گلایه یک کارگردان از پخش تیزرهای تبلیغاتی در وسط سریالها
تاریخ انتشار: ۱ آبان ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۵۲۰۴۶۳۵
تهیه کننده و کارگردان سریال «پرواز در ارتفاع صفر» از سختی های کار در تلویزیون، سیاست ها و رویکردهای آن، چرخه تولید در سیما و... سخن گفتند
خبرگزاری مهر: مینیسریال «پرواز در ارتفاع صفر» همزمان با هفته دفاع مقدس از شبکه یک سیما پخش شد که داستان آن در دهه ۶۰ روایت می شد و به زندگی یک خلبان می پرداخت و قصه هایی از خانواده ها و مشکلاتشان را در دوران جنگ روایت می کرد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
چندی پیش محمد نشاط تهیه کننده و عبدالحسن برزیده کارگردان این مینی سریال طی نشستی در گفتگو با خبرنگار مهر از روند تولید آثار و مشکلاتی که در زمینه ساخت آثار دفاع مقدسی وجود دارد، سخن گفتند.
در قسمت پیشین این گفتگو نشاط تهیه کننده این مینی سریال اشاره کرد که چگونه تصویب این اثر برای تولید ۶ سال طول کشیده است و هر بار به دلیل تغییر مدیران سیمافیلم دوباره مجبور شده صبر کند و منتظر مدیر بعدی بماند.
عبدالحسن برزیده کارگردان این مینی سریال نیز درباره ممیزی هایی گفت که اصول و قاعده ای ندارند و بیشتر از سلیقه های شخصی و حتی بی سوادی مدیران ناشی می شوند.
در قسمت دوم و پایانی این گفتگو نیز درباره تغییر و جابجایی مدیران در صداوسیما و در پی آن تغییر سیاست ها سخن گفته شد و همچنین بی سلیقگی های صداوسیما در پخش تیزرهای تبلیغاتی در وسط سریال ها که گاه ممکن است به نقض غرض هم منجر شود.
بخش پایانی این گفتگو را در زیر می خوانید:
جناب نشاط ساخت یک اثر در دهه ۶۰ و بارسازی این فضا با توجه به آنچه که ما در این سریال دیدیم که به خوبی هم بازسازی شده بود، مسلما سختی هایی را در بر دارد. کمی از این بخش کار برایمان توضیح دهید.
این سریال جای داشت که با قسمت های بیشتری ساخته شود و مثلا در ۱۳ یا ۱۵ قسمت به تولید برسد چون هر یک از قصه های ما می توانست ادامهدار شود البته ما در روند تولید به مینی سریال بودن کار توجه نکردیم مثلا نمی توانستیم بگوییم چون فقط هفت قسمت است عروسی را با ۱۰ نفر برگزار کنیم مخصوصا که تاریخ این سریال به دهه ۶۰ تعلق داشت و این کار را سخت تر می کرد.
وقتی می خواهید با پدیده ای مواجه شوید باید نسبت به آن نوعی شناخت داشته باشید تا در تغییرات بتوانید خود را با آن هماهنگ کنید اما در مقوله فرهنگ در کشور ما هر بار می خواهید خود را با پدیده ای منطبق کنید بارها و بارها تغییر می کند
شما می دانید که اگر بخواهید اثری در حوزه تاریخ معاصر بسازید از یک اثر تاریخی درباره سده های قبل بسیار سخت تر خواهد بود. در کار تاریخی می توانید یک دکور بزنید و همه لباس های مورد نظر را به راحتی طراحی کنید چون به هر حال زمان گذشته است و شاید کمتر مستنداتی باشد اما کاری که به ۴۰ سال پیش مربوط می شود باید بتوانید همان فضا را بازسازی کنید چون هنوز هستند کسانی که آن دوران را به خاطر دارند و از طرفی تهران دیگر آن فضا را ندارد و شما با سختی مضاعفی مواجه هستید. به طور مثال پادگانی که ما نمایش دادیم، خانه، فضاها همه و همه بازسازی شده اند و اینها درحالیست که سریال تنها در هفت قسمت است.
آقای برزیده شما چگونه با این مشکلات مواجه شدید؟
من از لحظه ای که وارد پروسه ساخت این سریال شدم، حسین کرمی رییس سیمافیلم و امیرحسین آشتیانی پور مدیرگروه فیلم و سریال شبک یک همکاری بسیاری با ما داشتند. این همکاری به معنای نبود مشکل نیست ولی خود این افراد نیز به مشکلات و معضلاتی که داشتیم واقف بودند؛ مشکلاتی که بخشی از آنها سازمانی هستند و شاید یک فرد در آنها موثر نباشد.
مساله این است که شما وقتی می خواهید با پدیده ای مواجه شوید باید نسبت به آن نوعی شناخت داشته باشید تا در تغییرات بتوانید خود را با آن هماهنگ کنید اما در مقوله فرهنگ در کشور ما هر بار می خواهید خود را با پدیده ای منطبق کنید بارها و بارها تغییر می کند. به طور مثال نگارش یک فیلمنامه یک سال طول می کشد و بعد از آن زمان زیادی صرف می شود تا تصویب شود بعد از آن باز چندین ماه زمان می برد تا سازمانی مثل تلویزیون بودجه ای را به اثر مذکور اختصاص دهد سپس خود پروسه تولید هم چند سال طول می کشد و این فرایند چند سال طول می کشد تا به خروجی می رسد و شما تصور کنید که اگر در این پروسه، مدیران و مسئولان هم تغییر کنند و جا به جایی داشته باشند چه مشکلاتی ممکن است به وجود آید.
از جمله این مشکلات این است که هر جابجایی تغییراتی سیستمی و ساختاری به وجود می آورد و حتی گاهی هر مدیر قوانینی را وضع می کند که کاملا با مدیر قبلی متفاوت است و یا سیاست هایی اعمال می شود که سلیقه ای است و آقای نشاط هم در این سال ها چنین معضلاتی را متحمل شده است.
مدیران برخلاف آنچه که دایم می گویند که درب اتاق هایشان باز است و شعار می دهند که اهل حمایت هستند اما اینگونه نیست و من در این ۴۰ سال درِ بازی ندیدم
نشاط: حوزه فعالیت من سینماست و در این سال ها در تلویزیون فقط یک تله فیلم ساختم که آن هم نسبت به تله فیلم ها اثر بسیار شاخصی بود و «پرواز در ارتفاع صفر» اولین سریال تلویزیونی من است که با این همه مشکل مواجه شد. خوشبختانه تنها کسی که سعی کرد مشکل من را بعد از ۶ سالی که درگیر فرایند تولید مینی سریال بودم حل کند خود حسین کرمی رییس سیمافیلم بود.
مدیران برخلاف آنچه که دایم می گویند که درب اتاق هایشان باز است و شعار می دهند که اهل حمایت هستند اما اینگونه نیست و من در این ۴۰ سال در بازی ندیدم و تنها کسی که به دادم رسید آقای کرمی بود.
من زمانی از آقای میرباقری سوال کردم چطور می شود یکی مثل من که این همه سابقه دارد باید اینقدر در تولید اذیت شوم. من ۳۲ سال است که در سینما کار می کنم، حدود ۱۸ سال مدیرتولید و بعد از آن هم به تهیه کنندگی پرداخته ام و در تمام این سال ها سلامتی و عمر خود را پای سینما گذاشته ام و همانطور که می دانید سکته کرده ام و عمل باز قلب داشته ام که همه سر صحنه فیلم های سینمایی بوده است. مثلا سر صحنه فیلم «سربازان جمعه» به کارگردانی مسعود کیمیایی وقتی در پشت صحنه ماشین آتش گرفت و در آن باز نمی شد من آنجا سکته کردم. من به عنوان کسی که عمر و سلامتی خود را پای سینما گذاشته ام سوالم این است که چرا عدالت رسانه ای در رسانه ملی برقرار نیست؟
یکی از سوالات من در طول کار از آقای برزیده این بود که با این همه جزییاتی که ما در تولید رعایت می کنیم آیا مدیران قدر این سریال را می دانند
سیاستی در تلویزیون پیگیری می شود که در این یک سال تلاش شد تا با همه کارگردانان و هنرمندان به نوعی مذاکره و رایزنی شود. چقدر این سیاستگذاری را درست می دانید که به صرف بیکار نماندن به اکثر آنها پیشنهاد کاری شود و حتی افرادی وارد حوزه تولید و ساخت شوند که پیش از این تجربه ای نداشته اند و تلویزیون تنها محل آزمون و خطای آنها می شود.
نشاط: این سیاستگذاری زمانی هم در سینما رخ داد و مسئولان برای اینکه آمار را بالا ببرند به شکلی بی رویه کارگردانانی را به شکل فیلم اولی ها وارد کار کردند. من همیشه می گویم که فیلمسازی یک تخصص است نه اینکه دست هر کسی را بگیریم و وارد این پروسه کنیم. در تلویزیون هم به همین شکل است و کار باید به افرادی سپرده شود که امتحان خود را پس داده اند. مثلا اکنون خیلی خوب است که کیانوش عیاری دوباره در حال ساخت سریال است و یا همایون اسعدیان و محمدرضا هنرمند برای صداوسیما کار می کنند.
ولی جالب است بدانید که من چند روز پیش فردی را در صداوسیما دیدم که به من گفت بار اولش است تهیه کنندگی می کند و اتفاقا هم می خواست در فضای دهه ۶۰ اثری بسازد.
به هرحال من می توانم بگویم سریال «پرواز در ارتفاع صفر» در حد بضاعت تلویزیون نسبت به بسیاری از آثار روسفید است. دوربین های ما همه سینمایی بود و فیلمبرداران و حتی عوامل حرفه ای در تولید این سریال همکاری کردند. در موسیقی کسی مثل فردین خلعتبری حضور داشت که هر کاری را قبول نمی کند و همه اینها باعث شد که خروجی خوبی در کارمان داشته باشیم. اتفاقا بازخوردهای بسیار خوبی هم داشتیم و خیلی ها گفتند که چقدر خوب فضای دهه ۶۰ در این سریال بازسازی شد اما حیف که در حد یک مینی سریال بود.
یکی از سوالات من در طول کار از آقای برزیده این بود که با این همه جزییاتی که ما در تولید رعایت می کنیم آیا مدیران قدر این سریال را می دانند! شما نمی دانید ما چه زحماتی برای این مینی سریال هفت قسمتی متحمل شدیم که صرفه ای نداشت. ما برای بیمارستانی که تنها چند سکانس در آن ضبط داشتیم حدود دو ماه و نیم درگیر بازسازی بودیم چون سقف، پنجره ها، کف و همه چیز باید متناسب با دهه ۶۰ بازسازی می شد. ما پارچه، تخت و تجهیزات بیمارستانی آن زمان را پیدا و خریداری کردیم. حتی خاطرم هست که خود علیرضا برازش مدیر شبکه یک نوروز ۹۵ به ما گفت که دلش می سوزد چون می داند که برای یک مینی سریال هفت قسمتی چقدر زحمت کشیده ایم. من فکر نمی کنم شلیک موشک را شما پیش از این در هیچ سریالی دیده باشید.
البته غیر از فضای بازسازی ها و صحنه ها که به نظر من هم بسیار حرفه ای بود اما بخش ویژوال افکت کار ضعیف بود.
نشاط: آن هم متناسب با ظرفیت ها و توانمندی های ما بود و با این حال همانطور که توضیح دادم ما نسبت به یک مینی سریال هزینه های زیادی صرف کردیم.
برزیده: بخشی از این ضعف ها در سریال و حتی دیگر سریال ها به این برمی گردد که هر سریالی با دقیقه ای فلان تومان ساخته شود. این چندان منطقی نیست و برآوردها باید منطقی و نسبت به جزییات صحنه، لوکیشن و... حساب شود. خود من با بودجه هایی که می بینیم به بسیاری از کارگردانان حق می دهم که سراغ کارهای آپارتمانی بروند.
شما حق می دهید که کار ضعیف ساخته شود؟
برزیده: من به تلویزیون حق نمی دهم که سریال آپارتمانی و ارزان قیمت بسازد، اما به کارگردان حق می دهم که با این بودجه ها چنین آثاری می سازند.
من فکر می کنم ساختن بعضی سریال ها از اساس اسراف است.
برزیده: متاسفانه تلویزیون وارد چرخه تولید شده است که یک دور باطل است. تلویزیون مجبور است سریال تولید کند تا بتواند در آن تبلیغات و تیزر پخش کند و از آنها پول دربیاورد و بعد با درآمد این تبلیغات هزینه سریال ها را دربیاورد.
البته معتقد هستم همیشه هم بودجه خوب منجر به ساخت اثر حرفه ای نمی شود و اتفاقا فیلمنامه خوب است که نتیجه خوب در بردارد. مساله این است که ما فیلمنامه های خوب نداریم و حتی اگر بخواهم درباره «پرواز در ارتفاع صفر» مثال بزنم باید بگویم این فیلمنامه که تصویب هم شده بود نباید ساخته می شد چون پیش از این مشابه آن با قصه «شوق پرواز» ساخته شده بود.
اتفاقا یک سوال من این بود که چرا ما در این مینی سریال یک قهرمان خلبان شبیه «شوق پرواز» را با چالش هایی کمی متفاوت تر داریم؟
برزیده: من سعی کردم در فیلمنامه همه شباهت ها با آن قصه را حذف کنم با این حال باز هم قصه اصلی این شباهت ها را داشت.
من نمی گویم تبلیغات پخش نکنند اما این نوعی بی سلیقگی است که درست در جایی که می خواهید روی مخاطب تاثیرگذاری داشته باشید سریالتان کات بخورد و اینها نوعی نقض غرض بوجود می آورد
آقای برزیده با توجه به مشکلاتی که از نظر شما فیلمنامه داشت چرا آن را ساختید؟
برزیده: من با آدم های جنگ در ارتباطم و در میان خانواده و دوستانم بخشی از این افراد هستند و می دانم که توجه لازم به این افراد نشده است. من فیلم «مزارشریف» را که ساختم بسیاری از خانواده های افرادی که در سفارت کشته شده بودند از من تشکر کردند و گفتند حتی در سالگردها هم دعوتشان نمی کنند و باید از حوزه هنری تشکر کرد که چنین فیلمی را ساخت.
درباره «پرواز در ارتفاع صفر» هم فکر کردم که باید وظیفه ام را نسبت به این آدم ها انجام دهم و در مجموع حس رضایت دارم. بچه های ما آرمان و هدف داشتند که جنگ کردند و نمی توان برای آنها کار نکرد هرچند که خود بچه های جنگ گاهی به من می گویند نسازم و یا حتی فرزندان خودم به دلیل سختی هایی که در تولید آثار دفاع مقدسی وجود دارد از من می خواهند دیگر در این حوزه فیلم نسازم. بخشی از این سختی ها هم به خود مسئولان و بی سلیقگی های آنها بازمی گردد. فرض کنید ما در فیلم صحنه ای داریم که فرد از یک آرمان و رسالت سخن می گوید که چرا به جنگ رفته است و بعد از این فضاسازی یک سکانس به شکل نماهنگ داریم تا این فضا را تقویت کند، اما درست وسط همین بخش مهم و احساسی، سریال کات می خورد و تلویزیون تبلیغات قابلمه و... پخش می کند. من نمی گویم تبلیغات پخش نکنند اما این نوعی بی سلیقگی است که درست در جایی که می خواهید روی مخاطب تاثیرگذاری داشته باشید سریالتان کات بخورد و اینها نوعی نقض غرض بوجود می آورد.
شما خودتان فیلمنامه را بازنویسی کردید. چرا زمان بیشتری برای آن نگذاشتید؟
برزیده: این سریال به پیشتولید رسیده بود که من به آن رسیدم و نمی شد آن را دوباره بر زمین گذاشت. ما تنها می توانستیم به این فکر کنیم برای این سریالی که وارد پروسه تولید شده است حالا چگونه باید تولید را به پایان رساند.
در پایان و با توجه به مباحثی که چندین بار درباره سیاست های سلیقه ای در تلویزیون مطرح شد، فکر می کنید چگونه می توان هم سریال دفاع مقدسی تولید کرد و همچنان از آن دوران حرف زد و هم جذابیت کارها به گونه ای باشد که مردم به تماشای آنها بنشینند؟
برزیده: من زمانی با یکی از مسئولان مطرح کردم که آیا واقعا می دانند مردم و جوانان امروز ما چه فیلم ها و سریال هایی می بینند. البته مساله این است که باز هم در رویکردهای تلویزیون به نبود سیاست های واحد برمی خوریم. من چندی پیش در تلویزیون گزارشی دیدم که از خانم هایی با پوششهای متفاوت گفتگو گرفته بود، اما چون محتوای گفتگو و موضوع گزارش همان حرف مورد نظر تلویزیون بود بنابراین در اینجا نمایش موی خانم اشکالی نداشت اما من وقتی می خواهم صحنه ای بگیرم دایم باید مواظب باشم که موی بازیگر خانم بیرون نزند حتی اگر صحنه به یک اتفاق مصنوعی تبدیل شود.
من برای همین سریال می خواستم در یک پاساژ صحنه ای را تصویربرداری کنم که در آنجا باید این قواعد را رعایت می کردم و تصور کنید که به مردمی هم که در یک پاساژ حضور دارند باید بگویید حجابشان را درست کنند و تازه اگر هم آنها این مساله را رعایت کنند شما با یک پاساژی رو به رو می شوید که خودتان هم نمی دانید در کجای ایران قرار دارد! شما در هیچ جای ایران و حتی در روستاها هم این یک دستی را نمی بیند و خوب است که تلویزیون حداقل این تناقض ها را در سیاست های خود نداشته باشد.
منبع: فردا
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.fardanews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «فردا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۵۲۰۴۶۳۵ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
«دستهای فیلمسازان ما را در پروژههای تاریخی بستهاند»
مدتی است سریال «حشاشین» (محصول کشور مصر ۲۰۲۴ به کارگردانی پیتر میمی) در ایران سروصدای زیادی بهپا کرده، از این حیث که از قهرمان و ضدقهرمان گرفته تا دیگر شخصیتهای مشهور سریال و جغرافیای اثر همه و همه مستقیم به ما ایرانیها مربوط میشود و قصه سریال هم درباره یکی از جنجالیترین چهرههای تاریخ تشیع یعنی حسن صباح است، اما نکته قابل اهمیت انتقاداتی است که به شیطنت مصریها در چگونگی ارائه این شخصیت مربوط میشود و البته عدهای معتقدند مصریها با بیانصافی تمام در این سریال، همه چیزی را که ما امروزه به عنوان فرقه خطرناک داعش میشناسیم به حسن صباح و پیروان او نسبت دادهاند.
به گزارش اعتماد، فارغ از تمام این بحث و جدلها، پرسش این است که چرا این کاراکترها با تمام فراز و فرودهای شخصیتی که دارند در ایران معرفی نمیشوند؟ چرا نباید از چنین سوژههای خوبی سینمای ایران بهره ببرد؟ چرا تلویزیون از این سرمایههای داستانی استفاده نمیکند؟
البته بنا بر شنیدههای موثق ما محمدعلی نجفی، کارگردان شناخته شده سینما به همراه نغمه ثمینی نویسنده، تصمیم داشتند قصه حسن صباح را برای تلویزیون بسازند، اما تلویزیون حاضر به همکاری با آنها نشد و آنها فیلمنامه این داستان را با عنوان «یک جرعه خون تازه» از طریق نشر لگا، منتشر کردند.
حالا با مهدی سجادهچی فیلمنامهنویس، درباره این چالش سینما و تلویزیون گفتوگویی انجام دادیم که پیش روی شماست:
آقای سجادهچی! سریال «حشاشین» را تماشا کردید؟
به خاطر حرفه خود باید میدیدم. برایم جذاب نبود و ادامه ندادم.
نکتهای که درباره این سریال وجود دارد، انتقادهایی است که به محتوای آن وارد است، از کیفیت آن بگذریم، مثل اکثر مجموعههای تاریخی که کشورهای دیگر از مشاهیر ایران میسازند و روایت نامشخص و بعضا جعلی ارائه میدهند این مجموعه هم مورد اعتراض قرار گرفت، نظر شما چیست؟
ببینید، ویژگی سریالهای تاریخی همین است، چون تاریخ محض وجود خارجی ندارد، مانند «گذشته» است. به قولی تاریخ را کسی میسازد که آن را مینویسد و در زمانه ما؛ آن را به تصویر میکشد. نابترین روایت تاریخ هم صرفا گزینش استدلالی از میان بینهایت دادههاست. به بیانی دیگر، ما چیزی به اسم تاریخ نداریم، هر کسی از منظری یا روشی به تاریخ نگاه کند، منظرهای متفاوت و گاه حتی متضاد میبیند. روایت سریال «حشاشین» هم اینگونه است. از حسن صباح و قلعهالموت و فرقه اسماعیلیه، در کشور ما و در این هزار سال، روایات گوناگون و هر کدام به دلیلی شکل گرفته است. عدهای مخالف حسن صباح هستند و عدهای با او همدل و موافق هستند. عدهای حسن صباح را به نشانه وطنپرستی مبارز برای استقلال ایران تقدیر کرده و شخصی مبارز از داعیان فرقه اسماعیلیه میدانند، در این میان عدهای هم هستند که او را شخصیتی خطرناک و اهریمنی توصیف میکنند.
به بیانی دیگر، روایتهای مختلفی که در میان شیعیان وجود دارد. درست است؟
قطعا همینطور است؛ به عنوان مثال، در آخرین گردهماییهای شیعیان، فرقه هفت امامی، مذهب اسماعیلی، به عنوان یکی از مذاهب شیعه شناخته نشده است که دلایل خاصی هم دارد، اما حوثیهای چهار امامی یمن، به عنوان مذهبی شیعه رسمیت دارند. میخواهم بگویم نیتخوانی از تاریخ متفاوت است، اینکه با چه نگاهی و با چه قرائتی از خصوصیات حسن صباح روایت میشود اهمیت دارد. شما اگر جامعهشناسی دوران سلجوقیان را بخوانید به صحبتهای من پی میبرید و میبینید که از عمر خیام، خواجه نظامالملک و دیگر چهرههای شناخته شده آن دوران، برداشتها و تعاریف مختلفی وجود دارد. این تفاوت روایتها ناشی از تفاوت دیدگاههاست. محال است درباره تاریخ اختلافنظر وجود نداشته باشد. هیچ واقعه تاریخی نداریم که همه آن را به شکلی یکسان قبول داشته باشند. درباره توفان نوح هم بین سه دین ابراهیمی نظرات مختلفی وجود دارد. واضح است که هر کدام فیلمی درباره ماجرای توفان بزرگ بسازند، با انکار و اتهامات طرفهای دیگر روبهرو خواهد شد.
از این مقوله بگذریم، درباره کمکاری که سینما و تلویزیون نسبت به چهرههای شناخته شده ایران دارند زیاد صحبت شده و مبحث جدیدی نیست، با این حال وقتی چنین سریالهایی به صورت گسترده در دیگر کشورها ظهور و بروز پیدا میکنند این سوال دوباره به ذهن میآید که چرا این کاراکترها در ایران معرفی نمیشوند؟ چرا نباید از چنین سوژههای خوبی سینمای ایران بهره ببرد؟ چرا تلویزیون از این سرمایههای داستانی استفاده نمیکند؟
مهمترین نکتهای که درباره این کمکاری میتوان گفت اینکه تلویزیون بنا بر اعتقادات و دانستههای خودشان میخواهند به این موضوعات وارد شوند و خب نظرات آنها ویژگیها و محدودیتهایی دارد. به همین دلیل است که در ساخت چنین فیلمهایی دچار مشکل میشویم. اینکه چیزی نیست، ما حتی برای تولید آثار نمایشی از معصومین هم دستمان باز نیست.
اصلا احمدرضا درویش با فیلم «رستاخیر» نمونه مهمی است که چرا در ساخت فیلمهایی برای معرفی شخصیتهای برجسته تاریخی دچار مشکل هستیم.
باز فیلم رستاخیز ساخته شد، اما خیلی از فیلمها در همان مرحله پیش تولید متوقف میشود و به سرانجام نمیرسد. شما در نظر بگیرید در مقطعی بود که حوزه علمیه با ساخت فیلمهایی مربوط به ائمه معصومین (ع) مخالفت کرد، دستکم من اینطور شنیدم. همین نکته باعث شد که فیلمسازان سراغ این موضوع نرفتند، به نظر من این خیلی مهم است که در کشور شیعه ۱۲ امامی، مردمش در مورد ائمه خودشان نمیتوانند فیلم ببینند.
نکته دیگر اینکه همه رسانهها در همه جای دنیا، نسبتی میان سرگرمی و ایدئولوژی برقرار میکنند؛ در بعضی رسانهها این نسبت ۵۰-۵۰ است، بعضی رسانهها این نسبت به ۹۰ میرسد یعنی ۹۰ درصد ایدئولوژی حاکم است. مدیران میدانند که مردم نیاز به سرگرمی دارند؛ لاجرم بیشتر از ما میدانند، اما به هزار دلیل نمیتوانند کار درست را انجام دهند. با این وصف، عادلانه است بگوییم فیلمسازان ما نمیتوانند چنین فیلمهایی بسازند، نه اینکه سلیقه و سواد و مهارت ندارند.
میتوانیم بگوییم ساخت چنین فیلمهایی با سختیهایی همراه است.
به نظر من ساخت چنین فیلمهایی هم سخت است و هم دردسر دارد. خیلی وقتها، پس از تحقیقات، فیلمنامه نوشته میشود برنامهریزی برای تولید میشود، اما به تولید نمیرسد. اگر کسی به ساخت فیلم تاریخی مصر علاقهمند باشد درنهایت به شهرک غزالی میرود و ما آن موهای روغنزده مردان و حجابهای عجیب و غریب زنان و چند بنز قراضه را به عنوان فیلم تاریخی میبینیم.