مواجهه با شایعه علیه زهرا لاریجانی؛ راههای بهتر کدام بود؟/ آیا قوه قضائیه ورود مناسبی داشت؟
تاریخ انتشار: ۲ آبان ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۵۲۲۴۰۵۲
برخی مسئولان ارشد قوه قضائیه درباره شایعهای که علیه زهرا لاریجانی ساخته شد ورود کرده و موضعگیری کردند؛ کارشناسان حاضر در میزگرد تسنیم درباره اینکه چه راههای بهتری برای مواجهه با این شایعه وجود داشت صحبت میکنند.
گروه سیاسی خبرگزاری تسنیم- عبدالله عبداللهی، مونا رحیمبصیری: مباحثی که اخیراً حول و حوش یک شایعه ساخته شده توسط یک کانال تلگرامی شکل گرفت، بحثهای مهمتری را میان روزنامهنگاران و جامعهشناسان و فعالان سیاسی اجتماعی در کشورمان پیش کشیده است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
پرسش اصلی آن است که چه نقصی میان سه رکن 1ــ رسانهها، 2ــ مسئولان و 3ــ فرهنگ عمومی جامعه ایران، میتواند وجود داشته باشد که جامعه سیاسی ایران را مستعد چنین آسیبهایی کند؟
خبرگزاری تسنیم در این باره با برخی روزنامهنگاران باسابقه، اساتید ارتباطات و جامعهشناسان سیاسی به گفتوگو نشسته و هرکدام از آنها از دیدگاه خود به ریشهیابی این موضوع پرداختهاند. قاعدتاً انتشار مطالب مطرحشده توسط این کارشناسان بهمعنای تأیید همه جزئیات توسط خبرگزاری تسنیم نیست، اما تسنیم انتشار آنها را برای فتح باب چنین بحث مهمی، بهویژه برای پیشگیری از اتفاقات بعدی، بسیار مفید میداند.
چرا شایعه یک کانال درباره دختر آیتالله لاریجانی فراگیر میشود؟/ آیا انگلیس جاسوس خود را میسوزاند؟ آمدنیوز درباره زهرا لاریجانی چطور خبر جعل میکند؟آنچه در ادامه میآید بخش سوم و پایانی میزگرد با حضور عباس عبدی جامعهشناس و تحلیلگر مطرح سیاسی، اکبر نصراللهی استاد دانشگاه در زمینه ارتباطات و علی علیزاده مدرس دانشگاه و کارشناس مسائل رسانه است. آقای علیزاده بهدلیل استقرار در لندن از طریق اسکایپ در این میزگرد شرکت کرده است.
نظر عباس عبدی درباره شایعه علیه زهرا لاریجانی140 ساعت خبر در صداوسیما چه تأثیری دارد؟* تسنیم: آقای عبدی! نکتۀ مهمی در صحبتهای آقای علیزاده این بود که یک روندی به سمت تکثر رسانهها در کشور بعد از دوم خرداد بوجود آمد اما یک تجربۀ منفی در دورۀ سالهای 76 تا 80 شکل گرفت که باعث بیاعتمادی شد. در این مورد نکتهای دارید. همچنین اینکه اگر شما میخواستید این شایعه اخیر را مدیریت کنید به عنوان یک موضوع مصداقی و شفاف، چطور این کار را انجام میدادید؟
- عباس عبدی: من قبول دارم همۀ مشکلات، مشکلاتِ قضایی نیست اما وقتی 10، 20 مشکل را بگوییم درواقع انگار چیزی نگفتهایم. من به خاطر اینکه همیشه به دستگاه قضایی حساس هستم و معقتدم مهمترین قوه و نهاد هر کشور است، برای همین انتقاد میکنم وگرنه به لحاظ شخصی اعتقاد دارم بسیاری از قضاتِ دیوان عالی کشور و دادگاههای ما جزو انسانهای بسیار سالم و فرهیخته هستند که نمونۀ آنها در دستگاهها و نهادهای دیگر بسیار کم پیدا میشود اما این دلیل نمیشود که ایرادات دستگاه قضایی را نگوییم.
من نمیخواهم وارد این نکته آقای علیزاده که به کارآمدی افراد ارجاع دادند شوم اما این سوال است که چرا در رسانه آدمهای ناکارآمد بالا میآیند؟ حتماً یک مشکلی آن پایین وجود دارد. چرا بخش خصوصی بهترین و کارآمدترین مدیر را با بهترین حقوق میآورد اما چرا یک فرد رانتی را در بخش دولتی میگذارند؟ بحث سر سیستمی است که او بالا میآید، به نظرم خیلی اهمیت دارد.
عباس عبدی: اگر قرار است سیاست رسانهای به معنای دقیق کلمه بازنگری شود، نمیخواهم بگویم از فردا یک انقلابی شود، بلکه همین روندی که شما آغاز کردید و چنین نشستی تشکیل دادید، شروع خوبی است.
من با این مطلب آقای علیزاده در مورد اینکه تاریخ صد سال گذشتۀ ما بود و همیشه اینگونه بوده که پس از یک فضای بسته، فضا باز میشود، وقتی هم باز میشود همه فکر میکنند این آخرین فرصت است و باید زودتر استفاده کنیم، کاملاً همدلی دارم اما معتقدم ما از سال 92 به این طرف وارد فضایی شدیم که میتوانیم این موج و سینوس را که در گذشته بود، رد کنیم. اکنون وضعیت به گونهای است که طرفین میتوانند رعایت کرده و فضا را باز کنند و به نفعشان هم میتواند باشد در عین اینکه مشکلات گذشته هم به وجود نیاید.
همچنین من با جمله آخر آقای نصراللهی موافق هستم و فکر میکنم آقای علیزاده هم حتماً موافق هستند که این اتفاق را پایهای قرار دهند برای اینکه در سیاستهایمان نسبت به رسانه یک بازنگری شود. اگر قرار است سیاست رسانهای به معنای دقیق کلمه بازنگری شود، نمیخواهم بگویم از فردا یک انقلابی شود، بلکه همین روندی که شما آغاز کردید و چنین نشستی تشکیل دادید، شروع خوبی است. به هر حال خبرگزاری تسنیم خبرگزاری مهمی است. اگر همین روند ادامه یابد و اینگونه آسیبشناسی شود، بسیار خوب است.
اگر نظر من را بپرسید که در این قضیه چه میکردم؟ ابتدا باید بگویم چه کارهایی نمیکردم؛ بنده به هیچوجه به شکل مستقیم وارد این قضیه نمیشدم. به نظرم مهمترین چیزی که میتوانست به این قضیه کمک کند تکذیب مستقیم آن نیست تکذیب ضمنیاش است. بهترین کار همین روندی است که شما در خبرگزاری تسنیم کردید، شما نگفتید این خبر دروغ است، آن را مفروض گرفتید، اما دیگران میگویند اگر یک خبر دروغ است و یک شایعه است پس چرا منتشر و پذیرش میشود؟ خود این بهترین شیوۀ مواجه با آن است و رادیو، تلویزیون و رسانههای دیگر باید این کار را میکرد، وگرنه شما هر چه بیشتر تکذیب کنید، درواقع و ناخواسته بیشتر آن را تایید کردهاید.
عباس عبدی: اگر نظر من را بپرسید که در این قضیه شایعه علیه دختر آقای آملی لاریجانی چه میکردم؟ ابتدا باید بگویم چه کارهایی نمیکردم؛ بنده به هیچوجه به شکل مستقیم وارد این قضیه نمیشدم. به نظرم مهمترین چیزی که میتوانست به این قضیه کمک کند تکذیب مستقیم آن نیست تکذیب ضمنیاش است.
من همین روش را در سطح گستردهتر و وسیعتر انتخاب میکردم حتی در سطوح رسمی شما میتوانید بگویید ما اشتباهی در رسانههایمان داریم که یک دروغ جا میافتد، وقتی شما این جمله را بگویید یعنی این دروغ را مفروض گرفتید مردم هم میگویند: بله و دنبال این هستند که ببینند آن اشتباه چه بوده است. نه اینکه مثل یکی از مسئولان قوه قضائیه بگوییم مشخص است ما(قوه قضائیه) کارمان را درست انجام دادهایم که علیه ما این دروغها را میگویند. این چه پاسخی است؟! مگر بقیه که علیهشان شایعه ایجاد نمیشود، همگی کارشان را بد انجام دادند؟ یا مگر قبلاً که این شایعات علیه شما نبوده، معلوم است کارتان درست نبوده است؟! این استدلالها درست نیست. من به لحاظ سیاست رسانهای به هیچوجه در شکل مستقیم به دلِ این خبر نمیرفتم.
- اکبر نصراللهی: در شایعه اخیر به لحاظ تکنیکهای فریب از مواردی بهره گرفته که قابل توجه و تامل است و خوب است در اطلاعرسانی و کار رسانهای این تاکتیکها را یاد بگیریم. یکی از تاکتیکها، بمباران اطلاعات و پرداخت گسترده به جزئیات است. طرح جزئیات و بمباران اطلاعات یکی از شیوههایی است که مخاطبان را از تفکر و تحلیلمحوری باز میدارد و توجهاش به مطالبی که گفته میشود جلب میشود و بخشهایی از آن را باور میکند.
نکتۀ بعدی دادن اطلاعات مستمر، قطرهای و ایجاد انتظار و القای داشتن اطلاعات زیاد است. اینکه در زمانهای مختلف یکسری اطلاعات منتشر میکنند مثلاً میگفتند ما یک سندی داریم، منتشر میکنیم، منتظر باشید، دیگران را خبر کنید. این یعنی اطلاعات خیلی زیادی دارم علاوه بر آن جزئیات را به زودی منتشر میکنم این هم یک تاکتیکی بود که استفاده کردند.
اکبر نصراللهی: به نظر میرسد قوه قضاییه ضعیفترین تیمهای رسانهای را در اختیار دارد. معتقدم مردم بیش از دولت به قوه قضاییه مراجعه دارند و با آن سروکار دارند.
استفاده از سابقۀ خودساخته و نادرست از جمله تاکتیک های مورد استفاده در شایعات اخیر بود . در خبر اول گفتند یک فردی در فلان جا دستگیر شده و او را دستگیر کردند و یکسری مسائل را سرهم کرده است. در خبرهای بعدی هم تمام این سابقه خودساخته ، تکرار و استفاده می شد . این یکی از تاکتیکهایی بود که من کمتر در رسانهها دیدم.رسانههای در خبرها معمولاً از سابقه استفاده میکنند و شاید با سابقه خبرها را جهت دهند اما استفاده از سابقۀ خودساخته و نادرست با این اندازه و حجم ، کم سابقه است.
نکتۀ مهم این است که کانال مذکور، با دادن جزئیات زیاد امکانِ راستیآزمایی را از مخاطبان و حتی کارشناسانِ عادی سلب کرده است. وقتی این همه اطلاعات، آمار، ارقام، ساعت و اسم گفته می شود امکان راستیآزمایی آن برای افراد عادی و حتی رسانه ای و امنیتی که مسئول پرونده نباشند، فراهم نیست.
همچنین تاکتیک های دیگری هم در شایعات اخیر استفاده شد که تکرار ،دروغ ، بهره گیری از افراد در جایگاه کارشناس ، تلفیق راست و دروغ و کانتکست یا زمینه از جمله آن ها بوده است.
اما چه باید کرد ؟ به نظرم باید این اتفاقات به یک فرصت تبدیل شود و شروعی باشد برای بازنگری و سازماندهیِ جدید در اطلاع رسانی؛ یعنی در نیروها و ساختارها و فرایندهای تولید و انتشار بازنگری و قوتها و ضعفهای رسانه ای بررسی شود و اصلاحات اساسی صورت گیرد
اکبر نصراللهی: مطمئناً قوه قضاییه بیش از دستگاههای دیگر در معرض آسیب است. هر دستگاه و قوهای که مسیر اطلاعرسانی و نظارتی را خوب مدیریت نکند، قدرتِ مانورِ رسانههای بینام و نشان و سخیف را بیشتر میکند. اتفاقاً آنها برای ایجاد شایعه جای خوبی را انتخاب کردند چراکه در این قوه مشکلات اطلاعرسانی بیشتر است.
به نظر میرسد قوه قضاییه ضعیفترین تیمهای رسانهای را در اختیار دارد. معتقدم مردم بیش از دولت به قوه قضاییه مراجعه دارند و با آن سروکار دارند. چون به نوعی یا مظلومند یا ظلم کردند یا شاکی هستند یا متشاکی بنابراین ارتباط مردم با قوهقضاییه به دلایل مختلفی است که با منافع مستقیم مردم سروکار دارد. به نظرم نیازی که مردم به قوه قضاییه دارند بیش از نیازی است که به دولت و سایر دستگاهها دارند. حجم گستردای از پروندهها در قوه قضاییه است اما این قوه بعضا خود را با یک حصارهایی محصور کرده است و مردم و رسانهها دسترسی مطلوبی به آن پروندهها و اطلاعات ندارند.
مطمئناً قوه قضاییه بیش از دستگاههای دیگر در معرض آسیب است. هر دستگاه و قوهای که مسیر اطلاعرسانی و نظارتی را خوب مدیریت نکند، قدرتِ مانورِ رسانههای بینام و نشان و سخیف را بیشتر میکند. اتفاقاً آنها برای ایجاد شایعه جای خوبی را انتخاب کردند چراکه در این قوه مشکلات بیشتر است.
نکتۀ دیگر افزایش قدرت تحلیل است. بیبیسی در حال حاضر رویکرد تحلیلمحوری دارد. این رسانه خبر میدهد ولی خبر را با سبک تشریحی تنظیم میکند، با سوابق میگوید، تا هم به خبر جهت دهد و هم به مخاطبان کمک کند تا خبرهای قبلی و رویکرد آینده را بهتر درک کند.
- علی علیزاده: قوه قضاییه 15 میلیون پرونده در سال دارد، آیا ممکن است در یک سازمان با 15 میلیون پرونده در سال حتی یک اشتباه به وجود نیاید؟ اما آیا تا به حال چیزی درباره یکی از این خطاها از طرف قوه قضائیه به عموم اعلام شده؟ در این 30 سال هرکدام از رئوسای این قوه که سرکار آمدند گفتند که وضعیت قوه خوب نیست و خرابه تحویل گرفتهاند. ولی بعد از آن هیچ کدام از این نقدها را با مردم درمیان نگذاشتند.
این اولین درس جنگ نرم است. سیستمی قوی که نیست که به قول آقای نصراللهی دور آن حصار کشیده شود، سیستمی قوی است که وقتی بیشترین نقد به آن میشود آنقدر منعطف باشد که بتواند نقدهای درست را بپذیرد. این نگاه در قوه قضاییه وجود دارد؟
امیدوارم بعد از این نقدها، رویه را تغییر دهند. مثلاً دوماه است که روزنامهنگاری از روزنامه اعتماد بازداشت است و یک خبر ندادند که علت بازداشت او چه بوده است؟ در حالی که وظیفه هر دستگاهی که حقوق میگیرد، این است که خبررسانی کند.
علی علیزاده: در این 30 سال هرکدام از رئوسای این قوه که سرکار آمدند گفتند که وضعیت قوه خوب نیست و خرابه تحویل گرفتهاند. ولی بعد از آن هیچ کدام از این نقدها را با مردم درمیان نگذاشتند.
کاری که رئیس قوه قضاییه در پاسخ به شایعه اخیر کرد، اشتباه بود. اینکه رئیس یک قوه جواب یک شایعه زرد را بدهد، مخاطبی که آن خبر را نشنیده کنجکاو میشود و میخواهد بداند این خبر چه بوده است؟ این یعنی رئیس قوه بسیار مهم کشور، مشاور رسانهای ندارد، چون تا این لحظه رسانه و افکار عمومی برای این قوه مهم نبوده است.
مسالۀ بعدی این است که چه باید کرد تا از این وضعیت بیرون بیاییم؟ باز کردن فضای گفتگو و مباحثه چندصدایی درباره مسائل سیاسی برای شروع مناسب نیست و ظرفیتی میخواهد که باید تدریجاً ایجاد شود. هرچند مسائل اجتماعی هم خط قرمز امنیتی کم نداشته است مثلاً در مورد مواد مخدر. در این موارد در نگاهِ رسمی گمان این است که باید از سیاست رسمیِ امروز کشور به صورت مطلق دفاع شود. حالا اگر دو ساعت دیگر این سیاست رسمی تغییر کند باز از همان سیاست جدید به همان شکل رسمی دفاع میشود بدون اینکه حتی درباره چرایی تغییر بوجود آمده توضیحی داده شود. اما شما یک میزگرد بگذارید که دو طرف بیایند و حرفی بزنند که سیاست رسمی آن زمینه نباشد، مثلا سیاست رسمی آموزش و پرروش و غیره نباشد. تا زمانی که نگاهِ رسانهای این باشد که فقط صدای رسمی آن لحظه شنیده شود به نظرم اتفاقی نمیافتد.
علی علیزاده: رسانههای مکار دشمنان را ببینید؛ آنها کسب اعتماد میکند تا فردا کاری که میخواهند را انجام دهند و تاثیری که بخواهند را بگذارند و نه اینکه بخواهند همین الان تاثیر بگذارند. این نگاه فعلی ما به رسانه نگاه کوتاه مدت و به شکلی بزن دررویی است.
به نظرم برای شروع باید فضاهای رسانهای رسمی کشور به سمت باز شدن بروند، صداهای متنوع و حتی مخالف را منعکس کنند. نگران نباشند این درسی است که ما باید از دشمن بگیریم. شما وقتی به رسانهای مانند بیبیسی نگاه میکنید، متوجه میشوید که نگران نیست مهمانش در میزگرد امشب، حرفی علیه منافع آنها بزند. اما میداند مخاطب در یک روند چندساله، همانگونه به سیاست خارجی، به مساله ایران یا سوریه یا قضیه هستهای ایران فکر میکند که لندن میخواهد. در واقع نگاهش، نگاهِ درازمدت است نه نگاهی که همین امروز هم من و هم شما حتماً همان حرفی را بگوییم که یک رسانه میخواهد.در واقع سیاست رسانهای باید این باشد که اجازه دهد حرفهای متفاوت بگوییم اما باز مخاطب برگردد به همان رسانه اصلی. مهم نیست اینها چه میگویند، آقای عبدی و آقای علیزاده و... میروند اما اعتماد به تسنیم میماند.
رسانههای مکار دشمنان را ببینید؛ آنها کسب اعتماد میکند تا فردا کاری که میخواهند را انجام دهند و تاثیری که بخواهند را بگذارند و نه اینکه بخواهند همین الان تاثیر بگذارند. این نگاه فعلی ما به رسانه نگاه کوتاه مدت و به شکلی بزن دررویی است.
به نظر من حتی بخشهای امنیتی باید نگاهشان به جنگ نرم را تغییر دهند و ببینند اولین خواسته و خاصیت جنگ نرم اعتماد است و اعتماد چیزی است که بسیار سخت به دست میآید. برای همین این نگاه باید درازمدت شود.
ویترین نظام جمهوری اسلامی ایران صدا و سیمای آن است تا وقتی از آنجا صداهای متفاوت بیرون نیاید، هر جای دیگری هم تغییر کند در ذهن مخاطب نمینشیند. این ویترین قدیمی و متعلق به 40 سال پیش است و به یک خطر امنیتی تبدیل شده است. اگر صدا و سیمایی معتبر و مورد اعتماد برای عموم مردم داشتیم، همان داستان اخیر با نیم خبری از بین رفته بود.
برنامههایی که مستقیماً سیاسی نیستند، برای شروع تغییر رویه خوب است، مثلا موضوع پلاسکو نقطۀ خوبی برای شروع گفتگوی واقعی در رسانههایمان بود. بحرانهای اجتماعی هم زمینۀ خوبی برای شروع است. برگزاری میزگردهای واقعی با نظرهای واقعاً متضاد با همدیگر، هیچ آسیبی نمیزنند، فقط ضریب امنیت بالاتر میرود که پایینتر نخواهد آمد.
- اکبر نصراللهی: چند نکته اضافه کنم و آن اینکه اگر هر کاری انجام شود یعنی رسانۀ مستقل داشته باشیم، آموزش ببیند و... اما باز هم نباید انتظار داشته باشیم، شایعات به طور کلی حذف شود، شاید کم شود و اثرگذاری آن از بین رود، ولی نظام و مردم واکسینه میشوند.
نکتۀ دوم اینکه قوه قضاییه باید بیش از سایر دستگاهها و دولت از نقد استقبال کند تا قدرت مانور رسانه ای دشمن را کم کند، حتی جلوی نقد غلط و نادرست را در مورد خود نگیرد . چون قوه قضاییه نباید هیچ نگرانیای داشته باشد چون کسی نیست که به آنان را محاکمه کند و به زندان ببرد، اما در مورد شخصیت های دیگر قوا و دستگاهها این گونه نیست .
نکتۀ سوم اینکه هدف برخی رسانههای مجعول شخصیتسوزی، امیدزدایی و سلب اعتماد مردم از نظام است، به نظر من دلخوران یا مخالفان قوه قضاییه هم نباید از وقایع اخیر خوشحال باشند از اینکه آقای لاریجانی یا خانوادهاش در معرض حمله قرار گرفتهاند. هدف آمدنیوز آن است که اعتماد مردم به شخصیتهای نظام و جمهوری اسلامی کاهش پیدا کند، پس مراقب باشیم تا آن هدف حاصل نشود حتی به اندازه خیلی کم.
نکتۀ بعد این است که رسانهها نباید نگاهِ کوتاهمدت داشته باشند بلکه باید یک نگاهِ درازمدت و معطوف به منافع ملی داشته باشند. مثلاً در مورد دستگیریآقای رحیمی «م.ر» عنوان میشود ولی چطور یکدفعه قانون تغییر کرد و رسانه ملی میگویند برادر آقای جهانگیری؟ این خیلی ساده است. این باعث مظلومنمایی میشود و قوه قضاییه باید به صداوسیما تذکر بدهد.
نکتۀ آخر هزینه برای سرمایه است. به نظرم این موضوع تاکتیک مناسبی برای شروعی است که همۀ ما روی آن توافق داریم. اگر امروز شروع برای رسانهها و دستگاهها، هزینه داشته باشد و مشکلاتی بوجود آورد اما در دراز مدت این سرمایه بسیار به نفع کشور است.
انتهای پیام/
R1011115/P1011115/S1,10/CT2منبع: تسنیم
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.tasnimnews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «تسنیم» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۵۲۲۴۰۵۲ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
تاثیرات سلوکیان بر خاورمیانه: از تاثیر بر هنر و فلسفه تا مواجهه با شورش یهودیان
فرارو- روایت غالبا گفته شده از خاورمیانه مملو از ظهور و سقوط امپراتوریهایی مانند هخامنشیان، عباسیان و عثمانیها است. تسخیر امپراتوری ایران هخامنشی توسط اسکندر مقدونی در سال ۳۳۰ پیش از میلاد مسیح یکی دیگر از فصلهای معروف است. با این وجود، قدرت قابل توجهی که پس از مرگ اسکندر مقدونی پدیدار شد و خود را در قالب امپراتوری سلوکی به نمایش گذاشت تا حد زیادی مبهم باقی مانده است.
به گزارش فرارو به نقل از فِر آبزرور، سلوکوس یکم نیکاتور یکی از ژنرالهای اسکندر مقدونی سلسله پادشاهی وسیعی را ایجاد کرد. او دیگر جانشینان اسکندر که مجموعا به نام دیادوچی شناخته میشوند پس از آن که پردیکاس نائب السلطنه منتخب اسکندر نتوانست قدرت را حفظ کند برای قلمروی درون امپراتوری با یکدیگر رقابت کردند. هنگامی که گرد و غبار فرو نشست سلوکیان خود را در میانه کنترل سهم امپراتوری یافتند. قلمرو امپراتوری سلوکی در دوران اوج خود از آناتولی (ترکیه امروزی) تا دره سند در هند امتداد داشت.
سلوکیان علیرغم تسلط جغرافیایی و نفوذ پایدار اغلب در بحثهای خاورمیانه به سطح پاورقی تنزل داده میشوند. آنان تحت الشعاع همتای خود در مصر یعنی بطلمیوس یکم سوتر فرمانروای مصر و از سرداران اسکندر مقدونی قرار گرفته اند که در غرب به خاطر جمع آوری کتابخانه اسکندریه و به دلیل سوء استفادههای کلئوپاترا آخرین عضو دودمان خود مشهور هستند. این غفلت منجر به شکاف قابل توجهی در درک ما نسبت به سلوکیان شده است. این در حالیست که امپراتوری سلوکی نقش مهمی در شکل دادن به خاورمیانه هم از نظر فرهنگی و هم از نظر سیاسی داشته است.
معماران جهان هلنیستیتاثیر سلوکیان بسیار فراتر از میدان جنگ بود. آنان نقش مهمی در پر کردن شکاف بین اروپا و هند، تقویت تبادل فرهنگی و شکل دادن ناخواسته به جهان از طریق تعامل خود با سایر امپراتوریهای قدرتمند داشتند. سلوکیان وارث سنت فرهنگی وسیع هلنیستی بودند. این تاثیر در پروژههای معماری بزرگ آنان که با ترکیبی از سبکهای یونانی، بین النهرینی و مصری مشخص میشود آشکار شد. شهرهایی مانند انطاکیه پایتخت آنان دارای فضاهای عمومی چشمگیر، خیابانهای ستون دار و معابدی بود که با مجسمههایی به سنت یونانی تزئین شده بودند.
معماران سلوکی با تمرکز بر چیدمانهای هندسی و امکانات شهری نقشی کلیدی در توسعه شهرسازی ایفا کردند. سلوکیان در فلسفه جریانهای فکری جهان هلنیستی را پذیرفتند. اپیکوریسم، رواقی گرایی و شک گرایی همگی تحت حمایت آنان شکوفا شدند و دانشمندان را به سوی خود جذب کردند و بحثهای پرشوری را پرورش داد.
یکی از مهمترین کمکها توسط مگاستنس سفیر، مورخ و جغرافیدان یونانی سلوکی مستقر در پاتالی پوترا پایتخت باشکوه چاندراگوپتا مائوریا پادشاه هند در قرن سوم پیش از میلادی انجام شد. اثر مگاستنس که به عنوان یکی از اولین اروپاییها درباره هند نوشته بود به سنگ بنای شناخت شبه قاره هند تبدیل شد.
گزارشهای او علیرغم سوگیریهای بالقوه ذاتی در دیدگاه هر سفیری کماکان منابع ارزشمندی از اطلاعات است. مشاهدات دقیق مگاستنس در مورد جامعه هند از جمله سیستم پیچیده کاست، نقش فیلها در جنگ و ساتی (خودسوزی بیوه ها) و هم چنین سیاست و جغرافیا دریچهای برای اروپاییها به دنیای ناشناخته قبلی فراهم کرد. کار مگاستنس به مبنایی برای نویسندگان بعدی مانند استرابون نویسنده کتاب جغرافیای استرابو تبدیل شد. این روند تصور اروپاییان از هند را برای قرنهای آینده شکل داد. استرابون به توصیفات مگاستنس از موجودات عجیب و غریب اشاره کرد احتمالاً تفسیرهای نادرست از حیوانات واقعی یا شیوههای فرهنگی که به فانتزیهای اروپایی در مورد شرق عجیب و غریب دامن زد.
سلوکیان ممکن است نام آشنا نباشد، اما میراث ماندگار آنان غیرقابل انکار است. آنان تسهیل کننده تبادل فرهنگی، تامین کنندگان دانش و حامیان هنر، معماری و فلسفه بودند. نفوذ آنان از مرزهای جغرافیایی و محدودیتهای زمانی فراتر رفت و اثری پاک نشدنی در دنیای باستان بر جای گذاشت.
شورش یهودیان علیه سلوکیانبا این وجود، شاید ماندگارترین میراث سلوکیان از تعامل آنان با مردمی کوچک، اما باستانی در گوشه جنوب غربی امپراتوری شان ناشی میشود: یهودیان.
سلوکیان در قرن دوم پیش از میلاد بر یهودیه سایه طولانی انداختند. تحت سلطنت ظالمانه "آنتیوخوس چهارم اپیفانس" که به دلیل سیاستهای مذهبی ظالمانه و نامنظم خود لقب اپیمانس (دیوانه) برای او به کار برده شد او اتباع یهودی خود را به شدت آزرده خاطر ساخت. او معبد دوم یهودیان در بیت المقدس را مورد هتک حرمت قرار داد، مجسمه زئوس را ساخت و پرستش خدایان یونانی را اجباری کرد. او با ترویج زبان و آداب و رسوم مذهبی یونانی به دنبال یونانیزه کردن یهودیه بود. این شامل سرکوب اعمال سنتی یهودیان مانند ختنه و برگزاری شبات (تعطیلی روز شنبه یهودیان) و حمله مستقیم به هویت و ایمان یهودی میشد.
این ظلم او آتش شورش یهودیان را برانگیخت. در روستای کوچک مودین یک کاهن یهودی به نام "متاتیاس مکابئوس" و پسران اش از اجرای احکام آنتیوخوس خودداری ورزیدند. سرپیچی آنان باعث خیزش گسترده تری شد. شورش مکابیان در گرفت."یهودا مکابئوس" برجستهترین پسر متاتیاس به عنوان یک رهبر کاریزماتیک ظاهر شد و جناحهای مختلف یهودی را علیه دشمن مشترک متحد کرد.
شورش مکابیان از میدان نبرد فراتر رفت. این مبارزه برای جوهر یهودیت بود. این دوره تاثیر عمیقی بر اندیشه و هویت یهودی داشت. آسیب ناشی از آزار و شکنجه یهودیان تسوط سلوکیان باعث ایجاد متون آخرالزمانی مانند کتاب دانیال و کتاب خنوخ شد. این آثار مضامین قضاوت الهی، رنج عادلانه، و رهایی نهایی را بیان میکردند.
امپراتوری تضعیف شده سلوکی فرصتی را برای رومیان فراهم کرد که از آن درگیری برای گسترش نفوذ منطقهای خود استفاده کنند. رومیان با استفاده از یهودیه به عنوان مهرهای در جنگ قدرت سلوکیان را تضعیف کردند. در قرن اول پیش از میلاد مسیح رومیان بر آناتولی، سوریه و فلسطین مسلط شدند. در حالی که یهودیه بر روایت مبارزات سلوکیان در غرب تسلط دارد مرزهای شرقی آن امپراتوری نیز با چالشهایی مواجه بود.
در سرزمینهای ایرانی شان شورشهایی که با هدف احیای آداب و رسوم ایرانی انجام میشد و تهدیدی مهم محسوب میشد. در نهایت، سلوکیان نتوانستند کنترل ایران را حفظ کنند و راه را برای ظهور سلسلههای بومی اشکانی و ساسانی هموار ساختند. این امر زمینه را برای تقسیم خاورمیانه بین امپراتوریهای رقیب روم و ایران فراهم کرد الگویی که تا هفت قرن بعد از فتح شام و ایران توسط اعراب مسلمان تغییری پیدا نکرد.