پیام صریح تیلرسون به موگرینی درباره باقی ماندن آمریکا در برجام/ ۳ سناریو کاخ سفید در برابر توافق هستهای
تاریخ انتشار: ۲۵ آذر ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۶۰۸۵۲۲۳
رویداد۲۴-یک تحلیلگر ارشد مسائل سیاست خارجی یادآور شد: چند روز پیش فدریکا موگرینی به صراحت اعلام کرد پیامی از رکس تیلرسون وزیر امور خارجه ایالات متحده دریافت کرده که براساس آن واشنگتن در توافق هستهای باقی خواهد ماند.امیرعلی ابوالفتح با اشاره به اتمام زمان بررسی توافق هستهای در کنگره امریکا گفت: براساس قانون بازبینی توافق هستهای ایران که در سال ۲۰۱۵ به تصویب کنگره رسید، رئیسجمهور امریکا باید هر ۹۰ روز یک بار به چهار سوال درباره فعالیتهای اتمی ایران به کنگره گزارش دهد که مهمترین سوال این است که آیا ایران به تعهداتش براساس برجام عمل کرده است یا خیر؟
کنگره درباره تصمیمگیری در خصوص برجام سکوت کرد
وی با بیان اینکه دولت امریکا در دولت باراک اوباما در چندین نوبت پایبندی ایران به توافق هستهای را تایید و به اطلاع کنگره رساند، اظهار داشت: دونالد ترامپ پس از ریاست جمهوری در دو نوبت تایید کرد که ایران به تعهداتش در توافق هستهای پایبند بوده است اما در نوبت سوم که ماه اکتبر بود، اعلام کرد نمیتواند پایبندی کامل ایران به تعهداتش را تایید کند و براساس قانون، تصمیمگیری درباره برجام به مدت دو ماه به کنگره واگذار شد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
این کارشناس ارشد مسائل امریکا با بیان اینکه براساس قانون بررسی توافق هستهای ایران، کنگره میتواند تحریمهای پیشین علیه ایران را اعمال کند یا تحریمهای جدیدی را تصویب کند یا در این باره سکوت کند، تصریح کرد: پس از مدت ۶۰ روز از اعلام عدم پایبندی ایران به تعهداتش در برجام توسط ترامپ شاهد هستیم که کنگره امریکا ترجیح داد در این باره سکوت کند.
دولت امریکا تا ۱۵ ژانویه سال ۲۰۱۸ درباره برجام تصمیمگیری نخواهد کرد
ابوالفتح ادامه داد: البته در این مدت، نمایندگان کنگره طرحهایی را هم داشتند که مهمترین طرح مشهور به طرح کورکر – کاتن بود که عنوان میکرد اگر ایران به فعالیتهای موشکی ادامه دهد یا آنکه برد موشکهای خود را افزایش دهد، تعلیق تحریمها پایان مییابد و تحریمها مجددا اعمال میشود ولی به دلیل فشار اروپاییها و همچنین عدم اطمینان از کسب رای لازم در مجلس سنا، این طرحها کنار گذاشته شدند.
وی با بیان اینکه با سکوت کنگره، دولت امریکا میتواند درخصوص توافق هستهای ایران تصمیمگیری کند، خاطرنشان کرد: سخنگویان و مسئولان ارشد کاخ سفید اعلام کردهاند که دولت امریکا تا ۱۵ ژانویه سال ۲۰۱۸ تصمیمگیری در این باره نخواهد کرد ولی به نظر میرسد آنها در این باره با سه سناریو روبهرو باشند.
سه سناریو کاخ سفید درباره برجام
این تحلیلگر ارشد مسائل سیاست خارجی در تشریح سه سناریو موجود کاخ سفید ابراز داشت: سناریو نخست آن است که بگوید چون کنگره اقدامی نکرد و متحدان اروپایی کاخ سفید با واشنگتن همراهی نکردند، دولت امریکا چارهای جز تایید برجام ندارد که با توجه به رویکرد ترامپ بعید به نظر میرسد. دومین سناریو این است که دولت امریکا نه تنها پایبندی ایران را به تعهداتش در برجام تایید نمیکند بلکه خروج ایالات متحده از توافق هستهای را اعلام کند و تعلیق تحریمها را خاتمه دهد که این کار به منزله مرگ برجام است که با توجه به تبعات آن به نظر میرسد این کار دور از ذهن باشد.
ابوالفتح افزود: سومین سناریو، سناریویی بینابینی است به این معنا که کاخ سفید پایبندی ایران به تعهداتش را اعلام نکند ولی تعلیق تحریمها ادامه یابد. در این مرحله، نمایندگان دموکرات و جمهوریخواه کنگره دو نظر متفاوت با یکدیگر دارند. از منظر نمایندگان جمهوریخواه کنگره، کنگره یک مهلت ۶۰ روزه دیگر پیدا میکند تا مجددا به بررسی برجام بپردازد اما از نگاه نمایندگان دموکرات کنگره، مجالس امریکا تنها یک بار حق بررسی و بازبینی برجام را در مدت ۶۰ روزه دارند و اگر از این کار سرباز زد و سکوت کرد، کنگره حق دخالت دراین باره را ندارد.
پیام صریح تیلرسون به موگرینی درباره باقی ماندن امریکا در برجام
وی درباره نظرات موجود در دولت امریکا درخصوص رویکرد امریکا درخصوص برجام نیز بیان کرد: از نظر سیاستهای اعمالی، همچنان دیدگاه تشکیلات و هیات حاکمه امریکا حاکم است که توسط وزارت امور خارجه، وزارت دفاع و شورای امنیت ملی اعمال میشود. البته ترامپ مخالفت خود را با برجام بارها اعلام کرده است ولی اقدام عملی در رابطه با نابودی برجام انجام نداده است.
این کارشناس ارشد مسائل امریکا با اشاره به سخنان چندی پیش مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا یادآور شد: چند روز پیش فدریکا موگرینی به صراحت اعلام کرد پیامی از رکس تیلرسون وزیر امور خارجه ایالات متحده دریافت کرده که براساس آن واشنگتن در توافق هستهای باقی خواهد ماند.
ترس از حرکت ایران به سمت ساخت بمب هستهای موجب پایبندی امریکا به برجام شده است
ابوالفتح در پاسخ به این سوال که فشارها و رایزنیهای اتحادیه اروپا در باقی ماندن امریکا در توافق هستهای ایران تا چه اندازه تاثیرگذار بوده است؟ عنوان کرد: تلاشها، فشارها و رایزنیهای امریکا هرچند موثر بوده است اما آنچه موجب باقی ماندن امریکا در برجام شده است، نه تعهدات اخلاقی واشنگتن به توافقات بینالمللی است و نه فضا و فشار بینالمللی است.
وی اضافه کرد: اگر امریکا به این نتیجه برسد که منافع و مصلحتش در خروج از توافق هستهای است، شک نکنید که از برجام خارج میشود بلکه ترس از حرکت ایران به سمت ساخت بمب هستهای و بازگشت ایران به دوران پیش از دستیبابی به برجام موجب باقی ماندن آنها به توافق هستهای شده است.
تلاشهای اروپا قابل تقدیر اما تعیینکننده نبود
این تحلیلگر ارشد مسائل سیاست خارجی با اشاره به تلاشهای اتحادیه اروپا برای باقی ماندن واشنگتن در توافق هستهای گفت: اگرچه حمایتهای اتحادیه اروپا از برجام قابل تقدیر است ولی در باقی ماندن امریکا در برجام تاثیر تعیینکننده نداشته و آنچه موجب باقی ماندن در توافق هستهای شده است ترس غیرواقعی از ساخت بمب اتمی توسط ایران و تبدیل شدن ایران به کره شمالی دوم است.
ابوالفتح درباره افزایش فشارهای غیربرجامی بر ایران توسط دولت ترامپ نیز اظهار داشت: قبل از دستیابی به برجام معلوم بود که پس از دستیابی به برجام امریکا فشارهای خود را در عرصههای غیرهستهای مانند مسائل منطقهای، حقوقبشری و... افزایش خواهد داد. این افزایش فشارها از دوران اوباما شروع شد و در دوران ترامپ شدت یافته و ابعاد مختلفی به خود گرفته است.
قدرت اقناعسازی امریکا در ایجاد ائتلاف علیه ایران کاهش یافته است
وی در رابطه با اظهارات اخیر نیکی هیلی درخصوص ایران و گفتههای وی مبنی بر ایجاد ائتلاف بینالمللی علیه ایران تصریح کرد: قدرت اقناعسازی ایالات متحده برای اثبات این مسئله که ایران مرتکب جرم بینالمللی شده و تهران تهدیدی برای صلح و امنیت بینالمللی است، کاهش یافته و ایجاد این ذهنیتسازی دشوار است.
این کارشناس ارشد مسائل امریکا با بیان اینکه در موضوع هستهای، جامعه جهانی قانع شده بود که فعالیتهای اتمی ایران تهدیدی برای صلح و امنیت بینالمللی است و حتی روسیه و چین نیز به قطعنامههای تحریمی ایران رای مثبت دادند، خاطرنشان کرد: نمایش یک موشک که معلوم نیست از کجا آمده و از این طریق جامعه جهانی را قانع کنند که تهران جرم محرزی انجام داده و بخواهند تهران را تحریم کنند، دور از انتظار است.
جامعه جهانی قانع نشده ایران جرمی بزرگ مرتکب شده است
ابوالفتح با بیان اینکه جامعه جهانی قانع نشده ایران جرمی بزرگ مرتکب شده است، ابراز داشت: البته امریکا میتواند یک ائتلاف منطقهای را علیه ایران ایجاد کند که این ائتلاف از پیش علیه ایران نیز وجود داشته است ولی ایجاد یک ائتلاف بینالمللی همانند مسئله هستهای بعید است.
منبع: رویداد24
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.rouydad24.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «رویداد24» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۶۰۸۵۲۲۳ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
استدلالهای مضحک نهادهای اطلاعاتی آمریکا از اوضاع جهان
فرارو- مارکو کارنلوس؛ دیپلمات سابق ایتالیایی است. او در سمتهای دیپلماتیک در سومالی، استرالیا و سازمان ملل متحد منصوب شده بود. کارنلوس در فاصله سالهای ۱۹۹۵ تا ۲۰۱۱ میلادی در دستگاه سیاست خارجی ایتالیا در دوران زمامداری سه نخست وزیر آن کشور خدمت کرده بود. اخیرا او نماینده ویژه دولت ایتالیا برای هماهنگی روند صلح خاورمیانه برای سوریه و تا نوامبر ۲۰۱۷ سفیر ایتالیا در عراق بوده است.
به گزارش فرارو به نقل از میدل ایست آی، جامعه اطلاعاتی ایالات متحده اخیرا ارزیابی تهدید سالانه خود را منتشر کرده که بر تهدیدات جهانی علیه امنیت ملی آن کشور تمرکز دارد. این سند بازتاب دهنده تحلیلها و بینشهای جمعی سیا، آژانس امنیت ملی، دفتر تحقیقات فدرال و بیش از دهها آژانس دیگر امریکا است.
پیشگفتار آن گزارش حس روشنی از وجود تفکر دیستوپیایی و خودارجاعی آن جامعه اطلاعاتی را نشان میدهد برای مثال، در جایی که آمده است: "در طول سال آینده ایالات متحده با نظم جهانی شکننده فزایندهای مواجه میشود که به دلیل تسریع رقابت استراتژیک بین قدرتهای بزرگ، چالشهای فرا ملی شدیدتر و غیرقابل پیش بینیتر و درگیریهای منطقهای متعدد با پیامدهای گستردهتر ایجاد خواهد شد".
در ادامه آن گزارش آمده است: "چین بلندپرواز، اما مضطرب، روسیه متخاصم، برخی از قدرتهای منطقهای مانند ایران و بازیگران غیردولتی توانمندتر، قوانین دیرینه نظام بین الملل و هم چنین اولویت آمریکا را به چالش میکشند". از این رو ایران، روسیه و چین از سوی امریکا به عنوان کشورهای شرور اصلی برای به چالش کشیدن قوانین دیرینه نظام بین الملل قلمداد شده اند.
چنین تحلیلی جای تعجب ندارد چرا که شعار سیاست ایالات متحده برای سالیان متمادی بوده است. مشکل آنجاست که مشخص نیست گزارش به کدام قواعد اشاره دارد: حقوق بینالملل عرفی مندرج در منشور سازمان ملل متحد و کنوانسیونهای سازمان ملل یا به اصطلاح نظم جهانی مبتنی بر قوانین تحت رهبری ایالات متحده. مشکل مفهومی اصلی آن است که برای تشکیلات سیاسی ایالات متحده و متحدان کلیدی غربی آن کشور هیچ گونه تمایزی وجود ندارد. با این وجود، همان گونه که اغلب رخ میدهد آنان به شدت در اشتباه به سر میبرند.
حقوق بینالملل و منشور سازمان ملل ستونهای نظم جهانی هستند که پس از جنگ جهانی دوم ایجاد شد و ایالات متحده سهم برجستهای در آن داشت. برعکس نظام بین الملل مبتنی بر قواعد تحت رهبری آمریکا تحولی جدیدتر از تفکر سیاسی آمریکاست: یک ذهنیت خودارجاعی که به سوی منافع واشنگتن و متحدان آن کشور منحرف شده است. این نظم مبتنی بر ایدئولوژی نولیبرال و آغشته به استانداردهای دوگانه است که فاجعه در حال وقوع در غزه بارزترین و تازهترین نمونه آن است.
این نظام بر اساس مجموعهای از مفروضات مانند استثناگرایی ایالات متحده و برتری بی چون و چرای دموکراسیهای غربی (یعنی تمدن غربی)، قوانین ملی را قوانینی جهانی قلمداد کرده و مجموعهای از ارزشها و قوانین مرتبط را در نظر میگیرد، اما کاملا مراقب است که آن قوانین و هنجارها را در صورت تلاقی و تضاد با منافع خود اجرا نکند. این دستور کار را میتوان با یک شعار غیر رسمی خلاصه کرد: "برای دوستان من همه چیز برای دشمنان من قانون".
به چالش کشیدن هژمونی آمریکاجای تعجبی ندارد که گزارش جامعه اطلاعاتی آمریکا، چین، روسیه و ایران را به همراه تعدادی از بازیگران غیردولتی (از جمله حزبالله لبنان، حماس در فلسطین و انصارالله در یمن) متهم میکند که قوانین نظام بین الملل را به چالش میکشند. با این وجود، مهم از همه آنها "اولویت" ایالات متحده با طرح این استدلال است. به نظر میرسد که جرم واقعی به چالش کشیدن نظام بینالملل نیست بلکه به چالش کشیدن هژمونی ایالات متحده است. با این وجود، علیرغم آن که امکان پذیرش چنین رویکرد مضحکی از سوی دیگر کشورها نیز تا چند سال پیش وجود داشت، اما اکنون آشکارا از سوی بسیاری از کشورهای به اصطلاح جنوب جهانی نه تنها پذیرفته نمیشود بلکه به چالش کشیده شده یا دست کم مورد خشم قرار میگیرد. تنها تعداد کمی از کشورها در اروپا و شرق آسیا برتری ایالات متحده را پیش نیاز اساسی یک سیستم بین المللی باثبات میدانند. در واقع، بررسی دقیق دو دهه اخیر تاریخ خلاف آن را اثبات میکند.
نظم جهانی از یک پیکربندی تک قطبی متمرکز بر ایالات متحده به یک پیکربندی چند قطبی در حال تغییر است. در طول تاریخ، امپراتوریها ظهور کرده و سپس از هم فروپاشیده اند. عاقلانه خواهد بود که سیاستگذاران ایالات متحده خود را با این قواعد تاریخ تطبیق دهند. آنان اکنون بر سر یک دو راهی برای انتخاب قرار دارند: حکم تاریخ را بپذیرند همان طور که بریتانیا به تدریج از سال ۱۹۴۵ انجام داده یا به طور فاجعه آمیزی در برابر آن مقاومت کند.
اشاره به بحران غزه در گزارش مذکور دید روشن تری درباره دیدگاههای دیستوپیایی نهادهای اطلاعاتی امریکا ارائه میدهد جایی که مینویسد:" فقط باید به بحران غزه نگاه کرد که توسط یک گروه تروریستی غیردولتی بسیار توانمند درون حماس آغاز شد. این اقدام با بلندپروازی ایران و با روایت تشویق شده توسط چین و روسیه برای تضعیف ایالات متحده در صحنه جهانی تشدید میشود. این وضعیت نشان میدهد که چگونه یک بحران منطقهای میتواند تاثیرات گستردهای داشته باشد و همکاری بین المللی را در سایر موضوعات مبرم پیچیده سازد".
این بخش نشان میدهد که جامعه اطلاعاتی ایالات متحده اساسا نمیتواند درگیری در غزه را دقیقا ببیند: یک مبارزه آزادیبخش ملی که توسط چندین دهه اشغال بیرحمانه و بدون مجازات اسرائیل در سرزمینهای فلسطینی آغاز شده اشغالگریای که با تحویل تسلیحات گسترده از سوی امریکا به اسرائیل و ایجاد یک سپر سیاسی برای اسرائیل از سوی امریکا میسر شده است. هم چنین، باید به نقش امریکا در شورای امنیت سازمان ملل متحد در حمایت از اسرائیل اشاره کرد حمایتی که اگر وجود نداشت اسرائیل مسئول ارتکاب جنایات جنگی شناخته میشد.
رویکرد امریکا به وقایع ۷ اکتبر که آن را نیز به تلاشهای چین و روسیه برای تضعیف واشنگتن در صحنه جهانی مرتبط میکند واقعا مضحک است.
استانداردهای دوگانهعامل واقعی تضعیف جایگاه جهانی ایالات متحده اقدامات ادعایی برخی دولتهای خارجی نیست بلکه عمدتا رفتار بینالمللی و استانداردهای دوگانه واشنگتن است از جمله حمایت بی دریغ امریکا از حمام خون به راه انداختن اسرائیل در غزه حملهای که تمام قوانینی که ایالات متحده دهها سال آن را موعظه میکند نقض کرده است.
رفتار دولت بایدن پس از تصویب اخیر قطعنامه شورای امنیت سازمان ملل که خواستار آتش بس در غزه شده بود کاملا این موضوع را نشان میدهد. ایالات متحده پس از طرح قطعنامه با آن مخالفت کرد و تلاش نمود با غیر الزام اور خواندن آن معنا و تاثیر قطعنامه را به حداقل سطح ممکن تقلیل دهد.
پس از کشته شدن بیش از ۳۴۰۰۰ نفر در غزه قطعنامه شورای امنیت خواستار آتش بس فوری است. طنز غم انگیز ماجرا آنجاست که دولت نتانیاهو حتی به توصیه امریکا هم برای پذیرش آتش بس نیازی ندارد و در هر حال قطعنامه را چه امریکا رای مثبت به آن میداد و چه منفی نادیده میگرفت. بنابراین، دولت بایدن فرصت عالی دیگری را برای فاصله گرفتن از استانداردهای دوگانه ریاکارانه امریکا از دست داد.