برخی بازیگران امروز آبروی خود را برای فالوور بیشتر میبرند
تاریخ انتشار: ۱ آبان ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۵۱۹۹۳۳۴
بازیگر سینما گفت: من قربانی شایعات شدم. شایعات فراوانی برای من بهوجود آوردند که باعث شد نگاه برخی از دوستانم که با آنها کار کرده بودم را هم تحتالشعاع قرار گیرد. همین عوامل باعث شد ناخواسته از کار دور شدم.
به گزارش گروه رسانه های بیباک، بسیاری از بازیگران سینما در برههای از زمان با حضور در آثار متنوع و پر تعداد بر سر زبانها افتاده اند و تاریخ ثابت کرده به همان اندازه میتوانند به یکباره از این عرصه دور شوند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
فرهاد مهادیان از جمله بازیگرانی است که در دهه هفتاد فعالیتهای پرتعدادی را در سینما تجربه کرد اما به یکباره به طور کامل از عرصه بازیگری فاصله گرفت.
به همین بهانه با وی درباره عمده فعالیتهای این بازیگر گفتوگویی انجام شده است.
فرهاد مهادیان این روزها مشغول چه کاری است؟ آیا بازیگری را کاملاً کنار گذاشته اید؟
نه به هیچ وجه بازیگری را کنار نگذاشتهام. کم کار هستم اما اگر کار خوبی باشد بازی میکنم و در همین راستا بهتازگی بازی در سریالی به نام "نگهبان زمین" را به پایان رساندهام که برای شبکه سوم سیما آماده شده و فکر میکنم که بهزودی پخش خواهد شد.
کمی درباره "نگهبان زمین" بگویید. داستان این سریال چیست؟
این سریال به کارگردانی "علی رامشه" درباره قصه زندگی یک محیط بان جوان است. این محیط بان علاوه بر دغدغههای کاری و سختیهای پیش روی شغل محیط بانی با اتفاقی عاطفی روبرو میشود و همین اتفاق درام داستان را به وجود میآورد.
به جز نگهبان زمین در اثر دیگری هم حضور دارید؟
فعلاً بعد از این سریال پیشنهاد جدیدی به من نشده است و میشود گفت که در عرصه بازیگری بیکار هستم.
دلیل این کمکاری زیاد شما طی سالیان اخیر چه عاملی بوده است؟
کم کاری من در بازیگری به فعالیت موسیقیایی من بر میگردد. از زمانیکه آلبومهای موسیقی خود را راهی بازار کردم و توانستم به موفقیتهایی در زمینه موسیقی دست پیدا کنم متعاقباً در عرصه بازیگری برخوردهای خوبی با من نشد.
این روزها بسیاری از بازیگران خواننده هم هستند اما کنار گذاشته نمیشوند. چه چیزی باعث بروز این اتفاق برای شما بود؟
دوستان در آن زمان حضور من در موسیقی را برنمیتابیدند و فعالیت من به عنوان بازیگر و خواننده برای آنها قابلقبول نبود. همین شد که مشکلات فراوانی را در عرصه بازیگری برای من بهوجود آوردند تا جایی که کاملاً کنار گذاشته شدم.
مشکل خواننده شدن بود یا شخص شما؟
در حال حاضر اگر بازیگری خواننده شود آنچنان برخورد منفی با وی نمیشود، اما نمیدانم چرا همه با من برخورد بدی کردند و به نوعی دود این قضیه به چشم من رفت و بعد از آن همه به راحتی از بازیگری به موسیقی روی آوردند.
خواننده شدن باعث شد پیشنهاد بازی نداشته باشید؟
من قربانی شایعات شدم. شایعات فراوانی برای من بهوجود آوردند و همین شایعات نگاه برخی از دوستان که با آنها کار کرده بودم را هم تحتالشعاع قرار داد. همین عوامل باعث شد ناخواسته از کار دور شدم.
چرا بعد از دور شدن از شایعات دوباره بازنگشتید؟ هیچ پیشنهادی وجود نداشت؟
در آن سالها فاصله زیادی بین آخرین بازی من ایجاد شد. وقتی بازیگری به مدت طولانی از بازیگری فاصله بگیرد بازگشت او بسیار سخت میشود.من فراموش شده بودم و باید چند برابر تلاش میکردم تا یادشان بیاید که روزی بازیگر بودهام.
اما شنیدیم که سال گذشته در فیلمی تازه بازی کردید.
بله. سال گذشته و پس از سالها دوری در فیلم "ناکوک" به کارگردانی "امیر پورکیان" به ایفای نقش پرداختم که آن هم هنوز در این چرخه نامعلوم اکران سرگردان شده و اطلاعی از زمان اکران آن ندارم.
بازی در ناکوک آن هم بعد از سالها دوری سخت نبود؟
اتفاقاً در فیلم ناکوک نقش بسیار خوبی داشتم و تلاش خود را به حضور دوباره در سینما انجام دادم. اما اینبار هم شانس با من یار نبود و همه چیز دست به دست هم داده تا من از سینما دور باشم.
در حال حاضر اوضاع به چه صورت است؟ هنوز هم به این کم کاری ادامه میدهید؟
همچنان پیشنهادات زیادی برای بازی دارم، اما دوری از بازیگری باعث شد کمی ریزبینانهتر به این عرصه فکر کنم. آثار سینمایی این روزها اکثراً به سمت طنز و کمدی رفته که کلاً برای بازی من مناسب نیستند و ترجیح میدهم در آنها به ایفای نقش نپردازم. من بازی در اینچنین کمدیهایی را نه بلدم و نه دوست دارم که تجربه کنم.
پس چگونه میخواهید به سینما بازگردید وقتی نمیخواهید در چنین آثاری بازی کنید؟
همواره امیدوارم ژانرهای جدیدی به سینمای ایران اضافه شود. متأسفانه این روزها ژانر در سینمای ایران کمرنگ شده و اکثر آثار یا کمدی و درام عاشقانه هستند، در صورتیکه ژانرهای اکشن، پلیسی و وحشت بسیار پرمخاطب هستند.
مشکل متن و هزینههای ساخت سینمای اکشن زیاد است. شاید همین باعث شده کسی سراغ این ژانر نرود. نظر شما چیست؟
شاید ساخت آثار اکشن و پلیسی هزینهبردار باشد، اما بالاخره سینمای ما باید یک روز به این نوع از سینما برود. مخاطب سینما به تنوع نیاز دارد. با روند فعلی شک نکنید که مخاطبان خود را از دست خواهیم داد.
دلیل اصلی افت مخاطب از نظر شما چیست؟
این روزها تولیدات بالا رفته است و در کنار این قضیه بلیت سینما هم افزایش قیمت داشته، اما ما هر روز با افت تعداد مخاطب روبرو هستیم. یکی از بزرگترین دلایل این افت مخاطب عدم تنوع در آثار است.
یعنی تنها راه نجات سینما افزایش نوع ژانر است؟
وقتی ما بتوانیم در ژانرهای مختلف فیلم خوب ارائه کنیم مخاطب امکان انتخاب پیدا خواهد کرد و مجبور نیست میان چند فیلم تکراری اجباراً یکی را ببیند. همین امر یعنی تنوع در آثار مخاطبان از هر طیف را به سینما خواهد کشاند. یکی از حوزههایی که کاملاً مغفول مانده سینمای کودک است. اگر سینمای کودک توسعه پیدا کند به راحتی بسیاری از خانواده ها به سینما خواهند آمد.
سینمای کمدی سینمای پرفروش این روزها است. سینمای کمدی این روزها را دوست دارید؟
شاید اگر در روز سه فیلم در سه ژانر اکران شود تماشاگر هر سه فیلم را ببیند. سینمای امروز تمام انرژی خود را برای تولید آثار کمدی گذاشته است. برخی از این آثار بد نیستند، اما عمده آنها هیچ ارزش معنوی ندارند.
پس به نظر شما عدم تنوع در آثار سینمایی تنها دلیل افت در تعداد مخاطبین است؟
متأسفانه اتفاق ناراحتکنندهتر از عدم تنوع در ژانر عدم تنوع بازیگر در آثار است. معمولاً برخی گروههای ثابت در سینما کار میکنند و اجازه ورود به هیچکس را نمیدهند. بالاخره تماشاگر کمکم از دیدن این آدمهای تکراری خسته میشود. متأسفانه این گروهها بازیگری در تمام حوزههای تصویر را در دست گرفتهاند.
اما هنوز برخی آثار کمدی با بازیگران تکراری می فروشد. این عجیب نیست؟
این اتفاق مقعطی است. مردم صدایشان در خصوص سینما درآمده است. میگویند ما با فیلمها و عوامل تکراری روبرو میشویم و از این وضع در سینما خسته شدهایم. این خیلی بد است که ما مخاطبان خود را رفتهرفته از دست میدهیم.
چه کسی مسئول حل کردن این حجم از نابسامانی است؟
البته این اتفاق تماماً بر عهده هنرمندان نیست. مسئولین فرهنگی باید راهکار و چاره ویژهای برای این گروهبازی در سینما پیدا کنند، تا مسئولین فرهنگی نخواهند مشکل حل نخواهد شد.
به نظر شما مشکلات انتخاب بازیگر از کجا شروع میشود؟
من متأسفم که بگویم وقتی تعداد فالوورهای شبکه مجازی باعث انتخاب بازیگران میشود. چطور کارگردانان و تهیهکنندگان ما به این نوع از انتخاب رسیدهاند؟ این معضل بزرگی شده و کمکم تبدیل به عرف شده است.
آیا تمام طرفداران مجازی یک بازیگر برای دیدن اثر او به سینما میآیند؟
ما باید بهدنبال مخاطب واقعی سینما باشیم. نه اینکه به هر بهانهای واقعی یا دروغ فالوور جمع کنیم تا با این معیار انتخاب غلظ به آثار دعوت شویم.
برخی از این فعالان مجازی خودشان گاهی حاشیههای دردناکی را میسازند. این نوع از انتخاب خطرناک نیست؟
این اتفاق دردناکی است که برخی حتی به عمد برای خودشان حاشیه درست میکنند تا بازدید شبکه مجازیشان بیشتر شود. اینها به هر بهانهای شایعه میسازند و حتی آبروی خود را میبرند تا فالوور بیشتر داشته باشند.
تا به حال با این نوع از انتخابها به صورت مستقیم برخورد داشته اید؟
من با کارگردانی برخورد داشتهام که بازیگر اول خود را به هیچوجه قبول نداشته و وقتی پرسیدهام چرا وی را انتخاب کردهای گفت فقط برای فروش در گیشه این کار را کردم وگرنه وی را به هیچ عنوان برای کارم نمیپسندم.
به نظر شما افزایش فالوور یک هنرمند در فضای مجازی چگونه امکان پذیر خواهد بود؟
برخی از هنرمندان در اینستاگرام خود کارهای عجیب و غریب میکنند تا وسایل تفریح را فراهم کنند، چون میدانند هرچه لودگی و حماقت بیشتر باشد بقیه بیشتر خندیده و مخاطبانشان افزایش پیدا میکند.
برای این روند اشتباه چه آینده ای پیش بینی میکنید؟
بدون شک محکوم به شکست است. سینما نشان داده شده که برخی اتفاقات بهصورت تب رشد کرده و سریعاً فروکش میکند و این تب شبکههای مجازی بدون شک روزی با شکست روبرو خواهد شد.
بعد از گذشت سالیان سال از حضورتان در قامت بازیگر آرزوی برآورده نشده ای دارید؟
من آرزوهای زیادی برای بازیگری دارم. ذات هنر بر آن است که آرزوها در آن بیپایان باشد. همیشه برای یک بازیگر نقشی هست که آرزوی بازی در آن را داشته باشد.
آن نقشی که آرزوی بازی کردنش را دارید چگونه نقشی است؟ چه طور میخواهید به آن دست پیدا کنید؟
همواره ورزش کردهام و سعی دارم سالم زندگی کنم تا سینمای ما روزی بعد از تنوع ژانر برای من نقشی در ژانر اکشن داشته باشد. در ابتدای بازیگری همه میگفتند تو ادامهدهنده راه بازیگران اکشن مثل جمشید هاشمپور هستی، اما متأسفانه به یکباره همه چیز تغییر کرد.
سینمای مورد نظر شما یا همان سینمای قهرمانی سالهاست که منسوخ شده است، چرا؟
سینمای امروز به الگو و قهرمان نیاز دارد. الگوهایی با اخلاق و ورزشکار که جوانان با دیدن آنها تشویق به انجام این اعمال خوب شوند. اما سینمای این روزها به هیچوجه الگوهای خوبی را به جامعه معرفی نمیکند.
جایزه گرفتن در جشنواره فجر را دوست دارید؟ این هم جزو آرزوهای بازیگری فرهاد مهادیان است؟
رفتن به جشنواره فجر و دریافت سیمرغ بلورین برای من اهمیت زیادی دارد. وقتی تولیدات و افراد متنوع باشند جایزه به همه میرسد، اما هماکنون به عده محدودی از افراد جایزه میرسد.
برخی بازیگران با چندین کار به فجر می روند و برخی آرزوی حضور دارند. این تقسیم کمی ناعادلانه نیست؟
قعطاً همین طور است. هر سال که میگذرد برخی بازیگران سه تا چهار فیلم در جشنواره حضور پیدا میکنند و سیل عظیمی از بازیگران ما بابت این روند بیکار شدهاند. این توزیع ناعادلانه نقش در سینما واقعاً بسیاری را با مشکلات فراوانی روبرو کرده است.
با این وضع آیا انگیزه ای برای حضور در فجر باقی مانده است؟
مهمتر از جواب این سوال، برای من سؤال است که این بازیگران که چهار پنج تا فیلم در جشنواره دارند با چه انگیزهای به جشنواره میروند. اینها خودشان با خودشان رقابت میکنند و این رقابتی کاملاً بیمعنا است.حال اگر سه فیلم با سه بازیگر متفاوت به جشنواره بیایند رقابت واقعی رخ خواهد داد.
با تمام این اوصاف نمیخواهید به سینما برگردید؟
این روزها برای بازی در 5 فیلم به من پیشنهاد شده است. اما تأسفبار است که بگویم آنها دنبال بازیگر سرمایهگذار هستند و یا میگویند با آمدنت اسپانسر جذب کنم. خیلی بد است که خود بازیگر دنبال بودجه باشد و بدتر اینکه من به علت اینکه میتوانم پول تزریق کار کنم انتخاب شوم.
شاید به همین خاطر آثار کمی شبیه هم شدهاند یعنی بیشتر از اثر نوع تبلیغات آن مهم است؟
دقیقاً همین طور است. وقتی اسپانسر غیرحرفهای وارد کار شود همهچیز به ویترینی برای آن اسپانسر تبدیل میشود و کار هنری به یک محصول تبلیغاتی تبدیل میشود. ما نیاز به حمایتهای مسئولین فرهنگی داریم. اگر برای ادامه راه سینما حمایت مسئولین فرهنگی نباشد کار از این هم بدتر میشود.
رسانهها
منبع: بی باک نیوز
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.bibaknews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «بی باک نیوز» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۵۱۹۹۳۳۴ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
انعکاس چهره معلم در قاب جادو
خاطرهسازی تلویزیون در حوزه معلم و مدرسه با آثار دیگری هم رقم خورده که هرکدامش یک بخش از دوران کودکیمان را یادآوری میکند. در آستانه روز معلم هستیم و متناسب با این فضا، مروری به برخی سریالهای خاطرهانگیز داشتیم که با حال و هوای معلم و مدرسه روی آنتن رفته است.قصه شیطنتهای مجید
برای خیلی از ما، قصههای مجید با حال و هوای شاگرد پر از شیطنتی به نام مجید، ماندگار شده که هر بار با یک چالش روبهرو میشد. مجید مثل بقیه دانشآموزان نبود و هر بار میخواست مشکلاتش را به روش خودش حل کند. تعجب بیبی، مادربزرگ مجید از کارهایی که این پسر نوجوان انجام میداد، تناقض و جذابیتهای این مجموعه را بیشتر میکرد. قصههای مجید، برگرفته از کتابی با همین عنوان بود که به قلم هوشنگ مرادی کرمانی منتشر شده بود. البته در کتاب قصههای مجید، داستان در شهر کرمان روایت شده بود و در این سریال، داستان در شهر اصفهان روایت میشد. مدرسه و معلمها از عناصر اصلی این قصه بودند.
یک مدرسه شبانهروزی
مدرسه همت را هم باید ازجمله مجموعههای با محوریت درس و مدرسه دانست. این مجموعه تلویزیونی درباره دانشآموزانی است که در یک مدرسه راهنمایی با نام همت به صورت شبانهروزی زندگی میکنند. این دانشآموزان هربار با ماجرای تازهای روبهرو میشوند. کارگردانی این کار در دست رضا میرکریمی بود و ازجمله بازیگران اصلی آن میتوان به مهران رجبی اشاره کرد که خودش هم روزگاری در قامت معلم فعالیت میکرده است. از دیگر بازیگران مدرسه همت میتوان به مسعود جدی، یدا... حبیبی، مسعود ریاضی، علی رمضانی و کاظم سفیدی اشاره کرد.
حال و هوای مادرها در یک مدرسه
مدرسه مادربزرگها با آن حال و هوای طنز بازیگران سن و سالدار را یادتان هست؟ سریال مدرسه مادربزرگها به کارگردانی غلامرضا رمضانی و بر اساس طرحی از مرحوم فرشته طائرپور است که روایتگر به مدرسه آمدن تعدادی خانم میانسال را نشان میداد. این خانمها که با معلم جوان روبهرو میشوند، هر بار یک قصه را رقم میزدند. در کنار مادربزرگها و خانم معلم و شاگردان مدرسه، یک زن و مرد سرایدار مدرسه بودند و گوشهای از مدرسه زندگی میکردند که آنها نیز در نوع خود شخصیتهای جالبی را خلق کردند. نکته جالب درباره مدرسه مادربزرگها این بود که شخصیتها و قهرمانهای این سریال همه از میان زنان میانسالی بودند که توانستند با نوع بازی و شخصیتی که داشتند، مخاطبان را با خود همراه کنند. مخصوصا نوع گویش و ادای دیالوگ و لهجهای که هرکدام از این افراد داشتند، آنها را به کاراکترهای محبوب و دوست داشتنی تبدیل کرده بود.
باز دیر رسیدم
چهره اکبر عبدی با آن ترس و استرسی که برای رسیدن به مدرسه داشت برای خیلیها خاطرهساز شد و جمله همیشگی «باز مدرسم دیر شد» را ماندگار کرد. مجموعه باز مدرسم دیر شد به کارگردانی حسین افصحی محصول سال ۱۳۶۲ بود و اکبر عبدی، نقش یک شاگرد تنبل را در آن بازی میکرد که همیشه برای رفتن به مدرسهاش دیر شده بود. عبدی پیش از این درباره بازی در این سریال گفته بود که برای نقشآفرینی در این مجموعه ۱۰۰۰ تومان دستمزد میگرفته است. شخصیت محسن با بازی اکبر عبدی همیشه برای رسیدن به مدرسه تاخیر داشت و بازیگوشی میکرد. نوع بازی و تکهکلام اکبر عبدی باعث شده بود این مجموعه به یک اثر پرطرفدار تبدیل شود.
آقا اجازه هولم نکن
مبصر چهار ساله کلاس را یادتان هست؟ همان پسر قدبلندی که انگار سنش از بقیه بچههای دیگر بیشتر بود و چند سال یک کلاس را گذرانده بود. شعر معروفی که ابتدای هر قسمت با عنوان «آقا اجازه هولم نکن» میخواند، آن را به یک خاطره ماندگار برای مخاطبان تبدیل کرده بود. بازی مرحوم حسین محباهری در این مجموعه نمایشی به جذابیتهای آن افزوده و مخاطبان بسیاری را به سمت آن کشیده بود.
روایتی از ۵ دختر دبیرستانی
آسمان همیشه ابری نیست هم ازدیگر مجموعههای تلویزیونی با حال وهوای مدرسه بود که روایتگر قصه پنج دختر نوجوان از پنج خانواده مختلف را نشان میداد که هر کدام با چالشهایی مواجه میشدند. در قصه سریال فوق،نسرین یکی ازدانشآموزان بود که پدرش با مشکلات مالی مواجه میشد.زندگی همه دختران درسریال آسمان همیشه ابری نیست، با محوریت دبیرستانی بود که در آن درس میخواندند.این مجموعه تلاش میکرد بارویکردی اجتماعی زندگی پنج خانواده راازنظررفتاری واخلاقی روایت کند که درطول داستان،تبعات رفتارهرکدام از آنها در قالب داستانی اجتماعی ودرام به تصویر کشیده میشد.تاثیر مدرسه بررفتاراین پنج دختر دبیرستانی ازجمله مسائلی بود که توانست این مجموعه رابه یک روایت تاثیرگذار ازتاثیرمدرسه و خانه بر یکدیگر تبدیل کند.
معلمی در دل روستا
کوبار و روایت معلمی که به روستا میرود هم قصه به یادماندنی از مدرسه و معلم بود. این مجموعه یک درام تلویزیونی اجتماعی و داستانی به کارگردانی فریدون حسن پور بود که در بهار ۱۳۹۷ از شبکه دوم سیما پخش شد. کوبار در زبان گیلکی به معنای باران کوهی (کوه و تپه باران زده) است. در این مجموعه تلویزیونی بازیگرانی مانند پژمان بازغی، مهران غفوریان، مهران رجبی، پیام دهکردی و سیروس گرجستانی حضور داشتند. داستان کوبار درباره معلمی جوان با بازی ارمیا قاسمی بود که برای آموزش دادن به روستا رفته بود و در این روستا با عشق و علاقه فراوان به کودکان راه و رسم زندگی را آموزش میداد. البته در این مسیر با اختلافات مختلفی روبهرو میشد و همین مسأله، خط کلی قصه را رقم میزد.
مدرسهای با حال و هوای ادبیات
از دیگر آثار نمایشی تلویزیون که با حال و هوای مدرسه و معلم پخش شده بود، سریال مدرسه ما بود. داستان این سریال که در گروه کودک و نوجوان تهیه شده بود، درباره دانشآموزان کلاس سوم مدرسه راهنمایی چمران بود که دردسرها و مشکلاتی را برای مدرسه ایجاد میکردند. کیهان، معلم جدید ادبیات که در میانه سال جایگزین معلم قبلی شده است تغییراتی را در شرایط مدرسه ایجاد میکرد. حال و هوای همراهی معلم ادبیات جدید، بچهها را بیشتر از قبل با فضای مدرسه همراه کرده و ماجراهایی را رقم زده بود. سریال مدرسه ما به کارگردانی داریوش یاری، تولید و روانه آنتن شده بود.
زنگ آخر
از دیگر مجموعههای با محوریت نمایش شخصیت معلمها باید به زنگ آخر اشاره کرد که به کارگردانی نیما فلاح و در سال ۱۳۸۱ تولید شده بود. قصه زنگ آخر مربوط به مدرسهای بود که مدیرش قول داده بود تا پایان سال، آن مرکز آموزشی را به بالاترین سطح علمی و... برساند اما در این مسیر، رویدادها و ماجراهای مختلفی رخ میداد. بازیگرانی همچون سیامک انصاری، ارژنگ امیرفضلی، سیدجواد رضویان، رامین ناصرنصیر، بیژن بنفشهخواه، رضا بنفشهخواه، نادر سلیمانی و امیر نوری در این سریال نقشآفرینی کرده بودند.
معلمی در پایتخت
در کنار برنامه و سریالهایی که با حال و هوای خاص و ویژه مدرسه یا معلمان روی آنتن رفته، برخی از مجموعهها هم در قالب یک یا چند شخصیت، کاراکترهای معلم را در دل قصه خود جای دادهاند؛ بهعنوان مثال در سریال پایتخت، با یک معلم قدکوتاه طرف هستیم که نقی چند بار به کنایه به او میگوید:«دوغت رو بنوش» و او را به سخره میگیرد. کمی بعد متوجه میشود که فقط قامت او کوتاه است و سن و سالی دارد. شخصیتی که معلم روستاست و زن و بچه دارد که همین تناقض در ظاهر و باطن او باعث ایجاد طنز در قصه میشود.
آقا یوسفی در دل کردستان
سریال دیگری که به کاراکتر معلم اشاره کرده، سریال نون خ است که در فصول دوم و سوم خود، کاراکتری به نام آقایوسف را در قامت معلم بچههای روستا نشان میداد. این کاراکتر که با هنرمندی یوسف کرمی اجرا شده بود، با سادگی و صداقتی که از خود نشان میداد، توانست آن را باورپذیر نشان دهد. کرمی پیش از این درباره این نقش گفته بود: نوعی سادگی و صداقت در گفتار و دیالوگهای این سریال وجود دارد؛ به شکلی که انگار شخصیتها از جنس خود مردم هستند که همه این موارد سریال را قابل باور میکند. همچنین شوخیهای خاص و منحصربهفردی که سعید آقاخانی و نویسنده طراحی میکنند و استفاده از بازیگرانی که شاید تا پیش از نونخ جای دیگری دیده نشده بودند از دیگر ویژگیهایی است که به نظرم این مجموعه را متفاوت کرده است. من تئاتر را از مدرسه و دوران راهنمایی شروع کردم و در ادامه هم با تحصیلات دانشگاهی ادامه دادم و به رشته بازیگری در دانشگاه آزاد اراک رفتم. در ادامه هم در کارهای تصویری و دیگر حوزههای هنر فعالیت داشتم.
شما که معلمی
احتمالا شما هم دیالوگ معروف مرحوم آتیلا پسیانی را در سریال چاردیواری به خاطر دارید که به پسر معلمش میگفت:«شما که معلمی...» و ادامه جمله را با سرزنش خطاب میکرد. شخصیت معلم سریال چاردیواری با بازی جواد عزتی توانسته بود در میان کاراکترهای پرمخاطب این مجموعه قرار گیرد و تماشایی شود. قصه اصلی چاردیواری درباره جوانی به نام نادر بود که درگیر ماجراهایی پیرامون خانوادهاش میشد. جواد عزتی در نقش ناصر برادر نادر بازی میکرد که معلم بود و تلاش میکرد رفتارش در چارچوب باشد.
معلم یا بازیگر؟ مسأله این است
در کنار تولیدات مختلف تلویزیون با محوریت حال و هوای مدرسه و کاراکتر معلمها، باید به بسیاری از بازیگرانی اشاره کرد که قبل از مشغول شدن به بازیگری، در قامت معلم فعالیت میکردند.
مهران رجبی از جمله همین بازیگران است که پیش از این درباره خاطره خود از شغل معلمی گفته بود: یکی ازدلایلی که من خودم را از معلمی بازخرید کردم، حقوق این شغل بود. بازیگری برای من درآمد بیشتری داشت. همیشه اوضاع یکسان نیست. من هم دوران بازنشستگی و استراحت دارم و واقعا نمیتوانستم روی پولی که از شغلم بهدست میآوردم حساب چندانی باز کنم. من حدود ۲۰ سال سابقه تدریس دارم، هنرستان، گرافیک درس میدادم و بعد از اینکه وارد دنیای بازیگری شدم که همه هم میدانند چطور این اتفاق افتاد، دیگر فرصت تدریس نداشتم وبعد ازاینکه حضور درعرصه بازیگری جدی شد خود را بازخرید کردم و دیگر درس ندادم. علت این موضوع هم این بود که واقعا فرصت نمیکردم هم در مدرسه و کلاسها حضور داشته باشم هم سر صحنه فیلمها وگرنه معلمی و تدریس را هنوز هم دوست دارم، گرچه فکر میکنم شرایط مالی و حقوقی این شغلها واقعا نابسامان است و معلمها با مشکلات زیادی در کارشان دست و پنجه نرم میکنند.
زهرا سعیدی، بازیگر دیگری است که پیش از مشغولشدن به حرفه بازیگری، معلم زبان انگلیسی بوده است. او از دوران دبستان و با حضور در تئاترهای مدرسه با هنر بازیگری آشنا شد و زمانی که خواست به صورت حرفهای وارد عرصه بازیگری شود با مخالفت مادرش مواجه شد و بهناچار از علاقهاش صرفنظر کرد و ادامه تحصیل داد. او پیش از این در یک مصاحبه گفته بود: من قبل از این که معلم شوم، تئاتر کار میکردم. آن موقع هدفم این نبود که کار بازیگری را ادامه دهم اما علاقه داشتم. حتی مدتی هم با اداره فرهنگ و هنر آن موقع قرارداد بستم اما وقتی خواستم ادامه تحصیل دهم به علت اصرار مادرم که خیلی دوست داشت من معلم شوم، تصمیم گرفتم زبان تدریس کنم. ورود به حرفه معلمی، قرار گرفتن مقابل کلاس و تعامل با بچهها برای بعضی معلمهای تازهکار، یک مقدار استرس به همراه دارد.
زهره حمیدی هم بازیگر دیگری است که تجربه درس دادن در مدرسه را داشته. او پیش از این گفته بود: من در سالهای ۵۲ تا ۵۴ معلم بودم و وقتی فرزندان دوقلویم به دنیا آمدند، مجبور به ترک این شغل شدم و نتوانستم ادامه دهم. آن زمان در روستا بودیم و من هم مربی مهدکودک بودم و هم در یک پروژه با عنوان «پیکار با بیسوادی» به زنان و دختران جوان درس میدادم. آن زمان خودم در رشته اقتصاد تحصیل میکردم و همزمان درس هم میدادم.
مهوش وقاری راهم باید از دیگر بازیگرانی دانست که به همراه همسرش زندهیاد محسن قاضیمرادی،ازکارمندان بازنشسته آموزش و پرورش بودند. ازجمله دیگر بازیگرانی که شغل معلمی را هم تجربه کردهاندمیتوان به سیدجواد هاشمی، قدرتا... ایزدی و سیروس همتی اشاره کرد.