Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «خبرگزاری میزان»
2024-04-30@12:59:43 GMT

پشت پرده ترور بیولوژیک مدافع حرم

تاریخ انتشار: ۷ آبان ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۵۳۱۰۰۵۹

پشت پرده ترور بیولوژیک مدافع حرم

خبرگزاری میزان- «خواب دیده بود دوقلو دارد، زندگی خوبی دارد، اما همه این‌ها را می‌گذارد و می‌رود و شهید می‌شود. خواب هایش رویای صادقه بودند، این یکی هم آخرش تعبیر شد.» به گزارش گروه فضای مجازی خبرگزاری میزان، یک سال و یک ماه بعد از شهادت طلبه شهید مدافع حرم محمد پورهنگ، پای صحبت‌های همسرش زینب پاشاپور می‌نشینیم و محو تماشای ریحانه و فاطمه می‌شویم؛ دوقلو‌هایی که همراه با پدر و مادر دوماه در سوریه زندگی کرده اند.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

بچه‌ها از پدر چیزی به یاد ندارند، دلخوشی شان حالا قطعه ۴۰ گلزار شهدای بهشت زهرا (س) است؛ همانجایی که پیکر پدر بعد از شهادت، در کنار مزار برادر شهیدش احمد پورهنگ آرام گرفته است. برای فاطمه و ریحانه که روز‌های کودکی را کنار سنگ سفید مزار پدر می‌گذرانند، " ترور بیولوژیک " عبارت نامفهومی است، بچه‌ها نمی‌دانند لاذقیه کجاست، نمی‌دانند پدر چطور مسموم شده، چرا شهید شده. فاطمه و ریحانه دو قلو‌های شهید محمدپورهنگ اما، مادر را دارند؛ شیرزنی که زینب وار در کنار همسرش ایستاده است تا راوی رشادت‌های او باشد؛ رشادت‌های طلبه جوانی که یک زندگی آرام در تهران را گذاشت و نزدیک دو سال در سوریه زندگی کرد تا نشان بدهد، دین اسلام مرز ندارد.  

خانم پاشا پور چندسال با شهید پورهنگ زیر یک سقف زندگی کردید؟
ما چهارسال و هفت ماه با هم زندگی کردیم و حاصل زندگی مان هم این دوقلو‌ها هستند؛ ریحانه و فاطمه.
چطور با همدیگر آشنا شدید؟
ایشان دوست مشترک برادر‌های من بودند؛ به خاطر این دوستی، یکی از برادرانم که شناخت زیادی از ایشان داشتند به من پیشنهاد کردند بعنوان یک گزینه برای ازدواج به ایشان هم فکر کنم. اما آن موقع من هنوز درسم تمام نشده بود و، چون می‌دانستم که اختلاف سنی مان هم زیاد است، یعنی حدود ۱۰ سال، برای همین ادامه تحصیل را بهانه کردم و جواب منفی دادم، اما برادرم این جواب را منتقل نکرده بودند. سه سال از این ماجرا گذشت، من لیسانسم را گرفتم و برادرم دوباره موضوع خواستگاری ایشان را مطرح کردند. خاطرم است که شب شهادت حضرت قاسم بود در دهه محرم. من در هیئت نشسته بودم و سخنران داشت درباره یک زندگی موفق صحبت می‌کرد و همینجا به زندگی امام علی (ع) و حضرت زهرا (س) اشاره کرد و فاصله سنی آن‌ها را مثال زد. همانجا انگار یک تلنگر به من وارد شد، من همیشه فکر می‌کردم فاصله سنی زیاد باعث می‌شود زن و شوهر تفاهم نداشته باشند و هیچوقت از این جهت به موضوع نگاه نکرده بودم که زندگی‌های موفقی هم با فاصله سنی زیاد وجود دارد. همانجا با خودم گفتم شاید این یک نشانه باشد، به خاطر همین به برادرم پیام دادم و گفتم به ایشان بگویید به منزل ما بیاید و نکته جالب اینجاست که بعد‌ها که باهم صحبت کردیم فهمیدم ایشان در همین شب به کربلا مشرف شده بودند و روبه روی گنبد حضرت عباس نشسته بودند. یکی از همراهان شان به ایشان پیشنهاد می‌کند که حالا که همه دوستان همسن و سالت ازدواج کردند و زن و بچه دارند تو هم دعا کن یک سروسامانی بگیری. ایشان هم همانجا این دعا را می‌کنند و چند دقیقه بعد برادرم با ایشان تماس می‌گیرند و می‌گویند که خواهرم با آمدن شما به منزل برای خواستگاری موافقت کرده.  
چه خصوصیاتی در ایشان دیدید که تصمیم گرفتید به خواستگاری شان جواب مثبت بدهید؟
من خودم برای ازدواج چند ملاک کلی داشتم، یعنی جدا از بحث دینداری و تحصیلات که برایم مهم بود، یک نکته‌ای که خیلی دوست داشتم طرف مقابلم داشته باشد این بود که اهل تحلیل باشد و در مسائل مختلف سیاسی، اجتماعی و ... منفعل نباشد. خوشبختانه همسرم در کنار دینداری و تحصیلات، این خصوصیت تحلیلگری را هم داشتند. از همان اول هم صادقانه هرچیزی را که در زندگی شان وجود داشت مطرح کردند. چون طلبه بودند از نظر مالی پشتوانه محکمی نداشتند و صادقانه به همه موارد اشاره کردند؛ حتی گفتند که تا همین امروز شغل ثابتی نداشتم، اما امروز به من یک مسئولیت جدید پیشنهاد شده است.
چه مسئولیتی داشتند؟
نماینده، ولی فقیه در قرارگاه مهندسی خاتم الانبیا بودند.  
بحث دفاع از حرم و حضور در سوریه چطور برای ایشان مطرح شد؟
قبل از اینکه بحث سوریه مطرح شود، من می‌دیدم که ایشان دغدغه این موضوع را دارند. چون ایشان مبلغ بودند و در بحث تبلیغ هم از شهید اندرزگو پیروی می‌کردند، یعنی در همان جلسات اولیه صحبت‌های ازدواج به من گفتند که من ممکن است که برای بحث تبلیع دین اسلام و تعهدی که دارم، به نقاط خیلی دور هم بروم یا اینکه فرش زیر پایم را هم بفروشم و در یک چادر زندگی کنم. بعد به من گفتند که من در این مسیر یک همراه می‌خواهم اگر توانش را داری بسم الله. من هم قبول کردم، چون برای خودم هم بحث تبلیغ دین اسلام مهم بود. تا اینکه بحث سوریه پیش آمد و ما از طریق اخبار در جریان وقایعی که در سوریه رخ می‌داد قرار گرفتیم بعد هم که حضرت آقا یک سخنرانی داشتند با این مضمون که اگر مدافعان حرم نبودند ما الان صحنه‌هایی را که از تلویزیون شاهد هستیم در شهر‌های خودمان می‌دیدیم. همسرم وقتی این را شنیدند گفتند که من دیگر احساس تکلیف می‌کنم که در سوریه حضور داشته باشم. گفتند که درست است که مرجع تقلید ما مثل زمان جنگ حکمی صادر نکرده، اما حرف دلشان این است که نگذاریم دشمن به مرز‌های ما برسد. حتی خودشان یک دستنوشته‌ای هم دارند که برای دخترهایمان نوشته و گفته اند که من خجالت می‌کشم در آسایش زندگی کنم و بچه‌هایی مانند بچه‌های من در جنگ و ناامنی زندگی کنند. ایشان همینجا احساس تکلیف کردند و با اینکه سپاهی هم نبودند برای اعزام داوطلب شدند و اتفاقا خیلی هم اعزامشان سخت بود و به هردری زدند تا اعزام شوند.

آن موقع بچه داشتید؟
قبل از به دنیا آمدن دختر‌ها برای اعزام اقدام کردند، اما وقتی کارشان جور شد که بچه‌ها دوماهه بودند.
وقتی بحث رفتن به سوریه را مطرح کردند یا وقتی که این بحث جدی شد و شما مادر دودختر کوچک بودید، چطور به رفتن شان رضایت دادید؟
من به ایشان قول داده بودم که همراهی شان کنم. دوست نداشتم مانع شان بشوم. همین طور می‌دانستم که اگر نرود، تا مدت‌ها این دغدغه فکری را دارد که اگر می‌رفت حتما موثر بود. از طرف دیگر، چون خودم هم دغدغه این موضوع را داشتم گفتم من هم همراهت می‌آیم و هر کاری از دستم بربیاید انجام می‌دهم و اصلا قرار بود ما با هم برویم، اما چون منطقه‌ای که ایشان فعالیت می‌کردند در ناحیه سردسیر سوریه بود و بچه‌ها هم تازه دوماهه شده بودند، سفر ما عقب افتاد و ایشان به تنهایی عازم شد.
با خودتان فکر نکردید که ممکن است در سوریه شهید بشوند؟
واقعیتش ایشان در همان صحبت‌های اول ازدواج به من گفته بودند که من خواب دیدم دوتا دختر دوقلو دارم، یک زندگی خوب و آرام دارم، اما از همه این‌ها می‌گذرم و در تهران شهید می‌شوم. من بعد‌ها فهمیدم که خواب‌های ایشان رویای صادقه است. بعد که بحث سوریه پیش آمد می‌دانستم که ایشان در سوریه شهید نمی‌شود. اما نمی‌دانستم که حضورش در سوریه زمینه ساز این اتفاق است.
شهید پورهنگ در سوریه چه فعالیتی انجام می‌دادند؟
ایشان هم مثل بقیه مدافعان حرم که به سوریه می‌روند مستشار نظامی بودند و هم مبلغ فرهنگی بودند و کار تبلیغی انجام می‌دادند. البته آنجا کسی نمی‌دانست که ایشان روحانی است و همسرم یک کاری شبیه کار شهید چمران در لبنان را در شهر لاذقیه سوریه شروع کردند. با توجه به هدفی که داشتند به مدارسی وارد شدند که افراد جنگ زده در آن تحصیل می‌کردند. در این مدارس دانش آموزان نیازمند را شناسایی کردند و با برقراری ارتباط با آن‌ها به خانواده هایشان نزدیک شدند. از همین جا هم بحث تبلیغ دین شروع شد و هم بحث کمک به نیازمندان و رفع نیاز‌های بهداشتی، تحصیلی، خانوادگی، مالی و ... که در نهایت، چون اخلاص زیادی در این کار داشتند، لطف و عنایت خدا هم شامل حالشان شد و خیلی زود در لاذقیه شناخته شدند. تا جایی که وزیر آموزش و پروش سوریه از ایشان تقدیر کرد و همین مساله باعث شد که هم توسط افراد نیازمند شناسایی بشوند و هم توسط دشمن. از همین جا بود که نیرو‌های دشمن فهمیدند که یک ایرانی در لاذقیه بواسطه کار‌های فرهنگی درحال تبلیغ تشیع است.

چه مدتی سوریه بودند؟
دوره ماموریت اولش یک ساله بود که بعد از ایشان خواسته شد که یک سال دیگر هم بمانند، در این دوره دوم ایشان من و بچه‌ها را هم با خودشان بردند.
شما چه مدتی سوریه بودید؟
تقریبا دوماه. در همین مدت بود که بحث تروربیولوژیک برای ایشان پیش آمد و ما به تهران برگشتیم.
منطقه‌ای که شما در آن زندگی می‌کردید گرفتار جنگ بود؟
ما با منطقه جنگی ۳۰ کیلومتر فاصله داشتیم، یعنی خیلی هم دور نبودیم. هروقت عملیات می‌شد ما به وضوح صدای گلوله و توپ و .. را می‌شنیدیم. البته در منطقه ما، نیرو‌های داخلی مخالف سوریه که مسلح بودند فعالیت داشتند. این‌ها به مسلحین معروف بودند و بومی خود سوریه بودند و همه راه‌ها را بلد بودند و خطرشان کمتر از داعش نبود.

بجز این ماجرای ترور، تهدید هم شده بودید؟
تهدید مستقیمی مطرح نشده بود. اما خود من از وقتی وارد لاذقیه شدم احساس کردم که یک جنگ روانی علیه ما آنجا وجود دارد با این حال همسرم بین خود مردم که اکثرا نیازمندان و جنگ زده‌ها بودند، خیلی محبوبیت داشت تا جایی که صاحب خانه ما که سوری بود می‌گفت: شما چقدر شعبی هستید. یعنی چقدر مردمی هستید. با این حال من همیشه، چون حس می‌کردم که الان ما نماینده مردم ایران در این کشوریم سعی می‌کردم به هربهانه‌ای ارتباط مان را با این خانواده‌ها حفظ کنم. البته آن‌ها هم دید مثبتی به ما داشتند و همیشه می‌گفتند که ما از طرف مردم سوریه از مردم ایران تشکر می‌کنیم.
چه دیدی نسبت به حضور مستشاران نظامی ایران در سوریه بین مردم این کشور وجود داشت؟
مدافعان حرم آنجا صددرصد مقبولیت داشتند. در سوریه که یک عده‌ای به خاطر جنگ مهاجرت کرده بودند و جانشان را برداشته بودند و رفته بودند کشور‌های دیگر. آن‌هایی هم که مانده بودند خیلی در خودشان توان مقابله با داعشی‌ها و ... را نمی‌دیدند و، چون خطر را مستقیما لمس می‌کردند، خیلی هم از نیرو‌های ایرانی متشکر بودند و از هر فرصتی برای نشان دادن این قدردانی استفاده می‌کردند.

بحث ترور بیولوژیک شهید پورهنگ چطور پیش آمد؟
حدود ۵ هفته از حضور ما در سوریه می‌گذشت و همسرم دیگر خیلی شناخته شده بود. همزمان با فعالیت فرهنگی فعالیت نظامی هم در خط مقدم داشت و همین موضوع مزید برعلت بود که ایشان توسط دشمن شناسایی شود. روزی که این اتفاق افتاد، هوا خیلی گرم بود. همسرم توسط یکی از نیرو‌های نفوذی دشمن که اهل سوریه هم بود و مدتی با ایشان کار می‌کرد مسموم شد. این فرد یک لیوان آب به همسر من تعارف کرده بود. ظاهر آب هم که هیچ تفاوتی با آب‌های سالم نداشت. اما همسرم می‌گفت که همان موقع که آب را نوشیدم درد شدیدی در معده ام احساس کردم. چندساعت بعد وقتی ایشان به خانه آمد حالش خیلی بد بود. دکتر از همان اول تشخیص مسمومیت داد، اما ما فکر می‌کردیم که یک مسمومیت ساده غذایی است؛ تصورمان این بود که با مصرف دارو حالش بهتر می‌شود. اما این اتفاق نیفتاد. سم رفته رفته بیشتر اثر کرد. علائم دیگری هم از راه رسید، مثل تب شدید، علائم سرماخوردگی، خون ریزی معده، تهوع شدید و ضعف و سردرد و سرگیجه. در نتیجه همسرم در بیمارستان بستری شد و آنجا بود که تشیخص دادند که سم وارد خون شان شده و حتی چند واحد خون جدید به ایشان تزریق کردند که به خیال خودشان تعویض خون انجام شود. اما چون در ترور بیولوژیک سم در مرحله‌ای وارد بدن می‌شود که قابل شناسایی نباشد و به سرعت هم اثر کند، ظرف سه هفته این سم در بدن همسرم اثر کرد و کبد ایشان را از کار انداخت. طوریکه ظاهر کبد ایشان سالم بود، اما در داخل کاملا از کار افتاده بود. ما همانجا به تشخیص فوق تخصص خون و دستور مافوق همسرم، به ایران برگشتیم. اما اینجا هم به خاطر پیشرفت بیماری، همسرم ظرف یک هفته در بیمارستان شهید شد.
عامل این اتفاق هیچوقت شناسایی شد؟
عامل این اتفاق از همان روزی که ایشان را مسموم کرد متواری شد. اما در کل من پشت پرده همه این مسائل را فقط و فقط اسرائیل می‌دانم، چون اسرائیل در بحث بیوتروریسم پیش قدم است و در موارد زیادی از ترور بیولوژیکی برای از میان برداشتن مخالفانش استفاده کرده است. حتی بعد از شهادت همسر من، فیلمی منتسب به گروه‌های تکفیری از شبکه الجزیره پخش شد که در این فیلم با پخش تصاویر همسرم مدعی شده بودند که ما موفق شدیم این فرد را از سر راه برداریم.  
وقتی بحث مسمومیت ایشان در سوریه پیش آمد فکر می‌کردید که این قضیه به شهادت ایشان برسد؟
واقعیتش تا وقتی در سوریه بودیم طبق آن خوابی که دیده و برایم تعریف کرده بود می‌دانستم که اتفاقی برایش نمی‌افتد، اما وقتی که قضیه برگشت به تهران مطرح شد، با خودم گفتم که قرار است این خواب تعبیر شود؟ خدا واقعا در سرنوشت همسرم شهادت را قرار داده است...؟
خودشان هم فکر می‌کردند که با این مسمومیت شهید شوند؟
حقیقتا این مدل شهادت را دوست نداشتند. می‌گفت که من دوست دارم برای حضرت زینب (س) خونم جاری شود و در مبارزه مستقیم و رو در رو با دشمن شهید بشوم. اما قسمت شان این بود که این شهادت، همانند امام رضا (ع) که خیلی به ایشان ارادت داشتند و خیلی به ایشان متوسل می‌شدند، رقم بخورد.

چه روزی شهید شدند؟
۳۱ شهریور ۹۵ که روز عید غدیر هم بود. ایشان با من تماس گرفت و گفت: حالم خوب نیست. گفت: از حضرت علی (ع) بخواه که یک نگاه به من بکند، اگر ایشان نگاه کند کار من دیگر حل است. من می‌دانستم که معنی این حرف چیست. همانجا احساس کردم که چیزی جز شهادت دیگر همسرم را راضی نمی‌کند و همانجا با تمام وجودم برای ایشان شهادت را خواستم. حتی همان لحظه‌ای که داشتم این دعا را می‌کردم احساس کردم که آن فرشته‌ای که مسئول تقدیر آدم هاست قلمش را نگه داشته تا ببیند من چه چیزی به زبان می‌آورم و همان را برای همسرم رقم بزند... من برای همسرم شهادت را خواستم که خواسته قلبی اش بود و غروب همان روز همسرم شهید شد.  
روز‌های بعد از شهادت ایشان برای شما چطور گذشته؟
اگر بخواهم صادقانه بگویم راحت نگذشته... خیلی هم سخت بوده، اما این سختی وقتی قابل تحمل می‌شود که شما بدانید موقتی است و قرار است در نهایت به یک اتفاق خوب منجر شود. من در این یک سال هیچوقت احساس نکردم که تنها هستم، همیشه همه جا حضور همسرم را در کنار خود حس کردم همانطور که قول داده بود همیشه همراهم باشد.   منبع:جام جم آنلاین   انتهای پیام/   خبرگزاری میزان: انتشار مطالب و اخبار تحلیلی سایر رسانه های داخلی و خارجی لزوماً به معنای تایید محتوای آن نیست و صرفاً جهت اطلاع کاربران از فضای رسانه ای منتشر می شود.

منبع: خبرگزاری میزان

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.mizan.news دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرگزاری میزان» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۵۳۱۰۰۵۹ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

ترور برای بقا

این روزها نام فلسطین بیش از هر زمان دیگری بر سر زبان‌ها افتاده و از اقصی‌نقاط جهان به گوش می‌رسد و یک جنبش عمومی برای احقاق حقوق مردم غزه آغاز شده است. البته جنایت صهیونیست‌ها که در ماه‌های اخیر به اوج خود رسیده، محدود به وقایع بعد از عملیات طوفان‌الاقصی و ماه‌های اخیر نمی‌شود و قدمتی ۷۵ ساله دارد و مهاجرت اجباری و پاک‌سازی قومیتی سوغات شوم صهیونیست‌ها در این تهاجم است.

به گزارش ایسنا، به نقل از جام جم، رسانه‌ای‌شدن بخشی از جنایت‌های ارتش صهیونیستی در غزه و مخابره تصاویر بیمارستان‌ها و مراکز درمانی که تاکنون سانسور می‌شد همبستگی عمیقی را بین ملت‌های مختلف علیه رژیم کودک‌کش اسرائیل رقم زد و این کینه به اقدام بزرگ و ارزشمندی نظیر تظاهرات‌مردم وتجمع‌دانشجویان جهان علیه صهیونیست‌هامنجرشد.گزارش‌های ارسالی ازدانشگاه‌های‌آمریکا یکی‌از شگفت‌انگیزترین اخبار این روزها بود و باعث شد تا نقاب از چهره سران آمریکا کنار رفته و افکارعمومی جهان با ماهیت تروریست‌پرور این دولت استعماری آشنا شوند چراکه اگر حمایت‌های بی‌دریغ کاخ‌سفید از این رژیم تداوم نداشت، کار اسرائیل پیش از اینها یکسره شده بود و ملت مظلوم غزه قربانی زیاده‌خواهی صهیونیست‌های غاصب نمی‌شدند.

مروری بر تاریخ پرفرازونشیب منطقه غرب آسیا حکایت از این دارد که کشورهای غربی ازجمله آمریکا برای بهره‌مندی از مواهب و امکانات استراتژیک این منطقه، رژیمی با عنوان اسرائیل را علم کردند تا با اقدامات ایذایی و تروریستی علیه ملت‌های منطقه غرب آسیا، اهداف استعماری آنها را محقق کند اما رویدادهای اخیر نشان می‌دهد که بومرنگ این بدخواهی‌ها به سمت کشورهای غربی برگشته است و افکارعمومی این کشورها با محاکمه آنها خواستار بازنگری این سیاست‌های نژادپرستانه هستند؛ مسأله‌ای که به زعم کارشناسان توجه و عدم توجه به آن، حاکمیت آمریکا و دولت بایدن را با چالشی جدی مواجه کرده و به افول هژمونی آن می‌انجامد.

یکی ازموضوعاتی که ریاکاری و استانداردهای دوگانه دولت‌های غربی را به‌صورت واضح آشکار کرده و موجب رسوایی آنها می‌شود استفاده دوپهلو از پدیده تروریسم است. سیاستمداران غربی از یک‌سو در سخنرانی‌ها و موضع‌گیری‌های‌شان مکررا از لزوم مقابله با تروریسم می‌گویند و از طرف دیگر با حمایت از گروه‌های تروریستی و تقسیم آن به دو بخش خوب و بد، رویه دروغین خود در فریب افکارعمومی را آشکار می‌کنند.

سناتورهای آمریکایی و دیپلمات‌های اروپایی پشت تریبون‌های رسمی، خودشان را دشمن نخست گروه‌های تروریستی معرفی می‌کنند اما تاکنون عملیات قابل‌توجهی از سوی آنها علیه اهداف غربی صورت نگرفته است و همواره در راستای تحقق اهداف آمریکا که جنگ‌افروزی و دست‌اندازی به ثروت‌های ملت‌هاست حرکت کرده‌اند و بی‌دلیل نیست که از حمایت آنها نیز برخوردار هستند و تروریسم در خدمت آمریکاست؛ مسأله‌ای که با نگاهی به عملکرد دولت‌های غربی قابل رویت است و می‌توان رد پای آنها را در روابط متقابل دید. تشکیل دولت غاصب صهیونیست که مصداق کاملی از تروریسم است بخشی از این تعامل است که صدمات زیادی را بر پیکره جهان اسلام و جامعه بشری وارد کرد. شواهد و مستندات بسیاری وجود دارد که نشان می‌دهد مقامات اروپایی با همراهی صهیونیست‌ها، از حمایت مردم بی‌دفاع غزه خودداری کرده و ناقض حقوق‌بشری شده‌اند که داعیه پاسداری از آن را دارند و عجیب‌تر آن‌که در برخی موارد از اقدامات بشردوستانه‌ای که در حمایت از حقوق مردم فلسطین انجام گرفته است نیز جرم‌انگاری کرده و مانع ارسال کمک‌های بشردوستانه شده‌اند.
   
نقش آمریکا در تثبیت جریان‌های تروریستی

می سال ۱۹۴۸ بود که اعلامیه دولت آمریکا مبنی بر شناسایی دولت اسرائیل صادر شد. درحالی‌که این طرح هنوز در مجمع عمومی سازمان ملل در جریان بود و کارشناسان مشغول بررسی و گفت‌وگو درباره طرح قیمومیت بودند اما تصمیم‌گیرندگان کاخ‌سفید مثل همین حالا که چشم و گوش خود را نسبت به جنایات صهیونیست‌ها بسته‌اند، بدون توجه به نتایج بررسی سازمان ملل، دولت اسرائیل را به رسمیت شناخته و مسئولان اسرائیلی نیز استقلال خود را اعلام کردند و این آغاز راه آمریکا برای حمایت از اسرائیل بود. موضوعی که در این هفته‌ها به‌دلیل آن به مصاف شهروندان کشورش رفته و حتی برای حفاظت از منافع اسرائیل تمام اصول قانونی را زیر پا گذاشته است.

رئیس‌جمهور آمریکا در ادامه تصمیم‌های متعددی را در راستای پاسداری از موجودیت نحس اسرائیل اتخاذ کرده و در نخستین ملاقات رسمی با مقامات صهیونیستی، مبلغ صدمیلیون دلار در اختیار آنها قرار داد و با تأسیس دفتر سیاسی در تل‌آویو به روابط دیپلماتیک میان آمریکا و اسرائیل رسمیت بخشید تا سایر کشورها نیز از این قاعده پیروی کنند. خوابی که برای منطقه غرب‌آسیا دیده بودند و با جهاد رزمندگان محور مقاومت کابوسی شد که علاوه بر اضمحلال صهیونیست‌ها برای آمریکایی‌ها نیز پرمخاطره شده است. اما آمریکا به همین هم بسنده نکرده و تلاش‌های زیادی را برای پذیرش اسرائیل در سازمان ملل متحدانجام داد واین خوش‌خدمتی‌ها بالغو تحریم نظامی وارسال اسلحه به اسرائیل از طرف آمریکا تکمیل شد و مجموعه این کارها اراده آمریکا در تشکیل این رژیم تروریستی را نشان می‌دهد که علنا اعلام جنگی علیه اعراب و ساکنان فلسطین بود.
   
ریشه‌های تروریسم در غرب ‌آسیا 

این سلسله‌اقدامات باعث شد تا کشورهای غربی به رهبری آمریکا، رژیم غاصب صهیونیستی و دلارهای نفتی برخی حکام دست‌نشانده در منطقه اضلاع مثلث تروریسم را در منطقه غرب‌آسیا کامل کنند. برخورداری از منابع طبیعی فسیلی یکی از مواردی بود که باعث شد تا غربی‌ها چشم طمع به این منطقه دوخته و این پهنه جغرافیایی را تبدیل به مأمن تروریست‌ها کنند. از سوی دیگر وقوع جنگ در این منطقه سود کلانی را نصیب این دولت‌های استعماری می‌کرد و آمریکا برای ادامه حیات خود محتاج میلیون‌ها دلاری است که از طرف کارخانه‌های اسلحه‌سازی به خزانه آنها سرازیر می‌شود. پس پرواضح است که جنگ‌افروزی از طریق حمایت از تروریسم در منطقه بهترین راه برای جوش‌دادن این معاملات پرسود است.علاوه بر آمریکا، اسرائیل نیز به دلایل متعددی برای حمایت از گسترش تروریسم در منطقه اشتیاق دارد: از ابتدای تأسیس رژیم منحوس صهیونیستی در غرب‌آسیا و در قلب سرزمین‌های اسلامی حفظ امنیت مهم‌ترین دغدغه این رژیم بوده و هست. از طرفی صهیونیست‌ها به‌دلیل نداشتن وسعت و جمعیت کافی به‌منظور جنگ مجبور است تا از درگیری بلندمدت با کشورهای منطقه و حتی جنبش‌های اسلامی مانند حزب‌ا... و حماس اجتناب کند. بنابراین بهترین راه برای درگیرنشدن مستقیم در منطقه حمایت از گروه‌های تروریستی است تا کشورهایی مانند سوریه، لبنان و ایران درگیر مبارزه با تروریسم شوند و از مبارزه با اسرائیل دست بردارند.

تولید و حمایت تروریسم از سوی آمریکا یکی از توطئه‌های پنتاگون است تا طی آن رقبای منطقه‌ای این دولت استکباری مشغول حل‌وفصل این مسأله ویران‌کننده در داخل مرزهای‌شان باشند و برای رهایی از آن دست به دامان آمریکا یا متحد صهیونیست‌ها شوند و به‌این‌ترتیب این کشورها علاوه بر این‌که مجری سیاست آمریکا باشند، منافع اقتصادی چشمگیری را نیز نصیب دولت‌های غربی ‌کنند. پس از بهار عربی و سقوط حکومت‌های خودکامه در آفریقا و غرب‌آسیا، حکومت‌های وابسته که با دیدن عاقبت هم‌کیشان خود دچار هراس شده بودند برای رهایی از خشم مردم به دولت‌های تروریست‌پرور متوسل شدند و اعتراف مقامات آمریکایی در تاسیس داعش نشان از همراهی مستمر آنها با گروه‌های تروریستی دارد و عجیب آن‌که بازهم دولت‌های خودکامه وابسته به غرب از گزند داعش در امان بودند.

حمایت دولت‌های اروپایی از گروهک تروریستی منافقین و پشتیبانی از گروه‌های مسلح تجزیه‌طلب مثال‌های نغزی است که نشان می‌دهد دولت‌های غربی با استانداردهای دوگانه خود گاهی برای مقابله با تروریسم به کشورهای دیگر لشکرکشی کرده و استقلال آنها را زیر سؤال می‌برند و بعضا با پذیرش افرادی که نقش مستقیمی در کشتار ۱۷هزار نفر از شهروندان ایرانی داشته‌اند، تمام قوانین مرتبط با این موضوع را زیر پا گذاشته و برای آنها فرش‌قرمز پهن می‌کنند. 

به هرتقدیر وقایع این روزهای غزه وجنون نسل‌کشی توسط صهیونیست‌ها و حمایت عریان مدعیان حقوق‌بشر از این رژیم‌نژادپرست نشان می‌دهد که باید مراقب آدرس غلط رسانه‌های غربی بود. موضوعی که در نامه رهبر معظم انقلاب که سال‌ها پیش خطاب به جوانان اروپایی نوشته شده بود هم به آن اشاره شده بود و معظم‌له فلسطین را مرز حق و باطل عنوان و تاکید کرده بودند: «تا زمانی که معیارهای دوگانه بر سیاست غرب مسلط باشد و تا وقتی که تروریسم در نگاه حامیان قدرتمندش به انواع خوب و بد تقسیم شود و تا روزی که منافع دولت‌ها بر ارزش‌های انسانی و اخلاقی ترجیح داده شود، نباید ریشه‌های خشونت را در جای دیگر جست‌وجو کرد.» بنابراین صحنه‌های غم‌انگیزی که این ماه‌ها از غزه مخابره می‌شود ریشه در خشونت آمریکایی دارد و به فضل خدا با بیداری جهانی که در سطح جهان فراگیر شده است، به نابودی صهیونیسم و آزادی قدس منجر می‌شود.

انتهای پیام

دیگر خبرها

  • اعترافات تروریستی که برای یازده میلیون آدم می‌کشت!
  • عکس/ ترور با لباس زنانه!
  • ترور برای بقا
  • افشای راز زن دوم مرد میانسال بعد از مرگش
  • روایتی از طلبه جهادگر و مادر ۵ فرزند/ بچه ها برکت آوردند
  • زن جوان خطاب به قاضی:اول یک روسری در ماشین همسرم پیدا کردم؛بعدا هم دیدم از مهد کودک یک دختر را بغل کرد و برد/ حالا هم طلاق می خواهم
  • فیلم/ چه کسانی پلیس را ترور می‌کنند؟
  • چه کسانی پلیس را ترور می‌کنند؟
  • تقسیم عشق در زندگی زوج مبتلا به «ای‌ال‌اس»/بیماری جزیی از زندگیست
  • لحظه ترور «ام فهد» ستاره تیک‌تاک عراقی + ویدئو