شش درس برجام برای تعامل بین ایران و آمریکا
تاریخ انتشار: ۲۴ مهر ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۵۰۷۳۲۳۲
مقاله تحقیقی و مفصل سید حسین موسویان تحت عنوان: "ارزیابی تعامل هسته ای آمریکا و ایران" در ده صفحه در این ویژه نامه منتشر شده که درپایان شش درس مهم از مذاکرات هسته ای ایران و آمریکا را معرفی کرده که میتواند درآینده روابط آمریکا و ایران تاثیرات قابل توجهی داشته باشد.
این مقاله تحقیقی که با همکاری سینا طوسی نوشته شده است، دوازده سال مذاکرات هسته ای از سال 1382 تا 1394که به توافق معروف به برجام ختم شد را مورد کنکاش قرارداده است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
چند نکته از مطالب مطروحه در این مقاله:
تاریخ روابط ایران و آمریکا بعد از انقلاب 1357 مملو از "فرصت های از دست رفته" است. شاید مذاکرات هسته ای، تنها موردی بود که دوکشورتوانستنداز یک فرصت به موقع استفاده کردند.
* موفقیت دیپلماسی هسته ای، بخاطر سرمایه گذاری سنگین و همزمان رهبران دوکشوربرای حصول نتیجه و مدیریت موانع بود از جمله مدیریت مخالفین سرسخت داخلی درهردوکشور و مهارلابی سنگین جبهه صهیونیستها و سعودیها درآمریکا.
* دیپلماسی هسته ای نه تنها یکی از بحرانهای بزرگ بین المللی را حل کرد و محکمترین سند تاریخ عدم اشاعه بمب هسته ای را بوجود آورد بلکه بر تحولات ژئوپولتیک منطقه ای تاثیر شگفتی بجای گذاشت.
* بزرگترین امتیازی که ایران درمذاکرات هسته ای گرفت، این بود که قدرتهای جهانی غنی سازی ایران را به رسمیت شناختند چون اصل دعوا بر سر غنی سازی بود ضمن اینکه قطعنامه ها وتحریمهای هسته ای سازمان ملل را مرتفع کرد. متقابلا قدرتهای جهانی ضمانتهای لازم درمورد صلح آمیز بودن برنامه همسته ای ایران را دریافت کردند.
* درمصاحبه با رابرت آینهورن مذاکره کننده هسته ای آمریکا ، او به من گفت که: ما با آقای جلیلی دراکتبر 2009 (1388)در ژنو درمورد معامله سوآپ به توافق رسیدیم منتهی ایشان گفت که باید تهران موافقت کند. بعد ازچند روز معلوم شد که درداخل با این طرح مخالفت شده است.
من ادعای رابرت آینهورن را با آقای خزایی سفیر جمهوری اسلامی در سازمان ملل درمیان گذاشتم. وی به من گفت که درعین حال دوسه ماه بعد، موافقت ایران با سواپ درچهارچوب توافق ژنو را به اطلاع سوزان رایس، همتای آمریکایی خود رسانده اما طرف آمریکایی به اوگفته که ایران ابتدا باید غنی سازی را تعلیق کند تا سوآپ انجام شود درحالیکه این موضوع جزء توافق مذاکرات سواپ ژنوبین اقای جلیلی و ویلیام برنز نبود. لذا من این مطلب را درگفتگو با ویلیام برنز،رابرت آینهورن و تالوار پونیت نماینده گان کاخ سفید و وزارت خارجه آمریکا درمیان گذاشتم که جملگی شوکه شدند وتصریح کردند که سوزان رایس پیغام آقای خزایی را به اطلاع آنها نرسانده است و تا کنون از این مطلب مهم هیچ اطلاعی نداشتند.
* مذاکرات پشت پرده و محرمانه هسته ای بین ایران و آمریکا درجولای 2012(1391)دردوران ریاست جمهوری آقای احمدی نژاد درعمان آغاز شد. من شنیده بودم که طرف ایرانی برای اولین دوره مذاکره، جدی ظاهر شده بود که با عدم آمادگی طرف آمریکایی مواجه شد. لذا این شبهه درتهران ایجاد شد که آمریکاییها جدی نیستند و بازی میدهند. من این موضوع را درمصاحبه با پونیت تالوار نماینده کاخ سفید درمذاکرات مطرح کردم. اوگفت که سوء تفاهمی بیش نبود! مابه عمانیها از ابتداگفته بودیم که برای یک گفتگوی مقدماتی میاییم تا ابتدا روشن شود که مذاکرات دوجانبه با چه کسی، درچه مواردی، چه موقعی و درکجا انجام شود. اما عمانی ها به هیئت ایرانی گفته بودند که مذاکرات اساسی را انجام دهید. این موجب یک سوء تفاهم درطرف ایرانی شد.
* گفتگوهای هسته ای ایران و آمریکا در دوران روحانی-اوباما محدود به وزرای خارجه دو کشور نبود بلکه روسای نهادهای انرژی اتمی و بانک مرکزی ایران و وزارت خزانه داری آمریکا نیز گفتگوهای گسترده داشتند ، ضمن اینکه روسای جمهور هم گفتگوی تلفنی داشتند. ضمن اینکه فراتر از موضوع هسته ای، برخی از اختلافات مالی چند دهه گذشته درحاشیه این گفتگوها حل شد و برای اولین بار مقامات رسمی امنیتی دوکشور دیدار که موجب آزادی برخی از زندانیان دردو کشورشد. ملوانهای آمریکایی که وارد آبهای ایران شده بودند نیز بدون ایجاد یک بحران جدید، آزاد شدند. این ویژه گی در دیپلماسی هسته ای در تاریخ روابط ایران و آمریکا بیسابقه بود.
*اوباما از سیاست سنتی آمریکا درمورد ایران فاصله گرفت ازجمله اینکه درمورد غنی سازی، سنت شکنی کرد و حق غنی سازی ایران را پذیرفت. با وجودیکه مرتب تاکید میشد که مذاکرات صرفا به موضوع هسته ای محدود میشود، اما اوباما بدنبال این بود که بعد از حل بحران هسته ای، گشایشی درکل روابط ایران وآمریکا بوجود آورد.
*باوجودیکه اوباما با شعار تعامل با ایران آمد، اما دور اول ریاست جمهوری بخاطر حضور سیاستمدارانی همچون دنیس راس درکاخ سفید و هیلاری کلینتون درراس وزارت خارجه، بدترین تحریمها علیه ایران اعمال شد. لاکن دردور دوم ریاست جمهوری او با آمدن جان کری بعنوان وزیر خارجه و رابرت مالی بعنوان مسئول امور خاورمیانه درکاخ سفید، شرایط کاملا متحول شد.
*جان کری اهمیت "احترام" به ایران را درک میکرد. او درمصاحبه 2017 خود گفت که "یکی از کلمات کلیدی ما درمذاکرات، احترام متقابل بود. تز اوباما ایجاد بالانس بین ایران و عربستان در خاورمیانه بود. او درمصاحبه با مجله آتلانتیک صراحتا اعلام کرد که عربستان باید درمنطقه با ایران شراکت کند. موضعی که شدیدا سعودیها را خشمگین کرد.
درمصاحبه ای که با رابرت مالی داشتم او به من گفت که سعودیها و متحدینشان از قدرت روز افزون ایران نگران بودند. ما از آنها حمایت کردیم تا نگرانی عدم بالانس درآنها مرتفع شود و وارد گفتگو و تعامل با ایران شوند و مسایل منطقه حل شود. اوباما در مصاحبه خود با آتلانتیک گفت که متحدین عرب آمریکا مایلند همه تقصیرها را گردن ایران بیاندازند درحالیکه باید وارد گفتگوی واقعگرایانه با ایران شوند.
* مقامات دولت اوباما امیدواربودند که گفتگوهای هسته ای، گشایشی برای حل بحرانهای منطقه از جمله درسوریه و یمن و بحرین باشد. مارتین دمپسی رییس ستاد نیروهای مسلح آمریکا درمصاحبه ای تصریح کرد که نقش ایران درمقابله با داعش درعراق مثبت بوده است. جان کری هم درمصاحبه ای گفت، بحرانهای منطقه خاورمیانه با توافق هسته ای قابل مدیریت تر است زیرا درغیاب توافق، بحران دیگری بر سایربحرانهای منطقه افزوده میشد.
*بعد از توافق هسته ای، آمریکا از مخالفت خود با حضورایران درمذاکرات بین المللی سوریه دست برداشت.
*بعد از نهایی شدن برجام، ازیکطرف اجرای بهینه آن بخاطر ازجمله باقیماندن تحریمهای غیر هسته ای آمریکا، نگرانی سایر کشورها از امکان مجازات شدن بخاطر آن تحریمها و عدم امکان گردش دلاری معاملات جهانی باایران، با مشکل مواجه شد و از طرف دیگر اوباما درداخل کشورش تحت فشارلابی اسراییل و عربستان با قطعنامه های تحریمی جدید کنگره علیه ایران برای مقابله با روند تعامل مواجه بود. تنش ها درحدی بود که کنگره آمریکا از نخست وزیراسراییل برای سخنرانی علیه رییس جمهور آمریکا،دعوت کرد.بااین وجود اوباما وکری ازحداکثرتوان خود برای اجرای برجام استفاده کرد ضمن اینکه نتوانستند رضایت ایرانیها را جلب کنند زیرا که تحریمهای گذشته غیر هسته ای آمریکا وتلاشهای کنگره برای اعمال تحریمهای جدید غیر هسته ای، مانع پیشرفت لازم شد.
* دوماه قبل از توافق نهایی هسته ای در جولای 2015، مقام معظم رهبری ایران تصریح کرده بودند که برجام ملاکی است برای بررسی سایر همکاریها. جواد ظریف هم این مهم را به جان کری گوشزد کرد که عملکرد آمریکاییها دربرجام مشخص خواهد کرد که آیا ایران میتواند با آمریکا درمشایل منطقه ای همکاری کند یاخیر. بعد از برجام و با مشاهده رفتار آمریکاییها، آیت الله خامنه ای طی یک سخنرانی، برگفتگوی دوکشوردرمورد مسایل غیر هسته ای خط قرمز کشید.
تجربه تعامل ایران و ایالات متحده در حل بحران هستهای ایران درسهایی برای تعاملات احتمالی آینده بین دو کشور به همراه دارد. توافق هستهای نشان داد هر دو کشور از تعامل دیپلماتیک بسیار بیشتر منفعت میبرند تا از تقابل؛ همچنین موفقیت تعامل دیپلماتیک شاهدی بر این مدعاست که سیاستهای زور و فشار درباره ایران نه تنها شکست میخورند، بلکه نتیجه معکوس داشته و منجر به افزایش خطرناک تنشها میشوند. با وجود اين، با بررسی جامع دوران تعامل هستهای، شش درس اساسی زیر میتواند راهنمای واشینگتن و تهران باشد برای تعاملات دیپلماتیک احتمالی آینده:
1-اجماع داخلی بین گروههای مهم سیاسی
در تهران و واشنگتن مخالفت شدیدی با مذاکرات و تعاملات بین دو کشور وجود داشت. روحانی و اوباما نتوانستند در زمینه حمایت از این تعاملات اجماع ایجاد کنند؛ بهخصوص در ایالات متحده این مشکل بیشتروجود داشت زیرا اوباما نتوانست موانع اجرای بهینه برجام را مرتفع کند. علاوهبراین، استمرارادبیات جنگطلبانه در واشنگتن به موازات اقداماتی خصمانه کنگره، اعتماد تهران به هرگونه تعامل با ایالات متحده در آینده را تخریب کرد. در ایران نیز اتهامات به روحانی و همراهانش درحدی افزایش یافت که آبروی و آینده سیاسی حامیان تعامل را تهدید کرد.
در آینده بایداینگونه چالشهای داخلی بهتر مدیریت شوند. تعاملات باید به گونهای دنبال شوند هردوجناح اصلی (دموکراتها و جمهوریخواهان در آمریکا و اصولگرایان و اعتدالیون و اصلاح طلبان در ایران) درهربرد یا باختی مشترکا شریک باشند نه اینکه یک جناج سود یا هزینه آن را عهده دار شود. برای رسیدن به این هدف، سران هر دو کشور باید مذاکرات را در چارچوبی تعریف کنندکه یک جناح به دنبال امتیازات سیاسی داخلی علیه رقبایشان نباشد، چون این کار فقط فراخوانی خواهد بود برای تخریب روند تعامل.
2-پرهیز از مداخلهگری در مسائل داخلی یکدیگر
در فضای پس از برجام، برخی لفاظیها درواشنگتن در ابراز امیدواری برای قدرتگرفتن «میانهروها» در تهران صدمات شدیدی به موفقیت تعامل ودیپلماسی بین دو کشور در آینده زد. این اظهارات، صرفنظر از اینکه چقدر فرضی بودند، واکنش طبیعی قدرتمندی را در ایران برانگیخت. افکار عمومی ایران عمیقا نسبت به هر چیزی که ممکن است دخالت خارجی در مسائل داخلیاش تعبیر شود، هوشیار و محتاط است. پرهیز از مداخلهگری در مسائل سیاسی داخلی باید اصلی کلیدی در هرگونه سیاستگذاری ایالات متحده برای تعامل با ایران باشد زیرا که اینگونه رفتارها نهتنها شانس تعامل موفق کوتاهمدت رااز بین میبرند، بلکه اکثریت ایرانیان را در مخالفت با تعامل بلند مدت بین ایالات متحده و ایران متحد میکنند.
3-بهحداقلرساندن دخالت کشورهای خارجی
در دوران مذاکرات، متحدان منطقهای آمریکا، مانند عربستان سعودی و اسرائیل، گفتگوی بین ایران و آمریکا را علیه منافع خود میدیدند. از این رو از تمام اهرمهای سیاسی برای سنگاندازی در راه تعامل هسته ای ایران و آمریکا استفاده کردند. ساختار گسترده و مؤثر لابی آنها موجب فشارهای کنگره و گروهها و اشخاص سیاسی و رسانهای شد. اگر این نفوذ شدید نبود، شاید ایران و آمریکا میتوانستند برای رسیدن به توافقاتی فراگیرتر، اعتمادسازی متقابل نمایند. تصمیمسازان آمریکا باید بدانند کشورهای منطقه با ادعاهایشان درباره تهدیدات ایران، منافع خود را میجویند و نه منافع ملی آمریکا را.
4- مانده گاری: معیارهای مذاکرات آینده
در دوران انتخابات ریاستجمهوری آمریکا که نزدیک زمان اجرای توافق بود، تقریبا تمام کاندیداهای جمهوریخواه، شامل ترامپ، با حمله به توافق، قول دادند آن را لغو کنند. این حرفها در کنار اقدامات کنگره علیه توافق این پیام را به ایران فرستاد که توافق با یک رئیسجمهور آمریکا تضمینی برای ماندگاری ندارد. چنین شرایطی بههیچوجه باعث نمیشود تهران این توافق را بعنوان ملاک توافقات بیشتر با ایالات متحده تلقی کند. بعد از انقلاب، فقدان اعتماد متقابل مانعی جدی بر سر راه بهبود روابط ایران و آمریکا بوده است. تجربیات گذشته این باور را در ذهن رهبران ایران محکم کرده که ایالات متحده در بهترین حالت شریکی غیرقابلاتکاء و در بدترین حالت مذاکرهکنندهای فریبکار است. اگر ایالات متحده به تعهداتش پایبند بماند، اعتبارش نزد ایرانیان بهبود خواهد یافت؛ درغیراینصورت صدمات تعیینکنندهای به شانس آمریکا برای مذاکره با ایرانیان، از همه طیفهای سیاسی، خواهد خورد.
5-تحت کنترل داشتن انتظارات
تهران و واشنگتن هر دو درباره دستاوردهای احتمالی توافق اغراق کردند. در ایران، این تصور ایجاد شد که توافق هسته ای، کل مشکلات اقتصادی ایران راحل خواهد کرد و پایانی قاطع بر سیاستهای خصمانه آمریکا خواهد بود.
در طرف آمریکایی، نیز این تصور بوجود آمد که با برجام، وضعیت کلیه اختلافات منطقه ای آمریکا با ایران بهبود خواهد یافت. تأثیر این روند این بود که مردم هر دو کشور ازبرجام توقع نتایج یک " معامله فرگیر-همه جانبه" را داشتند درحالیکه برجام توافق درمورد یک موضوع هسته ای بود و نه همه موضوعات. لذا درتعاملات آینده بین دو کشور ، باید نتیجه واقعی موضوع مورد گفتگو بدرستی برای مردم تشریح شود تا ازتعبیر وتفسیر های غ یرواقعی جلوگیری شود.
6- اقدام، لحن و ادبیات صلحآمیزمتقابل
در دوران مذاکرات هستهای، دولت اوباما این سیگنال را فرستاد که آماده است دینامیک زیربنایی رابطه ایران و آمریکا را تغییر دهد. آن ادبیات، حامل شکلی از به رسمیتشناختن دولت ایران و نقش منطقهای و بینالمللیاش بود که در رفتارهای رؤسای جمهور گذشته به چشم نمیخورد. درعین حال، حتی در دوره دوم اوباما، ادبیات کاخ سفید درمورد سیاستهای منطقه ای ایران و موضوع حقوق بشر مسالمت جویانه نبود بویژه اینکه از تعبیر"همه گزینه ها روی میز" هم گاهی استفاده میشد. این تعابیردر کنار رفتارهای خصمانه کنگره، در نهایت پیامی مخدوش به ایران ارسال میکرد و مقامات ایران نیز متقابلا پاسخهای مشابه میدادند. تعامل پایدار بین ایران و آمریکا نیازمند این است که نیات مثبت هر دو طرف بهوضوح و از طریق تمام بخشهای حکومتی، با ثابت قدمی ابراز شود. مذاکرات هستهای نشان داد که دولتمردانی موفق خواهند شد که حاضرباشند سرمایه سیاسی خود را همزمان در سه زمینه هزینه کنند : دیپلماسی دوجانبه، ادبیات صلحآمیزو همراه با احترام و نهایتا تعاملات متقابل .
راه پیشِرو چیست؟
مذاکرات نشان داد گفتگو بین تهران و واشنگتن نهتنها ممکن است، بلکه این شانس را دارد که بحرانهای سخت را نیز رفع کند. نتیجه دیگر مذاکرات این بود که نشان داد دولتهای ایالات متحده و ایران میتوانند در مسائل مربوط به منافع مشترک با هم همکاری کنند. تعاملات هستهای همچنین برای اولینبار منطقهای پایدارتر را قابلتصور کرد که در آن ایران و ایالات متحده میتوانند هم زمان با اختلافات درمنافع، با هم مکالمه کنند. بین ایران و ایالات متحده اختلافاتی جدی بسیاری باقی است. همزمان، منافع مشترک نیز بین آنها وجود دارد. حتی استراتژیست برجسته آمریکایی، هنری کیسینجر، دو کشور را بهعنوان «متحدان طبیعی» توصیف کرده است. در نهایت، واشنگتن و تهران دو انتخاب پیشرو دارند: شیوه خصمانهای را که تقریبا برای ٤٠ سال داشتهاند ادامه دهند یا تعامل دیپلماتیک را پی بگیرند.
اگر تعامل را انتخاب کنند، باید از دوران گفتگوهای هستهای در فاصله ۲۰۱۳ تا ۲۰۱۶ درسهای لازم را آموخته و آن را بنیان کار قرار دهند. تعامل موفقیتآمیز بین آنها فراتر از روابط صرفا دوجانبهشان حس خواهد شد و تأثیر مثبتی روی بحرانهای منطقهای و تهدیدهای جهانی مانند تروریسم، برای سالیان سال پیشرو خواهد داشت.
منبع: الف
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.alef.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «الف» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۵۰۷۳۲۳۲ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
حضور ۱۳۰ بازرس آژانس در ایران
به گزارش تابناک به نقل از تسنیم، محمد اسلامی رئیس سازمان انرژی در حاشیه نشست هفتگی هیئت دولت طی سخنانی درباره سفر گروسی به تهران گفت: ما درباره مسائل پادمانی با شکلی که وضع شده همواره در حال تعامل و گفتگو با آژانس بودهایم و این مسائل از زمان آغاز تاکنون پیرامون 4 مکان بوده که 2 مکان آن حل و فصل شده و درباره 2 مکان دیگر در حال تبادل نظر هستیم.
اسلامی ادامه داد: امیدواریم با توجه به اینکه از نظر جمهوری اسلامی ایران بیانیه اسفند 1401 همچنان پابرجا است و ما در چارچوب آن بیانیه تعامل داریم، تعامل ما با آژانس ادامه پیدا کند.
وی افزود: البته کارشکنیهایی توسط جریان مخربی که علیه برنامه هستهای ایران کار میکردند علیه این بیانیه وجود داشته و بیانیه مذکور را تحت الشعاع قرار داده است و در پایدار بودن این بیانیه تشکیک به وجود آورده اما ما مذاکراتی را با آقای گروسی خواهیم داشت و مطمئن هستیم که این رفت و آمدها و گفتوگوها کمک به رفع این ابهامات کند و در چارچوب پادمان روابط ایران با آژانس تقویت شود.
اسلامی خاطرنشان کرد: ما ورود هیچ یک از بازرسان آژانس به ایران را ممنوع نکردیم و هماکنون هم بیش از 130 نفر از بازرسان آژانس مجاز هستند که برای بازرسی در ایران حضور داشته باشند و بر همین اساس هم بازرسیهای آژانس در چارچوب پادمان از سایتهای ایران در جریان است.