Web Analytics Made Easy - Statcounter

به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگارارن جوان،در عام الفیل (سالی که سپاه ابرهه به قصد تخریب خانه خدا به مکه هجوم آوردند) قادر متعال از نسل اسماعیل پیامبر (ع) فرزندی به دنیا آورد که قرار بود با ابلاغ آخرین شریعت الهی، بزرگترین تحول را در تاریخ بشریت ایجاد و مکتبی حیات بخش و انسان ساز را به تشنگان معرفت و عدالت عرضه کند.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

نام پدر این کودک، عبدالله و نام مادرش آمنه بود. پس از تولد نوزاد، طی مراسمی خاص، نام «محمد» را برای او برگزیدند. این نام را (عبدالمطلب) جد پیامبر انتخاب کرد و مادرش، نام (احمد) را برگزید و در قرآن به هر دو نام اشاره شده است.
پدر او بنابر آنچه مشهور است، پیش از ولادت (محمد) از دنیا رفت. تربیت و نگهداری کودک را عبدالمطلب، جد او و پس از وی ابو طالب، عموی ایشان متکفل شدند.

کودک سه روز از مادر شیر خورد. پس از آن، وی را به (ثویبه)، کنیز ابولهب ـ عموی پیامبر ـ سپردند. او چهار ماه کودک را شیر داد، سپس وی را به (حلیمه سعدیه) سپردند و او آخرین دایه حضرت بود.

محمد (ص) در سرزمین سخت و خشن عربستان رشد و کمال یافت. سرزمینی با مردمی بت پرست که دختران را زنده به ‏گور می کردند و گاه به خاطر تعصبات بیجای قبیله ‏ای، سالها با یکدیگر می جنگیدند. اگر شتر یک قبیله وارد سرزمین قبیله دیگری شده و کشته می شد، همین برای آغاز جنگی بزرگ کافی بود!

پیش از بعثت، در میان مردم مکه فقط 17 نفر و در میان مردم مدینه فقط 11 نفر باسواد بودند. کعبه که پایگاه توحید ومرکز یکتاپرستی است، به بتخانه و محل آویختن اشعاری پوچ و بی محتوا تبدیل شده بود. در چنین شرایطی آثار خداپرستی محو و رذایل، فضیلت و فضیلتها نیز رذیلت محسوب می شدند.

محمد در دوران جوانی چنان معروف و خوشنام و درستکار بود که به (امین) ملقب شد و حتی در میان منازعات قومی، وی را به عنوان داور انتخاب می کردند. از جمله، هنگام نزاع بین قبایل عرب بر سر نصب حجرالاسود در محل خود، که میانجیگری پیامبر، همه را مسرور ساخت و به مشاجره آنها خاتمه داد. در دوران جوانی مدافع سرسخت ضعفا و دشمن سرسخت ظالمان و ستمگران بود. (محمد امین) از امضاکنندگان پیمانی بود که به (حلف الفضول) شهرت داشت و این، پیمانی بود که جمعی برای احقاق حق ستمدیدگان آن را امضا کردند و آن حضرت در 20 سالگی در آن شرکت داشتند و به آن نیز افتخار می کردند.

** ازدواج و بعثت حضرت محمد(ص)

محمد در آن سن مدتی به چوپانی مشغول بود و گوسفندان اهل مکه را شبانی می کرد. امانت و حسن شهرت (محمد) سبب شد که خدیجه، دختر خویلد، از ثروتمندان قریش و صاحب قافله‏ های تجاری، وی را به استخدام درآورد. سپس پیشنهاد کرد که محمد ریاست قافله تجاری او را که به شام می رفت به عهده گیرد و در عوض، دو برابر بقیه مزد بگیرد و محمد امین نیز پذیرفت.
پیامبر (ص) پیش از بعثت، هر سال مدتی را در غار (حرا) به عزلت و تنهایی می گذراندند. در این مورد در نهج البلاغه حضرت علی (ع) آمده است: ولقد کان یجاور فی کل سنة بحراء فأراه ولا یراه غیری: ایشان هر سال مدتی را در غار حرا می گذراند و من او را می دیدم و جز من، کسی او را نمی دید(خطبه 190).

روزی آن حضرت در غار حرا مشغول عبادت بود که فرشته وحی نازل شد که بخوان، حضرت محمد که درس نخوانده بود، گفت: (من خواندن بلد نیستم) فرشته وحی ایشان را بسختی فشرد و دوباره گفت (إقرأ) و باز همان جواب را شنید. برای بار سوم حضرت را فشرد و گفت: (إقرأ) این بار جواب شنید: (چه بخوانم) فرشته وحی عرض کرد: (اقرأ باسم ربک الذی خلق خلق الإنسان من علق اقرأ و ربک الأکرم الذی علم بالقلم علّم الإنسان ما لم یعلم): بخوان به نام پروردگارت، کسی که آفرید انسان را از خون بسته بخوان، و پروردگارت کریمترین موجودات است، کسی است که با قلم آموخت، به انسان آنچه را که نمی دانست، آموخت (سوره علق، آیات 1 الی 5).

بدین سان آیات اول سوره (علق) بر حضرت نازل شد. فرشته وحی سپس عرض کرد: (ای محمد! تو رسول خدایی و من جبرئیلم). حضرت از کوه حرا فرود آمده، به منزل خدیجه بازگشت. چون به منزل وارد شد، پیامبر فرمودند: (من در خود سرمایی احساس می کنم، جامه ‏ای به من بپوشان!) سپس جامه ‏ای پوشیده، خوابید. در این هنگام از جانب حق تعالی وحی آمد: (یا أیها المدّثر قم فأنذر وربّک فکبّر): ای جامه به خود پیچیده، برخیز و انذار کن و پروردگارت را به بزرگی یاد کن ـ سوره مدّثر) حضرت برخاست و فرمود: (الله أکبر، الله أکبر).

بر پیامبر (ص) واضح بود، اسلام که همه را به برابری می خواند و تبعیض ها و ثروت اندوزی ها و بهره کشیهای ظالمانه را ممنوع می سازد، در مقابل خود مخالفین بسیاری خواهد داشت، کسانی که حاضر به از دست‏ دادن منافع مادی و معنوی و امتیازات اجتماعی خویش نبودند به یکباره و بدون زمینه سازی های قبلی نمی توان دعوت را علنی کرد. لذا مدت سه سال مخفیانه اسلام را تبلیغ می کردند. پس از خدیجه، علی (ع) ایمان آورد و اینها تا مدتی تنها کسانی بودند که با پیامبر نماز می خواندند. سپس، (زید بن حارثه) و به دنبال او سایر مردم ایمان آوردند و نام اسلام شیوع پیدا کرد.

سه سال پس از بعثت پیامبر، طی دو مرحله، دستور علنی کردن دعوت به اسلام، از جانب حق تعالی ابلاغ شد. ابتدا دستور رسید که پیامبر(ص) خویشاوندان نزدیک خود را دعوت کند. بدین منظور جلسه ‏ای تشکیل شد. در آن جلسه، علی (ع) که نوجوانی بود و ابولهب عموی پیامبر و سایر خویشاوندان حضور داشتند. حضرت رسول (ص) پس از ستایش خداوند و اعتراف به وحدانیت او دعوت خود را علنی کرد و از آنان خواست که به یگانگی خداوند و پیامبری ایشان اعتراف کنند تا رستگار شوند.

در مرحله دوم این آیات نازل شد: (فاصدع بما تؤمر واعرض عن المشرکین إنا کفیناک المستهزئین) (سوره حجر: آیه 94 ـ 95) در این مرحله، پیامبر (ص) همه مردم را به طور علنی و آشکارا دعوت کرد. از اینجا بود که قریش با تمام قوا به مقابله برخاسته، اصحاب پیامبر (ص) را بسختی شکنجه کردند، آنان را تحت شدیدترین محاصره ‏های اقتصادی و اجتماعی قرار دادند و حتی با پیشنهادهای فریبنده خود، خواستند آن حضرت را از ادامه رسالت خود باز دارند، ولی پیامبر با قاطعیت فرمود: (به خدا قسم، اگر خورشید را در دست راست من و ماه را در دست چیم قراردهید تا از دعوت خود دست بردارم، هرگز چنین نخواهم کرد!).

در طی 13 سالی که از بعثت پیامبر (ص) می گذشت، آن حضرت با یاران خود به مدت سه سال در سخت ‏ترین شرایط در شعب ابیطالب (دره ‏ای در میان کوههای مکه) در محاصره قرار داشتند و آزار مشرکین نیز هر لحظه شدت می گرفت.

** هجرت و تشکیل حکومت اسلامی

پس از آن، رسول خدا (ص) مخفیانه به مدینه مهاجرت کرده و در آنجا در محیطی امن، حکومتی اسلامی تشکیل دادند. در 10 سالی که از حیات شریف آن حضرت باقی مانده بود، اسلام با سرعتی باور نکردنی گسترش یافت و مرزها را در نوردید.
بر طبق گفته مورخین، در طول مدت حکومت اسلامی پیامبر (ص) جنگهای بسیاری رخ داد که در 26 و به روایتی 27 نبرد، خود پیامبر شخصاً شرکت داشتند (که به این نبردها غزوه می گویند) و 35 و به روایتی 48 و حتی 66 جنگ نیز تحت فرماندهی منصوبین آن حضرت به وقوع پیوست (که به این جنگها، سریه می گویند).

** رحلت پیامبر اسلام

سلام بر تو ای فرستاده خوبی ها، ای مهربانترین فرشته خاک. تو از ملکوت آسمان به زمین فرا خوانده شدی تا انسان را با معنای واقعی اش آشنا کنی. تو، آفتاب روشن حقیقت بودی در شام تیره زندگی. از مشرق دلها برآمدی و اکنون، آسمان تب دار غروب جانگداز توست.

در سال یازدهم هجرت رسول اکرم (ص) در آخرین سفرحج (در عرفه)، در مکه و در غدیرخم، در مدینه قبل از بیماری و بعد از آن در جمع یاران و یا در ضمن ‏سخنرانی عمومی، با صراحت و بدون هیچ ابهام، از رحلت ‏خود خبر داد. چنان که قرآن رهروان رسول خدا (ص) را آگاه ساخته بود که ‏پیامبر هم در نیاز به خوراک و پوشاک و ازدواج و وقوع بیماری و پیری مانند دیگر افراد بشر است و همانند آنان خواهد مرد. پیامبر اکرم (ص) یک ماه قبل از رحلت فرمود: «فراق نزدیک شده و بازگشت ‏به سوی خداوند است. نزدیک است فراخوانده شوم و دعوت حق را اجابت نمایم و من دو چیز گران در میان شما می ‏گذارم و می ‏روم: کتاب خدا و عترتم، و خداوند لطیف و آگاه به من خبر داد که این دو هرگز از یکدیگر جدا نشوند تا کنار حوض کوثر برمن ‏وارد شوند. پس خوب بیندیشید چگونه با آن دو رفتار خواهید نمود.»

در حجة ‏الوداع در هنگام رمی‏ جمرات فرمود: «مناسک خود را از من ‏فرا گیرید، شاید بعد از امسال دیگر به حج نیایم و هرگز مرا دیگر در این جایگاه نخواهید دید.»

روزی به آن حضرت خبر دادند که مردم از وقوع مرگ شما اندوهگین ‏و نگرانند. پیامبر در حالی که به فضل بن عباس و علی بن ‏ابی‌‏طالب (ع) تکیه داده بود به سوی مسجد رهسپار گردید و پس از درود و سپاس پروردگار، فرمود: «به من خبر داده‏ اند شما از مرگ ‏پیامبر خود در هراس هستید. آیا پیش از من، پیامبری بوده است که‏ جاودان باشد؟! آگاه باشید، من به رحمت پروردگار خود خواهم ‏پیوست و شما نیز به رحمت پروردگار خود ملحق خواهید شد.»

روزی دیگر پیامبر (ص) با کمک علی (ع) و جمعی از یاران خود به قبرستان بقیع رفت و برای مردگان طلب آمرزش کرد . سپس رو به علی (ع) کرد و فرمود: «کلید گنج های ابدی دنیا و زندگی ابدی در آن، در اختیار من گذارده شده و بین زندگی در دنیا و لقای خداوند مخیر شده ام، ولی من ملاقات با پروردگار و بهشت الهی را ترجیح داده ام.»

در چند روز آخر از زندگی رسول اکرم (ص) آن بزرگوار در مسجد پس از اقامه نماز صبح فرمود: «ای مردم! آتش فتنه‏ ها شعله ‏ور گردیده و فتنه‏ ها همچون پاره‏های امواج تاریک شب روی آورده است. من در روز رستاخیز پیشاپیش شما هستم و شما در حوض کوثر بر من در می آئید. آگاه باشید که من درباره ثقلین از شما می پرسم، پس بنگرید چگونه پس از من درباره آن دو رفتار می کنید، زیرا که خدای لطیف و خبیر مرا آگاه ساخته که آن دو از هم جدا نمی شوند تا مرا دیدار کنند. آگاه باشید که من آن دو را در میان شما به جای نهادم (کتاب خدا و اهل بیتم). بر ایشان پیشی نگیرید که از هم پاشیده و پراکنده خواهید شد و درباره آنان کوتاهی نکنید که به هلاکت می رسید.»

آنگاه پیامبر (ص) با زحمت به سوی خانه اش به راه افتاد. مردم با چشمانی اشک آلود آخرین فرستاده الهی را بدرقه می کردند. در آخرین روزها پیامبر به علی (ع) وصیت نمود که او را غسل و کفن کند و بر او نماز بگزارد. علی (ع) که جانش با جان پیامبر آمیخته بود، پاسخ داد: «ای رسول خدا، می ترسم طاقت این کار را نداشته باشم.»
پیامبر (ص) علی (ع) را به خود نزدیک کرد . آنگاه انگشترش را به او داد تا در دستش کند. سپس شمشیر، زره و سایر وسایل جنگی خود را خواست و همه آنها را به علی سپرد.

فردای آن روز بیماری پیامبر (ص) شدت یافت اما او در همین حال نیز اطرافیان خود را درباره حقوق مردم و توجه به مردم سفارش می کرد. سپس به حاضران فرمود: «برادر و دوستم را بخواهید به اینجا بیاید.» ام سلمه، همسر پیامبر گفت: «علی را بگویید بیاید. زیرا منظور پیامبر جز او کس دیگری نیست.» هنگامی که علی (ع) آمد، پیامبر به او اشاره کرد که نزدیک شود. آنگاه علی (ع) را در آغوش گرفت و مدتی طولانی با او راز گفت تا آنکه از حال رفت و بیهوش شد. با مشاهده این وضع، نواده های پیامبر (ص) حسن و حسین (ع) به شدت گریستند و خود را روی بدن رسول خدا افکندند. علی (ع) خواست آن دو را از پیامبر (ص) جدا کند. پیامبر (ص) به هوش آمد و فرمود: «علی جان آن دو را واگذار تا ببویم و آنها نیز مرا ببویند، آن دو از من بهره گیرند و من از آنها بهره گیرم.»
سرانجام نبی مکرم اسلام 28 صفر سال 11 هجری قمری هنگامی که سرش بر دامان علی (ع) بود، جان به جان آفرین تسلیم کرد.
سلام بر خاتم مهربانی و درود بر پیامبری که گامهای مهتابی اش شب های جهل بشر را به جاده های راستی کشاند.

تواضع و فروتنی در زندگی امام حسن مجتبی علیه السلام

تواضع و فروتنی، دلیل کمال و ارج و عظمت نفس آدمی تلقی شده و بر بزرگی و عظمت انسان می افزاید، امام حسن علیه السّلام در اخلاق نکو و پسندیده اش، از پدر و جدّ بزرگوارش پیروی می کرد و در این راستا تاریخ، موارد زیادی را ثبت نموده که به فضائل بلند اخلاقی آن حضرت اشاره دارد، از جمله:

الف) روزی امام مجتبی علیه السّلام سوار بر مرکب بر جمعی تهیدست گزارش افتاد که روی زمین نشسته و پاره های نانی پیش روی خود نهاده و می خوردند.

وقتی چشمشان به امام مجتبی افتاد عرضه داشتند: فرزند رسول خدا! بفرمایید از غذای ما تناول کنید، حضرت از مرکب فرود آمد و فرمود: «ان اللّه لا یحبّ المستکبرین»؛ خداوند متکبران را دوست ندارد و با آنان شروع به خوردن کرد تا همگی سیر شدند و به برکت وجود امام علیه السّلام غذا هم چنان باقی بود، سپس امام حسن علیه السّلام آنان را به میهمانی خود فراخواند و از آن ها پذیرایی نمود و لباس نو بر اندامشان پوشاند.

ب) روزی بر جمعی از کودکان که مشغول غذا خوردن بودند، گذشت.

حضرت را برای خوردن غذا همراه خود دعوت کردند. امام علیه السّلام دعوت آن ها را اجابت کرد و پس از غذا خوردن، آنان را به منزل خویش دعوت کرد و مورد بذل و بخشش خود قرار داد و فرمود:

دست فراتر، از آن هاست زیرا آنان غیر از آن چه به من خوراندند چیزی در اختیار نداشتند ولی آن چه را ما بدانان دادیم، در اختیار داشتیم.

امام مجتبی علیه السّلام به یاد جهان آخرتی که خدا آن را برای بندگان پروا پیشه اش مهیا کرده بود، از لذایذ دنیوی و رزق و برق آن چشم پوشید. از جمله مواردی که نمودار زهد و پارسایی آن بزرگوار تلقی می شد می توان بی رغبتی وی به خلافت را نام برد که برای رضای خدا از آن گذشت. زمانی اهمیت این از خودگذشتگی برای ما روشن می شود که ملاحظه کنیم تا چه پایه معاویه در پی رسیدن به تاج و تخت تلاش می کرد و برای دست یابی به قدرت، از کاربرد تمام شیوه های ضد اخلاقی فرونگذارد، در صورتی که می بینیم امام حسن علیه السّلام تنها برای جلوگیری از خونریزی مسلمانان، از خلافت کناره می گیرد.

از دیگر جلوه های زهد و پارسایی امام مجتبی علیه السّلام ماجرای مدرک بن زیاد است. وی می گوید: روزی در باغ و بستان ابن عباس به سر می بردیم، ابن عباس به اتفاق امام حسن و امام حسین علیهما السّلام بدان جا آمدند و در آن باغ گشت و گذار کرده سپس بر لب جویباری نشستند. امام حسن علیه السّلام به من فرمود: مدرک! غذایی هم برای خوردن داری؟ عرض کردم: آری؛ به سرعت رفتم و قرص نانی و مقداری نمک و دو دسته پیازچه خدمت حضرت آوردم و امام از آن ها تناول کرد و سپس فرمود: مدرک! چه غذای مطبوعی بود؟ پس از آن که امام غذا میل کرد برای آنان بهترین انواع غذا را آوردند، امام حسن علیه السّلام رو به مدرک کرد و بدو فرمان داد غلامان را فراخواند و برایشان غذا بیاورد، مدرک آنان را صدا زد و از آن غذا خوردند و امام حتی لقمه ای از آن ها نخورد، مدرک به امام عرضه داشت: چرا شما از این غذا تناول نفرمودید؟ حضرت پاسخ داد: «إنّ ذاک الطعام احبّ عندی»؛ غذایی را که قبلا برایم آوردی بیشتر دوست داشتم.

 

منابع:ایرنا/پایگاه اطلاع رسانی حوزه

انتهای پیام /

منبع: باشگاه خبرنگاران

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.yjc.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «باشگاه خبرنگاران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۵۶۶۳۴۹۶ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

پیام های تسلیت در پی درگذشت همسر شهید آیت الله سید مصطفی خمینی

به گزارش جماران؛ پیام های تسلیت در پی درگذشت همسر شهید آیت الله سید مصطفی خمینی، عروس امام راحل مرحومه معصومه حائری یزدی در پی می آید:

 

تسلیت سید محمد خاتمی به سید حسین خمینی در پی درگذشت همسر شهید آیت‌الله سیدمصطفی خمینی

 به گزارش جماران؛ حجت الاسلام و المسلمین سید محمد خاتمی در پیامی درگذشت همسر مکرّمه آیت الله شهید حاج سید مصطفی خمینی، سرکار حاجیه خانم معصومه حائری یزدی را به فرزند ایشان آیت الله سید حسین خمینی تسلیت گفت.

 متن پیام سید محمد خاتمی بدین شرح است:

بسم الله الرحمن الرحیم

جناب آیت الله حاج سید حسین خمینی

با درود به روان تابناک دو آیت حق حضرت شیخ مرتضی حائری و حضرت سید مصطفی خمینی، درگذشت بانوی با فضلیت سرکار معصومه خانم حائری مادر گرانقدرتان را که واسطه العقد مبارک میان دو بیت شریف حائری و خمینی بود صمیمانه به جنابعالی، سرکار خواهر بزرگوارتان و همه بستگان داغدار تسلیت می گویم و از پیشگاه حضرت حق جل و علا برای این فقیده سعیده آمرزش و رحمت الهی و برای بازماندگان معزز صبر و اجر و سلامتی مسالت می کنم.

با احترام

سید محمد خاتمی

۱۴۰۳/۲/۶

***

تسلیت اخوان انصاری در پی درگذشت همسر شهید آیت‌الله سیدمصطفی خمینی

 به گزارش جماران؛ متن پیام محمد علی انصاری، مجید انصاری و حمید انصاری در پی درگذشت همسر مکرّمه آیت الله شهید حاج سید مصطفی خمینی، سرکار حاجیه خانم معصومه حائری یزدی بدین شرح است:

انّا لله و انّا الیه راجعون

بیت شریف و مکرّم حضرت امام خمینی  (رضوان الله علیه)

و بیت معزز و محترم آیت الله شهید حاج آقا مصطفی خمینی  (اعلی الله مقامه)

ضایعه رحلت همسر مکرّمه آیت الله شهید حاج سید مصطفی خمینی، سرکار حاجیه خانم معصومه حائری یزدی موجب نهایت تأثر و اندوه عموم علاقمندان این خاندان شریف و پیروان حضرت امام خمینی (س) گردید.

بانوی فاضله و پرهیزکار و فرزند آیت الله حاج شیخ مرتضی حائری و نوه حضرت آیت الله العظمی حاج شیخ عبدالکریم حائری یزدی، موسس حوزه علمیه قم، علاوه بر مراتب فضل و کمالات مکتسبه شخصیه و افزون بر شرافت نسبی و سببی وابستگی به بیوت شریف آیات عظام: حائری یزدی، حجت کوه کمره ای و خمینی، شخصا نیز در مسیر مبارزات آزادیبخش ملت ایران و نهضت امام خمینی بهره مند از فیوضات معنوی فراوانی در همراهی با کاروانسالاران انقلاب اسلامی بوده است.

تحمل رنجهای دوران مبارزه در خاندان امام خمینی و تحمل توأم با نهایت شکیبائی در دشواریهای فراوان زندگی در غربت و هجرتهای مکرر؛ گذر صبورانه از دوران همراهی در تبعید 14 ساله همسر و فرزندان؛ تحمل داغ التیام ناپذیر شهادت همسر در عنفوان جوانی؛ آنهم عزیزی چونان آیت الله حاج آقا مصطفی خمینی که حقیقتا امید آینده امام و انقلاب و حوزه های علمیه بود ؛ و پس از آن نیز، تحمل قریب پنجاه سال رنج تنهایی و صبوری  بی آنکه حتی یک بار در تمام این دوران لب به شکوه گشوده باشد و یا آنکه به واسطه جایگاه ممتازی که در مسیر افتخار آمیز زندگی دشوار خویش داشته است اندک امتیازی از نام و نشان طلب کرده باشد، اینها و روشن بینی در مسائل اجتماعی و بزرگ منشی و مناعت طبع از  دیگر خصلتهای ارزنده اخلاقی حیات طیبه این بانوی فداکار است.

به سهم خویش، فقدان این بانوی محنت کشیده انقلاب از خاندان حائری بزرگ و خمینی کبیر را به عموم بستگان محترم آن مرحومه، به ویژه به اعضای بیت شریف ایشان و بیوت وابسته به حضرت امام خمینی و خاصتا به فرزندان داغدیده ایشان جناب حجت الاسلام و المسلمین سید حسین خمینی دامت افاضاته و دختر گرامیشان تسلیت می گوئیم.

محمد علی انصاری؛ مجید انصاری؛ حمید انصاری

***

تسلیت رئیسی در پی درگذشت همسر شهید آیت‌الله سیدمصطفی خمینی

متن پیام رئیس جمهور به شرح زیر است؛

بسم الله الرحمن الرحیم

انا لله و انا الیه راجعون

درگذشت مرحومه حاجیه خانم معصومه حائری، فرزند گرامی آیت‌الله شیخ مرتضی حائری و همسر بزرگوار شهید گرانقدر آیت‌الله سیدمصطفی خمینی، موجب تاثر و اندوه خاطر شد.

اینجانب با ابراز همدردی، این ضایعه را به بیت محترم امام (ره) و خاندان معزز این بانوی مومنه تسلیت می‌گویم و از درگاه خداوند متعال برای ایشان که تا آخر عمر با صبوری و اخلاص آرمان‌های والای همسر شهیدش را پاس داشت، علو درجات و همجواری با اولیای الهی و برای عموم بازماندگان صبر و سلامتی مسئلت دارم.

سید ابراهیم رئیسی

رئیس جمهوری اسلامی ایران

***

پیام تسلیت هادی سروش

بسمه تعالی 

جناب آیت الله آقای حاج سید حسن خمینی (دام بقائه)

در گذشت مخدره مومنه حاجیه خانم معصومه حائری یزدی، عروس بزرگ حضرت امام راحل عظیم الشان و همسر عموی گرامی تان مرحوم آیت الله حاج سیدمصطفی خمینی را تسلیت عرض میکنم.

صحیفه عمر آن بانوی جلیله که مفتخر به فرزندی مرحوم آیت‌الله شیخ مرتضی حائری بود نگارش از خطوطی دارد که نشان از تحمل سختی هایی است که در دوران نهضت و رنج و تبعید طولانی همسرش به جان خرید.

برای روح ایشان رحمت خاصه الهیه را خواستاریم .

هادی سروش

***

پیام تسلیت مجمع مدرسین و محققین حوزه علمیه قم

بسمه تعالی

انّا لله وانّا الیه راجعون

محضر بیت شریف امام خمینی(ره) و حضرت حجت الاسلام والمسلمین حاج سید حسین خمینی(زیدعزه)

ضایعه درگذشت بانوی با فضیلت و پرهیزکار، سرکار حاجیه خانم معصومه حائری، فرزند بزرگوار مرحوم آیت‌الله شیخ مرتضی حائری یزدی(ره) و همسر گرانقدر شهید آیت سید مصطفی خمینی(ره) را که سال‌ها در مسیر مبارزات ملت ایران رنج‌ها و مصائب زیادی تحمل کرد، به بیت شریف مرحوم امام خمینی(ره) و بیوت معظم آیت الله حائری یزدی و محقق داماد تسلیت می‌گوئیم.

از خداوند متعال برای آن مرحومه مغفوره حشر با حضرت زهرا سلام الله علیها و برای همه بازماندگان صبر و اجر مسالت داریم.

مجمع مدرسین و محققین حوزه علمیه قم

۱۴۰۳/۲/۶

***

پیام تسلیت سید احمد حسینی

بسم الله الرحمن الرحیم

درگذشت مرحومه سرکار خانم حائری یزدی  همسر مکرمه فرزند عالیقدر حضرت امام شهید آیت الله آقا سید مصطفی خمینی مایه تاثر فراوان گردید.

این مصیبت مولمه را به بیت مکرم حضرت امام ویاد گارگرامی آن حضرت  آیت الله سید حسن خمینی،حجت الاسلام والمسلمین حاج سید حسین خمینی فرزند بزرگوار آن بانوی مومنه وهمچنین بیت شریف مرحوم آیت الله آقای شیخ مرتضی حائری یزدی وسایر بستگان تسلیت عرض نموده،برای آن فقیده سعیده رحمت واسعه وبرای بازماندگان محترم صبری جمیل از خداوند سبحان مسالت میکنم.

سید احمد حسینی

***

پیام تسلیت دبیرکل حزب مردم سالاری

 کل نفس ذائقة الموت

ضایعه درگذشت بانوی با فضیلت و مومنه،حاجیه خانم معصومه حائری، فرزند بزرگوار مرحوم آیت‌الله شیخ مرتضی حائری یزدی(ره) و همسر گرانقدر شهید آیت الله سید مصطفی خمینی(ره) را که در مسیر مبارزه و انقلاب رنج‌ها و مصائب زیادی تحمل کرد، به بیت شریف مرحوم امام خمینی(ره) و جناب حجت الاسلام والمسلمین  سید حسین خمینی  و بیت معظم آیت الله حائری یزدی  تسلیت گفته و از خداوند  سبحان برای آن مرحومه مغفوره علو درجات و برای همه بازماندگان صبر و اجر مسالت دارم.

مصطفی کواکبیان   ١٤٠٢/٢/٧

 

تکمیل می شود...

دیگر خبرها

  • پیامبر منطقه محروم بشاگرد کیست؟! + فیلم
  • آیا می شناسیدش؟
  • لزوم بازشناسی بقیع به جهان اسلام
  • پشتیبانی ۲۱ میلیارد تومانی از طرح دیمزارها در سال ۱۴۰۳
  • ‌همسر شهید ‌مصطفی خمینی در قم تشییع شد
  • (عکس) سردار سلیمانی و هوگو چاوز، امام مهدی و حضرت مسیح
  • (عکس) سردار سلیمانی و هوگو چاوز، امام مهدی و حضرت عیسی
  • اجتماع بزرگ صادقیون برگزار می‌شود
  •  هنگامه بیداری فرهیختگان در غرب
  • پیام های تسلیت در پی درگذشت همسر شهید آیت الله سید مصطفی خمینی