سید حسن نصرالله چه کسی را «امیر استشهادیون» معرفی کرد؟
تاریخ انتشار: ۲۱ آبان ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۵۵۶۰۷۴۳
سید حسن نصرالله روز گذشته با نام بردن از شهید احمد قصیر بار دیگر نام و یاد این شهید بزرگ را زنده کرد و از وی به عنوان «امیر استشهادیون» نام برد همین موضوع بهانهای شد تا بار دیگر این شهید بزرگوار را معرفی کنیم.
«۱۱ نوامبر ۱۹۸۲ [۲۰ آبان ۱۳۶۱] زمان کوچ یک عاشق خداست به سوی خدا. احمد قصیر صرفا یک رزمندهی مقاومت که سلاح به دست گرفته یا ماشینش و خودش را منفجر کرده تا دشمنش را شکست دهد نبود.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
اینها گوشهای است از توصیفات سید مقاومت، سید حسن نصرالله، دربارهی «امیر شهادتطلبان»، سخنانی که در بیست و پنجمین سالگرد شهادت او در سال ۲۰۰۷ بیان شد. اما این «عاشق خدا» که بود و چه کرد؟ برای پاسخ باید کمی به عقب برگردیم.
سال ۱۹۸۲ یا همان ۱۳۶۱ شمسی، ۳۴ سال از تاسیس رژیم صهیونیستی در اراضی مردم فلسطین و آواره کردن صاحبان این سرزمین میگذشت. فلسطینیها که از سال ۱۹۴۸ طعم آوارگی را چشیده بودند، عموما به حالتی رقتبار در کشورهای اطراف ساکن شده و چشمانتظار آن نشسته بودند تا کشورهای عرب، سرزمینشان را آزاد کنند. اما جنگهای بعدی در سالهای ۱۹۶۷ و ۱۹۷۳ تنها بخشهای بیشتری از خاک فلسطین را نصیب صهیونیستها کرد و نه تنها فلسطین آزاد نشد که بخشی از اردن و سوریه و مصر نیز به اشغال صهیونیستها درآمد.
این بار خود فلسطینیها دامن همت به کمر زده و گروه مقاومت تشکیل داده و با ایدئولوژیهای مختلف برای آزادی سرزمینشان از دست اشغالگران که برای ماندن آمده بودند، عملیات مسلحانه را آغاز کردند. در آن دوران کانون فعالیت فلسطینیها در اردن بود. اما با گذشت چند سال و در پی بدسلیقگیها و کجرفتاریهای برخی از گروههای فلسطینی و روحیهی ضد مقاومت پادشاه اردن کار به جنگ خونین بین اردنیها و گروههای مقاومت کشید. «سپتامبر سیاه ۱۹۷۰» باعث اخراج گروههای مقاومت از اردن گردید. گروههای مسلح فلسطینی همگی این بار در لبنان جای گرفتند.
در حد فاصل ۱۹۷۰ تا ۱۹۸۲ تقریبا همهی عملیاتهای مقاومت ضد اسرائیل از خاک لبنان آغاز میشد. این برای صهیونیستها که ارتش خود را «ارتش شکستناپذیر» میدانستند و ارتشهای مجهز عربی را (حتی وقتی با هم به جنگ او آمده بودند) تنها ظرف چند روز به «خاک سیاه» نشانده بودند، قابل پذیرش نبود که «ضعیفترین کشور عرب» پایگاه مقاومت شود. وزیر جنگ این رژیم آریل شارون، میخواست لبنان را هم ببلعد. شارون و نخستوزیر وقت صهیونیستها، مناخیم بگین، لشگرکشی به لبنان و سرکوب فلسطینیهای حاضر در لبنان را در حد یک «مانور نظامی» و یا حتی «پیکنیک آخر هفته» فرض میکردند. ششم ژوئن ۱۹۸۲ (۱۶ خرداد ۱۳۶۱) آغاز این «پیکنیک» بود.
ارتش عظیمی صهیونیستها راهی لبنان شد. شهرهای جنوب لبنان یکی پس از دیگری سقوط میکردند. خبر چندانی از مقاومت هیچ کس نبود، چون تقریبا هیچ کس نبود که مقاومت کند! شاید باور کردنش سخت باشد ولی حقیقت دارد که ارتش اسرائیل تنها ۳ روز بعد به بیروت رسید!
اما وضع بیروت با دیگر جاها فرق داشت. در مثلثی در جنوب بیروت به نام «خلده» اسرائیلیها برای اولین بار با مقاومت جدی مواجه شدند. در خلده بود که دنیا برای اولین بار کسانی را دید که سربندهایشان و عکسهایی که به سینهشان زده بودند خبر از ارادتشان به امام خمینی میداد.
اسرائیل بیروت را محاصره کرد، با فشار و جنایت موفق شد شروط خود را تحمیل و گروههای مقاومت فلسطینی را از لبنان اخراج کند. حالا حتی بیروت هم در اشغال اسرائیل بود. اما آنچه که خلده نشان داد، تازه شروع یک راه بود. شروع راه مقاومت شیعیان.
اسرائیل ظرف چند ماه جای پای خود را در تمامی نقاط اشغالی تثبیت کرده و حتی برای لبنان رئیس جمهور هم تراشید. همه چیز بر وفق مراد پیش میرفت: فلسطینیها رفته بودند، مقاومتهای کوچکی که صورت گرفته بود، با وجود غیر منتظره بودن، سرکوب شده بودند. رئیس جمهوری که برای لبنان تراشیده بودند، بشیر جُمَیّل، دوست خوب شارون بود و هیچ کس نمیتوانست سرزمینی به این حاصلخیزی و با این اهمیت راهبردی را از دست شارون و بگین دربیاورد. همه چیز خوب بود اما فقط تا صبح روز ۱۱ نوامبر.
آن روز هوای صور، از مهمترین شهر ساحلی لبنان، شدیدا بارانی و طوفانی بود. نظامیان اسرائیلی که همیشه در سطح شهر و مناطق اطرافش پراکنده بودند، به خاطر طوفانی بودن هوا مجبور شده بودند به مقرشان بروند. مقرشان، ساختمانی ۸ طبقهای بود به نام «ساختمان عزمی» که حاکم نظامیای که اسرائیلیها برای صور تعیین کرده بودند نیز در هیمن ساختمان حضور داشت. اگرچه این ساختمان را به اسم مقر حاکم نظامی صور میشناختند ولی در آن هم دفاتری برای دستگاه اطلاعاتی اسرائیل وجود داشت و هم یک طبقه به عنوان مقر واحد امداد ارتش اسرائیل در منطقه تعیین شده بود و هم طبقهی چهارم را به عنوان محل استقرار تعدادی از افسران و نیروهای ویژهای در نظر گرفته بودند که برای فعالیتهای مشخصی مثل کارهای اطلاعاتی یا کمکرسانی لوجستیک یا ارتباطگیری در محل حاضر میشدند.
هوای بارانی و طوفانی، ساختمان را که در حالت عادی هم شلوغ بود شلوغتر کرده بود. شاید جز چند نفری که برای نگهبانی جلوی درب ورودی مقر ایستاده بودند، هیچ کس بیرون نبود و همه در ساختمان حضور داشتند. وقتی صهیونیستها خودشان را به ساختمان میرساندند تا از باران در امان بمانند، یک پژوی سفید رنگ هم به سمت آنها در حرکت بود. راننده، جوانی بود ۱۸ ساله، به نام احمد قصیر، از اهالی شهرستان دیر قانون النهر از توابع صور.
پدرش با وانتی که داشت، سبزی میفروخت. احمد هم کمککار پدر بود. البته در کنار کمک به پدر، از پوشش فروش سبزی برای کمکهای مختلف به نیروهای مقاومت و حتی جابهجایی سلاح هم استفاده میکرد. در ۵ ماهی که از اشغالگری میگذشت، احمد در چند عملیات مقاومت به صورت مستقیم هم شرکت کرده بود. مقاومت رفته رفته داشت خودش را پیدا میکرد و اینجا و آنجا عملیاتهای پراکندهای ضد صهیونیستها صورت میداد. با گذشت زمان، بر حجم و کیفیت و قدرت این عملیاتها افزوده میشد، اما هنوز «ضرب شست» اساسی به اشغالگران نشان داده نشده بود.
احمد به همراه دو نفر از نیروهای مقاومت تا نزدیکی مقر آمد. قرار بود روز قبل، این عملیات را انجام دهد اما باران شدید مانع عملیات شده بود. آن روز باران حتی از روز قبل هم شدیدتر شده بود اما خیر در همین بود که تعداد هرچه بیشتری از صهیونیستها برای فرار از باران به ساختمان پناه ببرند. جوان خوشاخلاق لبنانی با دو دوستش خداحافظی کرد و به سمت مقر صهیونیستها راه افتاد. با نزدیک شدن به دروازهی مقر بر سرعت خود افرود با سرعت زیاد به سمت داخل مقر حرکت کرد. سه نفر از نظامیهای صهیونیست سر راه بودند، هر سه را زیر گرفت. لحظاتی بعد، پژوی سفید به درب ساختمان رسید و در آنجا اشارهی دست احمد، ماشین را منفجر و او را راهی بهشت و ساختمان ۸ طبقه را در یک لحظه تبدیل به تودهی عظیمی از آوار کرد. عملیات با موفقیت انجام شده بود. این آغاز «دوران استشهادیها» بود و احمد قصیر «امیر شهادتطلبان» بود و «آغازگر دوران استشهادیها».
خبر، مانند صاعقهای بر تل آویو فرود آمد. همه گیج شده بودند. اطلاعات رسیده ثابت میکرد ماجرا مربوط به یک عملیات استشهادی است اما تا آن زمان هیج وقت سابقه نداشت یک نفر خودش را در بین صهیونیستها منفجر کند. بهتر بود سه روز عزای عمومی اعلام کنند، بوق قطارها را به احترام «قربانی»ها به صدا در آورند، یک زنگ از ساعات مدارس در آن روزها را به بحث دربارهی کشتههای این حادثه اختصاص دهند و بگویند انفجار ناشی از اختلالی در سیستم گازرسانی ساختمان بوده است. همین کار را هم کردند، اما «نگرفت». چند روز بعد کوتاه آمدند و اعلام کردند حادثه، ناشی از عملیاتی ضد اسرائیلی بوده، اما نه با نیروی استشهادی، بلکه با بمبگذاری در داخل ساختمان. این «بهتر» بود ولی باز هم «نگرفت»! بالاخره کسانی دیده بودند پژویی سفید به داخل ساختمان رفته و آنجار را آوار کرده است.
شارون شخصا به صحنهی انفجار آمد و در مقابل آن تل عظیم آوار ایستاد. «سردار اسطورهای» و «فاتح کبیر» صهیونیستها هیچ وقت آنقدر مغموم دیده نشده بود. شوخی نبود، آمارهای اولیه از کشته شدن ۷۴ کشته سرباز و افسر حکایت میکرد. چند روز بعد، نشریات صهیونیستی خبر از کشته شدن ۱۴۱ سرباز و افسر صهیونیست دادند. اسرائیل در جنگ ۱۹۶۷ در حالیکه با مصر و سوریه و اردن (که کمکهای کشورهای دیگر عرب از جمله عراق را هم به همراه داشتند) جنگیده بود، آمار تلفاتش به ۱۰۰۰ نفر نمیرسید. اما حالا در یک لحظه ۱۴۰ سرباز و افسر را از دست میداد. این آغاز دوران وحشتناکی برای اسرائیل بود، «آغاز یک پایان». اسحاق رابین، از نظامیان ارشد صهیونیست ها که بعدها نخستوزیر این رژیم شد، درست فهمیده بود: آنها فلسطینیها را از لبنان بیرون رانده بودند اما در عوض «غول شیعه را از بطری خارج کرده بودند.» و این تازه اول ماجرا بود.
عملیات صور بزرگترین عملیات ضد صهیونیستها در کل تاریخ نبرد با آنها محسوب میشد (و تا امروز هم همچنان در صدر این فهرست باقی مانده است) اما معلوم نبود واقعا مسئول آن کیست. نام مجری عملیات هم از طرف هیچکس اعلام نشد. حزب الله در آن روزها اصلا اعلام موجودیت نکرده بود و صهیونیستها فقط گروههای چپگرای لبنانی را میشناختند و مبارزان فلسطینی و رزمندگان امل را. حزب الله حاضر شده بود «بُرد رسانهای» را قربانی کند تا اصل ساختار مقاومت بتواند پا بگیرد و بدون اینکه اشغالگران از وجودش خبر داشته باشند پیش برود. از آن گذشته، خاندان احمد قصیر در صور و دیگر شهرهای اشغالی زندگی میکردند. اگر نام او اعلام میشد، حتما برای این خانواده خطرات جدی پیش میآمد.
این مخفیکاری ۳ سالی ادامه داشت. تا آن سال، ارتش اسرائیل مجبور شده بود زیر ضربات کاری مقاومت که مدام قویتر و قویتر میشد ابتدا از بیروت و سپس از دیگر شهرها عقبنشینی کند. سال ۱۹۸۵ ضربات مقاومت اسرائیلیها را مجبور کرد صور را هم بگذارند و باز عقبتر بروند. بعد از عقبنشینی ذلتبار صهیونیستها، همانها که آمده بودند تا بمانند، قرار شد سید حسن نصرالله، از مسئولان وقت حزب الله، در دیر قانون النهر سخنرانی کند. حزب الله در آن زمان اعلام موجودیت کرده و همه آن را میشناختند ولی هنوز رازهای بسیاری بود که کسی از آن خبر نداشت. یکی از آن رازها، آن روز افشا شد. سید حسن نصرالله با افتخار اعلام کرد کسی که آن سیلی جانانه را به صورت اشغالگران نواخته، از اهالی همین شهر بوده، جوانی ۱۸ ساله به نام احمد جعفر قصیر. از آن روز، نام احمد قصیر، با عملیاتهای شهادت طلبانه گره خورد و حزب الله نیز روز ۱۱ نوامبر را به نام روز شهید نامگذاری کرده است، روزی که هر سال، با سخنرانی سید مقاومت گرامی داشته میشود تا یاد جوانی که بیشترین تلفات را در یک عملیات از صهیونیستها گرفت و یاد آنها که در پی او رفتند فراموش نشود:
«فراموش نکنیم که عملیات [انفجار] مقر حاکم نظامی [صور] اولین عملیات شهادتطلبانه از این نوع در تاریخ نبرد با دشمن صهیونیست بود و اولین باری بود که جوانی سوار ماشینی پر از مواد منفجره میشد و به دل یکی از دژهای دشمن میزد و آن را ویران میکرد. این یعنی که این عملیات یک سنت حسنه را در حوزهی فعالیتهای جهادی ایجاد کرده که [مجری آن] هم اجر خودش را میبرد و هم اجر هر کس را که به این سنت عمل کند. به همین جهت است که ما در کنار هر نیروی شهادتطلبی که به دل دژها و کاروانهای دشمن در لبنان میزد، صورت احمد قصیر را هم میدیدیم و هنوز هم صورت احمد را میبینیم که به دل کانونهای نظامی و جامعهی دشمن در فلسطین میزند.» (بخشی از سخنرانی سید حسن نصرالله در ۱۱ نوامبر ۲۰۰۷)
منبع: افکارنيوز
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.afkarnews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «افکارنيوز» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۵۵۶۰۷۴۳ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
مقام حزبالله: ایران بازدارندگی ساختگی اسرائیل را نابود کرد
رئیس فراکسیون حزبالله با اشاره به اینکه صحنههای شکست صهیونیستها در جنگ غزه کاملا آشکار شده تاکید کرد عملیات تلافیجویانه «وعده صادق» ایران ضد رژیم اشغالگر به اهداف خود رسید و بازدارندگی ساختگی اسرائیل در منطقه را نابود کرد. - اخبار بین الملل -
به گزارش گروه بینالملل خبرگزاری تسنیم، «محمد رعد» رئیس فراکسیون وفاداری به مقاومت در پارلمان لبنان طی سخنانی درباره تحولات مربوط به نبرد کنونی با دشمن صهیونیستی اعلام کرد که امروز جنگ غزه هفت ماهگی خود را پشت سر میگذارد و این در حالی است که دشمن اسرائیلی همچنان سردرگم و گیج و ناامید است و نمیداند چه کار کند. صهیونیستها در طول این مدت و بعد از همه وحشیگریها و جنایاتی که علیه غیرنظامیان به راه انداختند نتوانستند به هیچ یک از اهداف خود برسند و نه یک اسیر اسرائیلی به زور آزاد شد و نه مقاومت در غزه از بین رفت.
سناریو شکست صهیونیستها در رفح هم تکرار میشود
محمد رعد درباره شرایط میدانی جنگ غزه گفت که حتی اگر صهیونیستها توانسته باشند در داخل غزه نفوذ کنند اما هرگز قادر به سیطره بر آن نبودهاند. حمله یک چیز است و کنترل و سیطره یک چیز دیگر و نیروهای اشغالگر بعد از این همه مدت حمله وحشیانهای که به غزه انجام دادند نتوانستند به هیچ یک از مناطقی که مورد حمله قرار داده بودند سیطره پیدا کنند و بنابراین حمله و ویرانگری و سپس عقب نشینی تبدیل به رویه معمول ارتش دشمن در غزه شده است.
وی افزود که بار دیگر تاکید میکنیم اگر صهیونیستها به دنبال یک ماجراجویی جدید و حمله به رفح باشند سناریوی شکست آنها در مناطق مختلف غزه در رفح هم تکرار خواهد شد و بدون اینکه به هیچ چیز برسند مجبور به عقب نشینی از این منطقه میشوند و تنها مجبورند متحمل تلفات جانی و مالی گسترده شوند.
این مقام حزب الله تصریح کرد که رژیم اشغالگر در باتلاق غزه گرفتار شده و همه محاسبات آن به هم ریخت و امروز در شرایطی قرار گرفته که نمیتواند از آن نجات پیدا کند.
ایران بازدارندگی ساختگی اسرائیل را نابود کرد
محمد رعد در ادامه به عملیات «وعده صادق» جمهوری اسلامی ایران ضد رژیم صهیونیستی در داخل فلسطین اشغالی اشاره و تاکید کرد که قدرت بازدارندگی جمهوری اسلامی ایران همه ادعاها و بازدارندگی ساختگی اسرائیل را در منطقه نابود کرد و این یکی از مهمترین دستاوردهای راهبردی مقاومت محسوب می شود. موشکهایی که ایران به سمت مواضع صهیونیستها در اراضی اشغالی شلیک کرد کاملا به اهداف خود رسید.
وی گفت که ایران در این عملیات از خلال ضربه بزرگی که به رژیم صهیونیستی وارد کرد قدرت بازدارندگی خود را تثبیت نمود و امروز برای همه جهان روشن شده که موجودیت اشغالگر صهیونیستی قدرت محافظت از خودش را ندارد و مردم منطقه این توان را دارند که در برابر این رژیم بایستند و آن را از فلسطین اشغالی بیرون بیندازند و به ظلم و ستم آن پایان دهند؛ چرا که بقای موجودیت صهیونیستی در گرو حمایتهای بین المللی و خارجی از آن بوده و خود این رژیم به تنهایی هیچ قدرتی ندارد.
نعیم قاسم:مقاومت تنها گزینه برای مقابله با توحش اسرائیل استنعیم قاسم: پیام «وعده صادق» به اسرائیل و حامیانش رسیدحزبالله: عملیات «وعده صادق» آغازگر معادلهای جدید استرئیس فراکسیون حزب الله در پارلمان لبنان تاکید کرد که نبرد ما با صهیونیستها نشان داد غربیها چقدر فرهنگ کثیف و جهتگیریهای فاسدی دارند و هیچ اهمیتی برای ارزشهای انسانی قائل نیستند. همچنین روشن شد که دفاع از حقیقت و حمایت از غیرنظامیان و زنان و کودکان چیزی است که تنها در تمدن ما و آموزههای دینی ما وجود دارد. جنگ غزه روشن کرد که تمدن غرب همان ظلم و ستمی است که امروز علیه مردم فلسطین میبینیم. هفت ماه از جنگ گذشته و غربیها در این مدت هیچ اقدامی برای توقف جنگ وحشیانه علیه غزه نکردهاند بلکه همچنان از این تجاوزات شنیع صهیونیستها علیه مردم بی دفاع حمایت میکنند.
مقاومت به هرگونه گسترش تجاوزات صهیونیستها پاسخ میدهد
محمد رعد درباره حملات بزلانه ارتش صهیونیستی به غیرنظامیان در جنوب لبنان گفت که صهیونیستها می دانند دیگر قادر به جنگیدن در منطقه نیستند و بنابراین وقتی از فشارهای مقاومت خسته میشوند به حمله ضد غیرنظامیان روی میآورند. اما مجددا تاکید میکنیم که ما به هرگونه گسترش تجاوزات رژیم صهیونیستی پاسخ میدهیم و تا امروز هم طبق همین معادله عمل کردهایم.
صحنههای شکست اسرائیل کاملا آشکار است
این مقام ارشد حزب الله تصریح کرد که در سطح راهبردی، جنگ به پایان رسیده و اسرائیلیها هر روز شکست خود را نشان میدهند. وقتی که رئیس اطلاعات نظامی ارتش صهیونیستی در میانه جنگ استعفا میدهد این به معنای شکست اسرائیل است و زمانی که صهیونیستها علیه کابینه و مقامات رژیم اشغالگر تظاهرات میکنند و می گویند که هنوز اسرائیل نتوانسته هیچ اسیری را از غزه بیرون بیاورد این بدان معناست که دشمن در رسیدن به اهدافی که برای تجاوز به غزه اعلام کرده بود ناکام مانده است.
وی ادامه داد که خود صهیونیستها هم میدانند که متحمل یک شکست راهبردی در این جنگ شدهاند اما بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر رژیم اشغالگر همچنان اصرار به ادامه جنگ فرسایشی غزه دارد؛ چرا که میداند در صورت پایان این جنگ باید از عرصه قدرت کنار برود و وقتی که جنگ غزه متوقف شد زندگی سیاسی نتانیاهو هم به پایان خواهد رسید.
محمد رعد گفت که ما از ابتدای جنگ هدف و استراتژی خود را مشخص کردیم و هنوز هم طبق یک برنامه معین با دشمن مبارزه میکنیم. این در حالی است که صهیونیستها همچنان در باتلاق جنگ دست و پا میزنند و نمیدانند چه کار میکنند و نمیدانند که چگونه باید از این بن بست خارج شوند.
انتهای پیام/