Web Analytics Made Easy - Statcounter

اصلاح‌طلبان همزمان با سفر جانسون به ایران، مدعی شدند که نباید زخم‌های کهنه را باز کرد و باید موضوع استعمار پیر را فراموش کرد، این در حالی است که انگلیس در قحطی بزرگ جان ۱۰ میلیون ایرانی را گرفت.

سرویس سیاست مشرق - روزانه می‌توان از لابه‌لای گزارش‌ها و عناوین خبری رسانه‌های مکتوب و حتی غیر مکتوب، نکات قابل‌توجهی استخراج کرد؛ موضوعاتی که می‌تواند برای مخاطبین قابل‌استفاده و محوری برای تحلیل باشد، در گزارش روزانه "ویژه‌های مشرق" نکات و تأملات قابل‌استخراج از رسانه‌ها برای مخاطبین عرضه خواهد شد؛ با «ویژه‌های مشرق» همراه شوید.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

******

** به انگلیس نگویید استعمار پیر، نباید وزیر خارجه بریتانیای کبیر را بی انگیزه کنیم!

روزنامه آفتاب یزد در گزارشی با عنوان «هم جدی هم مهم» نوشت:

«دلواپسان سعی می‌کنند در اقدامی نخ نما شده و داستانی تکراری، بار دیگر موضوع استعمار پیر را وسط بکشد و دست دوستی جانسون به ظریف را نماد خباثت بریتانیای کبیر تعبیر کند. به عبارتی، جریان دلواپس در مقطع کنونی و با ورود جانسون به ایران، همان راهی را می‌رود که پیشتر در قبال ورود وزرای خارجه اروپایی دیگر رفته بود. هنوز یادمان نرفته که مثلاً در سفر فابیوس وزیر خارجه وقت فرانسه به ایران، دلواپسان به یکباره موضوع خون‌های آلوده به ایران از کشور فرانسه را پیش کشیده و به فابیوس و دولت حمله کردند. چندی قبل‌تر نیز از موضوع حجاب سفر وزیر خارجه ایتالیا در ورود به کشورمان به عنوان پتکی بر سر دولت استفاده کرده بودند. برخی دلواپسان از این دست بهانه‌ها برای ایجاد مانع بر سر تعامل ایران در دولت روحانی با کشورهای اروپایی بسیار سود جسته‌اند.»

این روزنامه اصلاح طلب در ادامه نوشت:

«اکنون ایرانی‌ها می‌توانند درب را به روی مذاکرات دیگر باز کنند...توصیه به سیاستمداران این است که نگذاریم آقای جانسون از کشور ما بی انگیزه برگردد که در آن صورت حتی افکار عمومی هم علیه ما خواهد شد...اگر جانسون از کشور ما با دست پر به کشورش بازگشت، یک فضای مناسب در اروپا برای سرمایه گذاری کردن به وجود می‌آید...دلواپسان به دنبال بازکردن زخم‌های کهنه و پیداکردن اختلافات قدیمی دو کشور برای برهم زدن تعامل و اتهام پراکنی هستند؛ غافل از آنکه در عرصه سیاست جهانی و روابط کشورها با یکدیگر، هر امروزی با فردایش فرق دارد».

روزنامه دولتی ایران نیز در مطلبی با عنوان «پایبندی لندن به اجرای کامل برجام» نوشت:

«وزیر خارجه انگلیس در شرایطی نخستین سفر خود به تهران را در دوره مسئولیتش تجربه می‌کند که محافل سیاسی غرب این سفر را در امتداد گام برداشتن لندن در مسیر تقویت مناسبات اقتصادی با تهران و گشودن گره تعاملات بین‌المللی ایران در دوره پسابرجام ارزیابی کرده‌اند. این سفر که در متن رویدادهای جاری عرصه بین‌الملل از رویکرد ضد برجامی دولتمردان امریکا گرفته تا مواضع جنگ‌طلبانه برخی از کشورهای منطقه صورت گرفته، پیامی فراتر از دیدارهای عرف دیپلماتیک دارد».

روزنامه‌های اصلاح طلب همزمان با سفر وزیر خارجه انگلیس به ایران، مدعی شدند که نباید زخم‌های کهنه را باز کرد و باید موضوع استعمار پیر را فراموش کرد! این در حالی است که انگلیس تنها در یک مورد، در ماجرای قحطی بزرگ در ایران، به نسل کشی و متلاشی کردن جمعیت ایران با هدف حفظ سلطه و کنترل هر چه بیشتر بر کشورمان اقدام کرد. بر اساس اسناد منتشر شده، تلفات ایران در سال‌های قحطی ۸ تا ۱۰ میلیون نفر بوده است.

اصلاح طلبان نماد تمام و کمال حقارت و ذلت در مقابل غربی‌ها هستند. رفتار این جماعت شباهت بسیار زیادی به رفتار قاجار با دولتهای غربی دارد. یکی از ویژگی‌های قاجار، اشتباه محاسباتی دراعتماد و اتکا صرف به انگلیس بود. توافق فرساینده و عدم اخذ ضمانت برای اجرای آن و ارجحیت دادن به منافع قجری در برابر منافع ملی از دیگر ویژگی‌های رفتار قاجار بود.

حکومت قاجار در قرن ۱۹ در حالی که می‌توانست با استفاده از فرصت‌ها و معادلات بین المللی، دیپلماسی هوشمندانه و عزتمندانه ای را در پیش بگیرد؛ اما متأسفانه با اشتباه محاسباتی در اعتماد به انگلیس و بازی یک سویه با لندن، خسارات جبران ناپذیری را به منافع ملی و تمامیت ارضی ایران وارد ساخت.

گفتنی است انگلیس تاکنون به تعهدات خود در برجام پایبند نبوده است. در ماه‌های گذشته، ظریف اعلام کرد که] علیرغم سپری شدن ۲۱ ماه از اجرای برجام[  هنوز نمی‌توانیم یک حساب در بانک‌های انگلیس باز کنیم.

برخلاف هیاهوی برخی دولتمردان و رسانه‌های زنجیره‌ای، اظهارات مقامات اروپایی درخصوص ایران هیچ تفاوتی با اظهارات مقامات آمریکایی ندارد. در هفته‌های گذشته «بوریس جانسون» وزیر خارجه انگلیس در اظهارنظری گستاخانه گفت: «انگلیس تلاش می‌کند تا توافق هسته‌ای را حفظ کند اما ایران هم باید به سهم خود عمل کرده و نقش منطقه‌ای اخلالگرانه خود را کاهش دهد». مهرماه سال جاری نیز «آنگلا مرکل»، صدراعظم آلمان و «ترزا می»، نخست‌وزیر انگلیس در گفت‌وگوی تلفنی در اظهارنظری گستاخانه اعلام کردند: «لازم است جامعه جهانی برای مقابله با فعالیت‌های منطقه‌ای بی‌ثبات‌کننده ایران و بررسی روش‌های رفع نگرانی‌ها درباره برنامه موشکی ایران همراه شود».

** اصلاح طلبان از معجزه برجام رونمایی کردند!

روزنامه اعتماد در مطلبی نوشت:

«جمعه شب گذشته شورای امنیت پس از ۲۷ سال در نهایت تصمیم گرفت که عراق را از ذیل فصل هفتم منشور سازمان ملل متحد خارج کند تا این کشور بتواند پس از سال‌ها سرمایه بلوکه شده خود در بانک‌های خارجی و صندوق توسعه عراق را دریافت کرده و از برنامه نفت مقابل غذاخارج شود؛ اما این موضوع در مقایسه با اتفاقی که در مذاکرات هسته‌ای ایران رخ داد و ابتکاری که مذاکره‌کنندگان ایران به خرج دادند بسیار جالب توجه است. در دوره‌ای که مذاکرات مربوط به برجام انجام می‌شد، افرادی که با موضوع شورای امنیت، روند قطعنامه‌ها و تحریم‌ها آشنا بودند به کرات تاکید داشتند که خروج ایران از ذیل فصل هفت منشور سازمان ملل به شکل معجزه‌آسایی صورت گرفته است...حل و فصل مساله ایران در جریان مذاکرات هسته‌ای ۴ عامل عمده داشت: عامل اول، اراده دولت باراک اوباما (رییس‌جمهور سابق ایالات متحده) بود...عامل دوم، اراده جمهوری اسلامی ایران برای همکاری بود...عامل سوم، تعامل سازنده ایران بود... عامل چهارم مذاکره‌کنندگان حرفه‌ای بودند که توانستند این راه را باز کنند و اگر تیم قبلی در رأس کار قرار داشت همان شرایط پیشین ادامه پیدا می‌کرد».

روزنامه بهار نیز در مطلبی با عنوان «به بهانه خروج عراق از فصل هفت» نوشت:

«با نگاهی به کشور عراق که پس از تغییر نظام سیاسی و یک جنگ طولانی و گذشت چند سال توانست از فصل هفتم خارج شود می‌توان به اهمیت برجام بیشتر از گذشته پی برد. برجام، توافقی بود که علاوه بر ارتقا جایگاه کشورمان در منطقه و عرصه بین الملل و همینطور برطرف کردن برخی موانع بر سر راه تعاملات اقتصادی، کشور ایران را از وضعیتی که در نگاه جامعه جهانی (از آمریکا و اروپا تا روسیه و چین) تهدید برای صلح و امنیت بود نه تنها خارج کرده است بلکه حالا همان کشورها از ایران به عنوان قدرت منطقه‌ای یاد می‌کنند که بدون مذاکره و توافق با آن نمی‌توان بر بحران‌های موجود در منطقه خاورمیانه فائق آمد. کوتاه سخن آن که نباید رقابت‌های جناحی و نارضایتی‌های موجود این نکته را از یادها ببرد که ایران تنها کشوری در طول تاریخ سازمان ملل است که توانسته بدون آن که لحظه‌ای قطعنامه‌های شورای امنیت را اجرایی کند همه آن‌ها را به یکباره لغو و از فصل هفت منشور ملل متحد نیز خارج شود؛ و این مهم با برجام محقق شده است.

قرار بود در روز اجرای برجام- دی ماه ۹۴- تمامی تحریم‌ها بالمره لغو شود و نه تعلیق و در دوران پسابرجام گشایش اقتصادی برای عموم مردم ایجاد شده و مشکل رکود و ازدواج و آب خوردن نیز حل شود. حال که هیچکدام از این اتفاق‌ها رخ نداده، بزک کنندگان برجام همچنان به دستاوردسازی های موهوم مشغولند.

ادعای خارج شدن معجزه آسای ایران از ذیل فصل هفتم منشور سازمان ملل در حالی است که فصل ۷ منشور سازمان ملل متحد دارای بندهای متعددی است که دو بند از مهم‌ترین آن‌ها را بندهای ۴۱ و ۴۲ تشکیل می‌دهند. مشخصه اصلی بند ۴۱، «الزام‌آور» بودن اقدامات خواسته شده ذیل این بند است، اما بند ۴۲ به اقدام نظامی علیه یک کشور می‌تواند منجر شود.

حال سؤال این است که دقیقاً چه‌زمانی یک کشور ذیل فصل ۷ منشور سازمان ملل قرار می‌گیرد؟ از نظر حقوقی، یک قطعنامه هنگامی ذیل فصل ۷ منشور سازمان ملل قرار می‌گیرد که در بخش مربوط به اجرایی آن، عبارت "Acting under Chapter VII of the Charter of the United Nations" بدون هیچ قید و شرطی، مندرج باشد.

با بررسی قطعنامه‌های صادرشده علیه جمهوری اسلامی ایران پی می‌بریم که اساساً هیچ یک از قطعنامه‌های صادر شده علیه کشورمان ذیل فصل ۷ قرار نداشته است و هرگاه آمریکا و متحدان غربی‌اش به‌دنبال کشاندن قطعنامه‌های ضدایرانی به ذیل فصل ۷ بودند، روسیه و چین با این استدلال صحیح که ایران هیچ‌گاه امنیت جهان را به مخاطره نینداخته مانع از این کار شده‌اند. با این حال با اصرار و فشار آمریکا و برخی کشورهای غربی عضو شورای امنیت، در نهایت قطعنامه‌ها علیه ایران صرفاً ذیل بند ۴۱ این فصل (و نه کلّیت فصل ۷) به تصویب رسید تا صرفاً «الزام‌آور» بودن آن مشخص و مؤکد باشد.

بنابراین برخلاف این ادعا، نه در گذشته و نه الان هیچگاه ایران ذیل «کلیت» فصل هفت یا «ماده ۴۲» فصل هفت که اجازه حمله نظامی را صادر می‌کند نبوده، بلکه تنها تفاوت گذشته با الان اینجاست که قبلاً ایران قرار داشتن ذیل ماده ۴۱ فصل هفت و محدودیتهای اقتصادی آن را به رسمیت نمی‌شناخت ولی امروز به واسطه برجام و به دست خودمان به قرار گرفتن ذیل ماده ۴۱ فصل هفت در قطعنامه ۲۲۳۱ اقرار کرده و به آن رسمیت هم داده‌ایم.

** نجفی خون شهدای پلاسکو را پایمال کرد!

روزنامه قانون در مطلبی با عنوان «انتصابات باقرپسند» نوشت:

«دور انتصاب نیروهای شهردار سابق ادامه دارد. بیش از ۹۰ روز از انتخاب محمدعلی نجفی از سوی شورای شهر تهران به عنوان شهردار این شهر می‌گذرد. شورایی که از موج تغییر خواهی مردم تهران بر آمد و در انتخاباتی پر شور لیست ۲۱ نفره اصلاح طلبان بی کم و کاست به شورای شهر راه یافتند. نتیجه این شورا انتخاب محمدعلی نجفی به عنوان شهردار تهران بود؛ اما از ابتدای انتصاب نجفی انتقاداتی نسبت به انتصابات وی در شهرداری تهران از سوی اعضای شورای شهر شنیده شد. برخی از اعضای این شورا انتصابات را مغایر با رأی و خواسته مردم در انتخابات ۲۹ اردیبهشت سال جاری می‌دانند و به گفته برخی از اعضای شورای شهر این انتقاد در جلسات مختلف به نجفی انتقال داده شده است».

این روزنامه اصلاح طلب همچنین در مطلبی با عنوان «نجفی خون شهدای پلاسکو را پایمال کرد» نوشت: «بسیار عجیب است که آقای داوری را به سمت مدیرعامل سازمان آتش نشانی گذاشته‌اند. آقای داوری در حادثه پلاسکو مقصر بودند و حالا باید به آنها که به او سمت داده‌اند دستمریزاد گفت... خون شهدای آتشنشان در پلاسکو پایمال شد». گفتنی است مهدی داوری دولت‌آبادی به عنوان مدیرعامل سازمان آتش نشانی بود. داوری پیش از این معاون عملیات سازمان آتش نشانی شهرداری تهران بود که مدیریت عملیات حادثه پلاسکو را برعهده داشت.

حادثه آتش‌سوزی و فروریختن ساختمان ۱۷ طبقه پلاسکو در روز سی‌ام دی ماه ۱۳۹۵ به شهادت ۱۶ تن از آتش‌نشانان و جان باختن و زخمی شدن تعدادی از هموطنان انجامید. پس از وقوع این حادثه و در برهه‌ای که آتش‌نشانی، شهرداری، شورای شهر تهران و نیروی انتظامی و دیگر ارگانها در تلاش برای آواربرداری و ساماندهی اوضاع بودند، رسانه‌های زنجیره‌ای اصلاح‌طلب با بی اخلاقی به ماهیگیری سیاسی از این آب گل‌آلود مشغول شدند. اقدامی که با واکنش منفی افکار عمومی مواجه شد و در شبکه‌های اجتماعی با هشتگ #لاشخور_سیاسی بازتاب یافت.

در زمانیکه حادثه پلاسکو روی داد و ساختمان ۵۳ ساله تهران به تلی از آوار و نخاله تبدیل شد و تنی چند از فرزندان این خاک و بوم را به کام خود فرو برد، شوک و غم بزرگی بر ملت ایران مستولی شد؛ اما در این میان عده‌ای پلاسکو را به عنوان فرصت بی نظیر برای ابراز عقده‌ها و تسویه حساب‌های سیاسی در نظر گرفته‌اند. «قالیباف بعد از حادثه پلاسکو نباید کمر راست کند». این فرمان و فرمول «آشنا» و واضح برای رسانه‌های حامی دولت بود.

روزنامه‌های اصلاح طلب در آن برهه همصدا با رسانه‌های معاند نظام به سیاه نمایی در خصوص اقدامات شهرداری و سازمان آتش نشانی و تجهیزات آن پرداختند. در این ماهیگیری سیاسی سه موضوع مهم از طریق اتاق جنگ روانی این جریان به رسانه‌ها ابلاغ شد:۱- انتقاد به شهرداری و پررنگ کردن چهره قالیباف به عنوان مقصر اصلی و متعاقب آن کم رنگ کردن نقش دولت و وزارت کار در این عرصه.۲- تخریب صداوسیما در خصوص بازتاب اخبار پلاسکو که از ساعات اولیه ادامه داشته است ۳- به راه انداختن موج استعفا و به کارگیری اهرم‌هایی مانند شورای شهر و نمایندگان اصلاح‌طلب برای ایجاد فشار بر شهرداری تهران و ناکارآمد نشان شهرداری در مدیریت بحران.

لازم به ذکر است که دو نهاد دولتی وزارت کار و وزارت بهداشت دو مسئول مستقیم و اولی در اخطارهای کاری و بهداشتی برای پلمب پلاسکو بوده‌اند.

** فاطمه هاشمی: تبلیغات طرح تحول سلامت برای بیماران خاص، دروغ بود!

فاطمه هاشمی رفسنجانی رئیس بنیاد امور بیماری‌های خاص در مصاحبه با روزنامه آفتاب یزد در پاسخ به این سؤال که «با اجرای طرح تحول سلامت اعلام شد که مشکلات بیماران خاص برطرف شده، آیا این را قبول دارید؟ طرح تحول سلامت در روند درمانی این بیماران چقدر مؤثر بوده است؟» گفت:

«خیر! همان موقع تبلیغات زیادی را در طرح تحول سلامت راجع به بیماران خاص کردند که آن هم دروغ بود. چون تمامی تبلیغاتی که طرح تحول سلامت اعلام می‌کرد متعلق به بیماران خاص است، در سال ۷۶ اتفاق افتاده بود و ارتباطی با طرح تحول نداشت. اتفاقاً در طرح تحول مقداری هم برای بیماران ما مشکلاتی پیش آمد. مثلاً بیماران تالاسمی که قبلاً همه داروهایشان را رایگان می‌گرفتند، اکنون باید برای برخی از داروهایشان هزینه پرداخت کنند. در زمینه دیالیز هم وضعیت خوبی در کشور نیست و بیشتر دستگاه‌های دیالیز را بنیاد تأمین می‌کند و در اختیار مراکز درمانی قرار می‌دهد».

روحانی- خرداد ۹۶- در ضیافت افطار با اساتید دانشگاه و پزشکان گفت: «قبل از اجرای طرح تحول نظام سلامت، جنازه مسلمان را برای مخارج و هزینه‌های او نگه می‌داشتند و وقتی کسی وارد بیمارستان می‌شد، باید همه لوازم و تجهیزات لازم را از بیرون بیمارستان تهیه می‌کرد؛ آیا این در شرایطی که ما بیشترین درآمد نفتی را داشتیم، مایه ذلت نبود؟... تلاش ما در دولت یازدهم این بود که اولاً مردم از نظر درمان در شرایط بهتری قرار بگیرند و خوشبختانه طرح تحول سلامت اجرا شد. البته این طرح شروع شده و باید ادامه پیدا کند. طرح تحول سلامت در دولت دوازدهم ادامه پیدا خواهد کرد».

طرح تحول نظام سلامت، طرحی بود که بنا داشت با کاهش میزان پرداختی از جیب مردم در بیمارستان‌های دولتی، باعث بهبود ارائه خدمت و افزایش رضایت مردم در حوزه خدمات سلامت شود و البته برای رسیدن به این هدف، بیش از ۷۰۰۰ میلیارد تومان از سوی وزارت بهداشت هزینه در نظر گرفته شد.

گفتنی است هدف اصلی طرح تحول سلامت، کاهش هزینه‌های مردم در بخش سلامت بود و وزارت بهداشت مدعی کاهش درصد پرداخت از جیب مردم بود، اما به دلیل افزایش بی‌سابقه قیمت خدمات، پرداختی مطلق مردم پس از اجرای طرح تحول بیش از پیش افزایش پیدا کرد.

** امتناع دولت از حذف یارانه پردرآمدها

روزنامه آرمان در مطلبی نوشت:

«قطع یارانه دهک‌های پردرآمد چند سالی است که موضوع بحث کارشناسان، نمایندگان مجلس و مسئولان اجرایی بوده است. در این زمینه تا کنون مصوباتی به تصویب رسیده، اما همچنان شاهد پرداخت یارانه به بیشتر شهروندان ایرانی هستیم. در ایران ماهانه بیش از ۷۰ میلیون نفر یارانه نقدی دریافت می‌کنند، حال آنکه باید حداقل یارانه ۲۴ میلیون نفر قطع شود».

گفتنی است مسئله اصلی درخصوص یارانه‌ها، امتناع دولت از حذف یارانه پردرآمدهاست.

روزنامه اعتماد- آبان ۹۶- در مطلبی نوشت:

«یکی از مسائل اساسی برای کاستن از هزینه‌های دولت، منطقی کردن پرداخت یارانه‌ها است. دولت با وجود اینکه از مجلس اختیار قانونی برای انجام این کار را اخذ کرده است، به دلایل گوناگون از انجام آن پرهیز می‌کند».

گفتنی است «الیاس نادران» نماینده سابق تهران در مجلس- اردیبهشت ۹۵- گفته بود: «ما مصوبه حذف ۲۴ میلیون نفر از یارانه بگیر در بودجه سال ۹۵ را به نحوی تدوین کردیم که دولت نمی‌تواند از آن سر باز زند حذف ۲۴ میلیون یارانه بگیر در سال ۹۵ تکلیفی بر گردن دولت است که اگر آن را اجرایی نکند، مرتکب جرم شده است. حذف ۲۴ میلیون یارانه بگیر طبق مصوبه مجلس ربطی به انتخابات نداشته و تکلیفی است که باید عملیاتی شود».

«غلامرضا مصباحی‌مقدم» عضو سابق کمیسیون برنامه و بودجه مجلس نیز- اردیبهشت ۹۵- گفته بود: «در مجلس مقرر شد تا با حذف یارانه پردرآمدها، ۳۵ درصد از پول حذف این تعداد یارانه‌بگیر صرف کمک به اشتغال جوانان بیکار، ۳۰ درصد کمک به یارانه حمل و نقل عمومی و ۳۵ درصد آن نیز صرف کمک به یارانه سود تسهیلات بانکی برای بنگاه‌های متوسط و کوچک شود؛ اما متأسفانه دولت مقاومت می‌کند و این گام مجلس را ناعادلانه می‌داند، باید از دولت پرسید آیا ثروتمندان نیاز به یارانه دارند».

ارسال به تلگرام

منبع: مشرق

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.mashreghnews.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «مشرق» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۵۹۸۲۴۴۴ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

حمله تند عباس عبدی به اصولگرایانی که مهدی نصیری را اصلاح‌طلب می‌دانند

عباس عبدی طی یادداشتی در روزنامه اعتماد نوشت: ماجرا این است که آقای مهدی نصیری اعلام کرده که برای یک سفر خانوادگی مدتی را عازم کانادا شده است.

وی در چند سال اخیر مواضع به نسبت رادیکالی علیه ساختار موجود داشت و آشکارا هم بیان و تبلیغ می‌کرد. اتفاقا مواضعی که داشت بخش اصلی اصلاح‌طلبان با آن همراهی نمی‌کردند، هر چند از این نظر که وی منسوب به جناح اصولگرا بود و این حرف‌ها را می‌زد، غیرمنتظره نیست که برخی اصلاح‌طلبان هم مثل اغلب مردم استقبال می‌کردند، چون این مواضع از سوی خود اصولگرایان یا منشعبین آنان زده می‌شد، ولی آقای نصیری هیچ نسبتی با اصلاح‌طلبی به عنوان یک مجموعه‌ای با پیشینه‌ای فکری و سیاسی نداشت و هنوز هم به لحاظ مبانی فکری به مجموعه اصولگرایان نزدیک‌تر است.

البته این فقدان نسبت را نه به عنوان نقطه قوت ایشان می‌گویم و نه به عنوان نقطه ضعف، بلکه یک واقعیت است. ایشان تا زمانی که ایران بودند مواضع رادیکال خود را اظهار می‌کردند، مواضعی که اگر یک نفر از اصلاح‌طلبان اندکی از آن مواضع را می‌گرفت، در چشم به‌هم زدنی بازداشت و بازجویی می‌شد و جایش در زندان بود.

اتفاقا بهترین دلیلی که وی منسوب به اصلاح‌طلبان نیست، همین مصونیت سیاسی و قضایی ناگفته و نانوشته‌ای است که در عمل، مجموعه اصولگرایان از آن بهره‌مندند.

البته آقای نصیری ارتباطات گوناگونی داشت، با اصلاح‌طلبان هم نشست و برخاست داشت، همچنان که با دیگران داشت، ولی هیچ‌گاه به عنوان یک فعال اصلاح‌طلب نه خودش را معرفی می‌کرد و نه کسی به چنین صفتی او را می‌شناخت. شاید هم سعی می‌شد که با چند تن دیگر از دوستان خودشان، جریانی به جز اصلاح‌طلبان و اصولگرایان راه بیندازند که نمی‌دانم چرا نشد یا شاید هم از ابتدا در پی آن نبودند.

حالا و پس از طرح رویکردی سیاسی از جانب او، یک روزنامه وابسته به جناح نواصولگرایان نوشته است که «مهدی نصیری «باطن» اصلاح‌طلبان است که «ظاهر» شده است و حالا اصلاح‌طلبان که سال‌هاست با باطنی غیر از شخصیت متظاهرشده خود با مردم و نظام روبه‌رو شده‌اند، از اینکه یک تازه‌وارد قواعد بازی را رعایت نکرده (یا هنوز نیاموخته) و باطن آنان را آشکار کرده است، به‌شدت دلخور و هراسان شده‌اند و در اقدامی سیستماتیک هر روز یکی از آنان، تکذیب و رد و تکفیر نصیری را برعهده می‌گیرد. غافل از آنکه وقتی چندین سال است تریبونی برای اظهارات او شده‌اند، حالا که یک‌باره نصیری به صحرای سلطنت و براندازی و ضدانقلابی‌گری محض زده است، دیگر کسی از اصلاح‌طلبان نمی‌پذیرد که نصیری را از خود ندانند.»

ابتدا بهتر بود که پیش‌تر با دوستان خود هماهنگ می‌کردند، زیرا اغلب کسانی که موضع مطلوب رسمی گرفته‌اند به درخواست دوستان همان روزنامه بود. مگر آنان که نقدی بی‌طرفانه داشتند. علت نیز روشن است.

من در گفت‌وگویی با خبرآنلاین در همین مورد گفتم که چرا جناح حاکم در این موضوع سکوت کرده است؟ در درجه اول، چون حرف‌های خودشان در نقد آقای نصیری را موثر نمی‌دانند. به علاوه نمی‌خواهند شرمندگی حضور وی در جناح متبوع را یادآور شوند و مسوولیت افکار و رفتار متضاد خود را بپذیرند، افکار و رفتاری که موجب این‌گونه ریزش‌ها شده است. اگر آقای نصیری جایی در میان اصلاح‌طلبان برای خودش می‌یافت احتمالا به آن سوی آب نگاه نمی‌کرد.

گرچه این نحوه نوشتن ناشی از بی‌صداقتی و دورویی است، ولی بی‌عقلی نیز در آن موج می‌زند. چرا؟ فرض کنیم که ادعای نویسنده درست باشد. آیا یک لحظه پیش خود فکر نکرده که اگر اصلاح‌طلبان هم سلطنت‌طلب شده باشند، حتما افراد با گرایش‌های فراتر از اصلاح‌طلبی هم شده‌اند، پس چه کسی برای سیاست رسمی می‌ماند؟ شما که حداکثر ۱۵درصد (با ارفاق) بیشتر نیستید، آن‌هم ۱۵درصد که به لحاظ متغیر‌های اصلی جامعه جزو بخش‌های ضعیف‌تر و کم‌اثرتر است.

اگر اندکی، فقط اندکی درایت بود، حتی باید آقای نصیری را هم به نحوی توجیه و اصرار می‌کردید که وی هم طرفدار سلطنت نیست، حالا یک حرفی زده، وقتی دید که نظراتش درست نیست برمی‌گردد و...، ولی به جای این‌ها یک مجموعه اصلی انقلاب که بسیار فراتر از کل اصولگرایان هستند را نیز باطن‌شناسی می‌کنید و نصیری را باطن آن‌ها می‌دانید. آی‌کیو، در اندازه گنجشک هم نیست.

دیگر خبرها

  • مزیت اصلاح‌طلبان رو به اضمحلال؛ بالشتک ضربه‌گیر بین جامعه و حکومت از میان رفته
  • ادعای بدون سند حجاریان درباره روحانی/ سخنی که خاندوزی باید تکذیب کند
  • حمله تند عباس عبدی به اصولگرایانی که مهدی نصیری را اصلاح‌طلب می‌دانند
  • اصلاح‌طلبان؟ خیر، متشکرم!
  • افغانستانی‌ها بمانند یا بروند؟!/ ردّ پای ۲۰ ساله لیدر اصلاح‌طلبان در مشکلات مردم و ایران
  • افغانستانی‌ها بمانند یا بروند؟!/ ردّ پای 20 ساله لیدر اصلاح‌طلبان در مشکلات مردم و ایران
  • امیرعبداللهیان: باید رژیم اشغالگر آپارتاید اسرائیل را متوقف کنیم/ نحوه برخورد دولت‌های مسلمان با بحران غزه در تاریخ ثبت و ضبط خواهد شد/ دیدار گسترده وزیر خارجه با مقامات ارشد کشورهای اسلامی
  • واکنش معاون دومای روسیه به چراغ سبز لندن به شلیک موشک‌های انگلیسی
  • چراغ سبز انگلیس برای حمله به خاک روسیه؛ وعده کامرون به زلنسکی!
  • واکنش وزیر دفاع انگلیس به تحریمش از سوی ایران/ مخالفت امارات با استفاده آمریکا از پایگاه های نظامی در این کشور/ حمله موشکی به پایگاه نظامیان آمریکایی در شرق سوریه/ رایزنی محرمانه دولت بایدن و عربستان درباره یک توافق