روستای وردیج (کن و سولقان) به مرکز فوریتهای پلیسی 110 گزارش شد. پس از آن مأموران به محل اعزام شدند و پس از بررسیهای اولیه مشخص شد جسد متعلق به مردی حدوداً 50 ساله است. بیشتر بخوانید: دستگیری ۴ نفر از عاملان درگیری مسلحانه در یک قهوهخانه از آنجایی که مقتول لباس راحتی بر تن داشت فرضیه قتل در خانه قوت گرفت. در ادامه جسد برای تعیین علت تامه مرگ و تشخیص هویت با دستور قضایی به پزشکی قانونی منتقل شد. در بررسیهای بعدی معلوم شد مقتول یک عتیقهفروش است و چند روز قبل از کشف جسد نیز خانوادهاش ناپدید شدن او...
اجیر کردن ۲ مرد برای قتل شوهر پولدار | همدستی نانوای محل و جوان خواستگار در قتل | میخواستم برای تحقیرهایش او را ادب کنم!
به گزارش همشهری آنلاین، آبان سال گذشته گزارش کشف جسد پتوپیچ مردی در عمق ۵۰ متری یک دره در روستای وردیج (کن و سولقان) به مرکز فوریتهای پلیسی ۱۱۰ گزارش شد. پس از آن مأموران به محل اعزام شدند و پس از بررسیهای اولیه مشخص شد جسد متعلق به مردی حدوداً ۵۰ ساله است. از آنجایی که مقتول لباس راحتی بر تن داشت فرضیه قتل در خانه قوت گرفت. در ادامه جسد برای تعیین علت تامه مرگ و تشخیص هویت با دستور قضایی به پزشکی قانونی منتقل شد. در بررسیهای بعدی معلوم شد مقتول یک عتیقهفروش است و چند روز قبل از کشف جسد نیز خانوادهاش ناپدید شدن او را اعلام کرده بودند. پلیس در نخستین تحقیقات به سراغ خانواده...
زن جوان میگوید اتهام خیانت را قبول ندارد و رفتارهای شوهرش باعث به هم خوردن زندگیاش شد. به گزارش اعتماد آنلاین، مینو زنی جوان است که همسرش از او به اتهام خیانت شکایت کرده است. این زن اتهام خیانت را قبول ندارد و شوهرش را در به هم خوردن این زندگی مقصر میداند. مینو برای سایت جنایی از زندگیاش میگوید: چرا به شوهرت خیانت کردی؟ من این کار را نکردم. شوهرم به من خیانت کرد. من ۲۰ سال با او زندگی کردم. در تمام این سالها از او بیتوجهی دیدم، تحمل کردم و به روی خودم نیاوردم. چند سال قبل فهمیدم شوهرم به من خیانت کرده، باز او را بخشیدم، اما شوهرم به جای اینکه قدر کار من را بداند...
خانم دکتر جوان وقتی دید همسرش برای درمان دوقطبی بودنش هیچ اقدامی نمیکند با مراجعه به دادگاه خانواده حکم طلاقش را گرفت. به گزارش ایران، این زن که ۴۰ سال سن دارد و پزشک زیبایی است، وقتی پیشروی قاضی محمدی رئیس شعبه ۲۶۶ دادگاه خانواده شماره ۲ ولنجک قرار گرفت، دلیل دادخواست جداییاش را دوقطبی بودن شوهرش خواند و گفت: شوهرم مدیرعامل یک شرکت خصوصی است. او تعادل روحی و روانی ندارد و به دلیل بیماریاش گاهی اوقات هفتهها شاد است و برعکس هفتههای دیگر عصبانی! به همین دلیل دیگر نمیخواهم با او زندگی کنم. وی افزود: ۹ سال پیش زندگی مشترک را با همسرم شروع کردم و یک سال بعد تصمیم گرفتم بچهدار شوم. اکنون صاحب یک دختر ۷...
به گزارش همشهری آنلاین، رسیدگی به این پرونده از حدود ۲ ماه قبل و با شکایت زن جوانی آغاز شد که در خیابان از شوهرش کتک خورده بود. وی وقتی به همراه پدرش برای شکایت راهی اداره پلیس شد، در تشریح ماجرا گفت: چند سال قبل با مرد جوانی که با وانت میوه فروشی میکرد ازدواج کردم. اوایل زندگی خوبی داشتیم اما کم کم دخالت خانوادهها و مشکلات مالی باعث شد بین ما اختلاف ایجاد شود. با این حال چون شوهرم را دوست داشتم سعی کردم گذشت کنم و به زندگی ادامه دهم. رسوایی یک عشق قدیمی برای زن ۵۰ ساله | همه فامیل مرا مقصر میدانند ایست قلبی مرد میانسال در یک ماجرای پیچیده | ۴ مرد نقابدار خودروی...
زن جوانی با مراجعه به دایره مددکاری اجتماعی پلیس برای رهایی از مزاحمتهای همسرش از ماموران قانون کمک خواست. به گزارش خراسان، زن ۲۶ ساله که گویی کوله باری از غم را به دوش میکشید با بیان این که جوان مجرد فقط برای پول و ثروت با من ازدواج کرد که زنی مطلقه بودم درباره سرگذشت خود به مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری طبرسی شمالی مشهد گفت: آخرین فرزند یک خانواده شش نفره هستم، اما پدر معتادم زمانی که من فقط دو سال داشتم، مادرم را رها کرد و به دنبال سرنوشت خودش رفت و با زن دیگری ازدواج کرد، اما او هفت سال بعد از این ماجرا به دلیل ابتلا به سرطان ریه جان سپرد؛ چرا که از همان...
ازدواج اشتباه زن مطلقه با پسری کوچکتر از خودش | هر دو شوهرم به من خیانت کردند | شرخرها در تعقیب شوهر قمارباز
به گزارش همشهری آنلاین، زن ۲۶ ساله که گویی کوله باری از غم را به دوش می کشید با بیان این که جوان مجرد فقط برای پول و ثروت با من ازدواج کرد که زنی مطلقه بودم درباره سرگذشت خود به مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری طبرسی شمالی مشهد گفت: آخرین فرزند یک خانواده شش نفره هستم، اما پدر معتادم زمانی که من فقط دو سال داشتم، مادرم را رها کرد و به دنبال سرنوشت خودش رفت و با زن دیگری ازدواج کرد، اما او هفت سال بعد از این ماجرا به دلیل ابتلا به سرطان ریه جان سپرد؛ چرا که از همان روزهایی که من به یاد دارم او هر سیگارش را با سیگار قبلی روشن می کرد و...
همشهری آنلاین- ابوذر چهل امیرانی: رسم جوانمردی و رسیدگی به همسایهها را از پدر مرحومش به یادگار برده است. یک شهر بهاسم «احمد داودیزنجانی» قسم میخوردند و هر وقت با کامیون از کار و سفر به خانه برمیگشت، چند کیسه دست زن و بچههایش میداد تا به دست خانوادههای کمبضاعت محله برسانند. پروینخانم از کودکی عاشق مرام پدرش شد و قول داد تا آخر عمر هوای نیازمندان را داشته باشد. وقتی هم که «صمد محمدزنجانی» به خواستگاریاش آمد، از او قول گرفت در کارهای خیرخواهانه همراه او باشد. مغازهای که انباری شد الحق که آقاصمد گل کاشت و حتی بیشتر از همسرش پای کار آمد. وقتی از زنجان به تهران و منطقه۱۷ آمدند، مغازه کنار خانهاش را به همسرش...
همشهری آنلاین- ابوذر چهل امیرانی: رسم جوانمردی و رسیدگی به همسایهها را از پدر مرحومش به یادگار برده است. یک شهر بهاسم «احمد داودیزنجانی» قسم میخوردند و هر وقت با کامیون از کار و سفر به خانه برمیگشت، چند کیسه دست زن و بچههایش میداد تا به دست خانوادههای کمبضاعت محله برسانند. پروینخانم از کودکی عاشق مرام پدرش شد و قول داد تا آخر عمر هوای نیازمندان را داشته باشد. وقتی هم که «صمد محمدزنجانی» به خواستگاریاش آمد، از او قول گرفت در کارهای خیرخواهانه همراه او باشد. مغازهای که انباری شد الحق که آقاصمد گل کاشت و حتی بیشتر از همسرش پای کار آمد. وقتی از زنجان به تهران و منطقه۱۷ آمدند، مغازه کنار خانهاش را به همسرش...
از روزی که شوهرم مرا با دو فرزند خردسال رها کرد و با ترفند خاصی به کشور آلمان رفت، من هم در خانه پدر شوهرم سرگردان شده ام و آینده ام در هالهای از ابهام قرار گرفته است به طوری که نمی دانم ... ب به گزارش خراسان، زن 21 ساله تبعه افغانستان که مدعی بود شوهرش به صورت پنهانی با یک دختر ایرانی ازدواج کرده و با کمک قاچاقچیان انسان به کشور آلمان رفته است، درباره سرگذشت خود به مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری سپاد مشهد گفت: 14 ساله بودم که پدرم مرا پای سفره عقد نشاند. نامزدم خواهرزاده شوهرخاله ام بود که از دوران نوجوانی در مشهد زندگی می کرد اما از یک ماه قبل به افغانستان آمده...
زن ۲۱ ساله تبعه افغانستان که مدعی بود شوهرش به صورت پنهانی با یک دختر ایرانی ازدواج کرده و با کمک قاچاقچیان انسان به کشور آلمان رفته است، درباره سرگذشت خود به مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری سپاد مشهد گفت: ۱۴ ساله بودم که پدرم مرا پای سفره عقد نشاند. نامزدم خواهرزاده شوهرخاله ام بود که از دوران نوجوانی در مشهد زندگی میکرد، اما از یک ماه قبل به افغانستان آمده بود تا در کنار خانواده اش بماند. این زن بیان کرد: «احسان» ۲۰ سال بیشتر نداشت و بیکار بود، ولی در افغانستان ازدواج فامیلی رونق دارد و به شغل افراد اهمیتی نمیدهند. من هم که تا مقطع ابتدایی تحصیل کرده بودم در خانه منتظر خواستگاری نشستم که زنگ منزلمان...
عروس خانواده وقتی پس از مرگ همسرش از سوی پدر شوهر ثروتمندش طرد شد سناریوی سرقت از خانه وی را طراحی و اجرا کرد. به گزارش ایران، چندی قبل مرد میانسالی در تماس با پلیس از سرقت خانهاش در منطقهای در شمال تهران خبر داد و گفت: به همراه همسرم به میهمانی رفته بودیم و شب که به خانه برگشتیم، متوجه سرقت طلا و دلارهایم شدم. تماس مرد ثروتمند، مأموران را به محل سرقت کشاند. باتوجه به سالم بودن در ورودی و از آنجایی که سرقت بدون بهم ریختگی خانه صورت گرفته بود، احتمال سرقت از سوی افرادی آشنا مطرح شد. بررسی دوربینهای مداربسته اطراف محل سرقت نیز اطلاعاتی در اختیار تیم تحقیق قرار نداد، چرا که دوربینها تصویر دو...
عروس خانواده وقتی پس از مرگ همسرش از سوی پدر شوهر ثروتمندش طرد شد سناریوی سرقت از خانه وی را طراحی و اجرا کرد. به گزارش مشرق، چندی قبل مرد میانسالی در تماس با پلیس از سرقت خانهاش در منطقهای در شمال تهران خبر داد و گفت: به همراه همسرم به میهمانی رفته بودیم و شب که به خانه برگشتیم، متوجه سرقت طلا و دلارهایم شدم. تماس مرد ثروتمند، مأموران را به محل سرقت کشاند. باتوجه به سالم بودن در ورودی و از آنجایی که سرقت بدون بهم ریختگی خانه صورت گرفته بود، احتمال سرقت از سوی افرادی آشنا مطرح شد. بررسی دوربینهای مداربسته اطراف محل سرقت نیز اطلاعاتی در اختیار تیم تحقیق قرار نداد، چرا که دوربینها تصویر دو...
شهید دیگری را آوردند به نام سید ناصر که البته فامیلیاش فرق میکرد، اما به ما گفتند که پیکر شهیدمان پیدا شده! برنامهریزی هم کردند که مراسم تشییع برگزار بشود، اما... به گزارش گروه فرهنگی خبرگزاری دانشجو، یک عصر گرم خردادی، خانهای در حوالی امامزاده عقیل (ع) اسلامشهر، میزبان ما بود تا درباره شهید «سیدمحمد سجادی» با همسر و فرزندانش صحبت کنیم. سید ابوذر ۹ ساله که آخرین فرزند شهید است، در را به روی ما باز کرد. سید محمود هم که بزرگترین پسر خانواده است، اواخر گفتگو از محل کارش به خانه رسید. در میانه صحبت هم قطع برق، کولر آبی و پرسر و صدای خانه را از کار انداخت تا هم صحبتهایمان گرمتر شود و هم صدای نسیبه...
گفت وگو با اعضای خانواده زورگیر اتوبان نیایش/ همسر حسین: شوهرم با افراد ناباب می گشت؛ به او می گفتند با پول کارگری نمی توانی خرج جراحی بچه ات را بدهی
پسربچهای که حالا پدرش باعنوان زورگیر اتوبان نیایش معروف شده، پدر ۲۱سالهای که در مردادماه با حمل سلاح سرد، از راننده ماشینی در ترافیک اتوبان، زورگیری میکند و گوشی همراه زن راننده را میقاپد و همان لحظه هم فرار میکند. همزمان با انتشار فیلمی از این زورگیری، خبر دستگیری و حکم اعدام علیه او صادر شد و حتی در شهریورماه، یعنی چند هفته بعد از دستگیری زورگیر جوان، رسانهها اعلام کردند «حکم اعدام سارق جوانی که فیلم زورگیریاش از زنی جوان در بزرگراه نیایش باعث دستگیریاش شد و پرده از دهها فقره از زورگیری او در پایتخت برداشت، روز گذشته در دادگاه انقلاب به او ابلاغ شد». شروع یک داستان اشتباه «حسین» یا همان زورگیر خیابان نیایش، یکی از هزاران...
در نوجوانی هر روز جلو آینه میایستادم و صورتم نگاه میانداختم تا ببینم از تارهای موی ریش و سبیل خبری هست یا نه؟ اینکار ماهها طول میکشید، اما خسته نمیشدم، چون نتیجه خیلی مهم بود. میگفتند هر که پشت لبش سبز شود دیگر مرد شده! بعدها که بزرگتر شدم تازه فهمیدم که این رشته سر دراز دارد. به گزارش همشهری، در محدوده جنوب غرب تهران، درست همان جایی که ریل راهآهن تهران ـ اهواز آن را قطع میکند، محلهای با اسم بامسمایی وجود دارد که اهالی «سبیلآباد» صدایش میزنند و خود ساکنان گرچه از این نام بدشان نمیآید، اما اگر ازشان بپرسید که محلهتان کجاست قطع به یقین میگویند که بچه کوی زاهدیاند. راستش را بخواهید در همین چندساعتی که...
صدای ایران-ماجرا به دی ماه سال گذشته برمیگردد. وقتی خانواده یک افسر ارتش در افغانستان بعد از ورود طالبان به آنجا تصمیم گرفتند به صورت قاچاقی از مرز خارج شوند و به ایران بیایند. آنها پس از اینکه به قاچاقبرها پول دادند، با چند خانواده دیگر راهی ایران شدند. راه سختی در پیش داشتند، اما سختیهایش را به جان خریدند تا اینکه به مرز ایران و پاکستان رسیدند. ولی آنها اتفاقی هولناک در انتظارشان بود. اتفاقی که زندگی این خانواده را از هم پاشید.۱۶ روز پیادهروی کردند. در میان سنگ و کلوخ و در سرما، بیابانها را با پای پیاده طی کردند تا به مرز برسند. راهی پر از سختی و خطر را تحمل کردند تا بتوانند از افغانستان خودشان...
۱۶ روز پیادهروی کردند. در میان سنگ و کلوخ و در سرما، بیابانها را با پای پیاده طی کردند تا به مرز برسند. راهی پر از سختی و خطر را تحمل کردند تا بتوانند از افغانستان خودشان را به ایران برسانند. افسر ارتش افغانستان، از ترس اعدام از سوی طالبان خانوادهاش را برداشت و مسیر سخت و پرخطر را انتخاب کرد تا خودش را به ایران برساند، اما درست در مرز پاکستان و ایران گرفتار یک گروهک ترسناک شد. به گزارش شهروند، گروهی که این افسر و خانوادهاش را گروگان گرفتند. چندین روز آنها را شکنجه دادند تا بتوانند پولهایشان را به جیب بزنند. اعضای این باند خشنوترسناک گروگانهایشان را مجبور کردند تا از طریق خانواده و آشناهایشان پولهای بیشتری...
عروس وسواسی در دادگاه: اگر من برای وسواس به دکتر بروم خانواده شوهرم خواهند گفت تو روانی هستی/ من وسواسی نیستم به تمیزی اهمیت می دهم
دقایقی بعد مدیر دفتر قاضی شعبه 22 دادگاه خانواده از اتاق بیرون آمد و با صدای بلند گفت مراجعه کننده ساعت ۹ اعلام حضور کند. زوج جوان وارد اتاق قاضی شدند. دختر جوان به اسم مهتاب به محض ورود به اتاق قاضی دوباره شروع کرد به اسپری کردن الکل روی صندلی و اطراف خود و به قدری با حساسیت این کار را میکرد که ناگهان قاضی گفت دخترم چیکار میکنی اینجا به اندازه کافی تمیز است نیاز به این کارها نیست..!! در همین لحظه همسرش گفت: حاج آقا میبینید همسرم وسواس دارد تمام مشکل ما سر همین موضوع است؛ من دیگه خسته شدم و نمیدانم چکار کنم. قاضی رو به مهتاب کرد و گفت: دخترم علت این...
مخارج درمان زیاد بود، خودم هم سرکار میرفتم. نظافت خانههای مردم، شستن فرش و پتو ... هر کاری که از دستم بربیاید انجام میدهم. اولین دکتر که محیا را دید، گفت نباید چشمش را تخلیه کنید. خیلی تلاش کرد ولی آخرش نشد! - اخبار اجتماعی - گروه اجتماعی خبرگزاری تسنیم؛ امینه افروز - از مزرعه که آمد، صدای آدمهای غریبه را شنید، خالهای که دورادور میشناخت چادر سفیدی سرش انداخت و قبل از آن که به خود بیاید، حلقه سادهای، دستان آفتابسوختهاش را زینت داد.- چه معنی دارد دختر سرش را بالا بگیرد؟ مهدی در تهران کار میکند و لقمه نانی درمی آورد که شکمت را سیر کند!زهرا هنوز با برههای گله خداحافظی نکرده بود که او را با مهدی...
به گزارش خبرنگار مهر، کتاب «رقصنده با بوف» شامل تعدادی از سرودههای غاده السمان شاعر شهید سوری، توسط نشر سه سهتار منتشر شده است. این کتاب با نام عربی «الرقص مع البوم» با همکاری حانیه صابری و میم پایمزد به فارسی برگردانده شده است. طراحی جلد این کتاب به عهده مینا شهبازی بوده است. در بخشی از متنی که شاعر برای این کتاب نوشته، میخوانیم: «اگر بنویسم «از بوف متنفر نیستم، به او بدبین نیستم، به او خوشبین نیستم و به نظرم پرندهای جذاب با چشمانی گشوده و نابالغ است»، رازی فاش نکردهام. بوف را دوست دارم همانطور که سایر مخلوقات خدا را دوست دارم. ما از چیزهای متعدد، متنفر بودیم و سادهترین آنها جغد است. روزی که ازدواج کردم،...
از همان روز اول، شوهر بدریخت و بدقوارهام را دوست نداشتم و نمیخواستم با او ازدواج کنم، اما در حالی با اصرار خانوادهام پای سفره عقد نشستم که بعد فهمیدم... به گزارش خراسان، زن ۳۵ ساله با بیان این که پس از طلاق از همسرم اگرچه داروهای اعصاب و روان مصرف نمیکنم، اما با مشکلات دیگری روبه رو شدم به مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری میرزا کوچک خان مشهد گفت: تا کلاس پنجم ابتدایی بیشتر درس نخواندم چرا که برادرم جوانی متعصب و غیرتی بود و اعتقادی به تحصیل دختران نداشت من هم که در یکی از روستاهای تربت حیدریه و در خانوادهای ۹ نفره زندگی میکردم تحصیلاتم را ادامه ندادم و در کنار مادرم به خانه داری مشغول شدم...
به گزارش گروه اجتماعی ایسکانیوز، ساعت۲۰ چهارشنبه بیستویکم اردیبهشت امسال، صدای کمک خواهی و فریاد از مقابل خانهای در محله ابوذر تهران بلند شد. بیشتر بخوانید: عروسی که مادر شوهر خود را با ضربات چاقو به قتل رساند اهالی به مقابل خانه مرد همسایه که تبعه افغانستان بود، رفتد و متوجه شدند او، همسر ۴۲ساله و دو دختر جوانش هدف ضربههای چاقو قرار گرفتهاند. آنها به بیمارستان انتقال یافتند اما ساعاتی بعد مادر خانواده فوت شد. در جریان تحقیق از دو دختر خانواده معلوم شد قاتل، داماد خانواده و شوهر یکی از آنهاست. این زن در تحقیقات گفت: من و شوهرم دچار اختلاف شده و به خانه پدرم رفته بودم. آن شب شوهرم مقابل خانه پدریام آمد و با من دعوا کرد....
به گزارش همشهری آنلاین به نقل از روزنامه ایران، با فاصله چند متری مرد جوانی که به نظر میرسید ۳ – ۴ سالی از همسرش بزرگتر است در کنار او ایستاده بود و به راحتی میشد ناراحتی و کلافگی را در چهرهاش دید که آهسته میگفت: ناهید جان من اشتباه کردم. معذرت میخواهم و زن جوان هم بیتوجه به حرفهای همسرش اشکهایش را پاک میکرد. دقایقی بعد منشی دادگاه با صدا کردن زوج جوان آنها را به داخل شعبه فراخواند، اما شهرام قصد داشت تا با ایستادن در جلوی ناهید مانع ورود او به شعبه شود که او با دست همسرش را کنار زد و گفت: شهرام زندگیام را نابود کردی. دیگه از دستت خسته شدم و به هیچ عنوان کوتاه نمیام....
آفتابنیوز : با فاصله چند متری مرد جوانی که به نظر میرسید 3 – 4 سالی از همسرش بزرگتر است در کنار او ایستاده بود و به راحتی میشد ناراحتی و کلافگی را در چهرهاش دید که آهسته میگفت: ناهید جان من اشتباه کردم. معذرت میخواهم و زن جوان هم بیتوجه به حرفهای همسرش اشکهایش را پاک میکرد. دقایقی بعد منشی دادگاه با صدا کردن زوج جوان آنها را به داخل شعبه فراخواند، اما شهرام قصد داشت تا با ایستادن در جلوی ناهید مانع ورود او به شعبه شود که او با دست همسرش را کنار زد و گفت: شهرام زندگیام را نابود کردی. دیگه از دستت خسته شدم و به هیچ عنوان کوتاه نمیام. قاضی با موهای تقریباً سفید...
همین روایت کوتاه کافی است تا زن جوان به عنوان معاون در قتل، سالها در کنج زندان حس کشنده عذابوجدان را تجربه کند. «اضطراب مداوم، پوچی و تباهی و حسرت...» همین چند واژه برای ثریا تجلیکننده تمام حال و هوای زندگی اوست. زندگی برایش از روزی که شهرام را در مسیر رفت و آمد به محل کارش دید، هر روز سیاه و سیاهتر شد. چه کسی فکر میکرد زندگی با شرافت او به عشق ممنوعه و قتل و جنایت و زندان ختم شود؟ ثریا 10سال است به اتهام معاونت در قتل شوهرش با همدستی مرد مورد علاقه خود زندگی را در زندان سپری میکند. او بعد از قتل شوهرش، به خانواده او و پلیس اعلام کرد شوهرش مفقود شده اما...
خانواده همسرم خیلی زیرکانه زندگی مرا از هم پاشیدند و برای شوهرم زن دیگری گرفتند اما زندگی مشترک او 6 ماه بیشتر دوام نیاورد و هوویم با به اجرا گذاشتن مهریه اش حکم جلب همسرم را گرفت با وجود این من به کلانتری آمدم تا ... به گزارش خراسان، این ها بخشی از اظهارات زن 54 ساله ای است که برای ضمانت همسرش وارد کلانتری شده بود. او که بازنشسته یکی از ادارات دولتی است درباره سرگذشت خود به مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری آبکوه مشهد گفت: از همان دوران کودکی بسیار دلسوز و مهربان بودم به گونه ای که به خاطر همین خصوصیت اخلاقی بارها دچار مشکلات حاد می شدم ولی به قول مشهدی ها هیچ گاه از گذشته...
به گزارش همشهری آنلاین به نقل از خراسان، اینها بخشی از اظهارات زن ۵۴ ساله ای است که برای ضمانت همسرش وارد کلانتری شده بود. او که بازنشسته یکی از ادارات دولتی است درباره سرگذشت خود به مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری آبکوه مشهد گفت: از همان دوران کودکی بسیار دلسوز و مهربان بودم به گونه ای که به خاطر همین خصوصیت اخلاقی بارها دچار مشکلات حاد می شدم ولی به قول مشهدی ها هیچ گاه از گذشته درس نگرفتم. خلاصه ۲۵ ساله بودم که به طور سنتی با «فرشاد» ازدواج کردم. آن زمان من در یک اداره دولتی استخدام شده بودم و همسرم نیز که مانند من تحصیلات دانشگاهی داشت در یک شرکت خصوصی کار می کرد اما چون...
به گزارش رکنا، هفته گذشته بود که زن میانسالی در تهران به اداره پلیس رفت و گفت دخترش به نام نسرین به طور ناگهانی ناپدید شده است. وی در ادعایی گفت: من و شوهرم وضع مالی خوبی داریم. مدتی قبل متوجه شدیم دخترمان با مرد جوانی تلفنی و پیامکی ارتباط دارد تا اینکه امروز او برای انجام کاری از خانه بیرون رفت و دیگر برنگشت. پس از این خیلی دنبال او گشتیم، اما خبری از نسرین پیدا نکردیم که احتمال دادیم فرد یا افرادی او را ربودهاند. آدمربایی دروغین برای گرفتن طلاق دختر با شکایت زن میانسال پرونده به دستور قاضی میثمحسینپور، بازپرس شعبههشتم دادسرای امور جنایی تهران در اختیار تیمی از کارآگاهان پلیسآگاهی قرار گرفت. بدین ترتیب تحقیقات برای...
با وجود این در حالی تصمیم به جدایی از همسرم گرفته ام که مقصر واقعی این ماجرای تلخ خودم هستم چرا که در انتخاب دوست اشتباه کردهام و... زن 32 ساله با بیان این که هیچ گاه قصد بازگشت به آن زندگی نفرت انگیز را ندارم درباره سرگذشت خود به مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری میرزا کوچک خان مشهد گفت: 18 ساله بودم که مجتبی به خواستگاری ام آمد اگر چه او و خانواده اش از اتباع مهاجر افغانستانی بودند اما او از همبازی های دوران کودکی ام بود چرا که خانواده اش در همسایگی ما زندگی می کردند و با پدر و مادرم رفت و آمد و معاشرت داشتند به طوری که من و مجتبی با هم بزرگ شده...
گلدسته جا و مکانی برای زندگی ندارد. سهماش از سقف بالای سر همین پناهگاه آوارگان است. پولی برای سیر کردن شکم بچهها ندارد. دوربین اسوشیتدپرس وارد چادر محل زندگی او و گروهی دیگر از آوارگان افغان میشود. به گزارش یورونیوز؛ گلدسته هم دست یکی از بچههایش را میگیرد و توی دوربین نگاه میکند و میگوید: «به شوهرم گفتم این پسر را با خود ببر و در بازار بفروش چرا که پول نان نداریم، برای بچههای دیگر هم چیزی نداریم، آنها نان میخواهند، اما هیچی ندارم. درمانده هستم و چاره دیگری برایمان نمانده است. بلکه او را بفروشند و به یک نفر دیگر بدهند.» کد ویدیو دانلود فیلم اصلی نگاه مغموم صلاحالدین چهار ساله به پایین میافتد و دوربین دوباره روی...
زن جوان وقتی مقابل قاضی دادگاه خانواده تهران قرار گرفت درباره ماجرای زندگیاش گفت: سه سال است ازدواج کردهام ولی از همان ماههای اول ازدواجم پشیمان شدم. شوهرم مرد بیمسوولیتی است. او سر کار میرفت و شغل خوبی هم داشت اما از بس دیر میرفت و مرخصی میگرفت از کار بیکار شد. الان چند ماه است در خانه مانده و به دنبال کار نمیرود و هر چه به او میگویم باید دنبال کار بگردد فایدهای ندارد. چون من سرکار میروم تصور میکند که دیگر نیاز نیست کار کند. در این چند ماه از پول و پساندازی که داشت خرج میکرد و من صبح سر کار میرفتم و شب خسته به خانه برمیگشتم. واقعا تحمل این وضعیت برایم غیرممکن شده بود...
روزی که فهمیدم همسرم پای میز قمار روی دختر نوجوانم شرط بندی کرده است، وحشت زده و سراسیمه خودم را به پاتوق قماربازان رساندم و با گریه و التماس او را از پای میز بیرون کشیدم. به گزارش جنوب نیوز، زن ۲۷ ساله با بیان این که دیگر تحمل تهمت های ناروای همسرم را ندارم و زندگی وحشتناکی را گذرانده ام، به مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری گفت: پدر ومادرم تبعه کشور افغانستان هستند. یکی از خواهرانم مقیم کشور سوئد شد و دو تن دیگر از آنان در تهران ازدواج کردند. به همین دلیل من که ته تغاری بودم خیلی مورد توجه اعضای خانواده ام قرار می گرفتم . پدر ومادرم خیلی مرا دوست داشتند و هرآن چه می خواستم...
روزی که فهمیدم همسرم پای میز قمار روی دختر نوجوانم شرط بندی کرده است، وحشت زده و سراسیمه خودم را به پاتوق قماربازان رساندم و با گریه و التماس او را از پای میز بیرون کشیدم اما... به گزارش خراسان، زن ۲۷ ساله با بیان این که دیگر تحمل تهمتهای ناروای همسرم را ندارم و زندگی وحشتناکی را گذرانده ام، به مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری گفت: پدر ومادرم تبعه کشور افغانستان هستند. یکی از خواهرانم مقیم کشور سوئد شد و دو تن دیگر از آنان در تهران ازدواج کردند. به همین دلیل من که ته تغاری بودم خیلی مورد توجه اعضای خانواده ام قرار میگرفتم.پدر ومادرم خیلی مرا دوست داشتند و هرآن چه میخواستم برایم فراهم میکردند. پدرم خیاط...
به گزارش رکنا، زن 27 ساله با بیان این که دیگر تحمل تهمت های ناروای همسرم را ندارم و زندگی وحشتناکی را گذرانده ام، به مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری طبرسی شمالی مشهد گفت: پدر ومادرم تبعه کشور افغانستان هستند اما من در مشهد به دنیا آمدم و رشد کردم. یکی از خواهرانم مقیم کشور سوئد شد و دو تن دیگر از آنان در تهران ازدواج کردند. به همین دلیل من که ته تغاری بودم خیلی مورد توجه اعضای خانواده ام قرار می گرفتم . پدر ومادرم خیلی مرا دوست داشتند و هرآن چه می خواستم برایم فراهم می کردند. پدرم خیاط بود و گاهی مرا کنار دستش می نشاند تا از تجربه اش استفاده کنم و خیاطی بیاموزم. خلاصه...
پس از این حادثه درباره علت آن روایتهای مختلفی مطرح شد اما روایتی که در فضای مجازی جنجالی شد، مربوط به سقوط بیل یکی از کارگران به داخل مخزن و تلاش سه کارگر برای خارجکردن آن بود. حادثه به خاطر بیلمحمدرضا انصاری، سرپرست اداره کار استان زنجان در خصوص حادثه گفت: هنگام بازکردن مسیر مخزن مخروطی شکل این اتفاق میافتد. گندله از طریق یک مخزن مخروطیشکل به خط تولید انتقال پیدا میکند. در این مخزن نباید اکسیژن وجود داشته باشد و با ازت و نیتروژن اکسیژنزدایی صورت میگیرد. به علاوه سنسوری وجود دارد که میزان پرشدگی این مخازن را اندازهگیری میکند. از آنجا که این سنسور درست عملنکرده کارگر درِ مخزن را باز میکند و متوجه میشود مخزن پر شده...
زن 40ساله در حالی که بیان می کرد بعد از دستگیری همسرم روزگار سختی را می گذراندم، درباره سرگذشت خود به مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری پنجتن مشهد گفت: تا کلاس پنجم ابتدایی درس خواندم و بعد از آن نزد مادرم به امور خانه داری مشغول شدم . پدرم نیز یک کارگر ساده بود که به سختی می توانست مخارج زندگی خانواده پرجمعیت مان را تامین کند.خلاصه 19سال داشتم که با «قنبرعلی» ازدواج کردم و از همان روزهای آغازین زندگی مشترک متوجه شدم شوهرم به مواد مخدر اعتیاد دارد اما این موضوع را از خانواده ام پنهان کردم چرا که امیدوار بودم اعتیادش را ترک کند . از سوی دیگر نیز طلاق در خانواده ما مرسوم نبود و موضوعی مذموم...
به گزارش گروه حوادث جام جم آنلاین، جنجال زوج جوان در باغ پدری آنقدر زیاد شد که درنهایت هردوی آنها برای جدایی راهی دادگاه خانواده تهران شدند.آنها هفته گذشته دادخواست طلاق را به دادگاه خانواده ارائه کردهاند. وقتی قاضی متوجه شد این زوج فقط 10ماه است باهم ازدواجکردهاند، علت این دادخواست را پرسید.مرد جوان بلافاصله رشته کلام را در دست گرفت و ماجرای زندگیاش را اینطور روایت کرد: از وقتی با دینا ازدواج کردم، حتی یک روز خوش هم با او نداشتهام. از همان روز اولی که تصمیم به ازدواج گرفتیم به دینا گفتم بعد از عروسی باید در باغ پدریام زندگی کنیم. پدرم یک باغ بزرگ دارد که در آنجا چند واحد ساخته تا من، خواهر و برادرهایم بعد از...
آفتابنیوز : با توجه به مشکوک بودن مرگ مرد میانسال موضوع به بازپرس کشیک قتل پایتخت اعلام شد. به دستور بازپرس جنایی جسد برای مشخص شدن علت مرگ به پزشکی قانونی منتقل شد و همزمان پدر و مادر وی با حضور در دادسرا از عروسشان شکایت کردند و مدعی شدند مدت هاست که پسرشان با همسرش شهلا اختلاف داشت. از طرفی او رفتارهای مشکوکی داشت و احتمال میدهیم که وی شوهرش را به قتل رسانده باشد. نظریه پزشکی قانونیپس از این شکایت، پزشکی قانونی نیز اعلام کرد که مرد جوان بر اثر مسمومیت با قرص برنج جان خود را از دست داده است. مصرف قرص برنج و اختلاف خانوادگی باعث شد که تیم جنایی تحقیقات خود را در رابطه با...
به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان، هجدهم تیر امسال گزارش ناپدید شدن مردی ٢٧ ساله به پلیس پایتخت اعلام شد و مأموران، جستوجوی خود را برای یافتن او آغاز کردند. مرد گمشده متاهل بود و فرزندی خردسال داشت. او کارمند یکی از ادارههای دولتی بود که به تازگی خانهای در پرند خریده و گاهی برای انجام کارهای خانه نو به آنجا رفتوآمد داشت. بهگفته خانوادهاش، مرد جوان دو شب قبل از ناپدید شدنش در محل کارش شیفت بود و آخرین بار با خانوادهاش صحبت کرده و به آنها گفته بوده که تا ساعاتی دیگر به خانه برمیگردد. اما از آن پس ناپدید و تلفن همراهش خاموش شده بود. ضمن اینکه اثری از خودرو او نیز نبود. مشخصات خودروی مرد گمشده...
به گزارش اقتصادآنلاین به نقل از جوان، سرهنگ کارآگاه علی عزیزخانی، رئیس پایگاههشتم پلیسآگاهی تهران بزرگ گفت: خرداد ماه امسال بود که مردی با مرکز فوریتهای پلیس۱۱۰ تماس گرفت و گزارش دو سرقت را اعلام کرد. وقتی مأموران کلانتری۱۱۱ هفتچنار در محل حاضر شدند، شاکی گفت که در نبود آنها سارقان به خانه او و پدرش دستبرد زدهاند. بعد از تشکیل پرونده بررسیهای مأموران پایگاه هشتم پلیسآگاهی در این باره نشان داد که سرقت باید از سوی افرادی آشنا رقم خوردهباشد. بررسیتصاویر دوربینهای مداربسته هم مشخص کرد که سارقان دو نفر هستند که با خودروی سواری پژو در محل حاضر میشوند. همچنین مشخص شد که آنها دو مرد جوان هستند که قبل از ورود به ساختمان لباس زنانه به تن...
به گزارش گروه حوادث جام جم آنلاین، چند روز پیش زن میانسالی با حضور در شعبه چهارم بازپرسی دادسرای جنایی تهران با طرح شکایتی از مرگ مشکوک شوهر 56سالهاش خبر داد و خواستار رسیدگی به این موضوع شد.این زن در شکایتش گفت: 26سال پیش با شوهرم که یکی از اقوامم بود، ازدواج کردم. شوهرم راننده خاور بود و چهار فرزند حاصل این ازدواج است. در این سالها شوهرم گاهی مشروب مصرف میکرد اما هیچگاه حالش بد نمیشد. چند شب قبل با خانوادهام مهمان خانه خواهر شوهرم بودیم و چند نفری از اقوام نیز آنجا مهمان بودند. شوهرم زودتر از ما آنجا رفته و با داماد خانوادهشان مشروب مصرف کرده بود. شام خوردیم و بعد از آن با اصرار خواهرزادهاش دوباره...
به گزارش گروه حوادث جام جم آنلاین، ساعت18 چهارشنبه دوم تیر امسال یکی از مأموران پلیس فرودگاه امام خمینی (ره) به بازپرس کشیک قتل دادسرای جنایی تهران اطلاع داد، جسد مردی 66 ساله را در صندلی عقب خودروی پژو206 با دستوپای بسته یافتهاند. مأموران برای بررسی ماجرا به جاده منتهی به فرودگاه اعزام شدند. در جریان تحقیقات اولیه مشخص شد مأموران فرودگاه هنگام گشتزنی، متوجه تردد خلاف جهت راننده پژو شده که در جریان تعقیب و گریز خودرو متوقف و زن و مرد جوان که سرنشینان پژو بودند، بازداشت شدند. در صندلی عقب خودرو نیز جسد دستوپابسته مرد 66سالهای را یافتند که ساعتی از مرگش گذشته بود. مأموران با استعلام پلاک خودروی پژو، پی بردند مالک همان مرد فوتشده است....
به گزارش اقتصادآنلاین به نقل از جام جم، زن جوان وقتی مقابل قاضی دادگاه قرار گرفت، درباره ماجرای زندگیاش گفت: شوهرم و خانوادهاش خیلی خودخواه هستند. آنها همیشه دوست دارند حرف، حرف خودشان باشد بهخصوص پدرشوهرم. در خانواده آنها وقتی پدرشوهرم حرفی بزند، کسی جرات نمیکند مخالفت کند. من هم تا الان سکوت کرده بودم. سعی میکردم با این رفتارها و برخوردها مدارا کنم تا اینکه پای شخصیترین مساله زندگیمان به میان آمد. روزی که باردار شدم و متوجه شدیم یک فرزند پسرداریم، پدرشوهرم دستور داد اسم را خودش انتخاب میکند. خیلی عصبانی شدم. همان شب به شوهرم گفتم کسی حق ندارد برای کودکمان اسم انتخاب کند. باید خودمان اینکار را انجام دهیم. شوهرم هم با من دعوا کرد. بااینحال...
وقتی ترانه متوجه شد شوهرش اسمی را که پدرش انتخاب کرده بود در شناسنامه فرزندشان ثبت کرده، راهی دادگاه خانواده تهران شد و درخواست طلاق داد. این زن از اینکه درنهایت حرف، حرف پدرشوهرش شده بود بهشدت عصبانی شد. جنجال این زوج جوان به دادگاه خانواده کشیده شد. به گزارش ایمنا، روزنامه جام جم نوشت: زن جوان وقتی مقابل قاضی دادگاه قرار گرفت، درباره ماجرای زندگیاش گفت: شوهرم و خانوادهاش خیلی خودخواه هستند. آنها همیشه دوست دارند حرف، حرف خودشان باشد بهخصوص پدرشوهرم. در خانواده آنها وقتی پدرشوهرم حرفی بزند، کسی جرأت نمیکند مخالفت کند. من هم تا الان سکوت کرده بودم. سعی میکردم با این رفتارها و برخوردها مدارا کنم تا اینکه پای شخصیترین مساله زندگیمان به میان آمد....
زن جوان وقتی به مرکز مشاوره وارد میشود، دست دختر کوچولویش را در دست دارد. دخترک تنها حواسش پی بستنیاش است. زن جوان به مرکز مشاوره کلانتری معرفی شده است. پری زن ۳۲سالهای است که حتی نامه خداحافظیاش را هم نوشته بود، اما خداوند سرنوشت جدیدی را برایش رقم میزند. او در مقابل مشاوران کلانتری، مینشیند و زندگیاش را از ١۴سال پیش به این طرف برای مشاور اینگونه تعریف میکند: « ۱۴سال قبل پسرعمهام خاطرخواهم شد. او به خواستگاریام آمد. پدرم از خوش حالی در پوست خودش نمیگنجید. اما مادرم راضی نبود و سعی میکرد به هر شکلی که شده این ازدواج سر نگیرد، ولی حرف پدرم به کرسی نشست و من هم که آن موقع ذوق و شوق پوشیدن لباس...
بی بی مریم ناجی محکومان قصاص در خوزستان است و این زن خالصانه تلاش می کند تا رضایت اولیای دم را گرفته و اعدامی را به زندگی دوباره بازگرداند.در میان این پرونده ها زنی بود که شوهرش او را مجبور به تن فروشی می کرد و این زن به خاطر تن فروشی شوهرش را به قتل رساند... به گزارش رکنا، «مریم کارگر دستجردی»، بانوی خیر و فعالاجتماعی ساکن اهواز که میان عدهای از اولیای دم به «بیبی مریم» معروف شده، در زمره کسانی است که از سال 95 تاکنون فعالیتش را متمرکز و معطوف بر جلب رضایت از خانوادههای مقتولان کرده و مسئولیت خطیر شفاعت و میانجیگری پروندههای مرتکبین قتل های بدون برنامه قبلی را پیش میبرد. او در طول...
پسر این زوج در کنار پدر و مادرش روی نیمکت راهروی دادگاه خانواده تهران نشسته و نگرانی در چهرهاش موج میزد. در جریان مشاجرات زن و مرد، پسرک نیم نگاهی غمزده به آنها انداخت که در آستانه ورود به اتاق دادگاه بودند. وقتی پدر و مادرش از جا برخاستند، او نیز هراسان از روی نیمکت بلند شد تا پشت سرشان وارد دادگاه شود. ولی با ممانعت آنها پشت در بسته ماند. داخل دادگاه خانواده، زن و مرد با فاصله چند صندلی از هم نشستند و قاضی آماده شنیدن حرف هایشان شد.«رزیتا» خود را متخصص یک بیمارستان معروف معرفی کرد و با صدایی برآشفته به قاضی گفت: میدانید آقای قاضی! به چه دلیل میخواهم طلاق بگیرم، به خاطر اینکه «از تحقیر...
به سیاق همان نقل قول معروفی که می گوید «آنچه مرا نکشد، قوی ترم میکند»، دستش را گرفته روی زانوها و بلند شده است. از خانه پدر و بعد از خانه شوهری که غیبتش همیشه طولانی تر و سنگینتر از حضور گاه و بی گاهش بوده است. به گزارش ایمنا، روزنامه همشهری نوشت: سرنوشت «آگرین»، حکایت خیلی از زنهایی است که کورسوی امید و سوسوی ستارهای در آیندهای نامعلوم را در شبهای تیره و تار سرنوشتشان روشن نگه داشتهاند. زنی قربانی کودک همسری که حالا سربلند از رنج روزگار، در هیبت زنی قدرتمند، با آبرو و با شهامت در روستاهای مرزی شناخته میشود. زنی که ۶ سال کولبری کرده و حالا رسالتش روشنگری خانوادههایی است که هنوز به زور سنت...
رسیدگی به این پرونده از زمانی آغاز شد که کارآگاهان جنایی استان گلستان در جریان کشف جسد مردی میانسال در کنار جادهای کمتردد قرار گرفتند. در بررسیهای اولیه معلوم شد مقتول فردی است که خانواده او چند روز پیش گمشدنش را به پلیس گزارش داده بودند. بعد از انتقال جسد به پزشکی قانونی تحقیقات از اعضای خانواده این مرد که سیروس نام داشت، آغاز شد اما آنها هیچ اطلاعی از جزئیات جنایت نداشتند. کارآگاهان در جریان تحقیقات خود پی بردند سیروس و همسرش فریبا از مدتها قبل با هم اختلاف داشتند. از طرفی نحوه قتل بهگونهای بود که نمیشد فرضیه سرقت را مطرح کرد و علاوه بر این مقتول با فرد خاصی خصومت نداشت و بنابراین احتمال انتقامگیری توسط شخصی...
به گزارش اقتصادآنلاین به نقل از رکنا، پسر جوان که به اتهام قتل پدر و زن دوم پدرش دستگیر شده می گوید مادرم پس از 15 سال این ادعا را کرده تا اتهام قتل را از خودش دور نگه دارد. روز 29 بهمن ماه امسال زن جوانی با حضور در دادسرای امور جنایی تهران از قتل شوهر و زن دوم شوهرش پس از 15 سال پرده برداشت. قتل شوهر و هوو به دست پسر خانواده این زن در اظهارات خود گفت: 22 بهمن سال 85 بود که شوهرم با زن دیگری به خانه مان در قزوین آمدند و متوجه شدم شوهر با این زن در ارتباط است اما حرفی نزدم تا اینکه شوهرم ادعا کرد همراه زن جوان به تهران و به خانه...
زن لاغراندام خودش را به صندلی چرمی قهوه ای رنگ کنار سالن رساند. آرام روی صندلی نشست. زن میان سال نیز به واحد پذیرش مرکز مشاوره مراجعه کرد. او پس از سلام و احوالپرسی در حالی که نفس نفس می زد از خانم مسوول پذیرش در خواست می کرد کارشان را زودتر راه بیندازد. زن میان سال پس از گفتگویی کوتاه به سمت دختر جوانش برگشت. او روسری دخترش را جمع و جور کرد و کنارش ایستاد. در نگاه این مادر و دختر، غم و اندوه موج می زد. زن میان سال به دخترش خیره شده بود و زن جوان به رقص برگ درختی که شاخه های آن از پنجره دیده می شد زل زده بود. او و مادرش دقایقی...
زن ایدزی که به خاطر عشق خیابانی اش به ایدز مبتلا شد تاوان سخت اشتباهاتش او را روانه زندان سرد و بی روح کرد.خیلی پشیمانم دلم می خواهد زودتر از زندان آزاد شوم و اشتباهات گذشته را جبران کنم اگر هفت سال قبل به نصیحت های پدرم گوش می کردم امروز نه به ایدز مبتلا بودم و نه زندگی ام را پشت میله های زندان می گذراندم چرا که ... این ها بخشی از اظهارات زن 30 ساله ای است که برای رویارویی با متهمان دیگر پرونده با صدور دستور قضایی از زندان به دایره تجسس کلانتری هدایت شده بود. این زن جوان پس از پاسخ به سوالات تخصصی افسران ورزیده دایره تجسس پا به اتاق مددکاری اجتماعی گذاشت و...
چگونه با پدر زن یا پدر شوهرم درست رفتار کنم؟ به گزارش جام جم آنلاین به نقل از نمناک ،نقش خانواده در ازدواج بسیار زیاد است و شما نمی توانید نقش خانواده را در ازدواج نادیده بگیرید زیرا خانواده ها پروسه ازدواج فرزندانشان را به صورت مستقیم یا غیر مستقیم تحت تاثیر قرار می دهند. نحوه ارتباط شما با خانواده ی همسرتان بعد از ازدواج به میزان زیادی کیفیت ارتباط با همسرتان را تحت تاثیر قرار می دهد. فرقی نمی کند که شما یک مرد باشید و یا یک خانم آنچه مهم است، نحوه مدیریت روابطتان با خانواده همسرتان است. به هیچ عنوان نباید بگذارید کار به تنفر و قطع رابطه با خانواده همسر برسد زیرا اینگونه روابط شما با همسرتان آسیب می...
زندگی مادران و پدران ما منجر شد که سالها در کنار هم باشند، اما چرا زوجهای امروزی بعد از چند سال از هم جدا میشوند. به گزارش شریان نیوز،«۱۴ سالم بود که به زور برادر بزرگم که حتی بابام که یه مرد مقتدر و دیکتاتوری بود رو حرفش حرف نمیزد، ازدواج کردم. پسره از یه خانواده کشاورز بود که سال آخر دبیرستان بود و مکانیک میخوند، تقریبا میشه گفت از یک خانواده رعیت بود و خواهر و برادر قد و نیمه قد داشت. یه عروسی ساده گرفتن و عازم خونه شوهر شدم، خونه شوهر که نه خونه پدر شوهر، چون همه تو یه خونه بزرگ زندگی میکردن، وقتی من رفتم تو اون خونه شاید دو یا سه تا فرش داشتن و...
به گزارش اقتصادآنلاین به نقل از جام جم، نفرینهای معشوقه سابق شوهرش، زندگی او را هم تحت تاثیر قرار دادهاست. زن جوان در رابطه با این جدایی به قاضی دادگاه خانواده میگوید: هشت ماه است که ازدواج کردهایم؛ ولی در این مدت یک روز خوش هم نداشتم. درست از همان روزهای اول بود که دختری با من تماس گرفت و گفت عشقش را از او دزدیدهام. او گفت چند سال عاشق شوهرم بوده و با او ارتباط داشته، اما من با ورودم به زندگیشان ارتباط آنها را قطع کردهام. اوایل به حرفهایش اهمیتی ندادم. اما او شروع کرد به نفرین کردن و عذابدادن من. این دختر دست بردار نبود. هربار به بهانهای جلوی راه من یا شوهرم سبز میشد. خیلی...
آفتابنیوز : این زن جوان که دستان دختر و پسر خردسالی را نیز در دست میفشرد، درباره ماجرای تلخی که زندگی اش را در آستانه نابودی قرار داده است، به کارشناس اجتماعی کلانتری گفت: دوران کودکی و نوجوانی ام را در یکی از شهرهای استان خوزستان گذراندم و تا کلاس دوم دبیرستان درس خواندم، اما به دلیل این که علاقه زیادی به درس و مدرسه نداشتم، در همان سال ترک تحصیل کردم و در کنار مادرم به امور خانه داری پرداختم تا این که چند سال بعد یکی از دوستان برادرم که به منزل ما رفت و آمد داشت، از من خواستگاری کرد. اگرچه «آرش» مورد تایید برادرم بود، اما باز هم پدرم تحقیقاتی را درباره او و خانواده...
آفتابنیوز : او گفت: در خانوادهای به دنیا آمدم که پدرم از وضعیت مالی خوبی برخوردار نبود، به همین دلیل بعد از پایان تحصیلاتم در مقطع متوسطه ترک تحصیل کردم و وارد بازار کار شدم. خلاصه برای آن که جهیزیه خودم را تهیه کنم و از طرفی هم کمک خرج خانواده باشم، در یک کارگاه تولیدی مانتو شغلی برای خودم دست و پا کردم و به مدت ۱۰ سال از درآمدم برای اعضای خانواده ام نیز هزینه میکردم تا این که «فریمان» به خواستگاری ام آمد. او که ۳۵ ساله بود از طریق یکی از بستگان دور پدرم به خانواده ما معرفی شد. با توجه به این که من اولین فرزند خانواده بودم و پدر و مادرم تجربهای در...
به گزارش رکنا، زن 32 ساله در حالی که دستان کوچک پسر سه ساله ای را در دست می فشرد، دادخواست طلاق را روی میز مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری میرزاکوچک خان مشهد گذاشت و با بیان این که دیگر نمی تواند با همسرش زیر یک سقف زندگی کند، در تشریح سرگذشت خود گفت: در خانواده ای به دنیا آمدم که پدرم از وضعیت مالی خوبی برخوردار نبود، به همین دلیل بعد از پایان تحصیلاتم در مقطع متوسطه ترک تحصیل کردم و وارد بازار کار شدم. خلاصه برای آن که جهیزیه خودم را تهیه کنم و از طرفی هم کمک خرج خانواده باشم، در یک کارگاه تولیدی مانتو شغلی برای خودم دست و پا کردم و به مدت 10سال از درآمدم برای اعضای خانواده...
به گزارش رکنا ، زنی میان سال به مرکز مشاوره کلانتری مراجعه کرده و در سالن انتظار نشسته بود. پس از گذشت مدتی به دفتر مراجعه کرد و با بغضی سنگین و صدایی لرزان خواستار کمک شد و گفت: آیا شما می توانید به من کمک کنید؟ زن مسن شروع به گریه کرد و گفت : 42 سال پیش ازدواج کردم. در آن زمان دختران بدون هیچ شناختی ازدواج می کردند و من هم بدون هیچ تحقیقی به دلیل اینکه زمانش رسیده بود به خانه بخت بروم، به عقد شوهرم درآمدم. یک هفته بعد از ازدواجمان متوجه مشروب خوردن و مصرف مواد مخدر او شدم. شروع به اعتراض کردم، ابتدا انکار می کرد ولی پس از مدتی با کتک پاسخ مرا می داد. یک...
رویداد۲۴ میثم تحت درمان قرار گرفت و با چند بخیه پس از ۳ ساعت ترخیص شد. اما او از همان شب به خانه پدرش رفته است و میگوید به هیچ قیمتی حاضر به ادامه این زندگی نیست. عروس جوان با چشمانی اشک بار در دایره اجتماعی کلانتری افزود: ۳ ماه قبل زندگی مشترک خودمان را در حالی آغاز کردیم که اعتراف میکنم توقعات خیلی زیادی در مورد نحوه برگزاری مجلس عروسی و خانهای که باید اجاره کنیم داشتم و شوهرم تقریبا خواسته هایم را برآورده کرد. ولی از همان روز اول نسبت به همسر برادرشوهرم احساس بدی پیدا کردم و همیشه به میثم گیر میدادم که چرا بیش از حد به الهام احترام میگذاری و حتی میگفتم تو حق...
خرداد: چشم به بخشش مادرشوهرش دوخته است، اما نمیداند سرنوشتش چه میشود. در «پشت صحنه یک جنایت» این هفته با این زن که به اتهام شوهرکشی بازداشت شده گفتگو کردیم که میخوانید. براساس اوراق پرونده، شامگاه هفدهم شهریور امسال ساکنان ساختمانی حوالی خیابان مجیدیه صدای کمکخواهی زنی ۲۸ ساله را شنیدند که فریاد میزد شوهرم را اشتباهی با چاقو زدم، کمکم کنید. همسایهها شوهر زخمیاش را به بیمارستان بردند، اما او بهدلیل شدت خونریزی فوت کرد. حالا او به اتهام شوهرکشی در بازداشت بهسر میبرد و در برابر مجازات قصاص قرار گرفته است.کاش چاقو دستم نبودشیوا روی صندلی کنار مامور بدرقه نشسته است. چشمانش را از آدمهایی که در سالن دادسرا در رفت و آمد هستند میدزدید. چادر را روی...
چشم به بخشش مادرشوهرش دوخته است، اما نمیداند سرنوشتش چه میشود. در «پشت صحنه یک جنایت» این هفته با این زن که به اتهام شوهرکشی بازداشت شده گفتگو کردیم که میخوانید. براساس اوراق پرونده، شامگاه هفدهم شهریور امسال ساکنان ساختمانی حوالی خیابان مجیدیه صدای کمکخواهی زنی ۲۸ ساله را شنیدند که فریاد میزد شوهرم را اشتباهی با چاقو زدم، کمکم کنید. همسایهها شوهر زخمیاش را به بیمارستان بردند، اما او بهدلیل شدت خونریزی فوت کرد. حالا او به اتهام شوهرکشی در بازداشت بهسر میبرد و در برابر مجازات قصاص قرار گرفته است.کاش چاقو دستم نبودشیوا روی صندلی کنار مامور بدرقه نشسته است. چشمانش را از آدمهایی که در سالن دادسرا در رفت و آمد هستند میدزدید. چادر را روی دستبندش...
به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان،چشم به بخشش مادرشوهرش دوخته است، اما نمیداند سرنوشتش چه میشود. در «پشت صحنه یک جنایت» این هفته با این زن که به اتهام شوهرکشی بازداشت شده گفتگو کردیم که میخوانید. براساس اوراق پرونده، شامگاه هفدهم شهریور امسال ساکنان ساختمانی حوالی خیابان مجیدیه صدای کمکخواهی زنی ۲۸ ساله را شنیدند که فریاد میزد شوهرم را اشتباهی با چاقو زدم، کمکم کنید. همسایهها شوهر زخمیاش را به بیمارستان بردند، اما او بهدلیل شدت خونریزی فوت کرد. حالا او به اتهام شوهرکشی در بازداشت بهسر میبرد و در برابر مجازات قصاص قرار گرفته است. بیشتر بخوانید ناگفتههای پدر سیاه پوش الهام سرلاتی از روز حادثه/ دخترم آخرین بار سوار یک پراید شد! کاش چاقو دستم...
شیوا متهم است که در جریان دعوا با شوهر جوانش ناخواسته عصبانی شده و با کارد آشپزخانه ضربهای سمت او پرت کرده، او را کشته و اکنون باید در انتظار محاکمه و مجازات باشد. به گزارش رکنا، چشم به بخشش مادرشوهرش دوخته است، اما نمیداند سرنوشتش چه میشود. در «پشت صحنه یک جنایت» این هفته با این زن که به اتهام شوهرکشی بازداشت شده گفتوگو کردیم که میخوانید. براساس اوراق پرونده، شامگاه هفدهم شهریور امسال ساکنان ساختمانی حوالی خیابان مجیدیه صدای کمکخواهی زنی 28 ساله را شنیدند که فریاد میزد شوهرم را اشتباهی با چاقو زدم، کمکم کنید. همسایهها شوهر زخمیاش را به بیمارستان بردند، اما او بهدلیل شدت خونریزی فوت کرد. حالا او به اتهام شوهرکشی در بازداشت بهسر...
به گزارش گروه حوادث رکنا، زن و مرد جوانی که دستبند بر دست داشتند روبروی افسر پرونده در اداره 14 پلیس آگاهی تهران نشسته بودند، رئیس اداره برایم می گوید که زن را پس از چندین روز فرار در خانه این مرد یافته اند . کنار زن جوان که فریبا نام دارد می نشینم و از او می خواهم که برایم از زندگی مشترک و علت فرارش از منزل بگوید.چشم هایش خیس می شود و در حالی که سعی دارد با دست های بسته شالش را مرتب کند می گوید : خیلی کم و سن و سال بودم که ازدواج کردم .فاصله سنی ما زیاد بود و علاوه بر این همسرم اعتیاد داشت و هر وقت مواد مصرف می کرد...