صلح عادلانه، یک گفتمان ضروری
تاریخ انتشار: ۲۱ آذر ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۶۰۱۵۰۱۴
در حالی که شعار امسال مجمع عمومی سازمان ملل نیز «با هم برای صلح: احترام، امنیت و کرامت برای همه» است، کماکان جهان شاهد جنایات داعش، تجاوز عربستان سعودی به یمن و جنایات رژیم صهیونیستی در غزه و فلسطین اشغالی است.
امروز جهان بیش از پیش به تحقق صلح عادلانه و به عبارت دیگر صلحی که مبتنی بر عدالت باشد، نیازمند است و در این مسیر آموزههای اسلامی بهدلیل محوریت عدالت، میتواند راهبردهای اجرایی برای استقرار صلح عادلانه ایجاد کند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
مقام معظم رهبری نیز همواره با عملکرد و سیاستهای سیاستمداران و قدرتمندان ـ عمدتا آمریکایی که صلح منطقه و صلح جهانی را تهدید میکنند، مخالف بوده و با بیانات خود، حامیان دروغین صلح را معرفی کردهاند، حضرت آیتالله خامنهای در بیان نظرات خود، صلح تحمیلی و غیرعادلانه را مذموم و بیخاصیت دانسته و عدالت را اساس پایداری صلح دانستهاند.
«امروز دنیا مثل همیشه به آرامش و صلح و امنیت احتیاج دارد. یکی از نیازهای اساسی بشر، صلح است. البته ما همواره گفتهایم که صلح باید با عدالت همراه باشد. برای یک ملت، صلح تحمیلی و غیرعادلانه، از جنگ هم بدتر است. بشر به امنیت و صلح احتیاج دارد. هرکس این را تهدید کند، بشریت را تهدید کرده است. امروز کسانی که صلح را تهدید میکنند، بشریت را تهدید میکنند.» (23/مهر/ 1380 بیانات رهبری به مناسبت عید مبعث)
در واقع رهبر معظم انقلاب با طراحی گفتمان صلح عادلانه، ضمن اعلام مخالفت اسلام با جنگ و آتشافروزی، کشورهای جهان بخصوص در منطقه غرب آسیا را به صلح و آرامش و رفتارهای عاقلانه دعوت کردهاند.
در برهه کنونی، تروریسم درد مشترک جهان و نقطه مقابل تحقق صلح عادلانه است و وجود تروریستهای تکفیری مورد حمایت مثلث آمریکا، اسرائیل و عربستان، صلح و امنیت منطقهای و جهانی را در معرض آسیب جدی قرار داده است. در این شرایط تنها عزم راسخ جهانی میتواند به مثابه راهبردی ویژه در مبارزه با تروریسم عمل کرده و صلح عادلانه جهانی را ایجاد کند. به عبارت دیگر عدالت حکم میکند که تمام جهانیان علیه چند کشور حامی تروریسم متحد شده و با انزوای آنها به صورت همهجانبه در زمینههای سیاسی، اقتصادی و نظامی با تروریسم مبارزه کنند.
نگاهی به آموزههای ادیان الهی نشان میدهد همه انبیای عظام و در سر سلسله آنها، پیامبر رحمت و مهربانی حضرت محمد(ص) پیروان خود و همه بشر را دعوت به صلح و عدالت کرده است. رهبر معظم انقلاب اسلامی در بیانات خود دنیای اسلام را به طور جدی نسبت به سرنوشت خود به تفکر فراخوانده و از آنان میخواهند که با کنار گذاشتن اختلافات، روی نقاط وحدت تمرکز کرده و برای ایجاد صلح و امنیت مبتنی بر عدالت و کرامت انسان تلاش کنند.
واقعیت این است که امروز بشریت به این قبیل معارف و گفتمانها نیاز دارد. نخبگان مسلمان در حوزه و دانشگاه، در شرایطی که دستگاههای تبلیغاتی غرب از تمام فرصتها برای متهم کردن اسلام سوءاستفاده میکنند، باید در ارائه چهره صلحدوست اسلام هیچ فرصتی را از دست ندهند.
مجمع جهانی صلح اسلامی طی سال گذشته اقدام به تهیه گزارشی از وضعیت صلح در جهان کرده است که نشان میدهد انسانهای بیگناه زیادی در معرض ناامنی و خطر جنگ و ترور هستند و شمار بسیاری از غیرنظامیان در کشورهای مختلف جهان بخصوص در سوریه، یمن، عراق، فلسطین، میانمار و حتی قلب اروپا قربانی ترور و خشونت شدهاند.
برگزاری نشست تخصصی صلح و عدالت، با تاکید بر بازخوانی دیدگاههای مقام معظم رهبری در مورد صلح و عدالت، اگر بتواند موجب ایجاد یک گفتمان جدید در سطح نخبگی شده و چالشهای جدی در مقابل استقرار صلح عادلانه را شناسایی و برای حل آنها، ارائه طریق کند، میتواند یک اقدام ارزنده برای دستیابی به صلح و عدالت باشد.
محسن پاکآئین
عضو کمیته علمی مجمع جهانی صلح اسلامی و سفیر سابق ایران در آذربایجان
منبع: جام جم آنلاین
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت jamejamonline.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «جام جم آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۶۰۱۵۰۱۴ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
تظاهرات در دانشگاههای آمریکا به چه معناست؟
فرارو- شمار قابل توجهی از تئوریسنها و تحلیلگران عرصه روابط بین الملل بر این باورند که نظام بین الملل در شرایط کنونی وضعیت به شدت حساس و خاصی را سپری میکند. در حقیقت، آنها بر این باورند که جهان در یک پیچ حساس تاریخی است که روند تحولات در آن سمت و سوهای جدیدی را نوید میدهند و به تدریج باید انتظار ظهور واقعیتهای تازهای را نیز داشت.
به گزارش فرارو، در این چهارچوب، جهان غرب به عنوان بنیانگذار اصلی نظام بین المللی کنونی جهان، موقعیت خود را به شدت در معرض خطر و تهدید میبیند. به بیان ساده تر، نظام بین المللی غربی جهان، تکانههای سختی را تجریبه میکند و هیچ بعید نیست که در سالهای آتی شاهد فروپاشی هژمونی این نظام بین الملل در عرصه جهانی باشیم.
در این رابطه، برخی اندیشکدههای معتبر غربی حتی به این مساله اشاره داشته اند که تا پایان دهه ۲۰۲۰ میلادی، هژمونی جهانی آمریکا از بین میرود و این کشور از حیث قدرت بین المللی، سقوط قابل توجهی را تجربه خواهد کرد.
با این همه، به طور خاص میتوان ۳ نشانه مهم و محوری از در خطر بودن هژمونی جهان غرب در چهارچوب معادلات کلان نظام بین الملل را شناسایی کرد.
۱. افول اخلاقی و اقناعیِ هژمونی غربیشاید هیچگاه به اندازه وضعیت کنونی، افول اخلاقی و قدرت اقناعی هژمونی جهانی غرب، آشکار نشده است. جنگ اوکراین در نوع خود نشان داد که تا چه اندازه قدرتهای غربی با لغات بازی میکنند و ملتهایی نظیر اوکراین را سپر بلای اهداف و منافع کلان خود میکنند.
با این حال، جنگ غزه تیر خلاصی به جهانی از تئوری پردزایهای غربیها با محوریت برسازی تصویری انسانی و آرمانی از خود در جهان بشریت بود. جهانی که مدعی بوده نقطه اوج کلیه ارزشهای متعالی و انسانی است و اساسا جهانِ مقابل آن چیزی جز اردوگاه شَر نیست. اکنون به وضوح مشخص شده که نه تنها دیگر ملتهای جهان آگاهی قابل توجهی را در مورد نفاق و استانداردهای دوگانه قدرتهای غربی پیدا کرده اند بلکه حتی در خاک خودِ قدرتهای غربی نظیر آمریکا نیز جامعه دانشگاهی و افکار عمومی، به نحوی گسترده علیه نظام حکمرانی این کشور و همدستی آن با جنایات گسترده صهیونیستها در جنگ غزه به پا میخیزند و یک نَه بزرگ را به آنچه دموکراسی و رویای آمریکایی ادعا شده و میشود، میگویند.
موضوعی که حقیقتا ضربهای بزرگ به گفتمان حکمرانی و سیاسی آمریکا است و تا حد زیادی موقعیت و جایگاه این کشور در عرصه نظام بین الملل را تضعیف و پوشالی بودن شعارهای دور و دراز و متعالی اش را پیش چشم همگان قرار داده است.
۲. ضعف اهرم رسانه برای هژمونی غربیهژمونی غربی در نظام بین الملل تا حد زیادی متکی به ابزار رسانه و تبلیغات بوده است. این در حالی است که در شرایط کنونی جریانهای سیاسی و رسانهای غربی دست به هر اقدامی میزنند تا افکار عمومی خود را قانع کنند که خروش و قیام علیه نظامهای حکمرانی غربی، گزینه خوب و درستی نیست و واقعیتها دقیقا همان چیزیهایی هستند که این نظامهای حکمرانی مطرح میکنند.
در سطوح نخبگانی و عمومی در جوامع غربی روندها و رویههای متفاوتی در حال شکل گیری هستند. موضوعی که هم تحت تاثیر استانداردهای دوگانه جهان غرب و هم متنوعتر شدن منابع دریافت اخبار و واقعیتها است. معادلاتی که همه و همه یک رکن مهمِ هژمونی غرب در نظام بین الملل که همان عنصر و اهرم تبلیغات است را از کار انداخته و از واقعیتهای تازهای رونمایی کرده است.
۳. حملات معنادار به جهانِ غیرغربیدر سالهای اخیر نظامهای حکمرانی در غرب و به طور خاص در آمریکا، حملات گسترده و بیمنطقی را علیه گسترش حضور و نفوذ و قدرت دیگر قطبهای قدرت در عرصه روابط بین الملل در دستورکار قرار داده اند. به عنوان مثال، جهان غرب به شدت نسبت به توسعه نفوذ ایران در منطقه غرب آسیا و یا مناطقی نظیر آفریقا و آمریکای لاتین حساس بوده و انواع و اقسام حملات تبلیغاتی و رسانهای را در این رابطه علیه ایران معطوف کرده است. در مورد چین نیز سال هاست که توسعه نفوذ این کشور در قارهای نظیر آفریقا، با حملات سنگین تبلیغاتی همراه شده و سعی شده تصویر یک بازیگر خطرناک از چین در قاره آفریقا ارائه شود. در مورد روسیه نیز عینا یکچنین رویکردی رواج دارد.
در این چهارچوب، همینکه جهان غرب و هژمونی غرب در عرصه نظام بین الملل، به این نقطه رسیده که با حملات تبلیغاتی و رسانهای به مصاف رقبای بین المللی خود میرود، گواهی روشن بر تضعیف اهرمهای میدانی و در دسترس آن است. موضوعی که به زعم برخی تحلیلگران برجسته حوزه روابط بین الملل، نمودی عینی از دست پاچگی غرب در مواجهه با واقعیتهای جدید نظام بین الملل را نیز به نمایش میگذارد.