Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «فردا»
2024-05-02@02:35:57 GMT

آقای بازیگر: قربانی شایعات شدم! +عکس

تاریخ انتشار: ۱ آبان ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۵۱۹۷۸۳۱

آقای بازیگر: قربانی شایعات شدم! +عکس

بازیگر سینما گفت: من قربانی شایعات شدم. شایعات فراوانی برای من به‌وجود آوردند که باعث شد نگاه برخی از دوستانم که با آنها کار کرده بودم را هم تحت‌الشعاع قرار گیرد. همین عوامل باعث شد ناخواسته از کار دور شدم.

خبرگزاری میزان: بسیاری از بازیگران سینما در برهه‌ای از زمان با حضور در آثار متنوع و پر تعداد بر سر زبان‌ها افتاده اند و تاریخ ثابت کرده به همان اندازه می‌توانند به یکباره از این عرصه دور شوند.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!



فرهاد مهادیان از جمله بازیگرانی است که در دهه هفتاد فعالیت‌های پرتعدادی را در سینما تجربه کرد اما به یکباره به طور کامل از عرصه بازیگری فاصله گرفت.

فرهاد مهادیان ۲۸ اردیبهشت ماه ۱۳۵۳ در تهران به دنیا آمد. تحصیلات خود را در رشته مهندسی معدن ادامه داد و موفق به اخذ مدرک لیسانس از دانشگاه آزاد اسلامی شد.

او فعالیت هنری خود را با فیلم "آژانس شیشه‌ای" آغاز کرد و فیلم‌هایی مانند منفی هجده، راز شب بارانی، مردی از جنس بلور را بازی کرد.




پس از آژانس شیشه‌ای به عرصه بازیگری تلویزیون نیز راه یافت. مجموعه های "همسفر"، "دختران"، "راز شیوا"، "کلانتر" و "نقش بر آب" عمده فعالیت های تلویزیونی مهادیان را تشکیل می‌دهد.

وی همچنین چند سالی به کار خوانندگی پرداخت و آلبوم‌هایی نیز مانند "مصلوب عشق" روانه بازار کرده است. شاید یکی از دلایل دوری مهادیان از بازیگری را بتوان علاقه او به عرصه موسیقی دانست زیرا پس از انتشار اولین آلبومش به سرعت از بازیگری فاصله گرفت.

به همین بهانه، خبرنگار  سراغ این بازیگر کم کار روزهای حال حاضر سینما رفته و با وی درباره عمده فعالیت‌های اش به گفت‌وگو نشسته است.

فرهاد مهادیان این روزها مشغول چه کاری است؟ آیا بازیگری را کاملاً کنار گذاشته اید؟

نه به هیچ وجه بازیگری را کنار نگذاشته‌ام. کم کار هستم اما اگر کار خوبی باشد بازی می‌کنم و در همین راستا به‌تازگی بازی در سریالی به نام "نگهبان زمین" را به پایان رسانده‌ام که برای شبکه سوم سیما آماده شده و فکر می‌کنم که به‌زودی پخش خواهد شد.

کمی درباره "نگهبان زمین" بگویید. داستان این سریال چیست؟

این سریال به کارگردانی "علی رامشه" درباره قصه زندگی یک محیط‌‌ بان جوان است. این محیط‌ بان علاوه بر دغدغه‌های کاری و سختی‌های پیش روی شغل محیط بانی با اتفاقی عاطفی روبرو می‌شود و همین اتفاق درام داستان را به وجود می‌آورد.



به جز نگهبان زمین در اثر دیگری هم حضور دارید؟

فعلاً بعد از این سریال پیشنهاد جدیدی به من نشده است و می‌شود گفت که در عرصه بازیگری بیکار هستم.

دلیل این کم‌کاری زیاد شما طی سالیان اخیر چه عاملی بوده است؟

کم کاری من در بازیگری به فعالیت موسیقیایی من بر می‌گردد. از زمانی‌که آلبوم‌های موسیقی خود را راهی بازار کردم و توانستم به موفقیت‌هایی در زمینه موسیقی دست پیدا کنم متعاقباً در عرصه بازیگری برخورد‌های خوبی با من نشد.

این روزها بسیاری از بازیگران خواننده هم هستند اما کنار گذاشته نمی‌شوند. چه چیزی باعث بروز این اتفاق برای شما بود؟

دوستان در آن زمان حضور من در موسیقی را برنمی‌تابیدند و فعالیت من به‌ عنوان بازیگر و خواننده برای آن‌ها قابل‌قبول نبود. همین شد که مشکلات فراوانی را در عرصه بازیگری برای من به‌وجود آوردند تا جایی که کاملاً کنار گذاشته شدم.

مشکل خواننده شدن بود یا شخص شما؟

در حال حاضر اگر بازیگری خواننده شود آن‌چنان برخورد منفی با وی نمی‌شود، اما نمی‌دانم چرا همه با من برخورد بدی کردند و به نوعی دود این قضیه به چشم من رفت و بعد از آن همه به راحتی از بازیگری به موسیقی روی آوردند.

خواننده شدن باعث شد پیشنهاد بازی نداشته باشید؟

من قربانی شایعات شدم. شایعات فراوانی برای من به‌وجود آوردند و همین شایعات نگاه برخی از دوستان که با آنها کار کرده بودم را هم تحت‌الشعاع قرار داد. همین عوامل باعث شد ناخواسته از کار دور شدم.

چرا بعد از دور شدن از شایعات دوباره بازنگشتید؟ هیچ پیشنهادی وجود نداشت؟

در آن سال‌ها فاصله زیادی بین آخرین بازی من ایجاد شد. وقتی بازیگری به مدت طولانی از بازیگری فاصله بگیرد بازگشت او بسیار سخت می‌شود. من فراموش شده بودم و باید چند برابر تلاش می‌کردم تا یادشان بیاید که روزی بازیگر بوده‌ام.

اما شنیدیم که سال گذشته در فیلمی تازه بازی کردید.

بله. سال گذشته و پس از سال‌ها دوری در فیلم "ناکوک" به کارگردانی "امیر پورکیان" به ایفای نقش پرداختم که آن هم هنوز در این چرخه نامعلوم اکران سرگردان شده و اطلاعی از زمان اکران آن ندارم.

بازی در ناکوک آن هم بعد از سالها دوری سخت نبود؟

اتفاقاً در فیلم ناکوک نقش بسیار خوبی داشتم و تلاش خود را به حضور دوباره در سینما انجام دادم. اما این‌بار هم شانس با من یار نبود و همه چیز دست به دست هم داده تا من از سینما دور باشم.

در حال حاضر اوضاع به چه صورت است؟ هنوز هم به این کم کاری ادامه می‌دهید؟

همچنان پیشنهادات زیادی برای بازی دارم، اما دوری از بازیگری باعث شد کمی ریزبینانه‌تر به این عرصه فکر کنم. آثار سینمایی این روز‌ها اکثراً به سمت طنز و کمدی رفته که کلاً برای بازی من مناسب نیستند و ترجیح می‌دهم در آن‌ها به ایفای نقش نپردازم. من بازی در این‌چنین کمدی‌هایی را نه بلدم و نه دوست دارم که تجربه کنم.

پس چگونه می‌خواهید به سینما بازگردید وقتی نمی‌خواهید در چنین آثاری بازی کنید؟

همواره امیدوارم ژانر‌های جدیدی به سینمای ایران اضافه شود. متأسفانه این روز‌ها ژانر در سینمای ایران کمرنگ شده و اکثر آثار یا کمدی و درام عاشقانه هستند، در صورتی‌که ژانر‌های اکشن، پلیسی و وحشت بسیار پرمخاطب هستند.

مشکل متن و هزینه‌های ساخت سینمای اکشن زیاد است. شاید همین باعث شده کسی سراغ این ژانر نرود. نظر شما چیست؟

شاید ساخت آثار اکشن و پلیسی هزینه‌بردار باشد، اما بالاخره سینمای ما باید یک روز به این نوع از سینما برود. مخاطب سینما به تنوع نیاز دارد. با روند فعلی شک نکنید که مخاطبان خود را از دست خواهیم داد.

دلیل اصلی افت مخاطب از نظر شما چیست؟

این روز‌ها تولیدات بالا رفته است و در کنار این قضیه بلیت سینما هم افزایش قیمت داشته، اما ما هر روز با افت تعداد مخاطب روبرو هستیم. یکی از بزرگترین دلایل این افت مخاطب عدم تنوع در آثار است.

یعنی تنها راه نجات سینما افزایش نوع ژانر است؟

وقتی ما بتوانیم در ژانر‌های مختلف فیلم خوب ارائه کنیم مخاطب امکان انتخاب پیدا خواهد کرد و مجبور نیست میان چند فیلم تکراری اجباراً یکی را ببیند. همین امر یعنی تنوع در آثار مخاطبان از هر طیف را به سینما خواهد کشاند. یکی از حوزه‌هایی که کاملاً مغفول مانده سینمای کودک است. اگر سینمای کودک توسعه پیدا کند به راحتی بسیاری از خانواده ها به سینما خواهند آمد.

سینمای کمدی سینمای پرفروش این روزها است. سینمای کمدی این روزها را دوست دارید؟

شاید اگر در روز سه فیلم در سه ژانر اکران شود تماشاگر هر سه فیلم را ببیند. سینمای امروز تمام انرژی خود را برای تولید آثار کمدی گذاشته است. برخی از این آثار بد نیستند، اما عمده آن‌ها هیچ ارزش معنوی ندارند.

پس به نظر شما عدم تنوع در آثار سینمایی تنها دلیل افت در تعداد مخاطبین است؟

متأسفانه اتفاق ناراحت‌کننده‌تر از عدم تنوع در ژانر عدم تنوع بازیگر در آثار است. معمولاً برخی گروه‌های ثابت در سینما کار می‌کنند و اجازه ورود به هیچکس را نمی‌دهند. بالاخره تماشاگر کم‌کم از دیدن این آدم‌های تکراری خسته می‌شود. متأسفانه این گروه‌ها بازیگری در تمام حوزه‌های تصویر را در دست گرفته‌اند.

اما هنوز برخی آثار کمدی با بازیگران تکراری می فروشد. این عجیب نیست؟

این اتفاق مقعطی است. مردم صدایشان در خصوص سینما درآمده است. می‌گویند ما با فیلم‌ها و عوامل تکراری روبرو می‌شویم و از این وضع در سینما خسته شده‌ایم. این خیلی بد است که ما مخاطبان خود را رفته‌رفته از دست می‌دهیم.


چه کسی مسئول حل کردن این حجم از نابسامانی است؟

البته این اتفاق تماماً بر عهده هنرمندان نیست. مسئولین فرهنگی باید راهکار و چاره ویژه‌ای برای این گروه‌بازی در سینما پیدا کنند، تا مسئولین فرهنگی نخواهند مشکل حل نخواهد شد.

به نظر شما مشکلات انتخاب بازیگر از کجا شروع می‌شود؟

من متأسفم که بگویم وقتی تعداد فالوور‌های شبکه مجازی باعث انتخاب بازیگران می‌شود. چطور کارگردانان و تهیه‌کنندگان ما به این نوع از انتخاب رسیده‌اند؟ این معضل بزرگی شده و کم‌کم تبدیل به عرف شده است.

آیا تمام طرفداران مجازی یک بازیگر برای دیدن اثر او به سینما می‌آیند؟

ما باید به‌دنبال مخاطب واقعی سینما باشیم. نه اینکه به هر بهانه‌ای واقعی یا دروغ فالوور جمع کنیم تا با این معیار انتخاب غلظ به آثار دعوت شویم.

برخی از این فعالان مجازی خودشان گاهی حاشیه‌های دردناکی را می‌سازند. این نوع از انتخاب خطرناک نیست؟

این اتفاق دردناکی است که برخی حتی به عمد برای خودشان حاشیه درست می‌کنند تا بازدید شبکه مجازی‌شان بیشتر شود. اینها به هر بهانه‌ای شایعه می‌سازند و حتی آبروی خود را می‌برند تا فالوور بیشتر داشته باشند.

تا به حال با این نوع از انتخاب‌ها به صورت مستقیم برخورد داشته اید؟

من با کارگردانی برخورد داشته‌ام که بازیگر اول خود را به هیچ‌وجه قبول نداشته و وقتی پرسیده‌ام چرا وی را انتخاب کرده‌ای گفت فقط برای فروش در گیشه این کار را کردم وگرنه وی را به هیچ عنوان برای کارم نمی‌پسندم.

به نظر شما افزایش فالوور یک هنرمند در فضای مجازی چگونه امکان پذیر خواهد بود؟

برخی از هنرمندان در اینستاگرام خود کار‌های عجیب و غریب می‌کنند تا وسایل تفریح را فراهم کنند، چون می‌دانند هرچه لودگی و حماقت بیشتر باشد بقیه بیشتر خندیده و مخاطبانشان افزایش پیدا می‌کند.

برای این روند اشتباه چه آینده ای پیش بینی می‌کنید؟

بدون شک محکوم به شکست است. سینما نشان داده شده که برخی اتفاقات به‌صورت تب رشد کرده و سریعاً فروکش می‌کند و این تب شبکه‌های مجازی بدون شک روزی با شکست روبرو خواهد شد.

بعد از گذشت سالیان سال از حضورتان در قامت بازیگر آرزوی برآورده نشده ای دارید؟

من آرزو‌های زیادی برای بازیگری دارم. ذات هنر بر آن است که آرزوها در آن بی‌پایان باشد. همیشه برای یک بازیگر نقشی هست که آرزوی بازی در آن را داشته باشد.

آن نقشی که آرزوی بازی کردنش را دارید چگونه نقشی است؟ چه طور می‌خواهید به آن دست پیدا کنید؟

همواره ورزش کرده‌ام و سعی دارم سالم زندگی کنم تا سینمای ما روزی بعد از تنوع ژانر برای من نقشی در ژانر اکشن داشته باشد. در ابتدای بازیگری همه می‌گفتند تو ادامه‌دهنده راه بازیگران اکشن مثل جمشید هاشم‌پور هستی، اما متأسفانه به یکباره همه چیز تغییر کرد.

سینمای مورد نظر شما یا همان سینمای قهرمانی سالهاست که منسوخ شده است، چرا؟

سینمای امروز به الگو و قهرمان نیاز دارد. الگو‌هایی با اخلاق و ورزشکار که جوانان با دیدن آن‌ها تشویق به انجام این اعمال خوب شوند. اما سینمای این روز‌ها به هیچ‌وجه الگو‌های خوبی را به جامعه معرفی نمی‌کند.

جایزه گرفتن در جشنواره فجر را دوست دارید؟ این هم جزو آرزوهای بازیگری فرهاد مهادیان است؟

رفتن به جشنواره فجر و دریافت سیمرغ بلورین برای من اهمیت زیادی دارد. وقتی تولیدات و افراد متنوع باشند جایزه به همه می‌رسد، اما هم‌اکنون به عده محدودی از افراد جایزه می‌رسد.

برخی بازیگران با چندین کار به فجر می روند و برخی آرزوی حضور دارند. این تقسیم کمی ناعادلانه نیست؟

قعطاً همین طور است. هر سال که می‌گذرد برخی بازیگران سه تا چهار فیلم در جشنواره حضور پیدا می‌کنند و سیل عظیمی از بازیگران ما بابت این روند بیکار شده‌اند. این توزیع ناعادلانه نقش در سینما واقعاً بسیاری را با مشکلات فراوانی روبرو کرده است.

با این وضع آیا انگیزه ای برای حضور در فجر باقی مانده است؟

مهم‌تر از جواب این سوال، برای من سؤال است که این بازیگران که چهار پنج تا فیلم در جشنواره دارند با چه انگیزه‌ای به جشنواره می‌روند. این‌ها خودشان با خودشان رقابت می‌کنند و این رقابتی کاملاً بی‌معنا است. حال اگر سه فیلم با سه بازیگر متفاوت به جشنواره بیایند رقابت واقعی رخ خواهد داد.

با تمام این اوصاف نمی‌خواهید به سینما برگردید؟

این روز‌ها برای بازی در ۵ فیلم به من پیشنهاد شده است. اما تأسف‌بار است که بگویم آن‌ها دنبال بازیگر سرمایه‌گذار هستند و یا می‌گویند با آمدنت اسپانسر جذب کنم. خیلی بد است که خود بازیگر دنبال بودجه باشد و بدتر اینکه من به علت اینکه می‌توانم پول تزریق کار کنم انتخاب شوم.

شاید به همین خاطر آثار کمی شبیه هم شده‌اند یعنی بیشتر از اثر نوع تبلیغات آن مهم است؟

دقیقاً همین طور است. وقتی اسپانسر غیرحرفه‌ای وارد کار شود همه‌چیز به ویترینی برای آن اسپانسر تبدیل می‌شود و کار هنری به یک محصول تبلیغاتی تبدیل می‌شود. ما نیاز به حمایت‌های مسئولین فرهنگی داریم. اگر برای ادامه راه سینما حمایت مسئولین فرهنگی نباشد کار از این هم بدتر می‌شود.

منبع: فردا

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.fardanews.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «فردا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۵۱۹۷۸۳۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

اولین هنرپیشه زن سینما و یک سرگذشت تلخ پرتکرار

دهم اردیبهشت‌ماه سالروز درگذشت بازیگری است که نه تنها به عنوان نخستین هنرپیشه زن ایرانی شناخته می‌شود بلکه از منظری دیگر او را اولین قربانی در ناتوانیِ بومی کردنِ تفکر مدرن در سینمای ایران می‌دانند.

به گزارش ایسنا، نام صدیقه‌ (روح‌انگیز) سامی‌نژاد که متولد سال ۱۲۹۵ بود، با بازی در نقش «گلنار» در فیلم «دختر لُر» برای همیشه در تاریخ سینمای ایران باقی مانده است. «دختر لر» نخستین اثر ناطق سینمای ایران است و در سال ۱۳۱۲ توسط خان‌بهادر اردشیر ایرانی و عبدالحسین سپنتا ساخته شد.

با پخش «دختر لر» در سینماها که با استقبال فراوانی هم روبرو شد، سامی‌نژاد به شهرت رسید اما بعد سرنوشت بسیار تلخی پیدا کرد.  

فریدون جیرانی سال ۱۳۸۹ در دورانی که پخش یک مصاحبه با فریماه فرجامی بعد از سال‌ها بی‌خبری و با تصاویری تکان‌دهنده از این ستاره سال‌های دور سینما واکنش‌های تندی را به دنبال داشت، در مطلبی بیان کرد:‌ «زندگی بازیگران در سینمای ایران تلخ است و این فقط مربوط به سال‌های پس از انقلاب نیست. از ابتدای ورود سینما به ایران این سرگذشت تلخ تکرار شده است. ۱۳ اردیبهشت سال ۱۳۷۶ یک روز صبح به دفتر مجله سینما زنگ زدند و گفتند روح‌انگیز سامی‌نژاد مُرده است. من تا آن روز فکر می‌کردم روح‌انگیز سامی‌نژاد باید سال‌ها پیش مرده باشد. به خانه خواهرش عالیه زند تبریزی زنگ زدم و دیدم خبر درست است. رفتم خانه عالیه زند تبریزی و فهمیدم سامی‌نژاد بعدازظهر چهارشنبه ۱۰ اردیبهشت ۷۶ در سن ۸۶ سالگی در تنهایی مرده و روز پنج‌شنبه ۱۱ اردیبهشت در قطعه ۳۴ ردیف ۴۴ شماره ۴۶ در جایی گمنامی خاک شده است. رختخواب سامی‌نژاد وسط خانه بود. تنها میراث این اولین بازیگر سینما یک کیسه نایلونی بود و داخل آن یک بسته سیگار، یک شناسنامه و بروشور تانشده «دختر لر».» 

این کارگردان سینما همچنین گفته بود: «من قبل از دیدن این میراث، تصویر سامی‌نژاد را در فیلم تهامی‌نژاد دیده بودم که گریه می‌کرد و دیگر هیچ. «ایران قادری» که یک روز سرشناس‌ترین بازیگر تماشاخانه تهران بود، چه شد؟ چگونه مُرد؟ چه کسی خبر داشت؟ و خیلی‌های دیگر. ریشه سرگذشت تلخ بازیگران در سینمای ایران را باید در جامعه‌ای جستجو کرد که نتوانسته است تفکر مدرن را بومی کند و در خودش حل نماید. متاسفانه اولین قربانیان این ناتوانی بازیگران زن سینما بودند.» 

عباس بهارلو - مورخ و پژوهشگر سینما - در سال ۱۳۸۱ مطلبی درباره این بازیگر نوشته بود که در بخش‌هایی از آن آمده است: «وقتی‌ در سال‌ ۱۳۱۲ فیلمِ‌ «دختر لر» ساخته مشترک‌ خان‌بهادر اردشیر ایرانی‌ و عبدالحسین ‌سپنتا، که‌ صدیقه‌ سامی‌نژاد در آن‌ نقش‌ «گلنار» را بازی‌ می‌کرد، در تهران‌ نمایش‌ داده‌ شد، در میان‌ مردمی‌ که‌ برای‌ بار نخست‌ سیمای‌ یک‌ زن‌ ایرانی‌ را بر پرده سینما دیده‌ بودند واکنش‌های‌ ناگواری برانگیخت، که‌ به‌درستی‌ روشن‌ نیست‌ ــ و احتمالاً هیچ‌گاه‌ نیز معلوم‌ نخواهد شد ــ که‌ آیا خانم‌ صدیقه‌ سامی‌نژاد تصوری‌ از آن‌ واکنش‌ها در ذهن‌ داشته‌ است‌ یا خیر، و آیا اگر می‌داشت‌ حاضر به‌ ایفای نقش در آن‌ فیلم‌ می‌شد؟»

گفته می‌شود که در آن مقطع آوانس‌ اوگانیانس‌ نیز کوشش‌هایی را در زمینه ساخت فیلم انجام می‌داد و در این‌باره بهارلو ادامه داده است: «به‌موازات‌ فعالیت‌های‌ سخت‌کوشانه اوگانیانس در ایران، عبدالحسین‌ سپنتا و خان‌بهادر اردشیر ایرانی‌ نیز برای‌ ساختن‌ نخستین‌ فیلم‌ مشترک‌ در هندوستان‌ در جست‌وجوی‌ بازیگر زنی‌ بودند که زبان‌ فارسی‌ بداند و نقش‌ «گلنار» را در فیلم‌ «دختر لر» بازی‌ کند. تا قبل‌ از دوره پهلوی‌ِ اول‌ بازی‌ زنانِ ‌مسلمان‌ در نمایش‌ها و تعزیه‌ها ممنوع‌ بود و بازیگران‌ زنی‌ که‌ در این‌ سال‌ها در فیلم‌های‌ اوگانیانس‌ و مرادی‌ ایفای‌ نقش‌ می‌کردند مانند مادام‌ سیرانوش، لیدا ماطاوسیان، ژاسمین‌ ژوزف، زما اوگانیانس‌ و آسیا قسطانیان‌ (کوستانیان) از بانوان‌ ارمنی‌ بودند که‌ اکثر آن‌ها از صحنه تئاتر به ‌سینما آمده‌ بودند، به‌همین‌ دلیل‌ موانع‌ کم‌تری‌ بر سرِ راه‌ خود داشتند.

سپنتا موفق‌ شد صدیقه‌ (روح‌انگیز) سامی‌نژاد، همسر یکی‌ از کارکنان‌ کمپانی‌ امپریال فیلم‌ بمبئی، را که‌ از سیزده‌ سالگی‌ از کرمان‌ به هندوستان‌ رفته‌ بود مجاب‌ کند و با این‌ توضیح‌ که نام‌ او به‌عنوان‌ نخستین‌ بازیگر زن‌ در تاریخ ‌سینمای‌ ایران‌ ثبت‌ خواهد شد ــ که‌ شد ــ موافقت‌ او و شوهرش، دماوندی، را برای‌ بازی‌ در فیلمش‌ جلب‌ کند. بدین‌ ترتیب‌ گروه‌ هندی‌ ـ ایرانی‌ عبدالحسین‌ سپنتا و اردشیر ایرانی‌ کار خود را در هندوستان‌ آغاز کرد.

«دختر لر» نخستین‌ بار در سی‌ام‌ آبان‌ ۱۳۱۲ در دو سینمای‌ مایاک‌ (دیده‌بان) و سپه‌ بر پرده‌ آمد، و نمایش‌ آن، سال‌ بعد از دوم‌ مردادماه‌ ۱۳۱۳ در سینما مایاک‌ تکرار شد، و پس‌ از یک‌ ماه‌ از چهارم ‌آذر نمایش‌ آن‌ در سینما سپه‌ به‌ مدت‌ پنجاه‌ روز ادامه‌ یافت. سپس‌ با یک‌ دو هفته‌ وقفه‌ در همین‌سینما از نو بر پرده‌ رفت. استقبال‌ از فیلم‌ بسیار پُرشور بود و حتی‌ «مادر بزرگ‌های‌ خیلی‌ پیر» هم‌ رفتند تا سرگذشت‌ «دختر لر» را به‌چشم‌ ببینند.»

 ایفای‌ نقش‌ گلنار در «دختر لر» موجب‌ شد که‌ صدیقه‌ سامی‌نژاد چنان انگشت‌نما و زبانزد خاص‌ و عام‌ شود که هم با دشنام روبرو شد و هم با تشویق برخی مردم در شهرهای مختلف.»

سامی‌نژاد در سال‌ ۱۳۴۹ یعنی ۳۷ سال‌ پس‌ از نمایش‌ «دختر لر»، در مستندی از محمد تهامی‌نژاد با نام‌ «سینمای‌ ایران‌ از مشروطیت‌ تا سپنتا» حضور یافت‌ و به‌ روایت‌ زندگی‌ دشوار و پر از رنج خود پرداخت.

از تهامی‌نژاد نقل‌ شده است‌: «اغلب‌ به‌طور کنترل‌نشده‌ای‌ می‌خندید و در حالی‌که‌ اشک‌ در چشمانش‌ حلقه‌ زده‌ بود به‌ من‌ گفت‌ که‌ هنگام‌ اقامت‌ در هند ایرانی‌های‌ متعصب‌ او را مورد ضرب‌وشتم‌ قرارمی‌دادند و حتی‌ بطری‌ به‌طرفش‌ پرتاب ‌می‌کردند. به‌طوری‌که‌ همواره‌ مجبور بود همراه ‌با محافظ‌ از استودیو امپریال‌ فیلم‌ خارج‌ شود.»

درباره این چهره مستند دیگری با نام «روح‌انگیز سامی‌نژاد» به کارگردانی مجید فدایی نیز ساخته شده که در ارتباط با زندگی نخستین بازیگر زن سینمای ایران و ایفاگر نقش «دختر لر» است،

سامی‌نژاد در حالی در 80 سالگی از دنیا رفت که خاطرات زیادی از دورانی که «دختر لر» ساخته شد و حواشی پیرامون آن بازگو نشد. فریدون جیرانی که مطالعات زیادی درباره تاریخ سینما دارد، با بیان اینکه چنین اتفاقی فقط مختص نخستین بازیگران سینما نبوده، در مصاحبه‌ای با ایسنا گفته بود:‌ «بسیاری از بازیگران سینما، حرف و تاریخ سینما را با خود به زیر خاک بردند. من بارها به آن‌ها گفته بودم که اجازه بدهید این اطلاعات به نسل‌های دیگر انتقال داده شود، اما بسیاری از آن‌ها به این موضوع توجه نکردند.» 

او گفته است: «قدیمی‌های معروف، بریده‌اند و سعی می‌کنند که صحبت نکنند، چون معتقدند سال‌ها به آن‌ها بی‌لطفی شده است و دل پرگلایه‌ای دارند. مثل ناصر ملک مطیعی که من یک بار از او دعوت کردم تا به خانه سینما بیاید و درباره «چهارراه حوادث» (فیلمی به کارگردانی ساموئل خاچیکیان) صحبت کند و هرچه اصرار کردم موافقت نکرد.  فردین هم دق کرد، در حالی که می‌توانست بازی کند. در یکی از برنامه‌های تلویزیونی هفت، بعد از سال‌ها آقای افخمی گفت که اگر به تاریخ سینما مراجعه کنید می‌بینید که بعد از فیلم «گنج قارون» تعداد سینماهای تهران افزایش پیدا کرده است بنابراین نمی‌توان نقش فردین را در تاریخ سینمای ایران انکار کرد اما سال‌ها تلاش شد که این نقش را انکار و حذف کنیم اما نتوانستیم. برای همین بعد از فوت او تشییع جنازه باشکوهی شکل گرفت. او می‌توانست بازی کند، چرا بازی نکرد؟ اگر بازی می‌کرد چه اتفاقی می‌افتاد؟ در سینمای سی سال اخیر که علی بی‌غمی وجود نداشت، می توانست نقش یک پدر را بازی بکند.»

انتهای پیام

دیگر خبرها

  • علی‌اکبر طوفان‌پناه به کما رفت
  • بازیگر قدیمی سینما به کما رفت
  • بازیگر قدیمی سینما به کما رفت/ عکس
  • سینما به روایت «آپاراتچی»
  • از تخته‌ سیاه به پرده نقره‌ای؛ بازیگرانی که معلم بودند
  • سرگذشت غم‌انگیز نخستین زن بازیگر سینمای ایران؛ صدیقه سامی نژاد که بود؟ (+عکس)
  • کانون «نگاره و سینمای» دانشگاه آزاد بروجرد گشایش یافت
  • گفتگو با مجری و بازیگر برنامه های نمایشی برای کودکان
  • سرگذشت غم‌انگیز نخستین زن بازیگر سینمای ایران
  • اولین هنرپیشه زن سینما و یک سرگذشت تلخ پرتکرار