ظریف: توانمندی نظامی ما مورد مذاکره نیست
تاریخ انتشار: ۱۸ مهر ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۴۹۸۶۲۴۳
ظریف با بیان اینکه توانمندی نظامی ایران قرار نیست موضوع هرگونه مذاکره دیگر و یا چانهزنی قرار گیرد، گفت: هیچ کشوری نباید از توانمندی موشکی و قدرت نظامی ما هراس داشته باشد، مگر آنکه خیال حمله به سرزمین ما و یا اقدام تروریستی علیه ما را در سرپرورانده باشد.
به گزارش خبرگزاری فارس، محمدجواد ظریف وزیر امور خارجه کشورمان در مقالهای در نشریه آمریکایی آتلانتیک به تشریح دیدگاههای جمهوری اسلامی ایران در زمینههای مختلف منطقهای و بینالمللی پرداخته است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
متن کامل این مقاله به شرح زیر است.
ایرانیان در منطقهای بی ثبات و دارای مشکلات زیاد زندگی میکنند. نمیتوانیم جغرافیا را تغییر دهیم، ولی منطقه ما همیشه چنین پرآشوب نبوده است. بدون این که بخواهیم خیلی در تاریخ به عقب برگردیم- اگرچه بعنوان ملتی باستانی معیار خاطرات ما هزاره هاست، و نه دههها یا حتی قرنها- با قطعیت میشود گفت که منطقه ما از زمانی دستخوش ناامنی و بی ثباتی گردید که نیروهای خارجی، و در واقع قدرت های کاملا "بیگانه" وارد شدند و شروع به مداخله کردند.
اکتشاف نفت، دارویی که غرب به زودی به آن اعتیاد یافت، صرفا به تقویت حضور و نمود قدرت های استعماری در منطقه منجر شد، و متعاقبا رقابت های دوره جنگ سرد- که هر دو عامل در تصمیم دولت های آمریکا و انگلیس برای سرنگونی دولت قانونی و مشروع ایران در سال ١٩٥٣ موثر بود- زمینه های مداخله هرچه بیشتر ابرقدرت ها و قدرت های خارجی را فراهم ساخت.
امروز، آنچه این مداخلات به همراه آورده است، یک خاورمیانه از هم گسیخته است. متحدان دیرپای غرب، بیش از آنکه به آمال و مسائل ملتهای خودشان توجه کنند، ثروت خود را هزینه خرید اسلحه و تسلیح خود میکنند، و ثروتهای حاصل از منابع طبیعی خود را به غرب میفرستند. آنها بیش از میلیاردها دلار از این ثروت را نیر هزینه ترویج وهابیت - یک ایدئولوژی قرون وسطایی تنفر و انزوا - از شرق دور تا آمریکا مینمایند. آنها حامی بازیگران غیردولتی سازمان یافته ای هستند که پیگیر انتقام جویی مخرب از طریق ترور و جنگ های داخلی هستند، و از جمله در مورد افغانستان، دو کشور عربستان سعودی و امارات متحده عربی تا جایی پیش رفتند که طالبان را رسما بعنوان دولت افغانستان به رسمیت شناختند - و به این ترتیب دو کشور از فقط سه کشوری در جهان بودند که این شناسایی را انجام دادند. با این حال، دولت آمریکا چشم بر این ایدئولوژی و تامین مالی آن بست که به ایجاد القاعده - و شعبه های جدیدتر آن شامل داعش، جبهه النصره، احرار الشام، جیش الاسلام، بوکوحرام، الشباب و نظایر آن- و همچنین بدترین حمله تروریستی در خاک آمریکا بعد از پرل هاربر شد. امروز هدف از حضور نظامی آمریکا در منطقه، دیگر صرفا مقابله با تهدیدات نسبت به منافع آمریکا نیست، بلکه مقابله با تهدیدات تروریستی است که تحت حمایت همان متحدانی گسترش یافتهاند و اکنون شهرهای اروپایی و آمریکا در معرض آن هستند.
این متحدان غرب- که در طول تاریخ کوتاه خود بر ضدیت با کشور من اصرار کردهاند- به ایران بعد از انقلاب اسلامی حمله کردند؛ انقلابی که ما را از یک دیکتاتوری کم و بیش مشابه آنها رهایی داد و به ما اجازه داد تا راه مستقل و مسالمت آمیز غیروابسته به شرق و غرب را در تاریخ پیدا کنیم. در حالیکه ما داوطلبانه نقش ژاندارم منطقه را کنار گذاشته بودیم، این متحدین غرب به تامین مالی و تسلیحاتی و حمایت از صدام حسین در حمله به ایران پرداختند. جنگ هشت ساله صدام بر علیه ایران هیچ نتیجهای جز مرگ و خرابی نداشت، از جمله اولین استفاده میدانی از تسلیحات شیمیایی بعد از جنگ جهانی اول- توسط صدام برعلیه سربازان و شهروندان ایرانی- که با سکوت کرکننده جامعه جهانی همراه بود. ما ایرانیها، به جرم این که جرات داشتیم و رهایی مان را از استبداد داخلی و سلطه خارجی اعلام کردیم، مورد تنبیه قرار گرفتیم و حتی از تسلیحات اولیه دفاعی محروم شدیم؛ حتی زمانی که شهر های ما در میان هلهله و شادی همسایگان عربمان موشکباران می شد. یکی از این همسایه ها کویت بود که یکی از حامیان اصلی صدام در جنگ با ایران محسوب می شد و به وی در فروش نفتش کمک می کرد. با این حال مدت کوتاهی بعد از جنگ، کویت خودش قربانی جاه طلبی های صدام قرار گرفت و به آن حمله شد. با این وجود، ما تصمیم به حمایت از حاکمیت کویت در جهت حفظ صلح و ثبات منطقه ای گرفتیم، آن هم زمانی که صدام پیشنهاد شراکت در غنایمش را به ما داده بود و حتی جنگنده هایش را در ظاهر برای حفاظت و در واقع برای تطمیع ما به همراهی با خودش به ایران فرستاده بود. رهبری ایران بطور قاطع و علی رغم دشمنی پیدا و پنهان برخی دولت های خلیج فارس از زمان انقلاب، این پیشنهاد وسوسه انگیز را رد کرد. ما ترجیح دادیم همسایگانمان در خلیج فارس کشورهایی پایدار، برقرار و مستقل بمانند تا این که رضایتی کوتاه مدت از مشاهده این که آنها به سزای اعمالشان رسیده اند، به دست آوریم.
امروز برخی از این دولتها- به ویژه عربستان سعودی و امارات عربی متحده و در اثر لابی پرهزینه آنها، ایالات متحده آمریکا- ادعا می کنند که ایران در امور اعراب دخالت می مند و ناامنی را در منطقه میگستراند. طرفه آنکه، این همین کشورها هستند که جنگ را به کشور عرب همسایه شان یمن تحمیل کردند، به بحرین تجاوز کردند، کشور خویشاوندشان قطر را تحریم کردند، گروههای تروریستی در سوریه را حمایت مالی و تسلیح کردند و از یک کودتای نظامی در مصر بر علیه یک دولت منتخب مردم حمایت کردند و همه این ها در حالی است که آزادی های اساسی بدیهی را از مردم بی قرار خودشان دریغ می کنند. در مقابل، ایران که از همه همسایگان خود بعنوان یک کشور مستقل قوی تر و قدیمی تر است، در سه قرن گذشته به هیچ کشور دیگری حمله نکرده است. ایران در امور داخلی همسایگانش دخالت نکرده و نخواهد کرد.
با این وجود، "امور عربی" به ایران ربط دارد. و از گفتن این ابایی نداریم که بگوییم "مسایل غیر عربی" هم به آنها مربوط است. چطور میشود به هم مربوط نباشند؟ وقتی مرزها، آب ها و منابع مشترک داریم و وقتی از فضای هوایی یکدیگر پرواز میکنیم- نمیتوانیم به این موضوع که همسایگان ما چگونه این بخش از جهان را که خانه ما در آن است متاثر میسازند، منافعی نداشته باشیم.
ولی منافع ما در امور منطقه مان بدخواهانه نیست. برعکس، این منافع در جهت ثبات است. ما هیچ علاقهای به سرنگونی هیچ یک از رژیمهای کشورهایی که اطرافمان هستند، نداریم. خواسته ما- در اصول و در عمل- این است که همه ملتهای منطقه از امنیت، صلح و ثبات برخوردار باشند. متاسفانه، برخی از همسایگان ما که رهبران کار ناآزموده آنها خود را با توهم تغییر حکومت در ایران تسلی میدهند، چنین خواسته ای ندارند و از گروهکهای تروریستی حمایت میکنند که به دنبال براندازی یا ایجاد وحشت برای جریحه دار کردن عزم ملت هستند. این همسایگان تمام این کارها را در همان زمانی انجام میدهند که ادعا میکنند نفوذ ایران در حال گسترش است- به ویژه از زمان نهایی شدت توافق هستهای در سال ٢٠١٥.
نفوذ ایران در منطقه با هدف تحمیل هزینه بر دیگران از سوی ما گسترش نیافته است، بلکه نتیجه اقدامات، اشتباهات و انتخابهای غلط خود آنها و متحدان غربی شان است. بعد از سقوط طالبان در افغانستان و صدام حسین در عراق، این موضوع طبیعی بود که ایران که میزبان آوارگان این دو کشور بود و به چهره های سیاسی این دو کشور پناه داده بود، "نفوذ" بیشتری بر دوستان تازه به قدرت رسیده نسبت به کسانی داشته باشد که طالبان و صدام حسین را تامین مالی و از جنایات آنها علیه ملتشان پشتیبانی کرده بودند. این ایران نبود که عربستان سعودی را به مدت یک دهه از گشایش سفارت در بغداد بعد از سقوط صدام بازداشت و یا این ایران نبود که آنها را بر جنگ با یمن یا تحریم قطر سوق داد.
قطر، کشوری که با ما در برخی مسایل اختلاف نظرهای جدی دارد، همسایه ای است که ما نمی خواهیم بی ثبات شود. همینطور نمی خواهیم استقلال این کشور همسایه بر اثر قلدری برادر بزرگتر سعودی زیر سوال رود. از آنجایی که نمی توانستیم اجازه بدهیم این کشور تحت محاصره و انزوا قرار بگیرد، مسیرهای هوایی و بندرهای مورد نیاز را در اختیار قطر قرار دادیم. در مورد مشابه ما سریعا حمایت خودمان را از دولت منتخب دموکراتیک ترکیه در مواجهه با تلاش برای کودتا اعلام کردیم، در حالیکه با آنها هم در برخی مسایل اختلاف نظر داشتیم. در لبنان — جایی که تشکیل دولت مرکزی به علت مخالفتهای عربستان سعودی که دشمنی و اختلافات فرقهای در شامات را به دولت مستقر ترجیح میدهد دو سال به طول انجامید — از نفوذ خود برای ثبات و آرامش استفاده کردیم.
در سوریه — در زمانی که گروههای تروریستی وابسته به القاعده یا داعش با سوءاستفاده از پوشش ناآرامیهای بهار عربی به دنبال برقراری یک حکومت تروریستی آدم کش که مشخصه آن سر بریدنهای وحشیانه است بودند — ما به کمک مردم سوریه رفتیم. برخی از این گروههای تروریستی بطور مستقیم و یا غیر مستقیم به لحاظ مالی و تسلیحاتی توسط برخی از همسایگان ما مورد حمایت قرار گرفتهاند و حتی در برخی موارد از سوی آمریکا حمایت شدهاند. میلیونها سوری خانه خود را ترک کرده و آواره شدهاند. آنها از دست یک شخص، گروه و یا دولت فرار نکردهاند، بلکه آنها بخاطر فرار از جنگ و ترور آواره شدهاند. هیچ کشوری به اندازه ایران در جنگ با داعش و ممانعت از تشکیل خلافت ضد اسلامی از دمشق تا بغداد فعالیت نکرده است.
ایران رسیدن به توافق جهت حل بحران ساختگی هستهای را جزو اولویت هایش قرار داد، دقیقا بخاطر اینکه مانع ایجاد بی ثباتی بیشتر در منطقه و حل یک نقطه بحرانی شود. ما امیدوار بودیم و توقع هم این است که چنین رویهای به نفع تمامی همسایگان است. همزمان بحرانهای دیگر که منطقه را دربرگرفته فراموش نکردهایم و برای حل این بحرانها طرحهای متعدد برای آتش بس و انجام مذاکرات برای پایان نبرد و درگیری مطرح ساختهایم.
گوش شنوایی در میان آمریکاییها و کشورهای عربی برای پیشنهادهای ما نبوده است. ولی کسی نمیتواند ایران را نادیده بگیرد، همانگونه که ما نه میخواهیم و نه می توانیم کشورهای مهم و عمده منطقه مثل عربستان سعودی را در ایجاد ثبات منطقهای نادیده بگیریم؛ چرا که بیثباتی در یک کشور بر ثبات همه تاثیر خواهد گذاشت.
پس از توافق هستهای همسایگان ما میتوانستند معاملات تجاری و سرمایهگذاری بیشتری با ما داشته باشند. آنها میتوانستند پیشنهاد همیشگی و مستمر ما برای ترتیبات امنیت منطقه را بررسی کنند. ولی کاملا به عکس عمل کردند. خصومتها علیه ایران و ایرانیان را دوچندان کردند و هر کاری که توانستند انجام دادند — از لابیهای متعدد تا افراط در خوش رقصی برای رییس جمهور آمریکا و امتناع از تعامل با ایران – تا این توهم را ایجاد کنند که ایران ریشه اصلی بی ثباتی است و باید قبل از آنکه تمامی جهان را تهدید کند با آن مقابله شود و به عبارت مصطلح امروز در واشنگتن به عقب رانده شود.
با توجه به این فضا و با در نظر گرفتن تجربه جنگ هشت سالهای که همسایه ما علیه کشور و مردم ما به راه انداخت و تقریبا تمامی منطقه و جهان از متجاوز حمایت کرد، ما کوشیدهایم که توان دفاعی خود را تقویت کنیم. به دلیل خصومتی که منطقه و غرب علیه ما از آغاز انقلاب نشان داده و به دلیل امتناع غرب از فروش حداقل سلاح دفاعی، ما توانمندی بومی دفاعی ایجاد کرده ایم تا در آینده صدام دیگری به فکر تجاوز به ایران نیفتد. این توانمندی شامل موشکها نیز میشود که میبایست آزمایش شوند تا اطمینان حاصل کنیم که بر اساس طراحی انجام شده عمل میکنند که در حال حاضر با دقت 7 متری هدف را مورد اصابت قرار میدهند. (چنین دقتی برای موشکهای طراحی شده برای سلاح هستهای کاملا غیرضروری است چرا که آنها حتی در صورتیکه با فاصله دهها و حتی صد کیلومتر از هدف اصابت کنند هنوز تخریب و کشتار در یک محوطه گسترده ایجاد می کنند. ولی دقت برای حمله با سلاح متعارف به یک مقر تروریستی و یا هدف نظامی بدون وارد کردن خسارت جانبی به غیرنظامیان ضروری است.) ما عمدا توانمندی نظامی خود را وارد بحث برجام نکردیم، چرا که ایران هرگز اجازه نخواهد داد که حق خود برای دفاع از شهروندانش خدشه دار شود و یا در اختیار طرف دیگری قرار گیرد. این مسئله قرار نیست موضوع هرگونه مذاکره دیگر و یا چانهزنی قرار گیرد. البته هیچ کشور و یا طرفی نباید از توانمندی موشکی و اصولا قدرت نظامی ما هراس داشته باشد، مگر آنکه خیال حمله به سرزمین ما و یا اقدام تروریستی علیه ما را در سر پرورانده باشد.
عربستان سعودی سالانه 63 میلیارد دلار هزینه بودجه نظامی خود میکند و در جهان بعد از آمریکا، چین و روسیه رتبه چهارم را دارد. امارات متحده عربی با یک و نیم میلیون نفر جمعیت رتبه 14 در جهان را دارد و بالغ بر 22 میلیارد دلار سالانه صرف بودجه نظامی خود میکند. ایران حتی در میان 20 کشوری که بیشترین هزینه تسلیحاتی دارند نیست و با هزینه 12 میلیارد دلار در سال رتبه 33 در جهان را دارد. هدف ما این نیست که بزرگترین نیروی مسلح یا بیشترین تسلیحات را داشته باشیم و یا تریلیونها دلار صرف خریدهای نظامی کنیم؛ بلکه هدف این است که توانمندی دفاعی داشته باشیم که چنانچه کشوری هوس کرد کشور ما را مورد حمله قرار دهد، بتوانیم از خود دفاع کنیم و در برابر هرگونه حمله بازدارندگی داشته باشیم. بزرگترین سرمایه ما برای ثبات، امنیت و استقلال کشور مردم ما هستند، که بر خلاف شهروندان برخی از متحدان آمریکا در منطقه هر چهار سال یکبار، خود دولتشان را تعیین میکنند.
ما در آبراه خلیج فارس – که قرنها پیش توسط غربیها بدلیل آن که ایران طولانیترین ساحل را در آن داشت بدین نام شناخته شد — گشت میدهیم، چرا که هیچکس نمیتواند حق ایران برای دفاع از مرز و بوم خود در مقابل حمله یا توطئه را منکر شود. (ظاهرا به همین دلیل نیروی دریایی آمریکا در خلیج مکزیک و سواحل اقیانوس اطلس و آرام نیز گشت زنی خود را متوقف نکرده اند.) اگر قرار باشد کسی به اقدامات تحریک آمیز در خلیج فارس اعتراض کند، آن طرف یقینا ایران است. ناوهای جنگی آمریکا که هر یک تقریبا وسعت یک شهر بزرگ را دارند در آبهای خلیج فارس – که در برخی نقاط فقط 10 کیلومتر عرض دارد — برای قایقهای ایران ایجاد مزاحمت می کنند. هیچکس نباید انتظار داشته باشد ایران حق مسلم خود یعنی نظارت بر این آبراه مهم که شاهرگ اصلی اقتصادی و منافع امنیت ملی ایران است را نادیده بگیرد.
ایران هراسی که توسط برخی همسایگان ما دامن زده می شود و در دوران حکومت نااهلان عرصه سیاست به یک بیماری هیستریک تبدیل شده، امروز به سیاست آمریکا جهت میدهد. این جهت گیری در ارتباط با توافق هستهای صادق است و نمونه بارز آن خصومت آشکار علیه ایران در سخنرانی رییس جمهور ترامپ در مجمع عمومی ملل متحد است. ولی مدارک «رفتار بد» ایران وجود خارجی ندارد. «سلطه و تجاوز» ایران یک توهم است که توسط کسانی منتشر میشود که دلارهای خود را صرف خریداری تسلیحات و شرکتهای روابط عمومی آمریکایی میکنند و به آمریکا قول می دهند که بجای منافع مردم شان از منافع آمریکا دفاع کنند و در نهایت به هیچیک کمکی نمیکنند.
اجرای موفقیتآمیز توافق هستهای – لااقل توسط ایران — نشان دهنده حسن نیت و صلحخواهی ایران بوده است. با قصد هژمونی و برتری جویی، هیچگاه توافق حاصل نمیشد. برجام فی الواقع الگویی مناسب برای حل و فصل اختلافات از مسیر دیپلماسی است و از چنین الگویی می توان برای حل اختلافات منطقه بطور مسالمت آمیز استفاده کرد. بجای تمرکز بر کاستیهای آن – که هر معامله و بده بستانی از دید هر یک از طرفها دارای نواقص و کاستیهایی است – مناسب است کشورها به منافع آن بنگرند، چرا که این توافق منافع فراوانی برای همگان و منجمله همسایگان ما دارد.
رهبران جدید عربستان سعودی و امارات متحده عربی — با بیصبری ناشی از بیتجربگی و غرور ناشی از نازپروردگی و برخورداری از ناز و نعمت – جهتگیری توسعهطلبانهای در منطقه از خود نشان دادهاند. نگرانی از رسوایی و شکست، باعث امتناع آنها از بازگشت از اشتباهات بوده است. ولی اصرار ورزیدن به سیاستهای غلط لزوما اوضاع را بهتر نخواهد کرد. مطمئنا آمریکا از ویتنام و اتحاد جماهیر شوروی وقت از افغانستان درسهای خوبی گرفتهاند. تنشهای موجود در منطقه میبایست برای همسایگان ما موجب عبرت شود. یافتن راه صحیح دشوار نیست و تنها نیازمند چشم و فکر باز، احترام به عقاید و مواضع دیگران و آمادگی برای تعامل و جستجوی راهحلهای مورد پذیرش متقابل است. ما ایرانیان برای رسیدن به چنین کاری همراه با شش قدرت بزرگ زمانی که مذاکرات را در سال 2013 شروع کردیم متعهد شدیم. حتی اگر یک یا چند عضو توافق بدون دلیل تصمیم بر نقض و خروج از آن بگیرند یا از اجرای کامل آن سرباز زنند، روشی که انتخاب شد روش درستی بود. هرگونه ناکامی احتمالی در نهایت به دلیل ایراد ذاتی توافق نخواهد بود، بلکه نشان از سوءنیت داشته و به بی اعتباری جهانی طرفی که نقض عهد کرده خواهد انجامید.
برای بررسی راههای عبور از بن بست کنونی و به ویژه در رابطه با گسترش تروریزم، برای کشورهای منطقه و حامیان غربی آنها مفید است نگاهی دقیقتر به بحث گفتگوی تمدنها که در سال 1998 — بسیار قبل از حوادث 11 سپتامبر و جدی شدن بحث جنگ تمدنها در فضای عمومی — از سوی ایران پیشنهاد شد و همچنین بحث (WAVE) جهان علیه خشونت و افراط گرایی که در سال 2013 – قبل از آن که داعش به صورت جدی مطرح باشد — از سوی رییس جمهور روحانی عنوان گردید، داشته باشند. هر دو ابتکار به درستی شرایط اجتماعی، فرهنگی و جهانی که به گسترش افراطی گری و خشونت افراطی انجامیده است و معمولا در خطابههای مبارزه با این بلیه فراموش میشوند تشخیص داده شده است.
در حالی که بدیهی است که داعش و گروههای تروریستی باید نابود شده و وعدههای دروغین آنها افشا شود، بازگشت معنی دار صلح و ثبات به منطقه خلیج فارس نیازمند ترویج تفاهم متقابل و همکاری امنیتی منطقهای است که تا کنون از سوی همسایگان ما پذیرفته نشده است. ولی هیچ دلیلی وجود ندارد که نتوانیم با یکدیگر همکاری کنیم. در بازی باستانی ایرانیِ شطرنج یا به بن بست میرسیم و یا یک طرف برنده و طرف دیگر بازنده است. شطرنج یک بازی عالی است؛ اما آن فقط یک بازی است. در دنیای امروزی نتایج دیگری هم ممکن است. می توانیم راه حلهای برد-برد داشته باشیم که نتیجه آن شکست هیچ کس نباشد. برای رسیدن به این هدف باید یک سازوکار کارآمد منطقهای ایجاد کنیم و نه دیوار اختلاف را بلندتر کنیم. ما می توانیم با یک مجمع گفتگوی منطقهای شروع کنیم که ایران هموار به صورت خصوصی و علنی خواستار آن بوده است.
چنین مجمعی می باید بر اساس احترام به حاکمیت، تمامیت ارضی، استقلال سیاسی همه کشورها، خدشهناپذیری مرزهای بینالمللی، حل و فصل مسالمتآمیز اختلافات، ممنوعیت تهدید و استفاده از زور، و ترویج صلح، ثبات، پیشرفت و رفاه در منطقه ایجاد شود. چنین مجمعی می تواند در نهایت به ترتیبات همکاری امنیتی و عدم تجاوز بین همه کشورهای منطقه ارتقا یابد تا خلیج فارس همواره مترادف با مشکلات غیر قابل حل نباشد.
ایران همچنان به رویه همیشگی خود یعنی گفتگو، احترام متقابل و تفاهم ادامه خواهد داد. من در این راستا اوائل ماه اکتبر سال جاری ملاقاتهای بسیار مهم در سطوح بالا در قطر و عمان داشتم و روز بعد اجلاس سران ایران و ترکیه را در تهران داشتیم و به موضوعات مهم صلح و ثبات و امنیت در منطقه پرداختیم. همه باید خواهان آن باشند که بتوانیم تعامل مشابهی با دیگر همسایگان داشته باشیم. پسندیدم 0 برچسب ها محمد جواد ظریف
منبع: تابناک
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.tabnak.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «تابناک» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۴۹۸۶۲۴۳ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
تغییر محاسبات منطقه با قدرت بازدارندگی ایرانی
نظم منطقه پس از قدرت نمایی تهران وارد مرحله جدیدی شده است؛ عملیات پیروزمندانه «وعده صادق» به روشنی نشان داد که موشکهای دوربرد ایران - که روزی توسط همین دشمنان فتوشاپ خوانده میشد - از دیوار آهنین و حریمی که دشمن صهیونیستی و حامیان آن برای امنیت خود ساخته بودند و به آن میبالیدند، عبور کرده و به متحدان صهیونیست نشان داد که این حفاظها که قرار بود منابع آمریکا و بلوک غرب را در منطقه غرب آسیا تامین کند از تارعنکبوت سستتر است.
این اقدام دفاعی کوبنده که با بایکوت خبری رسانههای صهیونیستی مواجه شد، چنان لرزهای را به تن مقامات این رژیم جعلی انداخت که از نگاه رسانهها دور نماند وابعاد مختلف عملیات تنبیهی وعده صادق، هفتهها محل بحث رسانهها بود، بازتاب گستردهای در رسانههای مختلف داشت و هیچ شبکهای اعم از موافق، مخالف و ممتنع از آن رد نشد و هر یک از محافل خبری باتوجه به رویکرد خود به تبیین زوایای پیدا و پنهان این عملیات پرداختند.
نشریه اکونومیست در گزارشی با پرداختن به این موضوع مینویسد: ایران با حمله تلافیجویانه خود به اراضی اشغالی «پیام قاطعی» را به این رژیم ارسال کرده است. البته این نشریه درقسمت دیگری از گزارشهایش، چشمانداز یک جنگ احتمالی تمامعیار میان ایران، رژیم صهیونیستی و آمریکا را «وحشتناک» خوانده و به این موضوع اعتراف میکند که حتی اگر حملات ایران تلفات قابلتوجهی نداشته باشد، اما پیامدهای «عمیقی» خواهد داشت.
اذعان رسانههای غربی به قدرت بازدارندگی تهران
روزنامه دیلیتلگراف چاپ انگلیس هم علاوهبر اینکه حملات ایران را «قدرتمند و ویرانگر» توصیف کرد، هشدار داد که این حمله به «سناریویی وحشتناک درخصوص جنگی تمامعیار میان ایران و اسرائیل دامن میزند، همچنین احتمالا پای آمریکا و انگلیس هم به این جنگ احتمالی کشیده شود.» این روزنامه انگلیسی خاطرنشان کرد که حملات تلافیجویانه ایران بدین معناست که رژیم صهیونیستی و غرب اکنون در موقعیت «نامعلوم و فوقالعاده خطرناکی» قرار دارد. این روزنامه در ادامه گزارش خود با اشاره به توان بازدارندگی ایران، تاکید کرد که «حمله جسورانه و طراحیشده» ایران نشان از بازدارندگی تهران در مقابل تلآویو دارد، اما میتواند جنگی تمامعیار را به دنبال داشته باشد. بنگاه خبررسانی دویچهوله یکی از این رسانهها بود که سعی داشت با جانبداری از صهیونیستها به ارائه این مسأله بپردازد، اما باوجود این نگرش نتوانست نافی قدرت موشکی کشورمان شود.
در بخشی از گزارش این رسانه آمده بود که «ایرانیها موشکهایی با بُرد بسیار طولانی و دقت بسیار خوب دارند. کشورهای زیادی در جهان نیستند که چنین موشکهایی داشته باشند.» گفتگو با یکی از کارشناسان مسائل نظامی اندیشکده مؤسسه بینالمللی مطالعات استراتژیک درخصوص تحلیل پاسخ نظامی ایران به رژیم صهیونیستی، بخشی دیگری از برنامههای آن بود و این کارشناس نظامی اذعان کرد که ایران توانایی نظامی و دفاعی بالایی دارد، اما مخالفان اصلی او هم کشورهای هستند که رهبران مطلق فناوریهای نظامی در دنیا محسوب میشوند و همچنین عبارتی برای تخفیف قدرت دفاعی ایران که البته یک اعتراف ضمنی در آن نهفته است؛ اینکه ایران، توان دفاعی و نظامی خود را نه در سطوح پایین منطقهای، بلکه با سطوح عالی دفاعی و نظامی در دنیا تنظیم کرده است. روزنامه لسآنجلستایمز از دیگر رسانههایی است که به تاثیرات این اقدام تنبیهی ایران علیه صهیونیستها پرداخته و پیامدهای احتمالی آن را برای بایدن غیرقابل اجتناب دانسته و با نوعی هشدار به رئیسجمهور آمریکا نوشت: «یک درگیری گستردهتر در منطقه، تلاشهای دیپلماتیک با هدف کاهش تنشها و آزادی اسرا را متوقف میکند.
همچنین میتواند حمایتها از جو بایدن در انتخابات ریاستجمهوری برای مردمی که هفت ماه است از جنگ خسته شدهاند را کاهش دهد.» نیک روبرتسون، خبرنگار سیانان هم مثل همکارش در «بیبیسی» از قدرت موشکی ایران غافلگیر و متحیر شده است با اشاره به شدت حملات ایران به رژیم صهیونیستی و وضعیت آسمانهای اراضی اشغالی اذعان کرد: «من تاکنون چنین چیزی را در آسمانهای اینجا ندیده بودم.»
بررسی توان موشکی ایران در رسانههای صهیونیستی
اقدام تنبیهی ایران علیه صهیونیستها از داخل خاک خود در میان رسانههای صهیونیستی نیز بازتاب وسیعی داشت و این رسانهها ضمن بررسی ابعاد این عملیات، توانایی جمهوری اسلامی ایران برای درگیری با صهیونیستها را مورد تحلیل و ارزیابی قرار دادند؛ البته این مسأله پیش از وقوع این عملیات در روزنامه تایمز اسرائیل مطرح شده بود. این رسانه با تأکید بر اینکه جمهوری اسلامی ایران بزرگترین قدرت موشکی در غرب آسیاست به نقل از شبکه ۱۲ رژیم اسرائیل از این مطلب رونمایی کرد که «موشکهای بالستیک شلیکشده از ایران ۱۲ دقیقه طول میکشد تا به اسرائیل برسد، موشکهای کروز دو ساعت طول میکشد و پهپادهایی که از جمهوری اسلامی پرتاب میشود ۹ ساعت طول میکشد تا به هدف خود برسد.» اورشلیمپست دیگر رسانه صهیونیستی هم در تحلیل پاسخ موشکی ایران به سرزمینهای اشغالی به بررسی تواناییهای یکی از موشکهایی پرداخته که با عبور از سپر دفاع ضدموشکی رژیم صهیونیستی کارنامه خوبی از خود بر جای گذاشته است: «این حمله اولین استفاده عملیاتی از موشک بالستیک جدید ایرانی، عماد بود که سال گذشته نیز معرفی شد. نوآوری اصلی این موشک قابل مانور این است که در زمان پرتاب بر روی یک مسیر بالستیک از پیش تعیین شده پرواز نمیکند. با اینحال، میتواند پس از ورود به جو برای فریب سامانههای دفاع موشکی رهگیری و موشکهای رهگیر که برای رهگیری آن پرتاب میشوند، مانور دهد. عماد با بردی در حدود ۱۷۰۰ کیلومتر به ایران اجازه میدهد از عمق خاک خود به اسرائیل موشک پرتاب کند. انرژی آن از سوخت مایع تامین میشود. سر جنگی آن نیز بهطور قابلتوجهی بزرگتر از موشکهای کروز و راکتهای سنگین شلیک شده بهسوی اسرائیل است.»
اقدام تنبیهی ایران در امتداد حملات محور مقاومت
گاردین از دیگر رسانههای غربی است که به تحلیل تواناییهای اقدام نظامی ایران پرداخته است. این رسانه این عملیات را اولین حمله یک کشور خارجی به اسرائیل در طول سه دهه گذشته معرفی میکند. حملهای که البته ایالاتمتحده، بریتانیا، اردن و فرانسه به کمک آمدند تا بتوانند ضربات آن را کاهش دهند. گاردین این حمله را از مصادیق و نشانههای تضعیف بازدارندگی امنیتی و نظامی اسرائیل توصیف کرد. بازدارندگی رو به ضعفی که پیش از این با رویدادهایی مثل طوفانالاقصی در نوار غزه، درگیری با حزبا... لبنان در مرزهای شمالی سرزمینهای اشغالی و تلاش برای حملات پهپادی از سوی حوثیهای یمن ضربات متعددی خورده و زیر سؤال رفته بود. در بین رسانههای منطقه و جهان عرب هم شبکه الجزیره از رسانههایی بود که در اوج تنش بین جمهوری اسلامی ایران و رژیم صهیونیستی در گزارش مفصلی به تبیین تواناییهای دفاعی ایران بهخصوص در حوزه پدافند هوایی پرداخت. الجزیره با اشاره به اینکه ایران در حوزه نیروی هوایی و جتهای جنگنده دارای ضعف است؛ صریحا به این موضوع هم اشاره کرده که ایران تلاش کرده با توسعه برنامههای موشکی و پهپادی، این ضعف را جبران کند. الجزیره در ادامه تأکید کرده که ایران برای بهبود سامانههای دفاع هوایی خود تمرکز کرده و این کار علاوه بر آن است که برخی پایگاههای هوایی، انبارهای موشکی و تاسیسات هستهای خود را برای محافظت در برابر مهمات سنگرشکن آمریکایی و اسرائیلی در دل کوه و در اعماق زمین احداث کرده است.
نمایش فقدان عمق استراتژیک صهیونیستها در عملیات وعده صادق
ابراز نظر در خصوص جایگاه قدرتمند ایران در مباحث نظامی در گزارشهای دیگر نیز تکرار شده و رسانهها و کارشناسان غربی به توان جمهوری اسلامی ایران برای دفاع از منافع خود بهصراحت یا تلویحا اشاره کردهاند. اندیشکده آمریکایی شورای آتلانتیک از دیگر مراکزی است که به این موضوع پرداخته است. در میان سطور و کلمات گزارش پایگاه اینترنتی این اندیشکده میتوان رشحات معادله جدید منطقه غرب آسیا را یافت که البته این مرتبه توسط ایران در حال وضع شدن است. نوعی نظم منطقهای که این مرتبه ایران معمار آن است.
در بخشهایی از این گزارش آمده است: «حمله بیسابقه ۱۴ آوریل ایران به خاک اسرائیل یک تیر هشدار بود. این نشان میدهد که تهران توانایی بالقوهای برای ایجاد ضربهای به برتری هوایی هولناک اسرائیل علیرغم فقدان نیروی هوایی مدرن دارد.» نویسنده در بخش دیگری از گزارش به دو مسأله دیگر هم اشاره میکند. نخست آنکه عملیات «وعده صادق» که به مداخله کشورهای آمریکا، انگلیس، اردن، فرانسه و چند کشور دیگر برای محافظت از سامانههای دفاعی صهیونیستها منجر شد بهوضوح «فقدان عمق استراتژیک و راهبردی» رژیمصهیونیستی را به نمایش گذاشت؛ مفهومی که هرقدر حداقلی باشد، توانایی یک نظام سیاسی در دفاع از خود را هم کاهش میدهد. دیگر آنکه این حمله که بزرگترین حمله پهپادی و موشکی تاریخ تا این لحظه محسوب میشود «استراتژیستهای دفاعی در آمریکا و اسرائیل را وادار میکند تا محاسبات خود را درباره محدودیتهای تحمل خطر و تواناییهای ایران تغییر داده و درباره آن تجدیدنظر کنند.» این گزارش با این عبارات معنادار به پایان میرسد: «درحالیکه بیشتر بحث درگیری ایران واسرائیل برحملات زمینی نیابتی، عملیات مخفیانه وجنگ سایبری متمرکزشده است، حمله ایران به اسرائیل نشاندهنده تشدید دور جدید و خطرناکی در آسمان است.» اهمیت این اشاره شورای آتلانتیک وقتی معنادارتر میشود که در نظر بیاوریم پیشفرض تحلیلگران و اندیشکدههای نظامی غرب درباره جمهوری اسلامی، ضعف ایران در پوشش امنیت هوایی خود بود. حالا یکی از مهمترین اندیشکدههای غربی به این موضوع اشاره میکند که پاسخ تنبیهی ایران، ساحت درگیریها با صهیونیستها را تغییر داده و از حوزه فضای سایبر و نبردهای اطلاعاتی و درگیریهای روی زمین به آسمان نیز کشانده است.
گزارش واشنگتنپست از توانایی موشکی ایران
رسانههای همراستا با صهیونیستها با گزارشهای مغرضانه تلاش کردند از ابعاد فنی و نظامی این عملیات مشروع دفاعی بکاهند؛ واشنگتنپست ازجمله این مراکز بود که با اتکا بر ادعای صهیونیستها مبنی بر رهگیری ۹۹ درصد شلیکها سعی داشت شکست سامانه دفاعی در مقابل موشکهای ایرانی را لاپوشانی کند، اما نتوانست این حقیقت را انکار کند که زرادخانه موشکهای بالستیک ایران، بزرگترین زرادخانه موشکی در کشورهای غرب آسیاست. بومی بودن توان تسلیحاتی جمهوری اسلامی ایران، توانایی ارتقا و بهبود برخی از سامانهها، افزایش برد و دقت موشکهای ایرانی از نکات مهم گزارش واشنگتنپست بود. این رسانه مطرح آمریکایی این موضوع را هم مورد تأکید قرار داده که عملیات وعده صادق محک خوبی برای ایران بود تا نقاط قوت و ضعف شبکه پدافندی رژیمصهیونیستی را شناسایی کند. شواهد نشان میدهد که طرفهای غربی ازجمله آمریکاییها به توان جمهوری اسلامی در زمینه دفاعی پی برده بودند و به این دلیل بود که بایدن صراحتا اعلام کرد در هیچ عملیاتی علیه ایران شرکت نمیکنیم؛ اما این عملیات نشان داد که ایران در شرایط تحریم نیز از تقویت قدرت بازدارندگی خود عقب ننشسته است مضاف بر اینکه ایران باپایینترین کلاس پهپادی وتعدادمحدودی ازموشکهای میانرده، دست به این اقدام نظامی زدوصهیونیستها درصورت کوچکترین خطا باید منتظر سیلی بهمراتب سختتر باشند که مقدمه نابودی آنها خواهد بود.
منبع: روزنامه جام جم
باشگاه خبرنگاران جوان وبگردی وبگردی