Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «بسیج نیوز»
2024-05-01@23:30:13 GMT

«نهنگ آبی» چالشی برای نوجوانان ایرانی؟

تاریخ انتشار: ۳ آبان ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۵۲۴۰۳۷۳

به گزارش سرویس بسیج مقاومت مردمی خبرگزاری بسیج ، خودکشی دو دختر دانش‌آموز در اصفهان که منجر به فوت یک نفر از آنها و وخامت حال دیگری شد، زنگ خطر چالش بازی «نهنگ آبی» را در ایران به صدا درآورد.

طبق گفته فرمانده نیروی انتظامی استان اصفهان درباره تاثیر پذیرفتن این دو دختر از بازی نهنگ آبی، آن‌ها، پیش از پریدن از پل روگذر، توسط یک دستگاه ضبط صوت با خانواده خود خداحافظی کرده و علت کار خود را بازی چالش نهنگ آب در فضای مجازی عنوان کرده بودند.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

هر چند محمد جواد آذری جهرمی وزیر ارتباطات با اشاره به اخبار منتشر شده مبنی بر خودکشی دو دختر نوجوان اصفهانی با بازی نهنگ آبی گفته است: در ایران با شبکه اجتماعی چالش نهنگ آبی صحبت شد و در نهایت این شبکه مسدود و حذف شد. خودکشی‌های انجام شده در اصفهان هیچ ربطی به بازی نهنگ آبی ندارد و مسائل خانوادگی باعث مرگ این دو نوجوان اصفهانی شده است. اما مادر دانش آموز جان باخته در این حادثه می‌گوید: چند روز قبل از این ماجرا، بریدگی‌هایی را بر روی دست دخترش مشاهده کرده بود.

همچنین بخوانید: خون‌بازی دختران فصل جدید آسیب‌های اجتماعی مدارس/ افزایش خودکشی‌‌ دانش‌آموزی در خرداد و تیر

همچنین بخوانید: بی توجهی به سلامت روان در مدارس/پول مدارس در زندان ها خرج می‌شود

به منظور بررسی چالش بازی نهنگ آبی و اینکه آیا این بازی می‌تواند تهدیدی برای نوجوانان و دانش‌آموزان در ایران محسوب شود با عباس فرجی کارشناس مشاوره در آموزش‌وپرورش گفت‌وگویی را داشتیم.

* تسنیم: آیا بازی نهنگ آبی را می‌توان به عنوان یک تهدید و چالش فضای مجازی در ایران به حساب آورد؟

فرجی: ابتدا بهتر میدانم در خصوص دو واژه چالش و بازی تمیز قائل شوم، همانطور که می دانید گاهی از واژه ترکیبی چالش نهنگ آبی و گاهی از واژه ترکیبی بازی نهنگ آبی استفاده می‌شود اما عبارت "چالش" اینجا با معناتر است.در فرهنگ لغت واژه چالش «جنگ و جدال، زد‌و خورد و کشمکش» تعریف شده اما واژه بازی یعنی فعالیتی برای تفریح و سرگرمی، لذا واژه چالش نهنگ آبی عبارت درست تری است در حقیقت شرکت کنندگان را به یک جنگ با خودشان تشویق می‌کند، جنگی که در نهایت به مرگ شرکت کننده منتهی می‌شود.

این چالش بنا بر شواهد در سال 2016 برای اولین بار در روسیه گزارش شد طراح این چالش دانشجوی اخراجی روان شناسی «فیلیپ بودکین» بود که بنا به ادعای خود در سال 2013 این چالش را طراحی کرده است.

استدلال «فلیپ بودکین» برای ساخت این چالش آن بوده که جامعه را تمیز کند و در برخی منابع آمده که او مدعی شده است، افرادی که به آن مرحله از این چالش می‌رسند که خود را به کام مرگ بکشند مستحق مرگ هستند و لذا برای جامعه بی فایده‌اند.بنا به گزارشات، سازنده این چالش در روسیه دستگیر و روانه زندان شد اما به نظر می‌رسد این چالش همچنان کار خود را ادامه می‌دهد و نوجوانان را به کام مرگ می‌کشد.

* تسنیم: عملکرد این چالش چگونه است و چرا افراد وارد این چالش می‌شوند؟

فرجی: این چالش 50 مرحله دارد که در هر مرحله از فرد می‌خواهد مرحله‌ای که به او محول شده است را با موفقیت به سرانجام برساند و عکسی از اتمام کار بگیرد و به مدیران سایت بفرستد تا مرحله بعدی برای به چالش کشیدن ارائه شود.مثلا در اولین مرحله از فرد خواسته می‌شود که عبارت f57 را با یک جسم برنده بر روی بدن خود حک کند و پس از گرفتن عکس آن را برای مدیران سایت بفرستد یا خواسته می‌شود که ساعت 4:20 صبح از خواب بیدار شود و فیلم ترسناکی که توسط مدیر برایش ارسال شده است تماشا کند و این مراحل همین طور ادامه پیدا می‌کند تا در نهایت از فرد خواسته می‌شود که خود را از یک بلندی پرتاپ کند.

اما چه می‌شود که فرد خود را درگیر این چالش می‌کند؟ اگر به آمار منتشر شده دقت کنیم متوجه می‌شویم که عموما شرکت کنندگان این چالش نوجوانان را در بر گرفته این سنی است که آسیب پذیری و البته حساسیت‌های روانی فرد بالاست شروع چالش با یک دانلود نرم افزاری آغاز می‌شود که احتمالا از سر کنجکاوی یا تصادف باشد و یا دانلود کردن هم یک چالش برای فرد باشد مثل آنکه فردی خود را اینگونه به چالش بکشد که من این نرم افزار را دانلود می‌کنم ولی جلو نمی‌روم مثل افرادی که فکر می‌کردند اگر مواد بکشند معتاد نخواهند شد و هر وقت بخواهند از آن دست خواهند کشید.

پس از دانلود بازی یک گفتگو میان شرکت کننده و مدیر سایت در می‌گیرد که عمدتا تحریک کننده و همراه با تهدید است.مثلا گفته می‌شود که ما اطلاعات زیادی از تو داریم و در صورت خروج از بازی از آن بر علیه تو استفاده خواهیم کرد.

لازم می‌دانم پیش از آنکه به ادامه این گفتگو بپردازم دو نکته را عنوان کنم که ما باید نوجوانان و والدین را با دو موضوع آشنا کنیم. نخست: شهامت گفتن نه به نوجوانان و دوم پذیرا بودن بی قید شرط نوجوانان توسط والدین. این دو موضوع بسیار کلیدی است و اگر این دو به خوبی آموزش داده شود ای بسا بخش زیادی از خطراتی که این چالش می‌تواند داشته باشد خنثی خواهد شد.

شما تصور کنید وقتی نوجوان با این چالش روبه رو می‌شود شهامت گفتن"نه " را آموخته باشد چه اتفاقی می‌افتد؟ و در قسمت دوم وقتی مدیران سایت نوجوان را تهدید می‌کنند که اطلاعات تو را فاش خواهیم کرد والدین حمایت کاملی از فرزند خود داشته باشند آیا باز این چالش می تواند ادامه‌دار شود؟ این چالش بر اصل رازداری نوجوان که در این سن خیلی پر رنگ است و ترس از مواجه با خانواده و دوستان استوار است و با این دو عوامل هر روز نوجوان را به جلو می‌برد و همین دو عامل در نهایت به مرگ او منتهی می‌شود.

* تسنیم:در برخی منابع و تحلیل‌ها آمده است،  بسیاری از افرادی که در این چالش شرکت کرده‌اند بیماری روحی و روانی داشته‌اند و اغلب از خانواده مشکل دار جامعه بوده‌اند چقدر این ارتباط می‌تواند درست باشد؟
فرجی: 
من به یک آمار جامع در این خصوص بر نخورده‌ام لذا نمی‌توانم چنین ادعای را رد یا تایید کنم بنابراین فرضم را بر این می‌گیرم که هر نوجوانانی می‌تواند در این چالش گرفتار شود خواه بیماری روحی و روانی داشته باشد و خواه از لحاظ روانی سالم باشد چرا که طبق شواهد این چالش بر دعوت نوجوانان بر راز داری و ترس استوار است یعنی از فرد خواسته می‌شود به کسی نگوید که در این چالش حضور دارد و چنانچه از دستورات پیروی نکند اسرار او فاش خواهد شد.

تصور کنید، اگر نوجوان به اطرافیان خود بگوید در این چالش گیر افتاده و کمک بخواهد یا بگوید که مورد تهدید واقع شده است، موضوع می‌‌تواند متفاوت شود.این موضوع را در آزارهای جنسی هم شاهد هستیم فراوان دیده شده است فردی که مورد آزار قرار می‌گیرد صرفا به خاطر اینکه پدر و مادرش در صورت اطلاع با او برخورد خواهند کرد، بیشتر مورد آزار قرار می‌گیرد چرا که می ترسد والدینش برخورد مناسبی با او نداشته باشند از این جهت ترس از والدین و محیط اجتماعی موجب می‌شود که فرد بیشتر به دردسر بیافتد.

یکی از وظایف مهم والدین در قبال فرزندشان حمایت همه جانبه از فرزندشان است مادامی که چنین حمایتی نباشد متاسفانه شاهد این مشکلات خواهیم بود. مثلا وقتی نوجوان برای اولین بار سیگار به دست می‌گیرد ترس از اینکه والدینش بفهمند که او سیگار کشیده او را بیشتر به سمت سیگار می‌کشد ولی اگر رابطه والدین با فرزندشان مناسب باشد، مداخله بهتری دارند و بهتر می‌توانند در خصوص تغییر وضعیت موجود نقش داشته باشند.

* تسنیم: اتفاقی که در اصفهان افتاد اولین گزارش مرگ به خاطر چالش نهنگ آبی است و امیدواریم که آخرین هم باشد اما چه می‌شود که این دست اتفاقات آن هم چند روز بعد از هفته بهداشت روان رخ می‌دهد؟
فرجی: بله من هم امیدوارم شاهد چنین اتفاقاتی نباشیم اما این را هم اضافه کنم با بحران‌هایی که در جامعه با آن مواجه هستیم اجتناب‌ناپذیر است. بنا به گزارشات تا کنون 21 کشور خودکشی بخاطر چالش نهنگ آبی را داشته‌اند از عربستان گرفته تا اسپانیا از برزیل تا آرژانتین لذا باید بگویم با یک پدیده جهانی روبه رو هستیم معتقدم وقتی با موجی تا این اندازه بزرگ رو به رو می‌شویم باید آمادگی زیادی داشته باشیم.

این اولین مورد بوده و همانطور که شما هم گفتید امیدواریم که آخرین باشد اما صرف نظر از این چالش ما همه ساله آمار زیادی از خودکشی در کشور داریم که دانش آموزان را شامل می‌شود مثلا  در سال تحصیلی 94-95، 18 مورد خودکشی را شاهد بودیم لذا معتقدم باید برنامه بلند مدتی داشته باشیم تا بتوانیم با مشکلات از این دست با یک برنامه ریزی دقیق مواجه شویم.

مثلا در اخبار شاهد هستیم که وزیر ارتباطات در واکنش به اتفاقی که در اصفهان شاهد بودیم در صفحه اینستاگرام خود نوشته ((خبر خودکشی دو دختر نوجوان به دلیل پیروی از رفتارهای "شیطان گونه" در فضای مجازی برای شنوندگان ناراحت کننده و بهت آور بود )) باید عرض کنم نکته‌ای که در بالا به آن اشاره کردم همین جا مصداق پیدا می‌کند ابراز ناراحتی وزیر محترم برای من قابل احترام است ولی بکار گیری واژه "شیطان گونه" را مطلوب نمی‌دانم این دختران در یک چالش مرگ بار شرکت کرده‌اند یکی از آنها را به کام مرگ کشید و آن یکی را تا آستانه مرگ برده است اینجا ما باید از نوجوانان خود حمایت کنیم نه آنکه برچسب پیروی از رفتارهای شیطان گونه به آنها بزنیم.

در ادامه وزیر محترم عنوان می‌کنند که ((فرزندان خود را به عضویت در شبکه های اجتماعی تشویق نکرده‌ام و آنها نیز تا کنون عضویتی نداشته‌اند)) باید خاطر نشان کنم که این صفحه اینستاگرام که پیام وزیر محترم در آن منعکس شده خود یک شبکه اجتماعی است.

فرزندان ما وقتی می بینند پدرشان عضو شبکه اجتماعی است خواسته یا ناخواسته به این سمت کشیده می‌شوند یا کشیده خواهند شد و البته من اشکالی نمی‌بینم اما روی سخنم آن است که اینگونه گفتگو با نسل امروز که در فضای مجازی بزرگ می‌شود چقدر می‌تواند فایده داشته باشد؟

من معتقدم ما نیاز داریم سطح آگاهی جامعه و نوجوانان را بالا ببریم اینکه بیاییم و نصحیت کنیم و شعار بدهیم در حالی که خود به گفته خود عمل نمی‌کنیم نمی‌تواند مشکل را حل کند. به نظر باید وزارت ارتباطات، وزارت بهداشت و وزارت آموزش و پرورش که برایم جای تعجب دارد که تا کنون که این گفتگو در حال انجام است واکنشی از وزیر محترم آموزش و پرورش به این واقعه نداشته‌ایم با سایر وزارت خانه‌ها و نهادهای مرتبط جلسه بگذارند و پروتکلی تنظیم کنند تا بتوانیم در مواجه با این مشکلات نظام‌مندتر عمل کنیم.

من جای خالی پیشگیری و آموزش را در این میان خالی می‌بینم، جای خالی مشاوره بخصوص مشاوره همین طور مشاوره والدین و آموزش آنها بسیار خالی است و لذا باید اقدام عملی صورت بگیرد. اقدامی که پیشگیرانه باشد نه صرفا نصحیت نوجوانان لذا فکر می‌کنم زمان اقدامات سلبی در این خصوص پایان پذیرفته اینکه بگوییم بچه‌ها نباید این چالش را بازی کنند چاره کار نیست باید برای آنها روشن کنیم که عواقب این بازی چیست؟ باید به والدین دهیم که فرزندان خود را درک کنند و پذیرا باشند به تعبیری باید سلامت روانی جامعه را تامین کرد و نه گفتن را به فرزندان خود بیاموزیم.

هنوز چند روز از هفته بهداشت روانی نگذشته است که این اتفاق افتاده و این نشان می‌دهد حال روانی جامعه خوب نیست و باید هر چه زودتر به فریاد آن رسید.

انتهای پیام/

 

منبع: بسیج نیوز

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت basijnews.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «بسیج نیوز» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۵۲۴۰۳۷۳ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

سرگذشت غم‌انگیز نخستین زن بازیگر سینمای ایران؛ صدیقه سامی نژاد که بود؟ (+عکس)

دهم اردیبهشت‌ماه سالروز درگذشت بازیگری است که نه تنها به عنوان نخستین هنرپیشه زن ایرانی شناخته می‌شود بلکه از منظری دیگر او را اولین قربانی در ناتوانیِ بومی کردنِ تفکر مدرن در سینمای ایران می‌دانند. صدیقه‌ (روح‌انگیز) سامی‌نژاد بازیگر فیلم «دختر لر» پس از نقش‌آفرینی در نخستین فیلم خود آنقدر سختی دید که هرگز حاضر به تکرار این تجربه نشد.

به گزارش روزیاتو، نام روح‌انگیز سامی‌نژاد که متولد سال ۱۲۹۵ در کرمان بود، با بازی در نقش «گلنار» در فیلم «دختر لُر» برای همیشه در تاریخ سینمای ایران باقی مانده است. «دختر لر» نخستین اثر ناطق سینمای ایران است و در سال ۱۳۱۲ توسط خان‌بهادر اردشیر ایرانی و عبدالحسین سپنتا ساخته شد.

با پخش «دختر لر» در سینماها که با استقبال فراوانی هم روبرو شد، سامی‌نژاد به شهرت رسید اما بعد سرنوشت بسیار تلخی پیدا کرد.  

فریدون جیرانی سال ۱۳۸۹ در دورانی که پخش یک مصاحبه با فریماه فرجامی بعد از سال‌ها بی‌خبری و با تصاویری تکان‌دهنده از این ستاره سال‌های دور سینما واکنش‌های تندی را به دنبال داشت، در مطلبی بیان کرد:‌

زندگی بازیگران در سینمای ایران تلخ است و این فقط مربوط به سال‌های پس از انقلاب نیست. از ابتدای ورود سینما به ایران این سرگذشت تلخ تکرار شده است. ۱۳ اردیبهشت سال ۱۳۷۶ یک روز صبح به دفتر مجله سینما زنگ زدند و گفتند روح‌انگیز سامی‌نژاد مُرده است. من تا آن روز فکر می‌کردم روح‌انگیز سامی‌نژاد باید سال‌ها پیش مرده باشد. به خانه خواهرش عالیه زند تبریزی زنگ زدم و دیدم خبر درست است. رفتم خانه عالیه زند تبریزی و فهمیدم سامی‌نژاد بعدازظهر چهارشنبه ۱۰ اردیبهشت ۷۶ در سن ۸۶ سالگی در تنهایی مرده و روز پنج‌شنبه ۱۱ اردیبهشت در قطعه ۳۴ ردیف ۴۴ شماره ۴۶ در جایی گمنامی خاک شده است. رختخواب سامی‌نژاد وسط خانه بود. تنها میراث این اولین بازیگر سینما یک کیسه نایلونی بود و داخل آن یک بسته سیگار، یک شناسنامه و بروشور تانشده «دختر لر».

این کارگردان سینما همچنین گفته بود:

من قبل از دیدن این میراث، تصویر سامی‌نژاد را در فیلم تهامی‌نژاد دیده بودم که گریه می‌کرد و دیگر هیچ. «ایران قادری» که یک روز سرشناس‌ترین بازیگر تماشاخانه تهران بود، چه شد؟ چگونه مُرد؟ چه کسی خبر داشت؟ و خیلی‌های دیگر. ریشه سرگذشت تلخ بازیگران در سینمای ایران را باید در جامعه‌ای جستجو کرد که نتوانسته است تفکر مدرن را بومی کند و در خود حل نماید. متاسفانه اولین قربانیان این ناتوانی بازیگران زن سینما بودند.

عباس بهارلو – مورخ و پژوهشگر سینما – در سال ۱۳۸۱ مطلبی درباره این بازیگر نوشته بود که در بخش‌هایی از آن آمده است:

وقتی‌ در سال‌ ۱۳۱۲ فیلمِ‌ «دختر لر» ساخته مشترک‌ خان‌بهادر اردشیر ایرانی‌ و عبدالحسین ‌سپنتا، که‌ صدیقه‌ سامی‌نژاد در آن‌ نقش‌ «گلنار» را بازی‌ می‌کرد، در تهران‌ نمایش‌ داده‌ شد، در میان‌ مردمی‌ که‌ برای‌ بار نخست‌ سیمای‌ یک‌ زن‌ ایرانی‌ را بر پرده سینما دیده‌ بودند واکنش‌های‌ ناگواری برانگیخت، که‌ به‌درستی‌ روشن‌ نیست‌ ــ و احتمالاً هیچ‌گاه‌ نیز معلوم‌ نخواهد شد ــ که‌ آیا خانم‌ صدیقه‌ سامی‌نژاد تصوری‌ از آن‌ واکنش‌ها در ذهن‌ داشته‌ است‌ یا خیر، و آیا اگر می‌داشت‌ حاضر به‌ ایفای نقش در آن‌ فیلم‌ می‌شد؟

گفته می‌شود که در آن مقطع آوانس‌ اوگانیانس‌ نیز کوشش‌هایی را در زمینه ساخت فیلم انجام می‌داد و در این‌باره بهارلو ادامه داده است:

به‌موازات‌ فعالیت‌های‌ سخت‌کوشانه اوگانیانس در ایران، عبدالحسین‌ سپنتا و خان‌بهادر اردشیر ایرانی‌ نیز برای‌ ساختن‌ نخستین‌ فیلم‌ مشترک‌ در هندوستان‌ در جست‌وجوی‌ بازیگر زنی‌ بودند که زبان‌ فارسی‌ بداند و نقش‌ «گلنار» را در فیلم‌ «دختر لر» بازی‌ کند. تا قبل‌ از دوره پهلوی‌ِ اول‌ بازی‌ زنانِ ‌مسلمان‌ در نمایش‌ها و تعزیه‌ها ممنوع‌ بود و بازیگران‌ زنی‌ که‌ در این‌ سال‌ها در فیلم‌های‌ اوگانیانس‌ و مرادی‌ ایفای‌ نقش‌ می‌کردند مانند مادام‌ سیرانوش، لیدا ماطاوسیان، ژاسمین‌ ژوزف، زما اوگانیانس‌ و آسیا قسطانیان‌ (کوستانیان) از بانوان‌ ارمنی‌ بودند که‌ اکثر آن‌ها از صحنه تئاتر به ‌سینما آمده‌ بودند، به‌همین‌ دلیل‌ موانع‌ کم‌تری‌ بر سرِ راه‌ خود داشتند.

سپنتا موفق‌ شد صدیقه‌ (روح‌انگیز) سامی‌نژاد، همسر یکی‌ از کارکنان‌ کمپانی‌ امپریال فیلم‌ بمبئی، را که‌ از سیزده‌ سالگی‌ از کرمان‌ به هندوستان‌ رفته‌ بود مجاب‌ کند و با این‌ توضیح‌ که نام‌ او به‌عنوان‌ نخستین‌ بازیگر زن‌ در تاریخ ‌سینمای‌ ایران‌ ثبت‌ خواهد شد ــ که‌ شد ــ موافقت‌ او و شوهرش، دماوندی، را برای‌ بازی‌ در فیلمش‌ جلب‌ کند. بدین‌ ترتیب‌ گروه‌ هندی‌ ـ ایرانی‌ عبدالحسین‌ سپنتا و اردشیر ایرانی‌ کار خود را در هندوستان‌ آغاز کرد.

«دختر لر» نخستین‌ بار در سی‌ام‌ آبان‌ ۱۳۱۲ در دو سینمای‌ مایاک‌ (دیده‌بان) و سپه‌ بر پرده‌ آمد، و نمایش‌ آن، سال‌ بعد از دوم‌ مردادماه‌ ۱۳۱۳ در سینما مایاک‌ تکرار شد، و پس‌ از یک‌ ماه‌ از چهارم ‌آذر نمایش‌ آن‌ در سینما سپه‌ به‌ مدت‌ پنجاه‌ روز ادامه‌ یافت. سپس‌ با یک‌ دو هفته‌ وقفه‌ در همین‌سینما از نو بر پرده‌ رفت. استقبال‌ از فیلم‌ بسیار پُرشور بود و حتی‌ «مادر بزرگ‌های‌ خیلی‌ پیر» هم‌ رفتند تا سرگذشت‌ «دختر لر» را به‌چشم‌ ببینند.

 ایفای‌ نقش‌ گلنار در «دختر لر» موجب‌ شد که‌ صدیقه‌ سامی‌نژاد چنان انگشت‌نما و زبانزد خاص‌ و عام‌ شود که هم با دشنام روبرو شد و هم با تشویق برخی مردم در شهرهای مختلف.

سامی‌نژاد در سال‌ ۱۳۴۹ یعنی ۳۷ سال‌ پس‌ از نمایش‌ «دختر لر»، در مستندی از محمد تهامی‌نژاد با نام‌ «سینمای‌ ایران‌ از مشروطیت‌ تا سپنتا» حضور یافت‌ و به‌ روایت‌ زندگی‌ دشوار و پر از رنج خود پرداخت.

از تهامی‌نژاد نقل‌ شده است‌:

اغلب‌ به‌طور کنترل‌نشده‌ای‌ می‌خندید و در حالی‌که‌ اشک‌ در چشمانش‌ حلقه‌ زده‌ بود به‌ من‌ گفت‌ که‌ هنگام‌ اقامت‌ در هند ایرانی‌های‌ متعصب‌ او را مورد ضرب‌وشتم‌ قرارمی‌دادند و حتی‌ بطری‌ به‌طرفش‌ پرتاب ‌می‌کردند. به‌طوری‌که‌ همواره‌ مجبور بود همراه ‌با محافظ‌ از استودیو امپریال‌ فیلم‌ خارج‌ شود.

درباره این چهره مستند دیگری با نام «روح‌انگیز سامی‌نژاد» به کارگردانی مجید فدایی نیز ساخته شده که در ارتباط با زندگی نخستین بازیگر زن سینمای ایران و ایفاگر نقش «دختر لر» است.

سامی‌نژاد در حالی در ۸۰ سالگی از دنیا رفت که خاطرات زیادی از دورانی که «دختر لر» ساخته شد و حواشی پیرامون آن بازگو نشد. فریدون جیرانی که مطالعات زیادی درباره تاریخ سینما دارد، با بیان اینکه چنین اتفاقی فقط مختص نخستین بازیگران سینما نبوده، در مصاحبه‌ای با ایسنا گفته بود:‌

بسیاری از بازیگران سینما، حرف و تاریخ سینما را با خود به زیر خاک بردند. من بارها به آن‌ها گفته بودم که اجازه بدهید این اطلاعات به نسل‌های دیگر انتقال داده شود، اما بسیاری از آن‌ها به این موضوع توجه نکردند.

قدیمی‌های معروف، بریده‌اند و سعی می‌کنند که صحبت نکنند، چون معتقدند سال‌ها به آن‌ها بی‌لطفی شده است و دل پرگلایه‌ای دارند. مثل ناصر ملک مطیعی که من یک بار از او دعوت کردم تا به خانه سینما بیاید و درباره «چهارراه حوادث» (فیلمی به کارگردانی ساموئل خاچیکیان) صحبت کند و هرچه اصرار کردم موافقت نکرد. فردین هم دق کرد، در حالی که می‌توانست بازی کند. در یکی از برنامه‌های تلویزیونی هفت، بعد از سال‌ها آقای افخمی گفت که اگر به تاریخ سینما مراجعه کنید می‌بینید که بعد از فیلم «گنج قارون» تعداد سینماهای تهران افزایش پیدا کرده است بنابراین نمی‌توان نقش فردین را در تاریخ سینمای ایران انکار کرد اما سال‌ها تلاش شد که این نقش را انکار و حذف کنیم اما نتوانستیم. برای همین بعد از فوت او تشییع جنازه باشکوهی شکل گرفت. او می‌توانست بازی کند، چرا بازی نکرد؟ اگر بازی می‌کرد چه اتفاقی می‌افتاد؟ در سینمای سی سال اخیر که علی بی‌غمی وجود نداشت، می‌توانست نقش یک پدر را بازی بکند.

کانال عصر ایران در تلگرام

دیگر خبرها

  • پیشنهادات سردار آزمون از لالیگا، سری‌آ و لیگ برتر انگلیس
  • هوش مصنوعی به زبان ساده برای کودکان و نوجوانان
  • چالشی به نام بازار گردانی
  • سرگذشت غم‌انگیز نخستین زن بازیگر سینمای ایران؛ صدیقه سامی نژاد که بود؟ (+عکس)
  • گلزنی مهدی قایدی در شب تلخ اتحاد کلباء
  • خرید بازیکن آمریکایی توسط باشگاه ایرانی
  • ببینید | بچه فوک‌های کوچولو
  • چگونه نوجوانان امروز را به خواندن کتاب‌های ایرانی علاقه‌مند کنیم؟/ ادبیات نوجوان در سایه غلبه ترجمه
  • اولین هنرپیشه زن سینما و یک سرگذشت تلخ پرتکرار
  • موراتا: خیلی‌ها بهتر از من بودند که حالا نیستند