احمدینژاد فکر میکرد به تنهایی میتواند مملکت را اداره کند/جبهه پیروان در آستانه تحول قرار دارد/روحانی حق اصلاحطلبان را داد
تاریخ انتشار: ۶ آبان ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۵۲۹۷۱۳۸
به گزارش خبرنگار احزاب و تشکلهای گروه سیاسی باشگاه خبرنگاران جوان، "خاستگاه ناطق نوری از جریان اصولگرایی است و هیچگاه از اصولگرایان جدا نمیشود اما در جریان دولتهای نهم و دهم دلخوریهایی از مجموعه نیروهای فعال اصولگرا پیدا کرد و عملا پایش را از میدان سیاست کنار کشید" این جملات اظهارنظر محمدرضا باهنر است که روزگاری به مرد لابیهای مجلس شهرت داشت.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
هفته گذشته بود که با او در دفتر جامعه اسلامی مهندسین به گفتوگو نشستیم.
باهنر متولد 1331 و اهل کرمان است، مهمترین اشتباه احمدینژاد را این میداند که میخواست یک تنه همه ممکلت را اداره کند. باهنر 28 سال تمام ردای نمایندگی مجلس را بر تن کرد و بهتر از هر کسی راهروهای پارلمان را میشناسد. او از توقعات بیش از حد اصلاحطلبان از روحانی، ضرورت تشکیل حزب فراگیر در جمهوری اسلامی و تحول در جبهه پیروان خط امام و رهبری سخن میگوید.
مشروح گفتوگوی باشگاه خبرنگاران با باهنر را میخوانید:
باشگاه خبرنگاران جوان: آقای مهندس شورای هماهنگی نیروهای انقلاب چندی پیش از انتخابات ریاست جمهوری 84 به ریاست آقای ناطق نوری شکل گرفت، به چه دلیل آن شورا عملا نتوانست موفق شود؟
باهنر: اگر به گذشته برگردیم در هر دورهای از انتخابات مشکلات و مسائلی وجود داشته که در روند حرکتهای بعدی سعی کردیم آنها را اصلاح کنیم، قبل از انتخابات سال ،84 در سال 76 وحدت کاملی میان نیروهای اصولگرا شکل گرفت اما در نهایت رقیب پیروز شد. از آن دوره به بعد روی ادبیات و بعضی از رفتارهایمان تجدیدنظر کردیم بر همین اساس در شورای شهر دوم و مجلس هفتم موفق شدیم. باید بگویم که در انتخابات 84 در شورای هماهنگی نیروهای انقلاب نتوانستیم به تفاهم برسیم و عملا آقای احمدینژاد تفاهم کلی را نپذیرفت و خارج از آن وارد میدان انتخابات شد.
باشگاه خبرنگاران جوان: به چه دلیل احمدی نژاد به تفاهم شورای هماهنگی نیروهای انقلاب عمل نکرد؟
باهنر: اگر بخواهیم خودمان را جای احمدی نژاد بگذاریم شاید برای او از این نظر که میخواست پیروز شود، کار درستی بود. اگر احمدینژاد آن مجموعه را میپذیرفت، کاندیدای نهایی نمیشد و فرد دیگری انتخاب میشد و او از انتخابات باز میماند. احمدی نژاد برای خود برنامههایی داشت و تصور میکرد میتواند در انتخابات پیروز شود. بررسی این موضوع به بحثهای سنگینتر و ریشهایتری نیاز دارد باید ببینیم که تفاهمها و ائتلافهای احزاب و جناحها مبتنی بر مواضع ایدئولوژیک، اقتصادی و سیاسی است یا اینکه عدهای دور هم جمع میشوند و برای پیروزی تلاش میکنند، اگر ائتلاف از نوع دوم باشد هر کس که احساس کند در مجموعه رأی لازم را ندارد و کُلاهش پس معرکه است، نظر نهایی را نمیپذیرد و خارج میشود.
باشگاه خبرنگاران جوان: رابطه اصولگرایان با آقای ناطق نوری این روزها چگونه است؟
باهنر: خاستگاه ناطق نوری از اصولگرایی است و هیچگاه از اصولگرایان جدا نمیشود اما در جریان دولتهای نهم و دهم دلخوریهایی از مجموعه نیروهای فعال اصولگرا پیدا کرد و عملا پایش را از میدان سیاست کنار کشید. بنده همواره گفتهام که تلاشمان این است ناطق به میدان سیاست بازگردد، برخی برای او شرط میگذارند که اگر برگردد باید در جناح ما قرار گیرد، ما از این شرط و شروطها نداریم. اگر وی به جریان سیاسی برگردد، از ظرفیت اصولگرایی است البته بعضی از تندرویها را قبول ندارند و معتقد است کشور باید معتدلتر اداره شود، اما اینکه کسی فکر کند ناطق اصلاح طلب شده خیر، اشتباه فکر میکند این را ما اصلا قبول نداریم.
باشگاه خبرنگاران جوان: رایزنیهایی در این زمینه با ناطقنوری انجام دادهاید؟
باهنر: بله مرتبا با او در تماس هستیم، آقای ناطق نوری مدت زیادی است که میگوید من برای ورود به میدان سیاست احساس تکلیف نمیکنم، تلاش ما این است که او احساس تکلیف کند و فعال سیاسی شود.
باشگاه خبرنگاران جوان: مهمترین نقد شما به آقای احمدی نژاد چیست؟
احمدینژاد فکر میکرد به تنهایی میتواند ممکلت را اداره کند
باهنر: با آقای احمدی نژاد سابقه کاری زیادی داشتیم، فکر میکنم اشتباه استراتژیک او این بود که فکر میکرد به تنهایی و با تفکرات، تخصصها و مواضعی که دارد، میتواند مملکت را اداره کند. در حالی که کشوری با جمعیتی بیشتر از 70 میلیون و با این همه مسائل و دشمنان خارجی باید توسط یک سیستم اداره شود، نه اینکه کسی فکر کند انفرادی میتواند همه چیز را تشخیص دهد و بفهمد. فکر میکنم عمده اشکال او این بود که از خرد جمعی استفاده نمیکرد و وقتی از خرد جمعی استفاده نشود نتیجه کارها گاهی خوب و گاهی اشتباه از آب درمیآید و اشتباههای کوچک افرادی که در پستهای بزرگ قرار میگیرند، آثار زیادی دارد، اگر در اداره یک کشور فردی کاری انجام دهد که به بنبست برسد کلی منابع، نیروی انسانی و وقت هدر میرود این موارد را از اشتباهات اصلی احمدی نژاد میدانم.
باشگاه خبرنگاران جوان: به نظرتان احمدی نژاد همان پایگاه اجتماعی گذشته را دارد؟
احمدینژاد پایگاه اجتماعی گذشته را نداردباهنر: طرفداران احمدی نژاد به طیفهای متنوعی تقسیم میشوند، عدهای احمدی نژاد را به خاطر شعارها، رفتارهای انقلابی و تبعیت از رهبری قبول داشتند، زمانی که اینها زیر سوال برود، طبیعی است که بسیاری از این طرفداران ریزش پیدا میکنند. همین الان هم که از من میپرسند طرفداران احمدی نژاد وضعشان چگونه است؛ میگویم عدهای در دولت نهم با احمدی نژاد همراه بودند اما بعد از دولت نهم راهشان را جدا کردند. عدهای دیگر نیز تا پایان دولت دهم همراه او بودند بعد راهشان را جدا کردند و گروهی هم بعد از دولت دهم همراهش بودند اما بعضی از رفتارهایش و یا برخوردهای وی موجب ریزش تعداد زیادی از طرفدارانش شد مثل کاندیداتوری یک دفعهای در انتخابات ریاست جمهوری با وجود مشورتی که با رهبری انجام داده بود و ایشان هم فرموده بودند "من مصلحت نمیدانم"، بعید میدانم او دوباره بتواند همان پایگاه اجتماعی گذشته را برای خود به وجود بیاورد.
باشگاه خبرنگاران جوان: اخیرا چند نماینده مجلس بحث نظام پارلمانی را مطرح کردند، آیا ایجاد نظام پارلمانی ضرورت دارد؟
مجلس، دولت و یا سران قوا در مورد ایجاد نظام پارلمانی تصمیم گیرنده نیستند/برداشتی اشتباه از بیانات رهبری در مورد نظام پارلمانی شده است
باهنر: تکلیف نظام ریاستی و پارلمانی را قانون اساسی مشخص میکند. قانون اساسی به عنوان معاهدهای ملی است که همه به آن متعهدند و تجدیدنظر در آن فرآیندی دارد که در اصل 177 به روشنی و شفاف بیان شده است. اگر دوستانی بیایند و بحثهایی کنند اینها میتوانند نظرات کارشناسی دهند اما هیچکدام از آنان تصمیم گیر نیستند، حتی مجلس، دولت و سران قوا هم در این مورد تصمیمگیرنده نیستند؛ اگر قرار باشد تصمیمی گرفته شود باید فرآیند اصل 177 قانون اساسی طی شود.
مقام معظم رهبری چند سال پیش در سفر به کرمانشاه در بیاناتشان اشارهای به این مقوله داشتند البته بحث این بود که قانون اساسی اصولی غیرقابل تغییر دارد و یک سری اصول هم قابل تجدیدنظر است، ایشان مثالی زدند و فرمودند کشور ما ریاستی است و یک زمانی میتواند پارلمانی شود. بعضیها این تلقی را کردند که رهبری گرایششان به سمت نظام پارلمانی است که ایشان بعدا توضیح دادند و تبیین فرمودند و گفتند که من به عنوان یک مثالی عرض کردم، اینکه رهبری موافق یا مخالف این موضوع باشند را هنوز اظهارنظر نکردهاند.
باشگاه خبرنگاران جوان: بحث تشکیل مجلس دوم در کشور از سوی برخی صاحب نظران مطح شده است، نظرتان چیست؟
ضرورت تشکیل مجلس دوم در کشورباهنر: بنده هم موافق این هستم و معتقدم باید در کشور دو مجلس داشته باشیم، مجلسی که اکنون وجود دارد برخاسته از آرای مردم در مناطق مختلف است، اصولا نمایندگان در این مجلس نمیتوانند خیلی برای منافع ملی وقت بگذارند، بیشتر به دنبال حل مسائل منطقهای، صنفی، جریانی و... هستند، به همین دلیل بخش زیادی از سیاستهای راهبردی ملی زمین میماند.
مثلا در بحث اقتصاد مقاومتی اگر بخواهیم آن را به صورت دقیق و جزء به جزء اجرا کنیم، به نفع کلان مملکت است اما ممکن است در برخی از مواقع با منافع منطقهای، قشری و صنفی مغایر باشد، نمایندگان اصولا چون خاستگاهشان آرای منطقهای است و به اصطلاح دستشان زیر ساطور رأی مردم است، منافع منطقهای، قشری، صنفی و حزبی در ذهنشان برجستهتر است. تصورم این است که مملکت حتما باید دو مجلس داشته باشد. در مورد این دو مجلس هم باید بحث صورت گیرد و نظام کشور حزبی شود. اگر قرار باشد مجلس دیگری شکل بگیرد و بدون پشتوانههای فکری و ذهنی عمل کند، آنگاه زیگزاگهای زیادی در حرکتها ایجاد میشود.
باشگاه خبرنگاران جوان: آقای مهندس 28 سال در مجلس فعالیت کردهاید، مهم ترین تفاوت این مجلس با مجلس قبلی چیست؟
باهنر: فکر میکنم اصولا مجالس خیلی با یکدیگر فرقی نمیکنند، نمایندگان عموما کارهای مشخصی همچون بررسی لوایح دولت، تدوین طرح و یا پیگیری مشکلات حوزه انتخابیه را انجام میدهند.
باشگاه خبرنگاران جوان: اخیرا آقای نوبخت اعلام کرده که سال آینده بودجهها را بر اساس عملکرد دستگاهها قرار میدهند، نظر شما در این مورد چیست؟
باهنر: کار خیلی خوبی است این موضوع از مدتها قبل مطرح بود اما برای اجرایش به چالشهایی برخوردیم. معنای بودجه عملیاتی این است که از دستگاه سوال میکنند که امسال با بودجههایی که گرفته، چه کارهایی انجام داده است. دستگاه اعلام میکند که این چند کار را انجام دادم و و برای سال بعد براساس اولویت بندیها به دستگاه بودجه میدهند، البته دستگاهها زیر بار این نمیروند، چراکه 90 درصد منابع خود را صرف پرداخت حقوق کارمندان میکنند، بنابراین مقاومتی صورت میگیرد.
یکی از راه حلهای خوب برای کاهش هزینههای جاری همین است که بودجه عملیاتی باشد برای روشنتر شدن این موضوع مثالی میزنم فرض کنید بودجه قطاری است که چند ایستگاه دارد در یک ایستگاه میایستد سه ردیف بودجه سوار میشوند، هر ساله این قطار از آن ایستگاه میگذرد اما آن سه ردیف بودجه پیاده نمی شوند با این اقدام دائم تورم بودجههای جاری افزایش مییابد و چیزی برای بودجههای عمرانی باقی نمیماند.
باشگاه خبرنگاران جوان: به نظرتان آقای لاریجانی در مجلس دهم همچون دورههای گذشته نقش موثری دارد؟
باهنر: شخصیت رئیس مجلس منهای اینکه چه کسی باشد، تاثیر گذار است. در مجلس هر نمایندهای از نظر حقوقی یک رأی بیشتر ندارد اما هرکسی یک حوزه نفوذ رأی دارد، این حوزه نفوذ رأی در مواقع حساس به کار گرفته میشود. ممکن است یک فردی حوزه نفوذ رأیش 10 باشد و فرد دیگری حوزه نفوذ رأیش 50 باشد، مثلا فرض کنیم یک وزیری 90 درصد رأی مجلس را دارد آن زمان اگر کسی بخواهد تلاش کند این90 درصد را به 50 درصد برساند، معلوم نیست که موفق میشود یا نه. اما یک زمانی فردی 55 درصد رأی دارد آن 5 درصد را شخص رئیس مجلس با یک اشاره میتواند بالا ببرد یا پایین بیاورد. آقای لاریجانی نه در معرفی وزرا اما در اینکه چه کسی رأی بیاورد و چه کسی رأی نیاورد نقش و رأیش موثر بوده است.
باشگاه خبرنگاران جوان: جناب عالی همواره طرفدار تشکیل حزبی فراگیر در جریان اصولگرایی بودهاید، با توجه به اینکه چندین سال از این موضوع میگذرد، چرا هنوز حزب فراگیری در جریان اصولگرایی تشکیل نشده است؟
نظام مردم سالاری دینی در غیبت چند حزب قدرتمند آینده مبهمی دارد
باهنر: تشکیل حزب لوازم خاص خود را دارد، بنده بارها گفتهام که به تشکیل حزب فراگیر علاقهمندم و تصورم این است که نظام مردم سالاری دینی در غیبت چند حزب قدرتمند آینده مبهمی دارد و مشکل پیدا میکند البته برای تشکیل حزب موانعی قانونی و فرهنگی نیز وجود دارد.
برای روشن شدن این موضوع مثالی میزنم تا موانع تشکیل حزب قدتمند در بعد فرهنگی را بیشتر متوجه شوید، بسیاری از فعالان سیاسی در کشورمان میخواهند از منافع حزب استفاده کنند اما هزینههایش را نمیپردازند. مثلا محمدرضا باهنر نوعی میخواهد در یک حوزه انتخابیه کاندیدا شود اگر اصولگرایان به کاندیداتوری باهنر برسند، خوشحال میشود اما اگر به کاندیداتوری فرد دیگری برسند، بنده در مقابل آن تصمیم میایستم و حاضر نیستم، نظر جمع را بپذیرم این یکی از مشکلات اساسی شکل گیری حزب در کشور ماست.
وقتی یک نامزد انتخاباتی از طریق یک لیست وارد مجلس میشود بعد از آن هیچ الزامی ندارد که از نظرات آن حزب دفاع کند یا همسو شود مثلا بنا بر گفته آقای عارف 140 نماینده از نردبان لیست امید بالا آمدند و وارد مجلس شدند اما وقتی عارف برای ریاست مجلس کاندیدا می شود 104 نفر بیشتر به او رأی نمیدهند، بقیه این نمایندهها کجا هستند؟ اینها مشکلات پیش روی احزاب است.
باشگاه خبرنگاران جوان: آیا جمنا میتواند نقش این حزب فراگیر را بازی کند؟
جمنا نمیخواهد حزب شود/از 15 نفری که در جمنا رای نیاوردند سه نفر در انتخابات ثبت نام کردند
باهنر: جمنا حرکت خیلی خوبی است و توانست وحدت خوبی میان نیروهای اصول گرا و انقلابی به وجود آورد و خود جمنا هم ادعا ندارد که میخواهد حزب شود البته اشکالاتی در جمنا وجود دارد که روی آنها بحث میکنیم و در حال رفع شدن هستند.
جمنا مدعی است که من میخواهم طیف اصولگرایی را دور هم جمع کنم اما تا زمانی که بحث طیفی باشد و ضابطهای وجود نداشته باشد در مواردی با مشکل روبرو میشویم ، مثلا در همین جمنا گفتند که کاندیدای نهایی با رأی بدنه انتخاب میشود روز اول اسم 20 کاندیدا مطرح شد رأی گیری کردند به 10 نفر رسیدند، رأی گیری دیگری هم انجام شد و 5 نفر بالا آمدند، عملا 15 نفر حذف شدند.
از همان 15 نفر سه نفر برای انتخابات ریاست جمهوری ثبت نام کردند در حالی که تفاهم این بود کسانی که در بدنه جمنا بالا نمیآیند، دیگر ثبت نام نکنند، منظورم از گفتن این مثال این بود که تا مقررات حزبی و تحکم وجود نداشته باشد کار به درستی پیش نمیرود با جبههای حرکت کردن کارها بیشتر رفاقتی، اخلاقی و کدخدا منشی است.
اما انتخابات آمریکا را در نظر بگیرید از دو سال مانده به برگزاری انتخابات درون دو حزب دموکرات و جمهوری خواه رقابتهایی شکل میگیرد در نهایت هر حزب به یک کاندیدا میرسد و نفر دوم یا سوم نمیتواند زیرآبی برود و بگوید من کاندیدا میشوم، یعنی مقررات و قوانین مشخص دارند اما تا وقتی جبههای باشد رفاقت گونه رفتار میشود مثلا به دو نفر میگویند شما ثبت نام نکنید اما ثبت نام میکنند.
باشگاه خبرنگاران جوان: فعالیتهای جبهه پیران این روزها چگونه پیش میرود؟
تعداد زیادی از احزاب فقط در حد مجوز در جیب یک نفر است
باهنر: جبهه پیروان و احزاب دیگر در آستانه تحولاند، قانون جدیدی برای احزاب تصویب و از سوی وزارت کشور هم ابلاغ شده است. خلاصه این قانون این است که هرکسی بخواهند حزب تأسیس کند باید مجوز موقت بگیرد و شش ماه فرصت دارد که به حدی از تحزب برسد، مثلا 300 عضو و در یک سوم استانها هم دفتر داشته باشد. بعد از شش ماه اگر توانست به این حد نصابها برسد مجوز فعالیت دائم میگیرد اگر نتوانست منتفی میشود.
برداشتم این است از این 400 حزبی که وزارت کشور مجوز داده و تعداد زیادی از این مجوزها کاغذی در جیب یک نفر برای روز مباداست، به نظرم از این تعداد 350 حزب منتفی میشوند و نمیتوانند شرایط قانون جدید را کسب کنند، این حرکت خوبی است. جبهه پیروان هم 16 عضو دارد ممکن است برخی از این احزاب نتوانند خود را تطبیق دهند بنابراین ساختارها مقداری تغییر میکند.
باشگاه خبرنگاران جوان: بحثهای انتخابات مجلس آینده چه زمانی در جبهه پیروان آغاز میشود؟
باهنر: هنوز زود است اما آرام آرام بحثهایمان شکل میگیرند، بنده یک موضع عمومی دارم و معتقدم که در رسانهها و محافل عمومی به مصلحت نیست که انتخابات از الان کلید بخورد اما در درون احزاب محافل و تشکیلات اشکالی ندارد که بحثها شروع شود. ایجاد فضای زودهنگام انتخاباتی را به ضرر کشور میدانم چرا که ما کارهای زمین مانده زیادی داریم.
باشگاه خبرنگاران جوان: اصلاح طلبان در دوران انتخابات روحانی را از خود میدانستند اما اکنون به دلیل تحت تاثیر قرار نگرفتن عملکرد دولت بر آینده جریان سیاسیشان، خود را از دولت جدا و گاهی انتقادهایی به دولت میکنند، این موضوع را چگونه میبینید؟
توقعات اصلاحطلبان از روحانی بسیار زیاد است/ روحانی خود را متعهد به احزاب و جریانهای سیاسی نمیداند
باهنر: توقعات آقایان اصلاحطلب از روحانی بسیار زیاد بود و همه توقعاتی که آنان از روحانی داشتند به کرسی ننشست، روحانی هم با مواضعی که اعلام کرد خودش را متعهد به احزاب و جریانهای سیاسی نمیداند، البته گفت که مدیران را از آن 24میلیون انتخاب میکنم که تعداد زیادی را هم از آنها منصوب کرد و بهای نسبتا خوبی به اصلاح طلبان داد.
به اصلاح طلبان توصیه میکنم خیلی گلایهمند نباشند که روحانی هم توقعات ما را اجرا نکرد اصولا خاستگاه روحانی در سابقه سیاسی اصولگرایی است اما در رقابتها روحانی رأی بیشتر اصلاح طلبان را به خود اختصاص داد، حق آنان را هم داده است و توقع اضافی داشتن خوب نیست.
گفتوگو از سحر بخشی روشن
انتهای پیام/
منبع: باشگاه خبرنگاران
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.yjc.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «باشگاه خبرنگاران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۵۲۹۷۱۳۸ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
مهدی نصیری; زیر تیغ اصلاحطلبان و اصولگرایان/ توهم یا شوخی یا پروژه هدفمند؟! +جدول
به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، واکنش ها به جنجال اخیر «مهدی نصیری» سوپر حزب اللهی دیروز و سوپر منتقد این چند ماه اخیر، ادامه دارد. او که در دهه ۶۰ و سال های حضورش در کیهان، در قامت یک چهره تند و افراطی جناح راست فعالیت می کرد، این روزها از منتهی الیه حکومت به منتهی الیه اپوزیسیون شیفت کرده است.
بنا بر آنچه عباس سلیمی نمین فعال سیاسی اصولگرا که سابقه همکاری با او را داشته است، روایت میکند او آن سال های ابتدایی بعد از انقلاب مواضع افراطی داشته و مواضع این روزهایش تلاش او برای پاک کردن آن مواضع از ذهن مردم است.
مصاحبه نصیری با بی بی سی فارسی و نسخه پیچی او برای اصلاح طلبان را باید در راستای همین مشی او تفسیر کرد. وی در این گفتگو خواستار آن شده که اپوزیسیون، شکاف بین مصطفی تاجزاده و رضا پهلوی را با یک اتحاد پر کند. او مدعی است که پادشاهی مشروطه و جمهوریخواهی میتوانند متحد شوند. نصیری از میرحسین موسوی، مصطفی تاجزاده، نرگس محمدی و فائزه هاشمی به عنوان افراد اصلاحطلبی نام برده که میتوانند این جریان جدید را پوشش بدهند و برای رفع مشکلات کشور با سلطنتطلبان چارهاندیشی کنند.
ایده او در گفتگو با بی بی سی که یک هفته بعد از خروجش از ایران و حضور در کانادا، بیان شده است به سرعت واکنش اصلاح طلبان را به دنبال داشت.
سید محمد علی ابطحی، عضو مجمع روحانیون مبارز، در یادداشتی در شبکه اجتماعی ایکس، با تاکید بر اینکه مهدی نصیری سوپر افراطی حزب اللهی دیروز حق دارد نظراتش تغییر کند و سوپر اپوزیسیون امروز شود، نوشت: «گفته اند شکاف تاجزاده و شاهزاده باید برداشته شود. خودش می داند نه شاهزاده می تواند به تاجزاده نزدیک شود و نه تاجزاده علاقه مند به همکاری با شاهزاده است.»
همچنین غلامحسین کرباسچی، مدیرمسئول روزنامه هممیهن، در واکنش به این مصاحبه، با اشاره به اینکه وی اصلا مهدی نصیری را فرد متعادلی نمیداند، گفته؛«نصیری یک آدم افراطی است که نه آن طرف حرفهایش درست بود و نه این طرف حرف صحیحی زده که بخواهد نمایندگی کسی از اصلاحطلبان را برعهده داشته باشد. در آن طرف هم، اگر کسی از مخالفین نظام سوابق ایشان را بررسی کنند، میفهمند که ایشان آدم متعادلی نیست.»
محمد مهاجری نیز در نقد حرف های نصیری در یادداشتی نوشته است؛«چه شده که شاهزاده را همسنگ تاج زاده و دیگران می دانید؟ صنمی با مصطفی تاجزاده ندارم، اما یک موی گندیده تاجزاده به همه هیکل شاهزاده کثیفی که وطن فروشی کمترین جرمش است و همه حامیانش شرف دارد. با برخوردهایی که با برخی چهره های سیاسی منتقد و حتی مخالف در داخل ایران شده بشدت مخالفم ، اما اینها چه دخلی دارند به آن شاهزاده بدنام بدکار؟»
سکوت اصولگرایانه؟عباس عبدی، فعال سیاسی اصلاحطلب، اما موضعی متفاوت گرفت و سکوت اصولگرایان در این ماجرا را به چالش کشید. او در گفتگو با خبرآنلاین تاکید کرد؛«واقعیت این است که در این مورد خاص اصولگرایان عزیز هستند که باید موضعگیری صریحی میکردند، آنان که درباره همه چیز برای اعلام موضع پا به رکاب هستند در این مورد سکوت کردهاند. ولی چون نمیخواهند به انتساب گذشته ایشان اشاره شود یا به این علت که به درستی گمان میکنند موضعگیری آنان فاقد نفوذ است زحمت این کار را بر دوش اصلاحطلبان انداختهاند.»
این نقد عبدی با واکنش روزنامه اصولگرای جوان روبرو شد. این رسانه به نوعی مسئولیت این اظهارات نصیری را متوجه اصلاح طلبان کرده و با حمله به چپ گرایان نوشته است؛« مهدی نصیری «باطن» اصلاحطلبان است که «ظاهر» شده است و حالا اصلاحطلبان که سالهاست با باطنی غیر از شخصیت متظاهرشده خود با مردم و نظام روبهرو شدهاند، از اینکه یک تازهوارد قواعد بازی را رعایت نکرده (یا هنوز نیاموخته) و باطن آنان را آشکار کرده است، بهشدت دلخور و هراسان شدهاند و در اقدامی سیستمیک هر روز یکی از آنان، تکذیب و رد و تکفیر نصیری را برعهده میگیرد. اصلاح طلبان چندین سال است تریبونی برای اظهارات او شدهاند، اما حالا که یکباره نصیری به صحرای سلطنت و براندازی و ضدانقلابیگری محض زده است، دیگر کسی از اصلاحطلبان نمیپذیرد که نصیری را از خود ندانند.»
در جدول زیر مروری بر اظهارات انتقادی اشخاص و رسانه های مطرح اصلاح طلب و اصولگرا، به مصاحبه مهدی نصیری با بی بی سی، داشتهایم؛
ردیف | نام/ گرایش سیاسی | اظهارات |
۱ | محمد علی ابطحی/ فعال سیاسی اصلاحطلب | * آقای مهدی نصیری سوپر افراطی حزب اللهی دیروز حق دارد نظراتش تغییر کند و سوپر اپوزیسیون امروز شود. اما هم برای دیروزش و هم برای امروزش توهم مضر است. * نه بولتن نویسی واظهار نظرهای تند حزب اللهی اش در گذشته توانست ریشه اصلاح طلبی را برکند و نه مواضع فعلی اپوزیسیونی اش مورد قبول اپوزیسیونی قرار میگیرد که چهل سال است در تلاش براندازی هستند و نیازی به تازه وارد از راه دور آمده ندارند. |
۲ | عباس عبدی/ فعال سیاسی اصلاح طلب | * مشکل آقای نصیری این است که به دلائل پیشگفته و سوابق موجود، احتمال کمی وجود دارد که افکار عمومی با گزارههای اعلام شده ایشان همدلی کند، لذا همه در پی یافتن طرح و برنامهای پیچیده در پشت ماجرا هستند. با این حال باید منتظر بود تا حقیقت روشن شود. *دنیای سیاست بیش از این که دنیای ایدهها باشد دنیای قدرت است. میان قدرت و ایده باید رابطه نزدیکی باشد. این حرفها را دیگرانی هم در خارج زدهاند ولی بسرعت به حاشیه رفتهاند. در شرایط کنونی همان کسانی که علیه آنان حرف میزد، قدری از این فضا بهرهمند میشوند. به نظرم یک دو راهی قرار خواهد داشت که هر دو سویش زیان است. ولی ایده او بیشتر ناشی از این است که سیاست به امری شخصی تقلیل یافته و گویی ارادههای افراد به تنهایی منشأ اثرات تعیین کننده است. بعلاوه براندازی قابل جمع با اصلاحطلبی نیست. |
۳ | محمد مهاجری/ فعال رسانهای اصولگرا | * چه شده که شاهزاده را همسنگ تاج زاده و دیگران می دانید؟ صنمی با مصطفی تاجزاده ندارم، اما یک موی گندیده تاجزاده به همه هیکل شاهزاده کثیفی که وطن فروشی کمترین جرمش است و همه حامیانش شرف دارد. *برگردید آقای نصیری! منظورم برگشتن به تهران و قم نیست. این حق شماست که هرجای عالم می خواهید زندگی کنید. عدهای خوشحال میشوند که شما در مغرب زمین بمانید و به قول آنها تمام شوید. گروهی میگویند شما پلهای پشت سرتان را خراب کرده اید و برنمیگردید. من، اما پیش بینی ام این نیست. |
۴ | غلامحسین کرباسچی/ فعال سیاسی اصلاح طلب | * آقای نصیری یک آدم افراطی است که نه آن طرف حرفهایش درست بود و نه این طرف حرف صحیحی زده که بخواهد نمایندگی کسی از اصلاحطلبان را برعهده داشته باشد. در آن طرف هم، اگر کسی از مخالفین نظام سوابق ایشان را بررسی کنند، میفهمند که ایشان آدم متعادلی نیست. *نصیری آن زمانی هم که در کیهان و پیش آقای شریعتمداری بود و جاهای عمومی کشور در دست آنان قرار داشت، فضاحتی علیه شخصیتهای ملی، مذهبی و فرهنگی به وجود آورد و آن همه توهین، ناسزا و تهمت علیه آن افراد زد که آن زمان هم معلوم بود که ایشان تعادل ندارد. در حال حاضر هم به دنبال همان مسیر است فقط ورق را برگردانده است. میداند که کسی به او وقعی نمیگذارد و جایگاهی ندارد، میخواهد این سمت افراط را بگیرد تا دیگران به حرف او گوش بدهند. *به نظر من آقای نصیری نه جایگاهی در محافل اصلاحطلبها دارد، با توجه به سوابق ایشان، براندازها میفهمند که فقط به درد همین تبلیغات در رسانههایی مانند بیبیسی میخورد که مثلا حرف تازهای زده شود. در هر صورت ایشان جایگاهی ندارد. |
۵ | علی باقری/فعال سیاسی اصلاحطلب | * از "شاهزاده" تا "تاجزاده"، فاصلهای به وسعت و عظمت مردمیترین انقلاب تاریخ معاصر وجود دارد. ولو آنکه تحقق اهداف بلند انسانی و آرمانی آن انقلاب، دستخوش دستاندازی "نااهلان" و "نامحرمان" قرار گرفته باشد. |
۶ | محمود صادقی/ نماینده مجلس دهم | * اساسا بین تاجزاده، به عنوان یک اصلاحطلب دموکراسیخواه مخالف با قدرت متمرکز فردی و شاهزاده به عنوان نماد بازگشت به سلطنت موروثی فرد محور هیچ وجه اشتراکی وجود ندارد. آقای نصیری ترسم نرسی به کعبه ای اعرابی! کاین ره که تو میروی به ترکستان است. |
۷ | جواد امام/فعال سیاسی اصلاحطلب | * نصیری یک چهره اصولگرای تند و رادیکال است که در رزومه او فعالیت در روزنامه کیهان درج شده است. امروز حسین شریعتمداری وارث دیدگاههایی است که قبلا توسط مهدی نصیریها پایهگذاری شده بود. در عین حال مشخص نیست آیا اظهارات نصیری در راستای یک پروژه تعریف شده، مطرح شده یا پای موارد دیگری در میان است. |
۸ | شهابالدین طباطبایی/فعال سیاسی اصلاح طلب | * اظهارات مهدی نصیری تکرار یک شوخی بیمزه و توهمی است که ۱۴۰۱ هم براندازان خارج نشین برایشان ایجاد شده بود. نه مردم و نه نخبگان سیاسی هیچکدام نگاهشان به بیرون از کشور نیست. |
۹ | حمیدرضا جلاییپور/فعال سیاسی اصلاح طلب | * این طرح نه جدید و نه جدی است و قبلا توسط آقای رضا علیجانی و یکی از سخنرانان همایش نجات ایران مطرح شده بود. اما دربارهٔ طرح مجدد این ایده توسط آقای نصیری، به طور خاص نقد اصلی دارم. *آقای نصیری چه زمانی که در کیهان بنیادگرایانه و اقتدارگرایانه علیه مصلحان مینوشتند و بعد با گرایشی شبهتفکیکی هر گونه مدرنشدن و همهٔ دستاوردهای علمی و عرفانی بشر را تخطئه میکردند و چه امروز که طرفدار نوعی انقلاب آرام شدهاند و پیشنهاد چنین ائتلافی را میدهند در دیدن واقعیت و پیچیدگیاش ضعف شدیدی داشتند و با رویکردی هیجانی که بلوغ شناختی ندارد، به خاطر شیفتگی به ایدهها و تغییرات رادیکال در نظر از روی واقعیت میپریدند. *به نظر من رضا پهلوی با شکست شدید «همبستگی»اش و حمایت بیشرمانه از نتانیاهو نمیتواند، حتی در آینده، مورد حمایت اکثریت ایرانیان قرار بگیرد و در این چندماه اسرائیلشیفتگیاش و به ویژه بعد از عملیات وعدهٔ صادق و روشن شدن امتناع آمریکا و ناتوانی اسرائیل در حملهٔ نظامی به ایران ضربهٔ کاریای خورده است. عجیب است که بعد از این افول شدید آقای نصیری به فکر احیای او و ائتلاف با او افتاده است. |
10 | عباس سلیمینمین/ فعال سیاسی اصولگرا | * آقای نصیری مجبور است که این کار را برای فراموش شدن مواضع تند و افراطی خود در گذشته انجام دهد. روز به روز مواضع افراطیتری اتخاذ خواهد کرد تا اینگونه پذیرفته شود. هیچکس نمیتواند به او اعتماد کند و در این وادی بیشتر سقوط خواهد کرد. بنابراین، فاجعهای رخ خواهد داد که در رابطه با منافقین و سایر نیروهای افراطی رخ داد. * قبلا مواضع افراطی داشتند الآن تفریطی. ایشان بر این باور بود که زن برای لذتبخشی به مرد آفریده شده است. هرچی به ایشان گفته میشد که این دیدگاه با نظر اسلام نمیخواند و نظرات امام خمینی(ره) و رهبری اینگونه نیست، حرف خودش را میزد. در بحث تکنولوژی هم یک دیدگاه بسیار عقبافتاده داشت که اینها نشانه مدرنسیم است و نباید استفاده کنیم. * شما یک وقتی جریان اصلاحطلب را نقد میکنید، اشکالی ندارد و خوب است، یک عده هم اصولگرایان را نقد میکنند و بسیار خوب است اما هتاکی و حرمتشکنی هرگز نقد نیست. در گذشته یکبار آقای مخملباف درباره زندگی خودش در یک جلسه خصوصی توضیحاتی ارائه کرد و یک بحثی را درباره مادرش بیان کرد. من هر چه به آقای نصیری گفتم که این حرف در جلسه خصوصی بیان شده و درز پیدا کردن آن خلاف اخلاق است، شما یک موضع و نقدی را به نسبت به آقای مخملباف نسبت به کارهای هنری دارید، اما نباید به مادر او پرداخته و در روزنامه منعکس کنید، غلی رغم تذکر جدی که به ایشان داده شد، این مطلب را منعکس کرد. |
11 | حسین نورانینژاد/ قائممقام دبیرکل حزب اتحاد ملت | * مرور یکی از اتفاقهای اخیر برای شناخت فضای سیاسی کشور خالی از لطف نیست. چند روز پیش آقای مهدی نصیری در مصاحبه بیبیسی فارسی پیشنهاد شاذ «جبههای از شاهزاده تا تاجزاده» داد. شاذ از آن جهت که قرابتی بین این دو در جزء و کل سیاست نیست. از تبار و خاستگاه که بگذریم، یکی استقلال از دولتهای خارجی را اصل میداند و دیگری در پی تجمیع نیروهای خارجی علیه حاکمیت با هدف قدرت گرفتن خودش است. * یکی در پی گذار به دموکراسی است و دیگری در پی گذار به خودش. اساساً طبیعی است که ائتلاف با «شاهزاده» معنایی ندارد جز پذیرش سروری شاهزاده و حداکثر یافتن جایی ذیل دم و دستگاه او. شاه که با کسی فالوده نمیخورد. کما اینکه در پی تلاش برای مصادره اعتراضات ۹۶ و ۹۸ شعارهای سلطنتطلبانه حتی در شکل واکنشی داده نشد، اما رضا پهلوی با عدهای دیگر شورایی ائتلافی درست کرد که به چند ماه نکشیده برچیده شد. * به هرحال، این پیشنهاد عجیب از جانب آقای نصیری داده شد. پیشنهادی که برای یک برانداز که تنها به «گذار از» با هر هزینه و هر سرانجامی فکر کند شاید معنادار باشد، اما برای آنکه «گذار به» و چگونگی آن را اصل میداند، نمیتواند معتبر باشد. * آقای نصیری که عضو هیچ جریان سیاسی خاصی محسوب نمیشود که آن مجموعه را در مظان اتهام و پاسخگویی قرار دهد. پس این همه موضعگیری و مصاحبهها و یادداشتهای قطاری که با شدت و حدت خاصی هم بیان میشوند، به چه معناست؟ بهخصوص که حاصل این هیاهو چیزی جز جدی کردن این ایده و مشابه آن در آینده نیست. اما به نظر میرسد که این محاسبات در موضعگیریها ملاحظه نشده است. * میتوان پذیرفت که برخی افراد در نتیجه فضای شکلگرفته در این باره ورود کرده و حرفی زده باشند. اما نوع ادبیات بهکاررفته و غلظت آن و تعداد زیاد مواضع، با عرض پوزش از بسیاری از افراد محترمی که در این باره ورود کردند، نشان از نوعی انجام وظیفه و ریاکاری سیاسی دارد. شاید بیان غیرمستقیم اما روشن تاجزاده که در پی این هیاهوها و بعد از ملاقات هفتگی با خانواده، فایل صوتی مناظرهاش با مراد ویسی در نقد سلطنتطلبی را بازنشر و در کانالش دیده شد، نمونهای از یک واکنش کافی باشد. |
12 | سید عبدالجواد موسوی/ روزنامه نگار اصلاح طلب | تحلیلی که من بر اساس شناختم از مهدی نصیری دارم. او هر پروژه ای را که در این سال ها کلید زده از عدالتخواهی تا دشمنی با فلسفه و عرفان، و عصر حیرت، خیلی زود به نقطه جوش رسانده. یعنی در همه این موارد تا ته خط رفته. روزی هم که شروع کرد به انتقادهای بی پروا و صریح از حاکمیت، من و چندتن از دوستانی که او را تا حدودی می شناختیم حدس می زدیم کار به این جاها بکشد. فعلا در نقد تئوری اتحاد شاهزاده و تاجزاده چیزی نمی گویم جز این که این تئوری زاییده آن شتابِ منحصر به فرد است. |
13 | روزنامه سازندگی/ رساانه اصلاح طلب | * مهدی نصیری در سالهای اخیر به ناگهان مسیر سیاسی خود را از چپ رادیکال انقلابی به راست افراطی و سلطنتطلب تغییر داد و با راهاندازی یک کانال تلگرامی آنچنان مطالب تند و تیزی علیه حاکمیت نوشت که برای کسانی که او را میشناختند، حیرتانگیز بود. کسانی که کیهان اواخر دهه ۶۰ و اوایل دهه ۷۰ را میخواندند، فراموش نکردند که وی چگونه به یک فیلمساز ایرانی به دلیل تراشیدن ریشهایش خرده گرفت و او را از دایره حزبالله خارج خواند و در گام بعدی مادر آن فیلمساز را صیغهای خواند و با این جمله جنجالی به پا کرد. * اکنون مردی با آن سوابق در رادیکالیسم از این سو افتاده است. او چندی مطالب تند و تیزی را علیه حاکمیت منتشر کرد بیآنکه بازداشت شود. در حالی که دیگران با مطالبی خفیفتر از آنچه نصیری مینوشت، بازداشت و دادگاهی میشدند. حال وی بیهیچ مانعی به خارج از کشور رفته و در گفتوگو با بیبیسی، رضا پهلوی را شاهزاده میخواند و او را پیشاپیش بر سریر پادشاهی مینشاند و از جانب کسانی که در دوره سلطنت شکنجه شدند، زندان افتادند و ستم و ظلم دیدند، سخن میگوید و خواهان یک اتحاد نامقدس میشود. آقای مهدی نصیری «این تذهبون»؟ به کجا چنین شتابان؟ شما آیا نماینده مهندس میرحسین موسوی هستید که از جانب او که سالها در حصر است، سخن میگویید؟ شما آیا نماینده جمهوریخواهان ایرانی هستید و سخنگوی آنها شدهاید؟ تاجزاده اگر قرار بود پیوندی با رضا پهلوی داشته باشد که در ایران نمیماند. از افکار فائزه هاشمی علیه سلطنتطلبان خبر دارید؟ نرگس محمدی چیزی در این خصوص نوشته که شما باور کردید باید چنین پیشنهادی بدهید؟ |
14 | روزنامه فرهیختگان/ رسانه اصولگرا | * در نگاه اول مشخص است نصیری دیگر توان فکر کردن یا ایده تازهای به همراه ندارد و سرخورده از وضعیت فعلی به رادیکالیسمی تند روی آورده است. قرار دادن پهلوی و تاجزاده دقیقا همان پازلی است که برخی از رسانههای حکومت هم سال گذشته به آن اشاره داشتند و حالا نصیری آن را بهصراحت بیان میکند و بهوضوح مشخص میکند همایش آینده ایران دقیقا طراحی و پازل دستگاههای غربی برای براندازی بوده است. آنچه رسانههای حکومت بیان میکردند فقط یک تحلیل نبوده و کاملا مصادف است با صحنهای واقعی؛ چراکه یکی از سخنرانان اصلی آن جلسه مهدی نصیری بوده است. * اما به نظر بحث نصیری دارای فرامتن پراهمیتی است. نصیری در واقع با زدن چنین حرف شاذی نشان میدهد که اپوزیسیون ایران نه از شکستهای گسترده در سالهای اخیر بلکه از تحولات جهانی که در حال شکلگیری است هم حیرتزده شدهاند و نمیدانند چطور خود را از وضعیت بهشدت سختی که در آن قرار گرفتهاند نجات دهند.» واکنش تند و انتقادی چهرههای شناختهشده اصولگرا و اصلاحطلب به سخنان نصیری و خط جداکنندهای که خیلی پررنگ روی این مرز کشیدند، نشان از تمیز دادن خطمشی چهرههای شناختهشده اصلاحطلبی و اصولگرا از آنچه نصیری در خیال خود میپروراند، دارد و به او گوشزد میکند با چنین سخنانی نمیتواند برای خود یار بخرد و همتیمی جذب کند و حالا باید دید سریال سرنوشت این نواپوزیسیون تازهمهاجرتکرده از کشور تا کجا ادامه خواهد داشت. |
15 | روزنامه جوان/ رسانه اصولگرا | * مهدی نصیری «باطن» اصلاحطلبان است که «ظاهر» شده است و حالا اصلاحطلبان که سالهاست با باطنی غیر از شخصیت متظاهرشده خود با مردم و نظام روبهرو شدهاند، از اینکه یک تازهوارد قواعد بازی را رعایت نکرده (یا هنوز نیاموخته) و باطن آنان را آشکار کرده است، بهشدت دلخور و هراسان شدهاند و در اقدامی سیستمیک هر روز یکی از آنان، تکذیب و رد و تکفیر نصیری را برعهده میگیرد. * نصیری عین اصلاحطلبان است، بلکه خود اصلاحطلبان است. باطن ظهوریافته شماست. همان حرفهای پشتصحنه را که از او میپسندیدید، به تریبون کانادا آورده است. تنها درسی را که از شما نیاموخته همین است که نباید این قدر صریح بود. این را هم آرام آرام میآموزد و نیازی نبود که یک مهره سفارششده تاجزاده را به این زودی بسوزانید! شما اکنون ترسیدهاید و یک بهیک به صحنه میآیید و نصیری را تکفیر میکنید. اما مگر میشود سابقه خود را در «استاد نواندیش و متفکر دینی و روزنامهنگار برجسته» خواندن او به این آسانی پاک کنید؟! پس اگر تکفیر میکنید خودتان را تکفیر میکنید که نصیری باطن ظهوریافته شماست. * سرنوشت نصیری عبرتی است برای کسانی که به امیدی و طمعی از سابقه خود میبرند و به اردوگاه اصلاحطلبی میزنند. نمیدانند که آنجا اگر خبری از عهد و وفا بود، سرنوشتی چنین مغموم پیدا نمیکردند که از آن دولت و حمایتها به جایی برسند که اکنون حرف مشترکشان نداشتن پایگاه اجتماعی باشد! و یک نصیری بهتعبیر آنان نامتعادل و متوهم چنین آبی در خوابگه مورچگان اصلاحات بریزد! |
16 | روزنامه صبح نو/ رسانه اصولگرا | * سخنان مهدی نصیری در مصاحبه با بیبیسی فارسی واکنش برانگیز شده است. او در این مصاحبه از ضرورت اتحاد اپوزیسیون جمهوری اسلامی سخن گفته؛ یعنی اتحاد شاهزاده با تاجزاده. جمهوریخواهان با هواداران سلطنت. این سخنان چندان قابل نقد نیست، نه از آن باب که سخن بسیار دقیق و فکر شده و ایدهای است که از عطاری هیچکس جز عطاری نصیری نمیتوانسته بیرون بیاید، نه از تاجزاده که از شاهزاده تا مسیح هم نتوانستند چند ماهی دور یک میز بنشینند و امروز به یکدیگر فحشهای مثبت ۱۸ میدهند. بنابراین امتناع این ایده از روز روشنتر است. و باز نه جای تعجب که نصیری چنین سخنانی را بر زبان رانده که جای تعجب نیست؛ چراکه مسیر هر فرد رادیکالی، افتادن در چرخه رادیکالیسم است. * باید مسیر طی شده و جریان روشنفکری ایرانی نقد شود که امروز مهدی نصیری در این نحله خود را قرار داده است. نقد روشنفکران نه از باب غرض با این جماعت، بلکه از فرط بیگانگی است که با جامعه دارند و رؤیاهایی که اینها در دویست سال اخیر به جای فکر، ایده و اندیشه پیشرفت بهعنوان جنس بنجل به مردم ایران فروختهاند و به جای پیشرفت و توسعه برای مردم ایران، وضعیتی ایجاد کردند که بعد از دویست سال دوباره ایده بازگشت به وضعیت دویست سال گذشته را تئوریزه میکنند. * روشنفکر ایرانی ۲۰۰ سال است که اسیر این توهم است، از مردم سخن میگوید؛ اما فهمی از مردم ندارد. روشنفکر ایرانی که علیه سلطنت شورید و امروز دوباره به سلطنت رسیده است. زمانی مخالف شهر بود و زندگی در روستا را تئوریزه میکرد و امروز مقلد غرب و مدرنیته شده است. |
۲۷۲۱۹
برای دسترسی سریع به تازهترین اخبار و تحلیل رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید. کد خبر 1901698