Web Analytics Made Easy - Statcounter

تقریبا محال است که از دکتر جابری انصاری،معاون عربی-آفریقایی وزارت امور خارجه سوالی بپرسید و او خود بدون پرسش جدید،سوال های بعدی شما را پاسخ ندهد؛به طرز عجیبی رویه های موجود در سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران را با مفاهیم و رویه های رایج و غالب روابط بین الملل،تببین می کند تا شما ناخودآگاه قانع شویدکه حرکت سیاست خارجی کشور بر مدار عقلانیت و خرد می چرخد؛در تحلیل و تبیین بسیار رئالیست و واقع گراست؛با این وجود در کلماتش، آرمانگرایی مومنانه و مسلمانانه را می توان حس کرد؛ با او در یک روز شلوغ سردرگم در نمایشگاه مطبوعات به سخن نشستیم.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

 

او با حکم «محمد جواد ظریف» وزیر امور خارجه از  ۶ آبان سال ۱۳۹۴ عهده دار مسئولیت سخنگویی دستگاه  دیپلماسی کشورمان شد و تا ۳۰ خرداد ۱۳۹۵ به کار خود ادامه داد. پس از این تاریخ معاون عربی و آفریقایی وزارت امور خارجه جایگزین «حسین امیر عبداللهیان» شد و بیش از یکسال است در کسوت معاون وزیر امور خارجه کارش را دنبال می کند.

جابری انصاری پیشتر مسئولیت هایی همچون سفیر ایران در لیبی، ریاست مرکز مطالعات خاورمیانه و خلیج فارس دفتر مطالعات سیاسی و بین‌المللی وزارت امور خارجه، رایزن سفارت جمهوری اسلامی ایران در جمهوری عربی سوریه، مشاور و دستیار معاونت عربی و آفریقا، سفیر غیر مقیم چاد و ... را عهده دار بوده در جریان مذاکرات بین المللی صلح سوریه در آستانه قزاقزستان؛ مذاکره کننده ارشد جمهوری اسلامی ایران محسوب می شود.  جابری انصاری در گفت و گو با خبرنگار «تابناک» ماحصل اقدامات انجام شده و سیاست جمهوری اسلامی ایران در قبال سوریه را از بعد دیپلماتیک تشریح می کند. آنچه در ادامه می خوانید مشروح این گفت و گو است.

آقای دکتر خیلی ساده و خودمانی،ماجرای ایران و روسیه در سوریه به کجا می رسد؟

با روسیه هم توافق داریم؛ هم اختلاف! 

- ببنید ما با روسیه توافق داریم، اما بدین معنی نیست که در تمامی جزئیات و مسائل یک دیدگاه داشته باشیم، حتما اختلافی هم هست. این اختلافات در خصوص برخی مسائل از اول بوده و بعد از این هم خواهد بود. به هر حال واقعیت این است که ما و روسیه همپوشانی سیاست ها و منافع با یکدیگر پیدا کرده ایم، نه به شکل مطلق، بلکه در یک حوزه ها و در یک جنبه هایی و معمولا روابط بین المللی هم همین است.

در روابط بین المللی که بررسی کنیم، می بینیم که یک انطباق کامل تقریبا بین اکثر بازیگران وجود ندارد یا اینکه خیلی کم محقق می شود؛ این مساله هم بیشتر ذهنی است. در دنیای واقعیت یک همپوشانی هایی ایجاد می شود؛ بنابراین طبیعی است که ما در روند (مذاکرات) آستانه چنین همپوشانی هایی داشته باشیم، اگر چه برخی اختلاف نظرها را هم داریم.

ایران و روسیه درباره «رویایی موثر با تروریسم» اشتراک جدی دارند

در گفت و گوهای دیگر هم به این مسائل اشاره کرده ام، اما همیشه تلاش کرده ایم در یک مسیر مشترک در آستانه روی حداقل هایی که با هم مشترک هستیم، حرکت کنیم. ما روی یک موضوع مشترک هستیم که آنهم رویایی موثر با تروریسم است. در چند سال گذشته مبتنی بر این مساله ما اقدامات مشترک و هدف گیری های مشترک داشته ایم. در مذاکرات آستانه هم در سطح سیاسی این موضوع را به عنوان یک موضع مشترک دنبال خواهیم کرد.

در موضوع اینکه باید حل سیاسی در بحران ایجاد شود، بازهم موضع ما با روسیه یکسان است، لذا با همراهی روسیه و ترکیه تلاش می کنیم برای اینکه این موضع مشترک را حداکثرسازی بکنیم. اما این بدان معنا نیست که ما در همه جزئیات مثل هم فکر می کنیم، رویکردهای مشترک و سیاست های مشترک داریم؛ نه در حوزه هایی هم به ویژه در سطح تاکتیک ها دائما باهم اختلافاتی داریم. در سطح هدفگیری های استراتژیک گرچه تفاوت هایی هست، اما همپوشانی بیشتری بین ما وجود دارد.

بدنبال افزایش نقاط اشتراک با ترکیه درباره سوریه هستیم

تلاش جمهوری اسلامی ایران این است که نقاط اشتراک را حداکثرسازی کند و حتی با ترکیه که در زمینه هدف‌گیری های استراتژیک در موضوع سوریه در نقطه مخالف ما طی چند سال گذشته بود، سعی کرده ایم حوزه های مشترک تعریف و ایجاد کرده و پس از آن گسترشش بدهیم. این خلاصه سیاست جمهوری اسلامی ایران در آستان است.

مغز سیاست ما در آستانه تثبیت نقاط مشترک با روسیه و ارتقاء آن، ایجاد نقاط جدید و مشترک با ترکیه، ارتقاء و افزایش آن در یک بستر سه گانه و مثلثی است. به دلیل تناقض منافع، مصالح و رویکردها و یا عدم اشتراک ها در برخی جنبه ها، کار سختی از این حیث پیش روی جمهوری اسلامی ایران است؛ ولی راه بهتری هم سراغ نداریم.

هرچه بتوانیم با همین سرعت ملایم و آرام، نقاط مشترک را حداکثرسازی بکنیم، یک راهی را به سوی آرامش و ثبات در سوریه باز خواهیم کرد که منجر به پایان این بحران و تحقق منافع ما و شریکایمان خواهد شد.

اشتراک نظر جمهوری اسلامی ایران با ترکیه و سوریه پیرامون پیکپارچگی، نظام و آینده سیاسی سوریه تا چه میزان است؟

 «حفظ تمامیت ارضی، حاکمیت ملی و عدم عدم تجزیه سوری» اصول ثابت روند آستانه

- یک اصل ثابتی که در روند آستانه وجود دارد و در مقدمه تمام اسناد ما تکرار می شود و جزو اصول ثابت و پایه شرکای آستانه محسوب می شود، «حفظ تمامیت ارضی، حفظ حاکمیت ملی سوریه و عدم عدم تجزیه این کشور است.» این موضوع به عنوان یک اصل ثابت هست. در ترجمه عملیاتی نوع عملکردها ثابت می کند که هر کشوری تا چه میزان به این اصل پایبند است.

«حفظ تمامیت ارضی، حفظ حاکمیت ملی سوریه و عدم عدم تجزیه این کشور» به عنوان یک اصل ثابت مورد اشتراک حداقل در تئوری و در سطح اعلام سیاست ها بین هر سه کشور (ایران، روسیه و ترکیه) ثابت است. در موضوع آینده اختلافات بیشتر و بارزتر است به ویژه بین ایران و ترکیه؛ چون نوع رویکرد این دو کشور به مساله سوریه با هم متفاوت بوده است.

با تاکید ایران؛ «دیگران نباید برای ملت سوریه تعیین تکلیف کنند»

ما تلاشی که داریم انجام می دهیم این است که اصولی را ثابت و مبنای حرکت قرار دهیم که تبدیل به حوزه مشترک بشود. یک اصل این است که دیگران نباید برای ملت سوریه تعیین تکلیف کنند؛ این اصلی است که جمهوری اسلامی ایران به دنبال آن است پیرامونش اجماع سازی بکند هم در روند آستانه و هم خارج از آستانه با بازیگران دیگر.

بنا نیست بیگانگان یا خارجی چه در سطح منطقه ای و چه در سطح بین المللی برای ملت سوریه تصمیم گیری و تعیین تکلیف کنند و بگویند چه کسی باید باشد و چه کسی نباید باشد و چگونه باید باشد و چگونه نباید باشد! اینها مسائلی است که ملت سوریه باید آن را تعیین کنند؛ کار ما این است که روند حرکت و انتخاب ملت سوریه را تسهیل بکنیم و حرکت خود را در چارچوب خواسته های خود ادامه دهد. ما در این مسیر حرکت می کنیم.

نمی‌توان روی کشورهایی که منافع‌شان در سوریه را دنبال می‌کنند، خط کشید

البته تحقق موضوعاتی که گفته شد سخت است؛ چون در سطح شعار، طرح و اعلام آن شاید ساده باشد. اما در ترجمه این شعار بسیاری از بازیگران سعی می کنند، اراده خودشان را در واقع اجرا کنند و این واقعیت دنیای سیاست است. متاسفانه یا خواشبختانه نمی توان روی کشورها و بازیگرانی که منافع خودشان را دنبال می کنند، خط کشید.

آنچه جمهوری اسلامی ایران دنبال می کند، این است که منافع ما هم در مسیر انتخاب ملت سوریه محقق خواهد شد. کلا جمهوری اسلامی ایران معتقد است که خروج از حالت امنیتی، درگیری ها و بحران ها، رویایی های درون منطقه ای به سمت عادی سازی شرایط، تثبیت انتخاب ملت ها، در پیش گرفتن روندهای مردم‌سالارانه و دموکراتیک؛ کلیتش به نفع همه ملت های منطقه و جهان است.

انتخاب مردم‌سالارانه در سوریه به نفع منطقه و جهان است

ممکن است این مسائل در کوتاه مدت یا میان مدت چالش های جدیدی برای بازیگران ایجاد کند، اما هر بازیگری که نظام و دولت خودش مبتنی بر انتخاب ملی و مبتنی بر دموکراسی و مردم‌سالاری است، به طور طبیعی در میان مدت و بلند مدت از انتخاب دموکراتیک کشورهای منطقه ضرر نخواهد کرد. همانطور که گفتم ممکن است چالش هایی در کوتاه مدت یا میان مدت ایجاد شود، اما در برآیند این موضوع و بعد از این پرانتز که برخی چالش ها را خواهد داشت؛ در کلیت شاهد عادی سازی وضعیت در منطقه و خروج از درگیری و حالت امنیتی به نفع ملت های منطقه و به ضرر رژیم صهیونیستی خواهیم بود.

به همین دلیل است که سیاست ثابت رژیم صهیونیستی، حداکثرسازی تناقض های درونی، درگیری های درونی، رویارویی های درونی در درون کشورها و در سطح منطقه ای بین قدرت های منطقه است؛ برای اینکه رژیم صهیونیستی عملا به عنوان تماشاگر بیشترین منفعت را از ادامه این روند خواهد برد.

سیاست ایران در خاورمیانه نقطه مقابل سیاست صهیونیست‌هاست

جمهوری اسلامی ایران دقیقا سیاست هایش معکوس آنچیزی است که رژیم صهیونیستی آن را دنبال می کند. ما به دنبال کمتر کردن تناقض های درونی، کاهش درگیری ها و رویارویی های درون منطقه ای و درون کشوری و تجمیع قوا و امکانات کشورهای منطقه در مسیر رشد و بالندگی ملت ها و دولت های منطقه و در مسیر رویارویی با اشغال صهیونیستی در فلسطین و سیاست های تحمیلی قدرت ها برای تحقق اهداف خودشان است.

ما سعی می کنیم با ترکیه، با قدرت هایی مثل روسیه، با قدرت های اروپایی و با کشورهای منطقه اجماع سازی حداکثری را در مسیری که عنوان شد، محقق کنیم. البته این مسائل و موضوعات، کار ساده ای نیست و کار واقعا سختی است. تجمیع این تناقض منافع و رویکردها در مسیر یک اجماع سازی به شکلی که گفتم کار ساده ای نیست، اما وظیفه ماست که این مسیر را دنبال کنیم.

ادامه در‌گیری‌ها در منطقه به ضرر ملت‌های اسلامی است

هرچه درگیری های درونی در منطقه ما ادامه پیدا کند، ضرر کننده آن کشورهای منطقه و ملت های اسلامی خواهند بود و هرچه تناقض ها در مسیر حل قرار بگیرد، به نفع رشد و بالندگی درونی و سیاست های منطقه ای و بین المللی مفیدتر برای کشورهای منطقه است. برخی از بازیگران در این مسیر سوء فهم دارند و برخی بازیگران متاسفانه تعمدانه به این درگیری ها و رویارویی ها ادامه می دهند، چون منافع خودشان را در این درگیری ها تعریف کرده اند.

جمهوری اسلامی ایران سعی می کند با بازیگرانی که سوء فهم یا عدم انطباق فهم با مسائل واقعی را دارند، در مسیر اجماع سازی حرکت کنیم و ایجاد و وصول این فهم مشترک باشیم. طبیعی است با بازیگرانی که همراه ما هستند نیز حداکثر همکاری را خواهیم داشت.

منبع: تابناک

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.tabnak.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «تابناک» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۵۵۶۴۳۵۸ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

عضو مجمع تشخیص: برجام و FATF همچنان در اولویت است / نباید روابط دیپلماتیک جمهوری اسلامی ایران به یکی دو کشور خاص محدود شود

روزنامه هم میهن نوشت: در پی درگیری نظامی اخیر میان ایران و اسرائیل، پس از هدف قرار گرفتن کنسول‌گری ایران در دمشق و پاسخ نظامی ایران به این اقدام و اقدام نظامی بعدی در اصفهان که به اسرائیل منتسب شد، به نظر می‌رسد که وضعیت درگیری مستقیم نظامی بین دو کشور پایان یافته‌است.

به اعتقاد بسیاری از کارشناسان پس از فاز نظامی، اکنون نوبت به فاز دیپلماسی رسیده‌است تا جمهوری اسلامی بتواند ضمن بهره‌برداری از نمایش قدرت خود در منطقه، جلوی آسیب رسیدن به منافع کشور و افزایش فشارهای بین‌المللی را بگیرد.

سیدمحمد صدر، عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام معتقد است که در این شرایط دستگاه دیپلماسی جمهوری اسلامی ایران باید به‌شدت فعال‌تر شود و ضمن در پیش گرفتن دیپلماسی متوازن و متعادل با همه کشورهای جهان، به‌دنبال خنثی کردن تلاش‌های حامیان اسرائیل برای افزایش فشار علیه ایران باشد. این دیپلمات پیشین معتقد است که وزارت امور خارجه باید تلاش برای احیای برجام و خروج از لیست سیاه FATF را در اولویت کارهای خود قرار دهد، چراکه این دو پرونده باعث شده‌است که استمرار تحریم‌های گسترده علیه ایران باعث مشکلات عدیده اقتصادی برای کشور شود.

 

در ادامه متن کامل گفت‌وگوی «هم‌میهن» را با سیدمحمد صدر، عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام و معاون پیشین وزارت امور خارجه مطالعه می‌کنید.

*به نظر می‌رسد فاز نظامی رویارویی مستقیم ایران و اسرائیل به پایان رسیده‌است. فکر می‌کنید که دستگاه سیاست خارجی و دیپلماسی جمهوری اسلامی ایران در این شرایط چه مسئولیتی بر عهده دارد؟

شرایط به‌گونه‌ای است که موقعیت نظامی و جایگاه ایران در منطقه تا حدی مورد توجه کشورهای منطقه و جهان قرار گرفته‌است. الان شرایطی پدید آمده‌است که باید فعالیت‌های جدی دیپلماتیک در زمینه‌های مختلف آغاز شود. حامیان اسرائیل، چه در آمریکا و اروپا و چه در نهادهایی مانند اتحادیه اروپا و گروه ۷ سعی می‌کنند که از این وقایع سوءاستفاده کنند و فشارها را بر تهران افزایش دهند.

این کشورها و نهادها به‌هیچ‌وجه نگران حمله اسرائیل به کنسول‌گری ایران در دمشق نبودند، اما حالا به‌گونه‌ای رفتار می‌کنند که انگار پاسخ مشروع ایران به این اقدام نظامی باعث نگرانی آنها شده‌است. با توجه به اینکه جو تبلیغاتی علیه ایران تشدید شده‌ و این کشورها قصد دارند به‌دنبال تحریم ایران بروند، باید کارزار جدی دیپلماتیک در زمینه‌های مختلف، هم در منطقه و هم در اروپا و سازمان ملل داشته‌باشیم تا بتوانیم اقدام‌هایی را که کشورهای غربی قصد دارند علیه ایران انجام دهند، خنثی شود.

در عین حال دستگاه دیپلماسی جمهوری اسلامی باید تمام تلاش خود را به کار گیرد که قضایای مسکوت و معطل‌مانده از گذشته مانند برجام و FATF را نیز حل و فصل کند، چراکه تا این قضایای دیپلماتیک حل‌وفصل نشود، ما از تحریم‌ها و مشکلات اقتصادی شدید ناشی از آن رنج خواهیم برد.

*فکر می‌کنید با تحولات اخیر آیا آمریکایی‌ها حاضر خواهند بود باز هم پای میز مذاکره بنشینند و در مورد برجام صحبت کنند؟

الان آمریکا در شرایط خاصی قرار دارد. در شش ماه گذشته هم مشخص شد که آمریکایی‌ها به دنبال مشارکت در جنگ یا گسترش بحران در منطقه نیستند و تا این حد مشخص شده‌است که سیاست آمریکا این است که جنگ غزه در سراسر خاورمیانه گسترش پیدا نکند، پای کشورهای دیگر به آن کشیده‌نشود و آمریکا درگیر یک منازعه جدید در منطقه نشود.

در این زمینه به نظر می‌رسد که انگیزه‌های ایران و آمریکا مشابه یکدیگر باشد و ایران هم علاقه‌ای به گسترش منازعه در منطقه ندارد. اما در مورد برجام و مسائل مرتبط با آن، شاید هنوز وقت گفت‌وگو در این مورد فرا نرسیده‌باشد. در چارچوب تعامل دیپلماتیک شاید هم لازم نباشد که در گام نخست سراغ احیای برجام برویم.

الان اولویت‌های مهمی وجود دارد. آمریکا که ۶ سال است از برجام خارج شده‌است و عضو این توافق نیست، این امکان وجود دارد که با طرف‌های باقی‌مانده در برجام برای اجرای احکام معطل‌مانده آن تعامل کرد و در این زمینه مذاکرات را با جدیت پی گرفت.

برای این مهم لازم است که کارشناسان خبره سیاست خارجی وارد کار شوند و دولت از ظرفیت‌های دیپلمات‌های باتجربه و نخبه کشور برای مذاکرات در مورد برنامه هسته‌ای ایران استفاده کند و اجازه بدهد که چه در حوزه مذاکرات هسته‌ای و چه در حوزه خارج شدن از فهرست سیاه FATF وضعیت از حالت توقف خارج شود و کارها پیش برود.

*ارزیابی شما از عملکرد ۷ ماه گذشته دستگاه دیپلماسی جمهوری اسلامی بعد از عملیات طوفان‌الاقصی و جنگ غزه چیست؟

این سوال خیلی کلی است و نمی‌توان به سادگی به آن پاسخ قاطعی داد. قضایای مختلف در حوزه سیاست خارجی با هم مرتبط است. دستگاه سیاست خارجی موظف است که منافع بین‌المللی کشور را در همه حوزه‌ها با جدیت پیگیری کند. همانگونه که عرض کردم چه در حوزه برجام و FATF و چه در حوزه جلوگیری از افزایش فشار به ایران پس از پاسخ نظامی ایران به اسرائیل، دستگاه دیپلماسی باید مقتدرانه پیگیر منافع ایران باشد.

در عین حال باید در حوزه‌های دیگر مانند روابط دوجانبه مثل روابط با سوریه، روابط با روسیه و چین، دستگاه دیپلماسی ما فعالانه‌تر عمل کند. مهم‌ترین مسئله این است که باید از این محدودیت‌هایی که برای سیاست خارجی ایجاد شده‌است، خارج شویم و باید روابط خارجی خود را خیلی جدی با همه کشورها گسترش دهیم. نباید روابط دیپلماتیک جمهوری اسلامی ایران به یکی دو کشور خاص محدود شود.

اگر روابط ما مثل شرایط کنونی محدود باقی بماند، قدرت‌های دیگر از این محدودیت سوءاستفاده خواهند کرد. دستگاه دیپلماسی باید به صورت جدی در این زمینه‌ها فعال شود و تغییرات جدی به وجود بیاورد.

*بعضی از کارشناسان معتقدند که بعد از پاسخ نظامی ایران به اسرائیل ممکن است این تصور در بین کشورهای همسایه به‌خصوص کشورهای عربی حاشیه خلیج‌فارس ایجاد شود که قدرت نظامی و قدرت موشکی و پهپادی ایران را تهدیدی برای خودشان تلقی کنند. فکر می‌کنید آیا ممکن است بتوان سازوکاری ایجاد کرد که به این کشورها نشان داد ایران تهدیدی برای کشورهای همسایه و منطقه محسوب نمی‌شود؟

بخشی از این تصورات ناشی از تبلیغات است. کشورهای منطقه به خوبی می‌دانند که تاریخ ایران نشان داده‌است که ایران هرگز در سده‌های اخیر تهاجمی وارد یک درگیری و بحران نشده‌است. ایران اگر مورد حمله نظامی واقع شده‌باشد از خود دفاع می‌کند، این موضوع را در قضیه عراق شاهد بودیم و اخیراً هم در مقابل تعرض نظامی اسرائیل به کنسول‌گری ایران در دمشق مشاهده کردیم. ولی ایران هرگز تهدیدی برای همسایگانش نبوده است. ایران همواره دعوت کرده‌است که سازوکار امنیتی مشترکی برای تضمین امنیت کشورهای همسایه ایجاد شود.

الان هم دستگاه دیپلماسی ایران باید فعال‌تر از گذشته تلاش کند تا به همسایگان نشان دهد که اگر ایران یک نیروی نظامی قوی دارد، اگر توان موشکی و پهپادی دارد، این ظرفیت‌ها می‌تواند در راستای تامین امنیت منطقه به کار رود. این تز کلی ایران که امنیت منطقه باید توسط کشورهای منطقه تامین شود، می‌شود با دیپلماسی فعال و تعامل با کشورهای همسایه و دولت‌های جنوب خلیج‌فارس، آنها را به این نتیجه برسانیم که باید سازوکار امنیت جمعی در منطقه ایجاد شود و آنها را قانع کنیم که نیازی به حضور نیروهای خارج از منطقه نیست و کشورها خودشان می‌توانند امنیت منطقه را تامین کنند.

*در منطقه غرب آسیا ایران و اسرائیل چهار دهه است که با هم خصومت دارند. این منازعه برای نخستین بار در طول هفته‌های گذشته ماهیت مستقیم و رودررو پیدا کرد. فکر می‌کنید آیا امکان تکرار این منازعه مستقیم و تبدیل شدن آن به یک جنگ تمام‌عیار وجود داشته‌باشد؟

آینده منازعه ایران و اسرائیل بستگی به عملکرد طرف مقابل دارد. ایران در سال‌های اخیر و به‌ویژه پس از آغاز جنگ غزه نشان داده‌بود که صبر استراتژیک در پیش گرفته‌است. اسرائیل به شیوه‌ای عمل کرد که ایران استراتژی‌اش را کنار گذاشت و وادار کرد وارد حالت تهاجمی شود. اگر اسرائیل اشتباه قبلی خود را تکرار کند، طبیعی است که مورد حمله ایران واقع خواهد شد. به اعتقاد من آینده این رویارویی کاملاً به عملکرد طرف مقابل بستگی دارد.

*عملیات وعده صادق تا چه اندازه باعث شد که اسرائیلی‌ها نسبت به عملکردشان در آینده محتاط‌تر شوند؟

بسیار مؤثر بود. اسرائیلی‌ها باور نمی‌کردند که ایران دست به اقدامی چنین گسترده در واکنش به اقدامات آنها بزند. اسرائیل بعد از جنگ ۱۹۷۳ پوشش امنیتی قدرتمندی برای خودش ایجاد کرده‌بود و هم متحدانش چه در غرب از طرف آمریکا و اروپا و چه در شرق از طریق شوروی و بعد از آن روسیه، کمک‌های گسترده نظامی و دفاعی در اختیار اسرائیل قرار می‌دادند.

قدرت‌های جهانی پذیرفته‌بودند که موجودیت اسرائیل و امنیت اسرائیل از اولویت‌های اصلی خودشان است. این موضوع در آمریکا به یک سیاست دوحزبی و اجماعی تبدیل شده‌بود و کار تا جایی پیش رفت که از اسرائیل با عنوان ایالت پنجاه‌ویکم آمریکا یاد می‌شد. در نیم قرن گذشته به جز یک مورد پرتاب موشک‌های عراق به سمت اسرائیل، هیچ حمله‌ای به اسرائیل نشده‌بود و اسرائیل تصور می‌کرد که سازوکار بازدارندگی‌اش صددرصد موفق بوده‌است.

برای کل قدرت‌های جهانی، به‌ویژه آمریکا جا افتاده‌بود که اسرائیل باید از لحاظ نظامی و به‌خصوص از نظر توانمندی نیروی هوایی از همه کشورهای منطقه قوی‌تر باشد. پاسخ نظامی ایران نشان داد که این حجم از تلاش‌ها بی‌فایده بوده و اسرائیل ضربه‌پذیر است و اگر مرتکب اشتباهی شود، ضربات دیگری هم خواهد خورد.

*مشارکت ائتلاف آمریکا، بریتانیا و فرانسه با حمایت برخی کشورهای عربی در رهگیری و انهدام موشک‌ها و پهپادهای ایرانی باعث شد که برخی تحلیل‌گران این موضوع را مطرح کرده‌اند که اسرائیل و آمریکا یک گام به ایجاد یک ائتلاف منطقه‌ای با مشارکت اسرائیل و کشورهای عربی برای مقابله با ایران نزدیک‌تر شده‌اند. نظر شما در مورد این مسئله چیست؟

منازعه‌ای که بین ایران و اسرائیل پیش آمد، در واقع فقط بین ایران و اسرائیل نبود، بلکه بین ایران و ناتو بود. تمام ظرفیت‌های کشورهای عضو ناتو به کمک اسرائیل آمد و به همین دلیل هم بود که موفق شدند برخی از پهپادها و موشک‌های ایران را منهدم کنند. صرفاً خود اسرائیل در عملیات ایران مدافع نبود، بلکه ظرفیت بزرگی از کشورهای عضو ناتو در این دفاع مشارکت کردند. همین موضوع نشان‌دهنده توان و قدرت موشکی و پهپادی ایران بود، چراکه برای بی‌اثر کردن این عملیات کل ظرفیت کشورهای متحد اسرائیل در ناتو با همه امکانات وارد صحنه شدند.

بعضی از کشورهای عربی مثل اردن از اسرائیل دفاع کردند و برخی کشورهای عربی هم آسمان خودشان را در اختیار آمریکا و انگلیس و فرانسه قرار دادند و سعی کردند که در این حمله اسرائیل ضربات کمتری بخورد. اسم این ائتلاف را هر چیزی بگذاریم، چه به آن بگوییم ناتوی خاورمیانه یا ناتوی عربی یا هر چیز دیگر، در این شرایط شاهد بروز عملی آن بودیم.

ولی اینکه در آینده قرار باشد چنین تشکیلاتی واقعاً شکل بگیرد، به شرایط آینده منطقه بستگی دارد و از الان نمی‌توان پیش‌بینی کرد؛ به‌خصوص اینکه کشورهای منطقه هم می‌دانند که اگر بخواهند وارد فاز یک ائتلاف شوند، آنگاه باید امنیت و آینده خود را دربست در اختیار آمریکا و اسرائیل قرار دهند و خودشان را با آنها هم‌سرنوشت کنند. همانگونه که در سال‌های گذشته مشاهده کرده‌ایم، همه سیاست‌های آمریکا و اسرائیل همیشه برای همه کشورهای عربی قابل پذیرش نیستند.

*بعد از آغاز جنگ غزه گفته ‌می‌شد که عربستان از فرآیند عادی‌سازی روابط با اسرائیل دور شده‌است. با توجه به تحولاتی که در ۶ ماه گذشته رخ داده‌است، تصور می‌کنید ریاض تا چه اندازه امکان دارد به فرآیند عادی‌سازی با اسرائیل بازگردد؟

تجدید رابطه ایران با عربستان نشان‌دهنده تغییراتی در سیاست خارجی ریاض بود. از طرف دیگر برخی واکنش‌هایی که حکومت عربستان سعودی نسبت به عملکرد آمریکا نشان داد، مشخص کرد که سران این کشور دیگر مانند گذشته به صورت صددرصد پیرو آمریکا نیستند. در عربستان تصور غلطی ایجاد شده‌بود که اگر این کشور دنبال توسعه اقتصادی و فناوری است، باید با اسرائیل که یک قدرت اثرگذار در آمریکا و کشورهای غربی محسوب می‌شود، رابطه‌ای دوستانه برقرار کند. اما فکر می‌کنم ریاض اکنون به این نتیجه رسیده‌است که تحلیلی که در گذشته داشتند، درست نبوده و می‌توانند بدون رابطه با اسرائیل توسعه اقتصادی داشته‌باشند و می‌توانند مطمئن باشند که کشورهای منطقه ظرفیت کافی برای تامین امنیت منطقه دارند.

نکته بسیار مهم این است که افکار عمومی کشورهای عربی به صورت جدی با توسعه روابط با اسرائیل مخالف هستند. مردم عرب و مردم مسلمان با اسرائیل مخالف هستند و حاضر به پذیرش این رژیم نیستند. این دولت‌های عربی هستند که به سمت عادی‌سازی روابط با اسرائیل حرکت می‌کنند. با توجه به وقایعی که در شش ماه گذشته رخ داد و جنایاتی که اسرائیل در غزه مرتکب شد، قتل‌عام بیش از ۳۴ هزار نفر که اکثریت آنها کودکان و زنان هستند، گورهای دست‌جمعی که در بیمارستان‌ها کشف می‌شوند، بمباران مدارس، بیمارستان‌ها و خانه‌های شخصی و قحطی گسترده در غزه؛ همه‌ی اینها باعث شده‌است که زمینه عادی‌سازی روابط با اسرائیل در کشورهای عربی، دست‌کم در افکار عمومی کاملاً از بین برود.

اگر دولت‌های عربی دست‌کم تا زمانی که جنگ غزه در خاطره ملت‌ها زنده است بخواهند اقدامی در راستای عادی‌سازی روابط و دوستی با اسرائیل انجام دهند، درون کشورهایشان با افکار عمومی دچار مشکل خواهند شد. احتمال اینکه فرآیند عادی‌سازی روابط با اسرائیل ادامه پیدا کند، بسیار کمتر از گذشته شده‌است.

*بعد از پاسخ ایران به اسرائیل، رئیس‌جمهور آمریکا گفت که می‌خواهد جبهه متحدی را برای فشار و تحریم علیه ایران ایجاد کند. در نشست سران گروه ۷ و وزرای خارجه اتحادیه اروپا هم شاهد بودیم که دولت‌های غربی تصمیم خود را برای توسعه دایره تحریم‌ها علیه ایران اعلام کردند. چه کاری از دستگاه دیپلماسی جمهوری اسلامی برای جلوگیری از توسعه و افزایش تحریم‌ها بر می‌آید؟

من باید یک نکته را تذکر بدهم. تمام شعارهای انسان‌دوستانه و بشردوستانه‌ای که غربی‌ها مطرح می‌کنند و آن را ناشی از ایدئولوژی لیبرالیسم می‌دانند، شعارهایی مثل آزادی، دموکراسی، حقوق‌بشر، رعایت حقوق زنان و کودکان، عدم استفاده از خشونت، حل اختلاف‌های بین‌المللی بر مبنای دیپلماسی، نظم جهانی مبتنی بر قانون و امثال اینها، همه این شعارها وقتی نوبت به اسرائیل می‌رسد، از یاد برده می‌شود.

جنایتی نمانده است که اسرائیل انجام نداده‌باشد و کشورهای غربی به‌‌رغم همه شعارهایشان به آن بی‌توجهی نکرده‌باشند. اسرائیل کل منطقه غزه را شش ماه است که مستمراً هوایی و زمینی بمباران می‌کند و نسل‌کشی گسترده‌ای را آغاز کرده‌است. در این شرایط کشورهای غربی همچنان از اسرائیل حمایت می‌کنند. یعنی تمام ادعاهایی که در مورد حقوق بشر و دموکراسی مطرح می‌کنند، دروغ است.

من فکر می‌کنم بیش از اینکه اسرائیل در این جنگ شکست خورده ‌باشد، فرهنگ و ایدئولوژی غرب شکست خورده ‌است و نشان داده‌ تمام حرف‌هایی که می‌زنند، دروغ است و واقعیت ندارد. یکی از نتایج مهم جنگ غزه و بحرانی که بین ایران و اسرائیل پدید آمد، شکست ادعاهای بشردوستانه غرب بود. وقتی اسرائیل مرکز دیپلماتیک ایران را هدف قرار داد، هیچ واکنشی نشان ندادند، اما وقتی ایران به جنایت اسرائیل عکس‌العمل نشان داد، شروع می‌کنند به محکوم کردن و افزایش فشار و تحریم.

اینها استانداردهای دوگانه‌ای است که در قبال کشورها دارند. در قبال این نوع عملکرد، ایران باید تمام تلاش‌اش را به کار بگیرد تا این رویه را متوقف کند و اجازه ندهد که میان کشورهایی که قصد دارند در همراهی با اسرائیل، ایران را تحت فشار قرار دهند، اجماع ایجاد شود. ایران باید به صورت جدی وارد فعالیت شود و با کشورهای منطقه و جهان وارد مذاکره شود. احیای برجام قطعاً یکی از بهترین راه‌های مقابله با افزایش فشار بین‌المللی است. ایران باید از منحصر کردن سیاست خارجی به چین و روسیه دست بکشد و بعد فعالیت سیاست خارجی‌اش را گسترش دهد.

کانال عصر ایران در تلگرام بیشتر بخوانید: کیهان علیه برجام و FATF / این همه موفقیت را نمی بینید یا نمی خواهید ببینید؟! قوانين و محدوديت‌هاي" FATF " كاغذ پاره نيست

دیگر خبرها

  • عضو مجمع تشخیص: برجام و FATF همچنان در اولویت است / نباید روابط دیپلماتیک جمهوری اسلامی ایران به یکی دو کشور خاص محدود شود
  • مقابله با آمریکا؛ هدف مشترک تهران - مسکو
  • حملات تروریستی در روسیه و ایران نتیجه حمایت کشور‌های غربی به ویژه آمریکا از گروه‌های تروریستی است
  • ایروانی: تنها راه بازگشت امنیت به منطقه، پایان دادن به فعالیت‌های بی‌ثبات کننده اسرائیل است
  • ایروانی:تن‌ها راه بازگشت امنیت به منطقه، پایان دادن به فعالیت‌های بی‌ثبات کننده اسرائیل است
  • تنها راه امنیت در منطقه از زبان نماینده ایران در سازمان ملل
  • تنها راه امنیت در منطقه، پایان دادن به فعالیت‌های صهیونیست هاست
  • تنها راه بازگشت امنیت به منطقه، پایان دادن به فعالیت‌های بی‌ثبات‌کننده اسرائیل است
  • تنها راه امنیت در منطقه، پایان دادن به فعالیت‌های اسراییل است
  • سرمایه معنوی جمهوری اسلامی در این منطقه بی‌بدیل از جهان، رو به فزونی است