واکنش نجفی به شائبه ممنوعالتصویر شدنش/ گران کردن استفاده از خودروهای شخصی برای کاهش ترافیک
تاریخ انتشار: ۲۴ مهر ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۵۰۷۴۸۱۱
شهردار تهران در اولین نشست خبری خود با اصحاب رسانه گفت: امروز در وضعیتی قرار داریم که ادامه سیاستهای قبلی ممکن نیست.
به گزارش ایسنا، اولین نشست خبری محمدعلی نجفی شهردار تهران با حضور صدها خبرنگار داخلی و خارجی و همچنین دبیران شهری رسانههای مختلف آغاز شد و وی در این نشست خبری با بیان اینکه امروز 50 روز از اولین فعالیت من به عنوان شهردار تهران میگذرد، گفت: امیدوارم بتوانیم به طور فصلی این نشستهای فصلی را برگزار کنیم.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
نجفی با بیان اینکه شهر ما در کنار همه زیباییها و ظرفیتهای بیمانندش، در معرض تهدیدهایی قرار دارد که ایجاب میکند وضعیت زیستپذیری، پایداری، آسایش و آرامش روانی و اجتماعی آن را به طور مستقیم مورد ارزیابی قرار دهیم، گفت: سیاستهای شهری در چند دهه اخیر از یک سو به افزایش داشتهها و امکانات شهری منجر شده و از سوی دیگر زیستپذیری پایداری آن را کاهش داده است.
شهردار تهران افزود: با آنچه که دستاوردهایی داشتیم ولی کیفیت محیط اجتماعی و محیط زیست شهری یا منبع تامین مالی مورد نیاز شهر در وضعیت مطلوبی نیست و سیاستهای شهری طی دهههای متمادی عمدتا معطوف به اداره روزمره شهر بوده و به آینده شهر کمتر اعتنا شده است و در نتیجه در ارتقای زیستپذیری و پایداری شهر موفقیت چندانی نداشته است.
نجفی افزود: امروز در وضعیتی قرار داریم که ادامه سیاستهای قبلی ممکن نیست.
داراییها و منابع شهر تا حداکثر ممکن مورد بهرهبرداری قرار گرفته است
شهردار تهران افزود: داراییها و منابع شهر تا حداکثر ممکن مورد بهرهبرداری قرار گرفته است و فضاهای شهری فروخته شدهاند و منابع آب شهر برای رشد آتی شهر کفایت ندارد و در کنار آن نابرابری فضایی و اجتماعی در حال گسترش است و شهر در برابر حوادث طبیعی آسیبپذیر است، در حالیکه آسیبهای اجتماعی نیز رو به گسترش است و تنشهای حاصل از این پدیدهها در سطح فردی و روابط بین شهروندان به صورت روزمره خود را آشکار میکنند.
نجفی با بیان اینکه سیاستهای شهری کنونی قادر به حل این مشکل نیست، گفت: زمان بازنگری در این سیاستها فرا رسیده است و شکل دادن به آینده شهر بدون ارزیابی سیاستها میسر نیست و ما به ایدههایی برای شهر آینده نیاز داریم و این جز از طریق گفتوگوی عمومی و فراگیر به دست نمیآید.
وی با بیان اینکه ایده درباره شهر نزد این یا آن فرد یا گروه نیست، تصریح کرد: ایده در جریان گفتوگوی عمومی بین گروههای مختلف مردم، کارشناسان و مدیران شکل میگیرد.
شهردار تهران با بیان اینکه نقد و ارزیابی سیاستهای شهری را باید از ارزیابی مدیران شهری جدا کرد، گفت: مشکل ما در ارزیابی سیاستهای شهری این است که به آن جنبههای شخصی داده میشود و متاسفانه فضای سیاسی کشور هم این گرایش را تشدید میکند که نقد سیاستهای شهری را به نقد مدیران گذشته تقلیل دهد.
به علت هویتی شدن سیاست نتوانستیم به مفهوم مصلحت شهر نزدیک شویم
نجفی با بیان اینکه نقد مدیریت شهری هویتی شده است و این امکان نقد و تغییر سیاستها را دشوار ساخته است، ادامه داد: تصور اینکه اگر این فرد یا آن فرد بیاید یا این جناح یا آن جناح بیاید، شهر دچار مشکل میشود یا تمام مشکلات حل میشود واقعبینانه نیست.
وی با بیان اینکه ما به علت هویتی شدن سیاست نتوانستیم به مفهوم مصلحت شهر نزدیک شویم، گفت: مصلحت شهر مفهومی معادل منافع ملی در سطح کشور است و شهر محل زندگی همه ماست و همه ما جدا از گرایشهای سیاسی و اجتماعیمان به شهر زیستپذیر و پایدار نیازمندیم.
برخی گروههای اجتماعی، توان تحمل تغییراتی که نیازمند هزینه است، ندارند
شهردار تهران با بیان اینکه مشکلاتی که با آن مواجه هستیم، مشکلاتی است که هم اکنون پیش روی ماست ولی راههای کوتاه مدت به آن پاسخ نمیدهد، افزود: شکاف بین مشکلات، عاجل، فوری و راههای میان مدت یکی از مسائلی است که در سیاستگذاری شهری با آن مواجهیم و تغییر سیاستها و روشها نیازمند زمان است و مدیران شهری جدید با توقعات و انتظاراتی مواجهند که در کوتاه مدت به آن پاسخ دهند و برای حل مشکلات و جلوگیری از سرخوردگی مردم تنها راه مشارکت گسترده مردم است.
نجفی با بیان اینکه در کنار آن، تغییر سیاستها پیامدهایی دارد که بار آن برای همه گروهها و اقشار اجتماعی یکسان نیست، گفت: برخی گروههای اجتماعی، توان تحمل تغییراتی که نیازمند هزینه است را ندارند و برخی گروهها هم از سیاستهایی که در شهر در پیش گرفته شده بهرهمندی بیشتری داشتهاند.
وی افزود: باید کسانی که در رشد شهری در دههای اخیر بهرهمندی بیشتری داشتهاند سهم بیشتری در این تغییر را برعهده بگیرند.
کسانی که برخوردارترند باید در تأمین هزینههای شهری سهم بیشتری برعهده گیرند
شهردار تهران با بیان اینکه کسانی که در ساختمانهای بلندمرتبهشان بار ترافیکی در شهر ایجاد میکنند و کسانی که با اتومبیلهای خود نوعی تجمل را برای زندگی شهری تحمیل میکنند، باید در تأمین این هزینهها مشارکت بیشتری داشته باشند، گفت: نتایج نظرسنجیهای اخیر نشان میدهد که این باور در بخش مهمی از جمعیت شهری، عمومیت یافته است که کسانی که برخوردارترند باید در تأمین هزینههای شهری سهم بیشتری برعهده گیرند.
به گزارش ایسنا، نجفی پس از ایراد سخنان کوتاه خود قرار است تا به سوالات 200 خبرنگار حاضر در جلسه پاسخ دهد.
واکنش نجفی به شائبه ممنوعالتصویر شدنش
نجفی در ادامه نشست خبری خود در پاسخ به سوالات خبرنگاران درخصوص شائبه ممنوعالتصویر شدنش به ایسنا تصریح کرد: در روز پنجشنبه نشستی با فرماندهان نیروهای انتظامی داشته و حتی مصاحبهای با شبکههای تلویزیونی انجام دادم اما این مصاحبه پخش نشد و با وجود این مساله شایعه ممنوعالتصویریام را شنیدم.
شهردار تهران با بیان اینکه روز گذشته میخواستم از آقای علی عسگری بپرسم که اگر ممنوعالتصویر هستم فکری کنم، گفت: من هم درخصوص ممنوعالتصویریام شنیدهام اما دقیقا نمیدانم این اتفاق افتاده است یا خیر؟
شهردار تهران در پاسخ به سوال یکی از خبرنگاران در خصوص راهکارهای مدیریت جدید شهری تهران برای حل معضل ترافیک، گفت: یکی از مشکلات شهر تهران بی تردید معضل ترافیک است که در تمامی نظرسنجیها نیز به عنوان اولین و یا دومین مشکل شهروندان تهرانی مطرح می شود و این معضل را میتوان در چهار راهکار اصلی مورد بررسی قرار داد.
وی افزود: توسعه حمل و نقل عمومی به صورت شبکهای باید در شهر تهران انجام شود، چرا که در حال حاضر برخی از شهروندان که میخواهند از شبکه حمل و نقل عمومی استفاده کنند به دلیل عدم وجود شبکهای در حمل و نقل عمومی این شهر عملا نمیتوانند از این سیستم بهرهمند شوند.
وی کاستن از سفرهای کاری درون شهری را یکی دیگر از راهکارهای کاهش ترافیک کلانشهر تهران خواند و افزود: هوشمندسازی سیستمها باید انجام شود که بخشی از آن در درون شهرداری تهران باید محقق شود که شهروندان در رابطه با کارهایی که در درون شهرداری تهران دارند بتوانند بدون داشتن سفرهای درون شهری و از طریق هوشمندسازی سیستمها امورات خود را انجام دهند و بخش دیگر نیز باید در مجموعه دولت و از طریق پیگیری دولت الکترونیک محقق شود که در سالهای اخیر این کار انجام شده و برنامهای نیز برای ادامه این روند ارائه شده است تا سفرهای کاری را در درون شهر کاهش دهیم.
وی ادامه داد: مسئله دیگر مقداری گرانتر کردن استفاده از خودروهای شخصی در تهران و بسیاری از کلانشهرها است. امروز بسیاری از کلانشهرها شهروندانشان برای استفاده از بزرگراهها باید هزینههایی را بپردازند، اما در تهران این مورد پیش بینی نشده لذا باید در این خصوص چارهای اندیشیده شود. ما نیز در این راستا طرحی داریم که امیدواریم شورا و مجلس از آن حمایت کنند تا افرادی که در ساعات پیک ترافیک از خودروی شخصی استفاده میکنند هزینهای را نسبت به آنچه که به شهر از آلودگی هوا و ... تحمیل میکنند پرداخت کنند.
وی تاکید کرد: البته باید نگاه علمی نیز به شهر تهران داشته باشیم، چه بسا که با برخی تغییرات و اصلاحات هندسی میتوان تا میزان زیادی در ساعات پیک، ترافیک را کاهش داد. در این مورد نیز با پلیس راهور و دانشگاهها برای بهره گیری از ظرفیت آنان در حال انجام برنامه ریزی هستیم.
شهردار تهران در ادامه در پاسخ به سوال مطرح شده درباره موضوع بافت فرسوده در کلانشهر تهران، گفت: یکی از بزرگترین مشکلات در شهر تهران و برخی دیگر از کلانشهرهای کشور بافت فرسوده است. سیاستهایی که در این مورد توسط دولت و شهرداری ظرف سالهای گذشته دنبال شده است. هیچ یک به طور کامل موفق نبودهاند لذا هنوز با مشکلاتی در این حوزه مواجه هستیم. علاوه بر اینکه به لحاظ کمیتی هم نتوانستیم اهداف پیش بینی شده را محقق کنیم.
طرح جدید شهرداری و وزارت راه برای حل معضل بافتهای فرسوده پایتخت
وی افزود: طرح جدیدی با کمک وزارت راه و شهرسازی در حال تهیه داریم و امیدواریم تا آخر همین هفته بتوانیم آن را تکمیل کنیم. این مورد توسط رئیس جمهور از شهردار تهران و وزیر راه و شهرسازی درخواست شده، لذا امیدواریم این طرح تکمیل و به ریاست جمهوری ارسال شود. اساس این طرح استفاده از توانایی بخش خصوصی در نوسازی بافت فرسوده است
.
وی ادامه داد: بخشی از این کار را با ساماندهی بخش خصوصی انجام خواهیم داد که از محل ارزش افزوده برای بخش خصوصی و با ایجاد حالت غلتان برای این بخش میتوانیم در این حوزه گامهای موثری برداریم که قطعا جزئیات این طرح به محض ارائه به رئیس جمهور اعلام خواهد شد.
وی ادامه داد: البته باید به این نکته توجه داشته باشیم که جنبههای اجتماعی و فرهنگی بافت فرسوده نیز باید مد نظر قرار گیرد. بافت فرسوده همزمان یکی از داراییهای اجتماعی و معنوی شهر تهران نیز محسوب میشود. لذا سیاست ما این نیست که هر جا که بافت فرسوده قرار دارد آن را بکوبیم و ساختمانهای جدید احداث کنیم. قطعا میتوانیم بخشی از بافت فرسوده را احیاء و از آن استفاده کنیم. برای مثال در مقابل ایده احداث نمایشگاه شهر آفتاب کیلومترها دورتر از شهر تهران میتوان نمایشگاه دائمی برای مثال در حوزه کتاب در بافت فرسوده احداث کرد که قطعا این ایده مردمیتر و فرهنگیتر خواهد بود. باید به ایدههای فرهنگی به عنوان احیای این بافت با توجه به اینکه بافت فرسوده سرمایههای معنوی تهران محسوب میشوند توجه ویژه داشته باشیم.
تعیین تکلیف مجلات گروه همشهری و احتمال تعطیلی آنها
شهردار تهران در پاسخ به سوال دیگری در خصوص تعیین تکلیف مجلات گروه همشهری و یا احیانا تعطیلی برخی از آنها گفت: گروه مجلات همشهری به اذعان بخش زیادی از فعالان رسانههای مکتوب برخی از مجلاتش شرایط غیررقابتی را ایجاد کرده بودند و به بخش خصوصی فعال در این حوزه نیز خسارتهای بسیاری را وارد کرده بودند.
وی افزود: بر اساس گزارش مدیریت جدید گروه همشهری تعدادی از مجلات این گروه زیر 20 درصد مصرف میشوند و در حقیقت 80 درصد آنها برگشت میخورد و در مقابل یارانه بسیاری برای آنها توسط شهرداری پرداخت میشود. قطعا اگر از شهروندان تهرانی پرسیده شود که عوارض آنها جمع آوری و برای مجلاتی که نمونه آنها در بخش خصوصی وجود دارد پرداخت شود، فکر نمیکنم موافق باشند.
وی تاکید کرد: قطعا ما برای اینکه نگاه انسانی به همکاران خود در این مجموعه داشته باشیم تنها چهار عنوان از مجلات این مجموعه که بالای 80 درصد برگشتی داشتهاند تعطیل خواهیم کرد. هر چند که من موافق تعطیلی تعداد بیشتری از مجلات بودم اما در حال حاضر مدیریت جدید این مجموعه با من موافق نیستند. بی تردید موافق نیستیم که همکاران ما بیکار شوند اما قطعا راضی هم نیستیم که این سوبسید به این مجلات داده شود.
شهردار تهران در بخش دیگری از این نشست خبری در پاسخ به سوالی در خصوص انتصابات انجام گرفته در مجموعه شهرداری تهران و برخی اظهار نظرها در خصوص انتصاب افرادی که به عنوان احمدی نژادی و قالیبافی خطاب میشوند، گفت: میخواهم از برخی رسانهها که از نظر سیاسی هم شاید با ما اختلاف داشته باشند گله کنم. امروز همه کسانی که با شهرداری تهران ارتباط داشتند اظهار میکنند که دو اقدام اخیر ما برای مبارزه با فساد و آن هم مبارزه ریشهای با فساد در شهرداری تهران که ظرف روزهای اخیر انجام شده است مفید بوده، در حالیکه برخی از این رسانهها هیچ اشارهای به این موضوعات نداشتهاند.
وی افزود: من تا کنون شش معاون در شهرداری تهران تغییر دادهام که احتمالا امروز نیز یک معاون دیگر تغییر خواهد کرد به این ترتیب هفت معاون در شهرداری تهران تغییر کرده است. چهار نفر از این افراد به اصلاح طلبی معروف هستند و سه نفر دیگر معتدل متمایل به اصلاح طلبان هستند.
منبع: عصر ایران
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.asriran.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «عصر ایران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۵۰۷۴۸۱۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
روایت مرحوم آیتالله نجفی تهرانی از زندگی اش
پایگاه خبری جماران: مرحوم آیت الله ضیاءالدین نجفی تهرانی موسس و مدیر حوزه علمیه نبی اکرم (ص)، از دوستان مرحوم حجتالاسلام والمسلمین حاج سید احمد خمینی، محقق و مؤلف بیش از ۵۰ اثر ارزشمند فقهی، اصولی، امام شناسی، عقائد، تربیتی و اخلاقی و استاد با سابقه حوزه و دانشگاه بودند که هفته گذشته دارفانی را وداع گفت.
پایگاه خبری جماران ضمن تسلیت به حوزههای علمیه، بیت شریف و شاگردان و ارادتمندان ایشان، گفتوگویی منتشر نشده از آن مرحوم را منتشر می کند:
لطفا در ابتدا بفرمایید که چرا حضرتعالی طلبگی و روحانیت را انتخاب کردید؟
من دارای سابقه روحانیت خانوادگی هستم. با پدرم به بعضی از مجالس میرفتم. لذا علاقه شدیدی به طلبگی و روحانیت پیدا کردم. گذشته از اینکه من درس کلاسیک را دیدم و خانواده ما یعنی داییها، عمهها و خالههای من فرزندان متجدد داشتند و علاقهمند بودند که من هم به دانشگاه بروم و حتی مخالفت میکردند از اینکه من روحانی شوم، اما من علیرغم مخالفت بستگان، با تشویق پدر و مادرم اظهار علاقه کردم تا در کسوت مقدس روحانیت دربیایم. خداوند والدین من را رحمت کند؛ مادرم بسیار به گردن ما حق دارد و خیلی برای ما زحمت کشید، مخصوصاً در زمینه تحصیلات.
تاریخ تولد حضرتعالی چه زمان است؟
تاریخ تولد من ۲۵ فروردین سال ۱۳۲۵ است. زمانی که آسید ابوالحسن فوت کرده بود و آیتالله بروجردی به قم تشریف آورده بودند.
درباره تحصیلاتتان بگویید.
من ۴ ساله بودم که پدرم به من قرآن یاد داد. ایشان در کنار قرآن، رساله عملیه «انیس المقلدین» مرحوم آیتالله العظمی بروجردی را به من آموزش داد. اولین رسالهای که در قم از آیتالله بروجردی چاپ شد، رساله انیس المقلدین بود. انیس المقلدین یک رساله کوچک با خطوط سنگی بود و چاپی نبود. پدرم بعد از این کتاب، گلستان سعدی را به من داد و من بسیاری از اشعار سعدی و خطبه کتاب گلستان را حفظ هستم. خطبه گلستان این است: هر نفسی که بر میآید ممد حیات است و چون فرو میرود مفرح ذات است پس در هر نفسی دو نعمت موجود است و بر هر نعمتی شکری واجب. «اعملو آل داوود شکراً و قلیل من عبادی الشکور»
بنده همان به که ز تقصیر خویش/ عذر به درگاه خدای آورد
ورنه سزاوار خداوندیش/ کس نتواند که به جای آورد
کتاب سعدی را از چهار تا هفت سالگی خواندم.
من در دوران کودکی به مکتبخانه هم رفتهام. مکتبخانه زندان داشت و هر کس که شلوغ میکرد را آنجا حبس میکردند. استاد یک تَرْکهی بزرگی داشت، شاگردان را با آن میترساند و ما باید سکوت میکردیم. وقتی پنجشنبه و جمعه میشد به سر زبان ما یک مُهر میزد، ما کوچک بودیم و متوجه نبودیم، میگفت: این مهر تا شنبه هست، اگر در خانه بازیگوشی کنید و پدر و مادرتان را اذیت کنید، این مهر پاک میشود و من شما را در زندان مکتبخانه حبس میکنم. یک بار من مقداری بازیگوشی کرده بودیم و مادر من به استاد شکایت کرده بود. صبح که به مکتبخانه رفتم، استاد تَرْکه را به سر من زد و گفت بدو برو زندان! آنجا فرش یا چیز دیگری نبود فقط خاک و محل رفت و آمد و موش بود. من هم بچه ۷ ساله بودم و نزدیک بود قلبم از ترس بایستد. زندانِ مکتبخانه تاریک بود و هیچ چراغی نداشت. من را داخل زندان فرستادند. خیلی خاطرهانگیز است؛ من در گوشهای کز کردم، نشستم و میدیدم که موشها میرفتند و میآمدند. من یک ساعتی آنجا بودم. بعد از یک ساعت من را بیرون آوردند و گفتند: دیگر در خانه شیطنت نکن!
منظور اینکه ما مکتبخانه را هم دیدیم، بعد هم به مدرسه رفتیم. ریاضی من خیلی خوب بود و به دقت مسائل ریاضی را حل میکردم. سابق مسئله میدادند و میگفتند مسالهها را حل کنید. از ۷ سالگی تا ۱۴ سالگی در کنار دروس مدرسه، جامع المقدمات را به مرور زمان میخواندم. «اول العلم معرفة الجبار و آخر العلم تفویض الامر الیه». آن زمان که جامع المقدمات میخواندم استاد میگفت که درس را باید حفظ کنید و تحویل دهید، ما هم حفظ میکردیم. من در سن ۱۴ سالگی رسماً وارد حوزه شدم و دروس حاشیه، سیوطی، مغنی و مطول را خواندم. من آن زمان بسیاری از اشعار مطول را حفظ میکردم.
منزل ما نزدیک مدرسه حاج ابوالفتح تهران بود و آقای لنگرودی مدرسه را اداره میکردند. یک سال در مدرسه حاج ابوالفتح درس خواندم اما دیدم که مقداری شلوغ است لذا به مدرسه مروی رفتم. زمانی که در مدرسه حاج ابوالفتح تهران بودم آقای فلسفی هم آنجا میآمد و تدریس میکرد. آقای فلسفی از نجف آمده بود، در مسجد لرزاده نماز میخواند و اینجا هم تدریس میکرد به همین دلیل بسیاری از آقایان میآمدند و درس کفایه را از محضر ایشان استفاده میکردند.
خلاصه، ما به مدرسه مروی رفتیم. میرزا احمد آشتیانی بزرگ مسئول مدرسه مروی بود و مجری ایشان پسرشان آمیرزا باقر آشتیانی بود؛ هر دو بزرگ بودند. آن زمان در مدرسه مروی بسیاری از بزرگان تدریس میکردند، آقا رضی شیرازی که منظومه حاجی را تدریس میکرد و آقای مطهری اسفار را تدریس میکرد. لذا بخشی از آشنایی من با آقای مطهری از مدرسه مروی است و بخش دیگر به حسینیه ارشاد مربوط میشود که پایگاه ایشان بود.
مرحوم آیتالله بروجردی، آیتالله شیخ عبدالرزاق قاینی را مثل مرحوم آقای بروجردی به تهران فرستاده بود. ایشان آقای احمد خوانساری را به بازار تهران فرستاد و آقای قاینی را به مسجد مهدیه فرستاده بود که امکاناتی مثل درمانگاه و دارالایتام مهدیه داشت. من لمعتین را نزد آیتالله شیخ عبدالرزاق قاینی خواندم و استاد دیگر من آقای آسید هاشم حسینی تهرانی بود که همدوره و از یاران وی بود. مسائل مدرسه فیضیه که پیش آمد و نواب را شهید کردند، آسید هاشم حسینی تهرانی خودش را جدا کرد و مشغول به تدریس بود. من بخشی از لمعتین را از محضر ایشان استفاده کردم.
چه زمان برای تحصیل به قم تشریف بردید و اساتید شما چه کسانی بودند؟
من دهه ۴۰ برای تحصیل رسائل و مکاسب به قم رفتم. البته سال ۳۶ یا ۳۵ بود که به قم رفتم که آقای بروجردی زنده بودند. آقای(امام خمینی) خمینی هم جزء اساتید بزرگ قم بودند. من بسیار علاقه مند بودم در قم بمانم اما نوجوان بودم و مشکلاتی داشتم، لذا نتوانستم بمانم. من همۀ رسائل را نزد شیخ مصطفی اعتمادی خواندم. قوانین را نزد حاج آقا محسن دوزدوزانی خواندم که بعدها آیتالله العظمی شد.
کتاب بیع مکاسب را نزد آقای فاضل لنکرانی تلمذ کردم. ایشان آن زمان درس خارج نمیگفت بلکه سطح تدریس میکرد؛ مکاسب را در زیر گنبد مسجد اعظم میگفت و کفایه را در صحن بزرگ داخل حجرهها تدریس میکرد. خیلیها به درس آقای فاضل میآمدند و ما هم جزء مستشکلین درس ایشان بودیم؛ سید احمد خمینی، سید محمد خاتمی و بزرگان دیگر در درس آقای فاضل لنکرانی شرکت میکردند که بعدها از بزرگان و رجال شهرها و شهرستانها شدند. من جزء مستشکلین درس آقای فاضل لنکرانی بودم، ایشان خیلی به من علاقه داشت و من هم خیلی به ایشان علاقه داشتم. کفایه را نزد آقای سید محمدباقر طباطبایی بروجردی خواندم و مراجع فعلی مثل آقایان مکارم، سبحانی و نوری همدانی کفایه را پیش ایشان خواندهاند.
آقای سید محمدباقر طباطبایی به من گفت که من کفایه را ۲۷ دوره در مسجد امام تدریس کردم و سه دوره آخر را در منزل خودم تدریس کردم. من دوره بیست و هشتم را در منزل از محضر ایشان استفاده کردم. ایشان کفایه را دو دوره هم تدریس کرد و دیگر ادامه نداد. آقای سید محمدباقر طباطبایی به من دستخط داد و تجلیل کرد، و از ایشان اجازه روایی دارم.
در ادامه در درس خارج آقایان گلپایگانی، اراکی و آمیرزا هاشم آملی رفتم. من یک دوره هفت ساله در درس اصول آمیرزا هاشم آملی شرکت کردم و همزمان ۷ سال در درس خارج فقه آقای گلپایگانی حضور داشتم. همچنین ۶ سال دوره طهارت را در درس یکی از مراجع بزرگ آن زمان شرکت کردم. درس آقایان اراکی و مرعشی نجفی را به صورت مقطعی رفتم تا ببینم وضعیت تدریسی این بزرگان چگونه است. آقای نجفی بسیار عالی درس میگفت. آقای اراکی سکته کرده بود و به زحمت حرف میزد. من ۱۵ سالی که در قم حضور داشتم با همه آقایان مراجع، اساتید و بزرگان آشنا بودم.
در قم تدریس هم میکردید؟
بله، در مسجد اعظم درس عمومی داشتم. ساعت ۱۱ صبح تعداد زیادی از طلاب بعد از درس آقایان مراجع میآمدند و در درس من شرکت میکردند. همچنین عصرها در فیضیه مباحثه درس اصول داشتم، تا دورانی که به تهران آمدیم.
درباره علت اینکه از قم جدا شدید و به تهران آمدید بفرمایید.
ما در دوران انقلاب به تهران آمدیم و از قم جدا شدیم. جدا شدن از قم خیلی برای من مشکل بود. علت جدا شدن من این بود که جمعی از تهران آمده بودند و طومار بزرگی نوشته بودند که من را به تهران ببرند. آقای گلپایگانی من را خواست و سه جلسه با من صحبت کرد و فرمود که ما دوست دارم شما به تهران بروید. آقای گلپایگانی من را متقاعد کرد و نوشتهای به ما داد که «ایشان در حوزه علمیه قم زمان طولانی تحصیلات داشتند و به مراتب عالیه از کمال نائل شدند.» همچنین ایشان به من اجازهای دادند و نامهای به تهرانیها نوشتند. ما با اساتید خودمان خداحافظی کردیم. آقای صدر مرقومهای نوشتند و از ایشان خداحافظی کردیم. آقای شیخ علیپناه اشتهاردی استاد ما بود از ایشان هم خداحافظی کردیم. همچنین آقای نجفی مرعشی، خلاصه من از خداحافظی با آقایان خاطرات زیادی دارم.
در تهران چه فعالیتهایی داشتید؟
در تهران مسجد جامع نبی اکرم (ص) را تجدید بنا کردیم. این مسجد کوچک بود، حیاتی داشت اما امروزه مسجد معظمی در شرق تهران است. همان مهندسی که مسجد الغدیر تهران را در خیابان میرداماد ساخت، این مسجد را بنا کرد. زمین حوزه علمیه نبی اکرم(ص) را من خریدم و ساختمان آن را ساختم. در دورهی بیش از ۳۰ سال که حوزه علمیه فعال است، حدود ۵۰۰ نفر طلبه تربیت کردم که برخی از آنها جزء اساتید حوزه و دانشگاه در شهرهای مختلف هستند.
ما مسجد، حوزه علمیه و مردم را اداره کردیم. در دوران دفاع مقدس شاید ۱۰۰ کامیون و تریلی، اجناس مختلفی به جبههها فرستادم. در رابطه با وجوهات با امام تماس داشتیم و الان با مقام معظم رهبری و مراجع معظم قم تماس داریم. آقایان و مراجع قم به ما اظهار لطف دارند و مرتب در تماس هستیم.
من شاید هزار جوان دانشگاهی را در پایگاه مسجد تربیت کردم که امروزه در مصادر امور خدمت میکنند.
ما به انقلاب، حوزه علمیه و آقایان احترام میکنیم. ما در شرق تهران به صورت خاص و در کل تهران به صورت عام مورد توجه هستیم. مرکز امور مساجد برای ما همایشی برگزار کرد که بسیاری از بزرگان قم تشریف آوردند و بسیاری از آقایان مثل آیتالله علوی بروجردی، آقای محقق داماد، آقای جواد فاضل لنکرانی و آقا جواد گلپایگانی پیام فرستادند. از تهران آقایان یحیی عابدی و جلالی خمینی پیام فرستادند. پیامهای بزرگان و نوشتههای مراجع را در کتابی منتشر شد که اجازه آقای گلپایگانی در آن آمده است. آقای میرزا هاشم آملی به من اجازه اجتهاد داد که بعد از فوت ایشان، دو تن از مراجع قم آقایان فاضل لنکرانی و مکارم شیرازی آن را تایید کردند. همچنین آقای گلپایگانی و پدرم برای من اجازه اجتهاد مرقوم فرمودند. من اجازه اجتهاد و اجازه امور روایی متعددی دارم و الان در تهران مرکز امور اجازه روایی هستم. از شهرستانها از طریق اینترنت به من مراجعه میکنند و از من اجازه امور روایی میخواهند و من اجازه امور روایی به آنها میدهم.
وضعیت من در تهران، تعامل با مردم و انقلاب، هر کدام فصلی دارد.
درباره تألیفاتتان بگویید.
در اصول، فقه، اعتقادات، تاریخ، زندگی ائمه(ع) و نظرات خاصی که در فقه دارم، هر کدام رساله شده و حدود ۲۵ جلد کتاب و رساله دارم. آثار من در همایشی که برگزار شد به صورت رنگی منتشر شد و حاوی کتابها، خدمات و اجازات من است. همچنین ارتباطاتی که با آقایان و بزرگان داشتم مثل علامه طباطبایی که مقداری از محضرشان استفاده کردیم یا آقایان رفیعی قزوینی، میلانی، علامه سمنانی، علامه شوشتری، علامه بهبهانی و بزرگان دیگر در این آثار آمده است.
من هنوز کتابهایی را در دست تالیف دارم که برای چاپ آماده میکنم. الان دو جلد کتاب زیر چاپ داریم که عنوان یکی از آنها «عشق دیدار» درباره امام زمان(عج) است. این اثر تلخیص بعضی از کتابها است که آقای خطاط مقداری به ما کمک کردند.
قضیه هدیه کتابهای خود را به کتابخانه مسجد اعظم تشریح کنید.
من از کودکی به کتاب بسیار علاقهمند بودم و از اول عمر کتابهای فراوانی تهیه کردم. مرحوم والد ما ۵۰۰ جلد کتابهای رحلی و خطی آقایان نجف را دارا بود. پنج هزار و پانصد جلد تعداد کتابهای کتابخانه شخصی من بود که جمعاً حدود ۶۰۰۰ جلد کتاب شد و آنها را به کتابخانه مسجد اعظم هدیه دادم. من با کتابخانه مسجد اعظم آشنا بودم و به آنجا میرفتم و مطالعه میکردم. در کتابخانه مسجد اعظم دو فرش بود که قائم مقامالملک برای آقای بروجردی فرستاده بود. در زمان حیات آقای بروجردی در افتتاح کتابخانه، آن دو فرش گرانقیمت و ارزشمند را قائم مقام الملک از فرشهای شخصی خود برای آقا فرستاد که تا انتهای کتابخانه میرسید. ما با کتابخانه مسجد اعظم ارتباط داشتیم، لذا گفتیم که بهترین جا آنجاست؛ هم کتابخانه آیتالله بروجردی است و هم مسجد اعظم است و آقای علوی را دوست داریم. آقایان تهران مثل آقای خطاط، آقای روحانی و دیگران برای بستهبندی و ارسال کتابها بسیار کمک کردند. مسئولان و عوامل کتابخانه هم خیلی به ما کمک کردند. خود آقای علوی عنایت زیادی فرمودند. عوامل کتابخانه هم آقایان مثل آقایان دیگر خیلی کمک کردند.
از جمله کتابهایی که اهدا شد، ۶۰ کتاب خطی بود. بعضی از کتابها ریاضی قدیم بود. یک قرآن خطی وجود داشت که ۴۰۰ سال قدمت دارد. البته چند صفحه اول آن خراب شده که باید بازسازی شود. من به قم کتابهای زیادی فرستادم. حدود ۳۰۰ جلد کتاب از کتابهای پدر مرحوم آقای فلسفی در اختیار من بود که برای کتابخانه آقای نجفی مرعشی ارسال کردم. دکتر محمود، آقازاده آقای نجفی مرعشی برای من نامه نوشت و اظهار تشکر کرد. یک مقدار کتاب ضالّه متعلق به بهاییها را به کتابخانه آقای سیستانی اهدا کردم که آقای شهرستانی مسئول آن است. از جمله یک قرآن خطی خوشخط با ترجمه بود که حدود ۱۵۰ سال قدمت داشت را به آقای شهرستانی دادم. آقای شهرستانی صفحه اول آن را باز کرد و گفت این قرآن ۱۵۰ سال قدمت دارد و تاریخ آن فلان زمان است.
ما برنامه داشتیم که کتابخانه آقای بروجردی و کتابخانه آقای گلپایگانی تغذیه شوند و کتابهای ما یک جا مستقر نشود. بخش از کتابها هم برای کتابخانه خوانسار فرستاده شد. البته از کتابخانه آیتالله بروجردی و کتابخانه آیتالله گلپایگانی، کتابهایی که لازم نداشتند را برای خوانسار ارسال کردند. الان هم دست من خالی نیست و موسسه من کتابخانه بزرگی حدود ۲۰۰۰ جلد کتاب دارد.