نهیب شریعتی به دینداران / در عصر مدرنیته به تفکر شریعتی نیازمندیم
تاریخ انتشار: ۸ آذر ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۵۸۵۶۶۶۰
ویژه برنامه «شریعتی و روشنفکری دینی» در دانشگاه علوم پزشکی اصفهان برگزار شد.
به گزارش خبرنگار ایمنا، ازسوی انجمن علمی دانشجویان راه امید دانشگاه اصفهان و انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی اصفهان، و همزمان با هشتاد و چهارمین زادروز علی شریعتی، ویژه برنامه «شریعتی و روشنفکری دینی» با محوریت بررسی روشنفکری دینی از منظر علی شریعتی، با حضور «سوسن شریعتی» فرزند علی شریعتی، «هادی خانیکی» مشاور رئیس جمهور در دوره حجت الاسلام محمد خاتمی و عضو شورای مرکزی حزب اتحاد، «بیژن عبدالکریمی» دانشیار گروه فلسفه دانشگاه آزاد اسلامی، و «حسین مصباحیان» استادیار گروه فلسفه دانشگاه تهران، در تالار شریعتی در دانشگاه علوم پزشکی اصفهان برگزار شد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
در شریعتی هم نقد دین وجود دارد و هم نقد روشنفکری
در ابتدای این برنامه، «حسین مصباحیان» استادیار گروه فلسفه دانشگاه تهران، به بررسی موضوع شریعتی و شرایط امکان روشنفکری دینی پرداخت و گفت: عده ای از روشنفکران خودشان را دینی می دانند که یک طبقۀ اجتماعی است و نشان می دهد دینداری با روشنفکری در تناقض نیست که اگر چنین باشد پایان جریان روشنفکری دینی را اعلام کرده است چراکه روشنفکری دینی باید با سایر انواع روشنفکری متفاوت باشد و این تفاوت در روشنفکری دینی دکتر شریعتی وجود دارد.
وی با اشاره به پدیدارشناسی روشنفکری و پدیدارشناسی دینی، و همچنین شرایط امکان روشنفکری دینی علی شریعتی، افزود: بخشی از روشنفکری که همه می دانیم این است که روشنفکری، جریانی است که آغازش به «آلفرد دریفوس» بازمی گردد که افسر ستاد توپخانه ارتش فرانسه بود و به اشتباه به جرم خیانت به کشورش محکوم شد و اعلامیه ای که ازسوی «امیل زولا» و بسیاری دیگر در حمایت از وی منتشر شد و به اعلامیه روشنفکری معروف است درحقیقت، روشنفکری را با تحقیر یک کار ذهنی خوانده است.
استادیار گروه فلسفه دانشگاه تهران به تعاریف مختلف روشنفکری پرداخت و تصریح کرد: تعریف روشنفکری از وجه عام و کلی به خواستن میل پیدا می کند و در دوره پسامدرن باید روشنفکری را به افشا در زمینه های مختلف سوق دهیم که من به این تاریخ پیدایش پدیدار روشنفکری می گویم، اما در وجه ناپیدای این روشنفکری باید گفت که روشنفکری محصول عصر روشنگری است یعنی «سابجکتیویتی» است، اما تعارضی در سوژه، مورد توجه بسیاری از دانشمندان بود و آموزگاران بزرگ شَبهه یعنی ماکس، فروید و نیچه، مهم ترین تعارض ها را به «سابجکتیویتی» وارد می کنند.
حسین مصباحیان ادامه داد: آنچه بنیاد فلسفۀ روشنفکری است در ذات خودش دچار مشکل است، یعنی نمی توانیم بگوییم روشنفکری بی مسئله است. ازطرف در قرون وسطی سه آموزگار شُبهه، بنیادی ترین شکل دین را مورد نقد قرار دادند. بنابراین توسط آموزگاران شبهه، ایمان آوری انسان مدرن مورد تردید قرار می گیرد. اما در ادبیات معاصر، یک روی آوردن به نام خدا داریم که نه تنها مبنی بر فراخوان به دینداری است بلکه می تواند پاسخی به مسائل دینداری بدهد.
وی گفت: برای حل مسئلۀ سوژه که نهایت به حل روشنفکری می پردازد راه حل های درونی و بیرونی وجود دارد. سوژه ای که در قرن ۱۷ سر می زند متواضع شده و دین همچنان در دست نگهبانانش اسیر نیست و آزاد شده است، بنابراین دیگریِ دینی در مقابل منِ مدرینیته قرار می گیرد و شرایط تأسیس روشنفکری دینی را ایجاد می کند.
علی شریعتی با لحن متواضع می خواهد به حرف هایش گوش داده شود و براساس پیش فرضهایمان به دنیای اندیشه اش نرویم. در دکتر شریعتی هم نقد دین وجود دارد و هم نقد روشنفکری و ترکیب روشنفکری دینی این است که منِ دینی با روشنفکری تناقض ندارد.
تجربه دینی در طواف قرار گرفتن است/ تجربه دینی تجربه مقصوددار است
در ادامۀ این نشست، «سوسن شریعتی» فرزند علی شریعتی، به موضوع پروژۀ اجتماعی شریعتی پرداخت و اظهار داشت: شریعتی بر اصلاح دین به عنوان پروژۀ اجتماعی تکیه کرده است که البته نه در زمان خودش و نه حتی اکنون بر سر پروژۀ اصلاح دینی به مثابۀ اصلاح اجتماعی که شریعتی بر آن تکیه داشت اجماع وجود ندارد.
وی که دانش آموختۀ رشته تاریخ از انستیتوی عالی مطالعات اجتماعی پاریس است، ادامه داد: شریعتی اعتقاد دارد که ما در ناهمزمانی تاریخی هستیم. پایان تاریخی ما قرن ۱۶ و پایان تقویمی ما قرم بیستم است. شریعتی می گوید ما گرفتاری دیگری داریم، یعنی انسان قرن بیستمی هستیم و برخلاف انسان قرن ۱۶ و ۱۷ که خوشحال از کلیسا بیرون آمد انسان قرن بیستم بی افسون و افسانه است و با ادعا شروع کرد و سرکوب انسان توسط انسان ایجاد شد.
سوسن شریعتی گفت: شریعتی با مدرنیتۀ محقق تک الگویی مشکل دارد و به دنبال خلق الگوهای آلترناتیو برای مدرن بودن است و او با مدرنیته مشکلی ندارد. شریعتی با این انسان قرن بیستم دو مشکل دارد، شریعتی با دو مخاطب در قرن بیستم روبروست، یکی مخاطب مومن موجود یعنی دیندار که شریعتی باید در دلش تردید بیندازد و بگوید که چیزی که تو داری دین نیست، و یکی مخاطب بی دین که شریعتی باید به او بگوید که برگردد و یکبار دیگر بیندیشد.
وی افزود: شریعتی ترس از بی دینی ندارد، شریعتی موجودی است که از دنیایی که می داند محتوم است ترس ندارد، شریعتی را باید با «کویر» وی آغاز کرد و تجربۀ تنهایی و پرتاب شدن را با هبوط. شریعتی سوژه ای نوستالژیک نیست چون می داند محتوم است، مخاطبش فرد است، مخاطبش انسان است برخلاف مصلح اجتماعی که مخاطبش جمع است. شریعتی با انسان سراسیمه کار دارد.
این روزنامه نگار و پژوهشگر تأکید کرد: متد نیز دربارۀ شریعتی مهم است. می گویند متد شریعتی، چندمنبعی است، بله اما کپی نیست، تطبیق داده نیست اما در رفت و آمد است. دوم اینکه ترس از دیگری در شریعتی وجود ندارد. درمورد شریعتی تکیه بر تفاوت ها وجود ندارد بلکه تکیه بر فاصله هاست، فاصلۀ شرق و غرب، فاصله دیروز و امروز، فاصله من و دیگری، او این فاصله ها را به رسمیت می شناسد نه تفاوت ها را. دیندار شدن در نگاه شریعتی، یک پروسه است و انسانِ مومنِ شریعتی با تجربۀ خروج، با تجربۀ هبوط، به «نه» آغاز می شود و اولین «نه» در این انسان «نه» به خداست. بنابراین موتور حرکت مومن، گناه نیست. انسان با آزادی آغاز می شود نه گناه.
وی ادامه داد: دومین نکته، مرتبه ای دانستن تجربۀ دینی است. تجربۀ دینی باید با شناخت شروع شود و بعد خودآگاهی وجود داشته باشد یعنی مشعر. بنابراین تجربه دینی در طواف قرار گرفتن است. شریعتی رابطه انسان و امر قدسی را متشابه می کند. در این تفکر ما با یک نوع صورت بندی قدسی از انسان با صورت بندی انسان از قدس روبرو هستیم. انسان در این تجربه دینی نه تنها قرار است پشت به دیروز حرکت کند بلکه یک تجربه دیگری را معماری می کند. تجربه دینی یک ابداع الگوی دیگری است. تجربه دینی تجربه مقصوددار است نه مقصددار. تجربه دینی تجربه ای است آزادی بخش که به بیرون از خودش راه پیدا می کند و نظم را بهم می زند و نظم جدیدی ایجاد می کند و به رمی جمرات سه سلطه حاکم یعنی زر و زور و تزویر می پردازد و این پیش شرط انسان اجتماعی است.
در جامعۀ امروز باید از الگویی مثل شریعتی استفاده کرد
در این نشست، «هادی خانیکی» مشاور رئیس جمهور در دوره حجت الاسلام محمد خاتمی و عضو شورای مرکزی حزب اتحاد، با طرح موضوع بازخوانی الگوی روشنفکری دینی در اندیشه دکتر علی شریعتی، و با ارائه این پرسش که آیا الگویی که شریعتی از روشنفکری دینی ارائه داد تاچه اندازه در دوران امروز امکان بازخوانی دارد، گفت: شریعتی از پدیده ای سخن می گوید که مکان و زمان خودش را می شناسد. چه موافق با او باشیم چه مخالف، باید گفت که شریعتی پرمخاطب ترین روشنفکر به در ایران و حتی در جهان است. نه پیش از او و نه پس از او روشنفکری نداشتیم که بازار گرم مخاطب داشته باشد و متهمی برای تمام فصول باقی بماند و پرونده اش همیشه باز باشد.
او افزود: در حوزۀ نظر از مهم ترین اندیشمندانی که به تفکرات در جهان معاصر پرداختند باید گفت که شریعتی بخشهایی از مطالعات آنها را به خودش اختصاص داد؛ در حوزۀ تداوم و پایداری مخاطبش از حیث زمانی و تداوم نسلی است در مخاطبانش نیز اهمیت دارد و سوم عمق ارتباطات در مفاهیمی است که شریعتی به آنها پرداخته است. شریعتی زنده است به این دلیل که مسائلی که به آن ها پرداخته است زنده هستند، چراکه هم در دین و هم در جامعۀ دینی و هم در جنبش های اجتماعی و سیاسی که به نام دین انجام می شود نمی توان این موضوع را که شریعتی به آن ها پرداخته نادیده گرفت.
خانیکی تصریح کرد: الگویی که شریعتی برای ما خلق کرده الگویی است که امروز هم ما می توانیم با آن معیار بسنجیم که روشنفکران ما در کجای کار قرار دارند. پرسشی که امروز هم در جامعۀ ما هست این است که آیا امروز به تفکرات شریعتی باتوجه به تغییراتی که در جامعۀ ما اتفاق افتاده نیاز است؟ باید گفت که جامعۀ ما به سمت فردیت و مادیت درحرکت است و برای اینکه این مادیت و فردیت، بنیادهای جامعۀ ما را تهدید نکند باید از الگویی مثل شریعتی استفاده کرد که مسئله محوری، انتخاب رویکرد گفتگویی و گشودگی، جعل امید یا امیدوار بودن، کنشگر بودن و تماشاگر نبودن، خلاق نبودن، منتقد بودن و همچنین صبور بودن و عاشق بودن را به عنوان الگویی مطرح کرد که در شریعتی وجود داشت و می تواند در جامعۀ امروز نیز به عنوان الگو مورد استفاده قرار گیرد.
دین یک نحوۀ بودن در این جهان است/ در تفکر شریعتی، شرقیت وجود دارد
در ادامه نیز، «بیژن عبدالکریمی» دانشیار گروه فلسفه دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران شمال، اظهار داشت: فهمی که من از شریعتی و روشنفکری دینی داشته ام این بود که شریعتی با جریان موسوم به روشنفکری دین بعد از انقلاب چه نسبتی دارد؟ وقتی می خواهیم دو چیز را مقایسه کنیم نسبت های زیادی وجود دارد و یک پاسخ مشخص ندارد و یک نسبت واحد وجود ندارد، اما انسان عامی با نسبت های مطلق فکر می کند. شریعتی یکی از برجسته ترین روشنفکران دینی تاریخ معاصر ماست و ازسویی دیگر اگر جایی بگوییم شریعتی با روشنفکری دینی نسبتی ندارد به هیچ وجه متنقاض صحبت نکرده ایم.
وی افزود: روشنفکری دینی دومولفۀ روشنفکر و دین دارد. در این باره با دو پدیدار روبرو هستیم، یک مواجهه غیرتاریخی و یک مواجهه تاریخی که در این تعریف، روشنفکری یک جریان تاریخی است. شریعتی به اعتبار حس مسئولیت نسبت به جامعه، یک روشنفکر است. کسی که حس خودآگاهی به جامعه را دارد روشنفکر است اما در یک گفتمان متافیزیکی شریعتی به هیچ وجه یک روشنفکر نیست.
عبدالکریمی تصریح کرد: مقوله دین از آن مقوله های بسیار مبهم است، گاهی دین به معنای اخلاق است و گاهی نظامی تئوروژیک است، اما به نظر من هیچکدام از اینها نیست، دین یک نحوۀ بودن در این جهان است. بسیاری از معانی روشنفکری با بسیاری از معانی دینی یکسان است. شریعتی ازلحاظ متافیزیک، روشنفکر دینی نیست، چون اساساً اصطلاح روشنفکری دینی به لحاظ متافیزیک یک مفهوم متناقض به ذات است.
وی که از منتقدان جدیِ نگاه سیاسی به مقولهٔ فرهنگ، علوم انسانی و اسلامی سازی دانشگاه هاست، گفت: روشنفکری تلاشی است برای راززدایی در عالم و به شدت با گفتۀ «دکتر عبدالکریم سروش» موافقم که می گوید «من راهی جز روشنفکری دینی نمی شناسم». ما گریزی نداریم که زیست جهان مدرن را بشناسیم.
این دانشیار گروه فلسفه دانشگاه آزاد اسلامی ادامه داد: تاریخ فلسفه سه دوره را گذرانده است اما در دوران مدرن، فلسفۀ آگاهی بی بنیاد شد. در تفکر شریعتی، شرقیت وجود دارد درحالیکه در متفکران بعد از انقلاب به هیچ وجه تفکر شرقیت را نمی بینیم. اما نقد من به تفکر شریعتی این است که تفکر وی باعث بسط «سوبژکتیویسم» نشد.
گفتنی است، ویژه برنامه «شریعتی و روشنفکری دینی» با ارائۀ پرسش های حاضران و پاسخ ازسوی سخنرانان خاتمه یافت./
منبع: ایمنا
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.imna.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایمنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۵۸۵۶۶۶۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
آیتالله مظاهری: روش مواجهه با جوانان، دهنکجی و رَمی به بیعقلی و بیدینی نیست
رئیس حوزه علمیه اصفهان به مسئولان و دلسوزان کشور توصیه کرد، «با نهایت جدّیّت و صداقت، تمام مساعی خود را در رفع معضلات اقتصادی مردم و خصوصاً مشکلات پیش روی جوانان به کار گیرند تا به امید خداوند تعالی همگان به ویژه نسل جوان در این کشور اسلامی، برخوردار از یک زندگی آبرومند و سرافراز باشند و خدای ناخواسته، تعلّق و پیوند آنان با دین و معارف دینی، و نیز علاقه و دلبستگی آنان به کشور و وطن، پایمال ناتوانیها و ضعفها و خطاها و بیعملیهای ما نشود، که در اینصورت هم شاهد هجرت و قهر آنان از دین و هم نظارهگر مهاجرت و ترک آنان از وطن خواهیم بود؛ و این مسلّماً شایستۀ نظام اسلامی نیست.»
آیت الله العظمی حسین مظاهری در پیامی به هجدهمین دورۀ همایش «حکمت مطهّر» نوشتند:
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیم
قالَ الله سُبحانَه و تَعالی: «إِلَیْهِ یَصْعَدُ الْکَلِمُ الطَّیِّبُ وَ الْعَمَلُ الصَّالِحُ یَرْفَعُه»
به رغم گذشت چهل و چهار سال از شهادت اسفناک متفکّر عالیمقام و اندیشمند بزرگ مرحوم آیت الله شهید مطهّری «قدسسرّهالشّریف»، هم ثُلمه و خلأ فقدان آن استادِ اسلامشناسِ برجسته، هنوز در جامعۀ اسلامی محسوس و ملموس است که: «ثُلِمَ فِی الْإِسْلَامِ ثُلْمَةٌ لَا یَسُدُّهَا شَیْءٌ»؛ و هم به فضل خداوند متعال، آثار بنان و بیان آن دانشمند پرتلاش، همچنان مورد استفادۀ فرهیخنگان و حقجویان است که: «ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلاً کَلِمَةً طَیِّبَةً کَشَجَرَةٍ طَیِّبَةٍ أَصْلُها ثابِتٌ وَ فَرْعُها فِی السَّماءِ تُؤْتی أُکُلَها کُلَ حینٍ بِإِذْنِ رَبِّها».
همایش با سابقۀ «حکمت مطهّر» که با هدف زنده نگاه داشتن یاد و نام و آثار علمی این شهید والامقام برگزار میشود، و از این جهت باید به اهتمام نیکوی متصدّیان و دستاندرکاران آن آفرین گفت، اینک و در هجدهمین دورۀ خود، موضوع بسیار با اهمیّت «جوانان» را مطمح نظر قرار داده است، موضوعی که یکی از مهمترین و بلکه باید گفت اساسیترین نقطۀ هدفگذاری مرحوم شهید مطهّری «رضواناللهتعالیعلیه» در عموم تلاشهای علمی و فکری ایشان بوده است.
آن متفکّر زمانشناس، به حق، یکی از موفقترین اندیشمندان و مصلحان اسلامی بود که با روحیّات و نیازهای فکری نسل جوان در زمانۀ خود، آشنایی کامل داشت و علاوه بر این زبان آن نسل تکاملخواه و جستجوگر را به خوبی میدانست و با گوش جان، پیامها و خواستههای به جای این نسل را میشنید و متناسب با آن نیازهای فکری و نظری، به موقع و بدون فوت وقت، به وسیلۀ آثار ارزشمند خود با جوانان، ارتباط مؤثّر و تعامل سازنده برقرار مینمود.
آن استاد فهیم و نکتهپرداز به نیکی دریافته بود که اگر اذهان و ضمائر جوانان حقطلب، با حقایق، سیراب نگردد، با مطالب ناحق پر خواهد شد، و از اینرو تمام سعیِ مشکور خود را بر این نقطۀ اساسی متمرکز کرده بود که نسل جوانِ آن دوره را که از سویی با هجوم افکار مادی و الحادی مواجه بودند و از سوی دیگر تحت سیطرۀ فرهنگ غربگرایی رژیم طاغوت قرار داشتند، به روشهای متین علمی و فکری، با حقایق اسلام و معارف انسانساز قرآن و عترت آشنا سازد و چه بسیار جوانان و محافل جوان که به دستِ قدرتمندِ دانش و بینش این استاد متفکّر، در سرتاسر ایران و خارج از مرزهای این کشور، از خطر الحاد مارکسیستی و انحطاط لیبرالیستی و التقاط دینیِ گروهکهای پر سر و صدای آن دوران، نجات پیدا کرده و با آشنایی با حقایق نورانی قرآن کریم و عترت طاهره «سلاماللهعلیهم»، به رشد فکری و دینی دست یافته و به حیات طیّبه نائل گشتند و سپس در مهمترین مقاطع دوران معاصر یعنی در نهضت و انقلاب شکوهمند اسلامی و سپس در تأسیس نظام جمهوری اسلامی و پس از آن در بزنگاههای خطیر این نظام، نظیر دفاع مقدّس و نظایر آن و همچنین در عرصۀ حوزههای علمیّه و دانشگاهها و متن جامعۀ اسلامی و محافل جوانان، نقش برجسته و سازندۀ نظری و عملی ایفاء کردند و اثرات گسترده و عمیق مجاهدتهای فکری آن استاد فکور را در مقام عمل و نظر به منصۀ ظهور درآوردند و هنوز نیز آن برکات بزرگ، بحمدالله و المنّه استمرار دارد و بیجهت نبود که امام بزرگوار «اعلیاللهمقامه» توصیه فرمودند: «کتابهای این استاد عزیز را نگذارند با دسیسههای غیراسلامی فراموش شود».
رحمت بیکران و رضوان بیپایان حقتعالی بر روح آن استاد شهید متفکّر باد که بیتردید، حقّ بزرگی بر نسل جوان این کشور در آن دوره و دورههای پس از آن تا به امروز دارد و بیسبب نبود که استادان عظیمالشّأن او یعنی امام راحل بزرگوار و حضرت علّامه طباطبایی «قدّساللهتعالیسرّهما» در شهادت و فقدان اسفناک او، همچون پدرِ فرزند از دست داده، گریستند و ملّت فهیم ایران نیز در غم مصیبت او یکپارچه عزدار شد: «وَ سَلَامٌ عَلَیْهِ یَوْمَ وُلِدَ وَ یَوْمَ یَمُوتُ وَ یَوْمَ یُبْعَثُ حَیًّا».
در این فرصت کوتاه و به مناسبت طرح مسألۀ مهمّ «جوانان» لازم میدانم بر دو نکتۀ اساسی، در این محفل فکری و فرهنگی تأکید نمایم:
نکتۀ اول اینکه: همانگونه که مرحوم شهید مطهّری «طابثراه» به خوبی دریافته بود، برخورد و مخاطبه با نسل جوان، بسیار خطیر و حسّاس است و باید براساس منطق و استدلال و واقعبینی در همۀ ابعاد مسائل نظری و مشکلات عملی جوانان، تنظیم و ساماندهی شود، زیرا اگر به سؤالات نظری و پرسشهای نسل جوان که چه بسا، بسیار اندیشهسوز و ذهنآزار نیز باشد، و همچنین به احساسات و عواطف این نسل پرتکاپو و نیز به خواستههای به حق و به جای آنان، پاسخ منطقی و صحیح داده نشود، قطعاً موجب سرخوردگی و ناامیدی و بیاعتمادی و در نهایت طغیانگری این نسل مطالبهگر خواهد شد و زیان آن برای جامعۀ انسانی، بسیار وسیع و عمیق خواهد بود.
روش مخاطبه و مواجهه با جوانان، روش دهنکجی و انتقاد و سرزنش و رَمی به بیعقلی و بیدینی نیست، و با چنین روشی محال است که بتوانیم جلوی انحرافات دینی و کجرویهای اخلاقی را در نسل جوان بگیریم. اگر خواهان هدایت و رشد نسل جوان هستیم، تنها راه متین و صحیح آن این است که: اولاً باید از نزدیک با درد و رنج جوانان آشنا شد و ثانیاً با زبان منطق و عطوفت و مهربانی با آنان، تعامل سازنده برقرار کرد، چنانکه در آن بیانِ بلندِ رییس مذهب جعفری، حضرت امام صادق «سلاماللهعلیه»، که این روزها در آستانۀ سالروز شهادت آن امام به حق ناطق، قرار داریم، آمده است که به بعضی از اصحاب خود که دربارۀ مخالفان عقیدتی در آن روزگار از آن امام همام پرسیده بود، فرمودند: «فَلَا تَخْرَقُوا بِهِمْ أ مَا عَلِمْتَ أَنَ إِمَارَةَ بَنِی أُمَیَّةَ کَانَتْ بِالسَّیْفِ وَ الْعَسْفِ وَ الْجَوْرِ وَ أنَّ إِمَارَتَنَا بِالرِّفْقِ وَ التَّأَلُّفِ وَ الْوَقَارِ وَ التَّقِیَّةِ وَ حُسْنِ الْخُلْطَةِ وَ الْوَرَعِ وَ الِاجْتِهَادِ فَرَغِّبُوا النَّاسَ فِی دِینِکُمْ وَ فِیمَا أَنْتُمْ فِیهِ»: با آنان خشونت نورزید، مگر نمیدانید که فرمانروایی و خلافت بنیامیّه، مبتنی بر زورِ شمشیر و فشار و ستم بود، ولی حکمرانی و ولایت ما مبتنی بر ملایمت و دوستی و متانت و تقیّه و رفتار نیکو و پارسایی و کوشش فراوان است، پس کاری کنید که مردم به دین شما و مسلکی که دارید رغبت و گرایش پیدا کنند.
قرآن کریم با اینکه دین و معارف تابناک آن را «حق و مطابق با حقیقت» معرّفی میکند و آن را «حنیف و منطبق بر فطرت» برمیشمارد و «قیّم و پایدار و به دور از هرگونه سستی» قلمداد میکند، ولی با همۀ این اوصاف، به پیامبر رحمت و محبّت و دانایی، که سراسر وجودش، سرشار از عطوفت و مهربانی و نرمخویی با مردمان بود و برخلاف پارهای از تفکّرات اعوجاجی، ذرّهای تلخی و تندی و خشونت در آن راه نداشت، به طور مکرّر تصریح میفرماید که در ارائۀ دین و تعالیم دینی نباید تحمیل و اکراه و اجبار وجود داشته باشد: «فَذَکِّر إِنَّمَا أَنتَ مُذَکِّرٌ، لَّستَ عَلَیهِم بِمُصَیطِرٍ» «وَمَا أَنْتَ عَلَیْهِمْ بِجَبَّارٍ فَذَکِّرْ بِالْقُرْآنِ مَنْ یَخَافُ وَعِیدِ» و آیاتِ بیّنات متعدد دیگر.
و، امّا نکتۀ دوم که آن نیز برخوردار از اهمیّت جدّی است این است که: خواستههای به حقّ نسل جوان برای برخورداری از یک زندگی سرافراز و آبرومند، باید در رأس توجّه مسئولان و کارگزاران کشور قرار گیرد و همگان باید به این آسیب اساسی، توجّه کنیم که اگر این مطالبات و انتظارات، به درستی پاسخ داده نشود و جوانان ما با معضلات بزرگی نظیر فشارِ بیکاری و افسانۀ مسکن و بحرانِ افزایش سنّ ازدواج و فقر و تبعیض و فساد و اعتیاد و سایر آسیبهای شکنندۀ اجتماعی مواجه بوده و خود را در مقابلۀ با این مشکلات خانمانسوز، بیپناه ببینند، قطعاً ما با بحران سرمایۀ اجتماعی بزرگی مواجه خواهیم شد که کمترین نتیجۀ خسارتبار آن کاهش مشارکتهای ملّی و اجتماعی است.
تعالیم دینی و نیز تجربۀ تاریخ بشری به خوبی نشان میدهد که مردمی که با غول فقر، دست و پنجه نرم کنند، در جهات فرهنگی و دینی هم، قوّت و قدرت خود را از دست میدهند، چرا که به مصداق آن سخن والای تکاندهنده که ائمّۀهدی «سلاماللهعلیهم» از رسول خدا «صلیاللهعلیه وآله و سلّم» نقل کردهاند که: «کَادَ اَلْفَقْرُ أَنْ یَکُونَ کُفْراً»، فقر، هممرز با بیایمانی است. پیامبر اکرم که به تعبیر خداوند متعال، تمام وجود مبارکش آکنده از نهایت دلسوزی برای ایمان مردمان بود، ولی به خوبی دریافته بود که تنگنای نان و گردباد اقتصاد ناسالم و معضلات طاقتفرسای معیشتی، چگونه دین و ایمان آدمی را در مینوردد و از اینرو با تضرّع به پیشگاه خداوند مهربان عرضه میداشت: «اَللَّهُمَّ بَارِکْ لَنَا فِی اَلْخُبْزِ وَ لاَ تُفَرِّقْ بَیْنَنَا وَ بَیْنَهُ فَلَوْ لاَ اَلْخُبْزُ مَا صُمْنَا وَ لاَ صَلَّیْنَا وَ لاَ أَدَّیْنَا فَرَائِضَ رَبِّنَا عَزَّ وَ جَلَّ!»
این بیان هشداردهندۀ رسول خدا «صلواتاللهعلیه وآله» باید نصب العین و در منظر دیدِ هر روزۀ مسئولان کشور و همۀ دلسوزان این مرز و بوم و همۀ دغدغهمندان برای نسل جوان باشد و با نهایت جدّیّت و صداقت، تمام مساعی خود را در رفع معضلات اقتصادی مردم و خصوصاً مشکلات پیش روی جوانان به کار گیرند تا به امید خداوند تعالی همگان به ویژه نسل جوان در این کشور اسلامی، برخوردار از یک زندگی آبرومند و سرافراز باشند و خدای ناخواسته، تعلّق و پیوند آنان با دین و معارف دینی، و نیز علاقه و دلبستگی آنان به کشور و وطن، پایمال ناتوانیها و ضعفها و خطاها و بیعملیهای ما نشود، که در اینصورت هم شاهد هجرت و قهر آنان از دین و هم نظارهگر مهاجرت و ترک آنان از وطن خواهیم بود؛ و این مسلّماً شایستۀ نظام اسلامی نیست.
هر دو نکتهای که به اجمال بیان شد، چه نکتۀ اول که مربوط به ساحت اندیشه و فکر و نظر بود، و چه نکتۀ دوم که مربوط به عرصۀ اجرا و عمل میشود، مطمح نظر همۀ متفکّران دینی و مصلحان اجتماعی از جمله مرحوم آیةالله شهید مطهّری «اعلیاللهمقامه» بوده و امید است همۀ اندیشهورزان و نیز همۀ مجریان و سیاستمداران، بدان توجّه بیش از پیش نمایند. انشاءالله.
از خداوند تعالی علوّ درجات استاد شهید مطهّری «قدّسسرّه» و نیز صلاح و سداد نسل جوان و سرافرازی و تأیید ملّت ایران را مسألت مینمایم. انّه ولیّ الهدایة و التّوفیق.
والسّلام علیکم و رحمةالله و برکاته.
حسین المظاهری
۹ / اردیبهشت / ۱۴۰۳،
۱۹ / شوال / ۱۴۴۵