مدیریت منابع، گامی مهم در راه حفاظت از زیست بوم
تاریخ انتشار: ۷ آبان ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۵۳۱۵۳۶۱
تهران- ایرنا- محیط زیست در زندگی بشر از اهمیت خاصی برخوردار است. در این میان نبود مدیریت کارآمد در بهره برداری از منابع طبیعی می تواند زیستب بوم را با خطرهای جدید همراه سازد که می توان با ارایه راهبردهای اصولی، یکپارچگی تمامی قشرهای جامعه در راستای پاسداری از این نعمت های خدادادی حرکت کرد.
مطبوعات کشور به طور روزانه مهمترین و برجسته ترین رخدادهای داخلی و خارجی را پوشش می دهند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
گروه اطلاع رسانی ایرنا؛ موضوع های یادشده را که انعکاس قابل توجهی در روزنامه های صبح یکشنبه هفتم آبان 1396 داشت؛ با هدف آگاهی بخشی و اطلاع رسانی بررسی کرده است.
**حفظ اقلیم و جنگل ها، احیای دوباره محیط زیست
سلامت اقلیمی و پوشش جنگلی در راستای برخورداری از محیط زیست مطلوب از اهمیت زیادی برخوردار است. برداشت های بی رویه و قطع درختان با گونه های خاص همچنین بهره برداری های نادرست از منابع آبی در شمال کشور، تهدیدی جدی به شمار می رود که در سال های گذشته سلامت زیست بوم را نشانه گرفته است. در این زمینه چاره اندیشی هایی از قبیل طرح تنفس، مبارزه با نفوذ ریزگردها، بهره برداری بهینه از منابع آبی و دیگر موارد می تواند در احیا و مرمت اقلیم و زیست بوم مفید باشد.
روزنامه «کسب و کار» در گزارشی با عنوان «قاچاقچیان چوب در کمین جنگلهای شمال» آورده است: طرح تنفس یا همان توقف بهرهبرداری از جنگلهای شمال برای احیا و مرمت پوشش جنگلی کشور در این نواحی که از نیمه دوم سال گذشته آغاز شده، در حال اجرایی شدن تدریجی است و هر ماه بخشی از فعالیتهای رسمی و قانونی بهرهبرداری از جنگلها، با اتمام قراردادهای فیمابین سازمان جنگلها و بهرهبرداران مختلف، متوقف میشود، اما قاچاقچیان چوب قرارداد خاصی با سازمان جنگلها ندارند و بود و نبود طرح تنفس برای آنها یکسان است. افرادی که از چند و چون قاچاق چوب تا حدودی مطلع هستند، میگویند باندهایی که به این تخلف مبادرت میکنند، سازماندهی خوبی دارند، مجهز به ادوات و تجهیزات مدرن قطع درخت هستند و هماهنگی دقیقی برای حمل و نقل چوبهای قاچاق به خریداران دارند.
در ادامه گفت وگو با خداکرم جلالی رییس سازمان جنگلها، مراتع و آبخیزداری کشور را می خوانیم: در دو دهه گذشته، تخریب جنگلها و جنگلزدایی در سطح هشداردهندهای در حال گسترش بوده است، به طوری که شاخص غلظت گازهای گلخانهای به صورت مستمر رو به افزایش است. ایران با مساحتی بالغ بر 165 میلیون هکتار، هفدهمین کشور پهناور دنیاست، بخش عمده خاک سرزمین ما در سیطره و قلمرو مناطق خشک و بیابانی است و دارای محدودیتها و شکنندگی اکوسیستمی است. میانگین بارندگی بلندمدت کشورمان یک سوم جهانی و میزان تبخیر آن سه برابر میانگین جهانی است، به همین سبب باید درباره حفظ پوشش گیاهی کشور حساس و جدی باشیم.
روزنامه «همدلی» در مطلبی با عنوان «ریزگردها به شمال میآیند؟» نوشت: دیروز یک زنجیره انسانی از دانشجویان در استان گلستان (در جزیره آشوراده) تشکیل شد تا پیام خود را برای نجات خلیج گرگان، به گوش مسئولان برساند تا آنها از پسرَوی دریای خزر در کرانه شرقی آن، جلوگیری کنند. این اتفاق، که همزمان با روز جهانی تغییرات اقلیمی رخ داد، شاید واپسین فریادهای خلیج گرگان بود که فاصله چندانی با خشکی کامل ندارد؛ عمق خلیج گرگان که در برخی نقاط به حداکثر سه متر میرسید، اینک در اثر رسوبگذاری، به یک و نیم متر کاهش پیدا کرده است و به همین دلیل، به سمت نابودی پیش میرود.
در ادامه این مطلب، گفت وگو با مسعود باقرزاده کریمی معاون سازمان حفاظت از محیط زیست را می خوانیم: درست است که پسروی دریا باعث خشکشدن بخشهایی از تالاب شده اما مشکل اصلی در دریا نیست؛ مشکل اصلیِ تالاب در رودخانههای ورودی به آن است؛ مشکل ما در خشکی است نه در دریا و این خیلی مهم است که ما هدفگذاریمان در ساماندهی وضعیت در خشکی باشد؛ بهرهبرداریهای بیرویه از منابع آب بالادست باعث میشود آب کمتری به تالاب برسد؛ این کار دیروز و پریروز نیست و 30 سال است که توسعه بیرویه رخ داده و زمانی متوجه بحران شدیم که دریا پسروی کرد و ورودی آب شیرین تالاب هم کم شد.»
روزنامه «ابتکار» در گزارشی با عنوان «آه جنگل و صدای مردم» می نویسد: خشکاندن مرداب ها و آبگیرها، جنگل تراشی با هدف تصرف محدوده تراشیده شده به عنوان زمین کشاورزی، حضور دام در جنگل، بهره برداری مفرط صنایع چوب و کاغذ بدون جایگزینی مناسب و قاچاق چوب از جمله عواملی هستند که در طول دو دهه تخریب جنگلها و جنگل زدایی را به مرز هشدار دهنده ای رسانده اند. به طوری که شاخص غلظت گازهای گلخانه ای به صورت مستمر رو به افزایش گذاشته است. افزایش قیمت زمین، رواج ویلاسازی و ضعف مدیریت و برنامه ریزی نیز از عواملی هستند که انگیزه های تخریب جنگل های شمال را در سالیان گذشته تشدید کرده است.
در ادامه این گزارش در گفت و گو با الهه موسوی روزنامه نگار و فعال محیطزیست آمده است: علاوه بر برداشت تجاری که یکی از مهمترین بخش تخریب جنگل های ایران بوده، عوامل متعددی وجود دارد که یکی از مهمترین آنها بیکاری جمعیت بزرگی در شمال کشور است که با سیاست های نادرست اقتصادی به آن دامن زده است. به قول بزرگترین استادان محیطزیست ایران تا زمانی که مشکل معیشت مردم حل نشود ما نمی توانیم انتظار داشته باشیم که از منابع طبیعی و محیط زیست ایران به درستی حفاظت شود.
وضعیت به گونه ای است که در حوزه طرح تنفس جنگل ها کمتر کسی وجود دارد که مخالف با توقف بهره برداری صنعتی و تجاری از جنگل نباشد اما برای موفقیت این طرح باید در ابتدا ساز و کار درستی برای آن در نظر گرفته شود و در درجه دوم بودجه لازم برای آن تعریف شود.
** فرهنگ و هنر، چراغ پرفروغ سرزمین ایران
ایران با فرهنگ غنی و سرشاری که از آن برخوردار است، مهد پرورش هنرمندان بسیاری به شمار می رود که هر یک با سرشت غنی و سرشار از استعداد خود توانسته اند چراغی را در این مرز و بوم روشن کنند. این چراغ ها فراسوی آینده ای روشن شده است که با تکیه بر هنر و فرهنگ مردم این سرزمین، باید تا ابد پرفروغ و تابنده بماند.
روزنامه «شهروند» در یادداشتی با عنوان «سرزمین حافظ و ادعای شاعر بودن» می نویسد: جواد مجابی را میتوان یکی از شناختهشدهترین روشنفکران و هنرمندان معاصر ایران دانست که نامش همیشه در میان بزرگان آمده. از این روشنفکر تأثیرگذار تا به حال دهها کتاب تأثیرگذار و پرطرفدار در زمینه داستان منتشر شده و میشود گفت عموما کتابهای او با اقبال خوبی از سمت خوانندگان -بهخصوص خوانندگان حرفهای- مواجه میشوند. مجابی همچنین بارها و بارها از سوی مجامع اروپایی و آمریکایی برای سخنرانی درباره هنر و ادبیات ایران دعوت شده و یکی از نمایندگان شاخص ادبیات معاصر ایران در مجامع بینالمللی محسوب میشود.
در ادامه این یادداشت که به قلم شهاب دارابیان نگاشته شده است، می خوانیم: در 40 سالی که از فعالیت ادبی مجابی میگذرد، او 20سال اخیر را بهطور حرفهای و فارغ از دغدغههای شغلی صرف نوشتن رمان، شعرها و تحقیقاتش کردهاست. نوشتههای او بیش از 50 اثر چاپ شدهاست که عمدتا شامل مجموعههای پرشمار شعر، مجموعه داستان کوتاه، چندین و چند رمان، نمایشنامه، فیلمنامه، داستان کودکان، نوشتههای طنز و طرحهای هجایی، چند مجموعه مقالات و البته چند شناختنامه ادبی درباره نویسندگان و شاعران ایران است. علاوه بر انتشار شعر، رمان و داستان کار عمده او در این سالها تحقیق درباره نوپردازان هنرهای تجسمی ایران است که بالغ بر 6 جلد میشود که تاریخ تحلیلی زندگی و آثار نقاشان و مجسمهسازان 50سال اخیر است. همچنین پژوهش مفصلی در زمینه تاریخ طنز در متون ادبی ایران را ادامه میدهد.
روزنامه «فرهیختگان» در گزارشی با عنوان «به جای دعوا گفتوگو کنیم» و نوشت: قرارمان جلوی در آبی رنگی است در خیابان طالقانی. در آبی را که پیدا کردم با روابط عمومی برنامه تماس گرفتم تا در باز شد. به سکوت دعوتمان میکند چون برنامه درحال ضبط است. بعد از گذشتن از یک راهروی باریک جلوی رویم صحنهای رنگارنگ با کتابهای فراوان ظاهر میشود. اینجا لوکیشن اصلی برنامه «کتابباز» است؛ برنامهای پرمخاطب که از شبکه «نسیم» روی آنتن می رود.
در ادامه این گزارش به نقل از سروش صحت می خوانیم: فکر میکنم چه در کشور ما و چه در همه دنیا آدمها با عقاید، نظرات و دیدگاههای مختلف بتوانند با یکدیگر حرف بزنند.اگر این اتفاق رخ دهد جهان جای قابل زیستتری میشود و بسیاری از مشکلات حل میشود. در همین برنامه هم این رویکرد وجود دارد که آدمها با سلایق مختلف دعوت میشوند و باب گفتوگو با آنها باز میشود. من و شما لزومی ندارد که حتما هم عقیده باشیم. این درست است که وقتی انسان با هم عقیدههای خودش صحبت میکند، لذتبخش است چراکه حرفهای مشترک تکرار میشود و گویی حرف خودمان را از زبان دیگری میشنویم. ولی اتفاقا جایی گفتوگو به درد میخورد که انسان بتواند با کسی که عقیده یکسانی ندارد حرف بزند.
روزنامه «مستقل» در یادداشتی با عنوان «زادروز سیمین بانوی سینمای ایران» می نویسد: تصویــرش هم در قــاب تلویزیون ماندگار شده اســت و هم در سینما. بازی روان و سلیسش به همراه آنچه » آن» نامیده میشود باعث می شود نتوان از بازیهایش به سادگی عبور نکرد. او حتــی تجربهگراترین آثار را هم مجالی می کند برای عرضه موثر تواناییهایش و برای همین است که همه ساله هم پیشنهادهای بازیگری فراوانی به ایشان میرسد . اینکــه معتمدآریا هم مورد اعتماد پیشکســوتان سینماســت و هم خودش به کارگردانان جوان اعتماد میکند ویژگیهایی اســت که کمتر بازیگری در ســن و سال وی از آن برخوردارند.
در ادامه این یادداشت که به قلم الهام رییسی فرادنبه روزنامه نگار نگاشته شد، می خوانیم: بعد از «آرایشــگاه زیبا» تا سریال بعدی معتمدآریا یعنی «زیرتیغ» بیشتراز یک دهه فاصله افتاد و در این میان معتمدآریا بیشتر به کار در سینما پرداخت و توانست همکاری با کارگردانهای مختلفی را تجربه کند؛ از بهرام بیضایی در «مسافران» گرفته تا رخشان بنی اعتماد در «روسری آبی» و ابوالحسن داودی در «تقاطع». معتمدآریا از جمله بازیگرانی است که برای سالهای متمادی در گروه بازیگران آثاری حضور داشت که باهمکاری ایرج طهماسب و حمید جبلی به تولیدرسیدند. «کلاه قرمــزی و پســرخاله»، «کلاه قرمزی و ســروناز»، «دختر شــیرینی فــروش»، «یکی بود و یکی نبود» و «زیر درخت هلو»از جمله محصولات چنین همکاریهایی است. او بازیگری نبود که به یک باره مطرح شــود بلکه پله پله و آرام آرام بالا آمد تا بدین جا رسید.
**طلاق و اعتیاد؛ معضل هایی نگران کننده در جامعه
آسیب های اجتماعی همواره از دغدغه های خانواده، جامعه و مسوولین بوده است. طلاق و اعتیاد به عنوان 2 مورد از این آسیب ها با رخنه در میان خانواده به عنوان کوچک ترین واحد اجتماع سبب ایجاد نگرانی هایی می شود که پیامد آن، تسری به کل اجتماع است. درنتیجه برای بازگرداندن آرامش به کانون گرم خانواده ها ضرورت دارد تا با ارایه بهترین شیوه ها به رویارویی و کنترل این گونه آسیب ها پرداخت.
روزنامه «جوان» با درج گزارشی با عنوان «رواج پدیده «تنهازیستی» ایرانیان با رشد صددرصدی طلاق» آورده است: انگار قطار رشد طلاق قرار نیست به ایستگاه پایانی خود برسد. کالسکه ازدواج هم که در مسیر معکوس حرکت میکند؛ شاهد این مدعا هم آماری است که روز گذشته احمد تویسرکانی، رئیس سازمان ثبت اسناد و املاک کشور ارائه داد. بر اساس این آمار در شش ماهه اول امسال طلاق 6 درصد رشد و ازدواج 3 درصد کاهش داشته است. نتیجه چنین آماری هم میشود افزایش آمار افرادی که از روی اجبار یا اختیار به تنهازیستی روی میآورند، چندان که طبق سرشماری سال 95 بیش از 2 میلیون نفر زندگی تک نفره را برای خودشان برگزیدند.
در ادامه این گزارش می خوانیم: برای داشتن تحلیلی واقعی از کاهش یا افزایش طلاق باید شاخصهای واقعیتری همچون نسبت ازدواج به طلاق را مورد مطالعه قرار دارد. با چنین دیدگاهی با عنایت به آمار موجود در مییابیم طی سالهای اخیر نه فقط با کاهش طلاق مواجه نبودهایم، بلکه سال 95 با رسیدن نسبت ازدواج به طلاق به 3.9 با بیشترین رشد در آمار طلاق مواجه بودهایم، بدین معنا که در برابر هر 3.9 ازدواج یک طلاق داشتهایم. این در حالی است که در سال 85 نسبت ازدواج به طلاق از سوی ثبتاحوال 8.3 ثبت شده است.
این اعداد بیانگر آن است که آمار طلاق در 10 سال اخیر در ایران بیش از صددرصد افزایش یافته است. خلاصه اینکه بررسی آمارهای یک دهه گذشته در حوزه ازدواج و طلاق و همچنین نگاهی به دوام زندگیهای مشترک نشان میدهد خانواده ایرانی که روزگاری اصیلترین ساختار اجتماعی در جامعه ایران و در سبک زندگی ایرانی اسلامی بود در معرض بحران قرار دارد و یکی از نشانههای این بحران شیوع تنهازیستی یا خانوادههای تک نفره در کشور است.
روزنامه «آرمان» در مطلبی با عنوان «طلاق 6 درصد بیشتر شد» نوشت: بر اساس اعلام رئیس سازمان ثبت اسناد کشور در شش ماهه اول امسال طلاق شش درصد رشد و ازدواج سه درصد کاهش داشته است. طلاق یکی از وقایع چهار گانه حیات است که توسط سازمان ثبت احوال ثبت می شود اگرچه طلاق عاطفی در این میان محاسبه نمی شود. افزایش طلاق در هر جامعه ای گرچه آسیب به شمار می آید اما از نظر خاستگاه و سرانجام لزوما در زمره آسیب های اجتماعی نیست.
در ادامه این مطلب می خوانیم: بر طبق آمارها اگرچه آمار طلاق در ایران هر ساله رو به افزایش است اما به دلیل جوانی جمعیت و بالا بودن آمار ازدواج در ایران نسبت به دیگر کشورهای جهان، کشورمان از نظر شاخص درصد طلاق به ازدواج هنوز به وضعیت قرمز نرسیده است و حتی در بین کشورهای منطقه وضعیت خوبی دارد. در بین کشورهای منطقه وضعیت ایران در این شاخص هنوز نگران کننده نیست، اما افزایش آمار این پدیده و نوع برخورد جامعه با این موضوع و آسیب های بعد از آن است که در جامعه ایرانی نگرانی هایی به وجود آورده است.
میزان طلاق در ایران با توجه به تعداد طلاق نسبت به جمعیت تقریبا برابر با میزان طلاق در سه کشور اصلی اروپای غربی است. در فرانسه که حدود 66 میلیون نفر جمعیت دارد در سال 2012 حدود 133 هزار طلاق انجام شده است. در آلمان 82 میلیونی، حدود 190 هزار طلاق و در انگلیس 60 میلیونی هم 144 هزار طلاق ثبت شده است. میزان طلاق در ایران در سال های 1385 تا کنون به طور پیوسته در حال افزایش بوده و از 94 هزار طلاق در سال 1385 به 110 هزار در سال 87، 137 هزار در سال 89 و 158 هزار در سال 92 رسیده است.
روزنامه «آرمان» در گزارشی با عنوان «فوت 1527 نفر بر اثر اعتیاد» نوشت: طی سالهای اخیر مرگ و میر معتادان افزایش پیدا کرده است و این مساله به عوامل زیادی بستگی دارد؛ از ناحالصی در مواد مخدر گرفته تا طریقه مصرف معتادان. با وجود این، در کنار این خطرات ارائه آموزش به معتادان نیز ضروری است و باید مراکز درمانی راهکارهایی را پیش روی معتادان بگذارند. البته در این میان باید گفت که مصرف همزمان چند نوع ماده مخدر نیز به شدت مرگ و میر معتادان دامن زده است. گرچه معتادان گرفتار بیماری اعتیاد هستند و باید به ترک آنها کمک کرد، اما نباید با رفتارهای غیرکارشناسی منجر به مرگ آنها شد.
در ادامه این گزارش، گفت وگو با هومان نارنجیها درمانگر و کارشناس اعتیاد را می خوانیم: معتادان به دلیل تغییرات درجه خلوص، عدم رعایت مقدار میزان مصرفی و مصرف برای لذت بیشتر احتمال مرگ را برای خودشان بالا میبرند. همچنین استفاده همزمان انواع موادمخدر که خواص متضادی دارند، میتواند برخی را به کام مرگ بکشاند و مشکلاتی ایجاد کند. علاوه بر این بعضی معتادان برای درمان مراجعه میکنند و معمولا مصرف موادشان در کنار داروهای درمان جایگرین میتواند خطرناک باشد. اگر معتادی سنش بالا رفته است، به دنبال عوارض مصرف، مشکلات دیگری برای او به وجود میآید و ممکن است قلبش ضعیف شده یا دچار سکته و تنگی عروق شود که این عوامل زمینه ساز مرگ و میر معتادان است.
*گروه اطلاع رسانی
خبرنگار: عشرت کراری**انتشار دهنده: شهربانو جمعه
پژوهشم**ع ک**2002**9131
ایرنا پژوهش، کانالی برای انعکاس تازه ترین تحلیل ها، گزارش ها و مطالب پژوهشی ایران وجهان، با ما https://t.me/Irnaresearch همراه شوید.
منبع: ایرنا
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.irna.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایرنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۵۳۱۵۳۶۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
ردهبندی مناطق حفاظتی محیطزیست
به گزارش گروه پژوهش خبرگزاری علم و فناوری آنا، مسألە حفاظت ازمحیطزیست در ایران مانند آن چه در اندیشە فلسفی سایر نقاط جهان نیز مشابه آن روی داده است، در پارادایم طبیعتگرایی ظهور یافت.
نرگس آذری (دانشجوی دکتری جامعهشناسی سیاسی) در مقالهای با عنوان «در باب ضرورت یک انقلاب شناختی در جامعهشناسی ایرانی» به این موضوع اشاره میکند که اهمیت به محیطزیست به مثابۀ نوعی بینش در مقابل انسانمحوری فزاینده عصر توسعه و مدرنیسم قد علم کرده است و رویکرد طبیعتمحورانهای را شکل داده که در آن محیطزیست نیازمند توجه و مراقبت فوری است.
* محیطزیست و مناطق حفاظت شده
به زعم این پژوهشگر حفاظت از محیطزیست نیازمند تعریف محیطزیست در تقابل با فعالیتهای انسانی دانسته شده است و از همینجا مرزهای محیطزیست در آن چه اکنون به عنوان مناطق چهارگانه حفاظت شده میشناسیم پدید آمد. شکلگیری این مرزها به زمان تصویب قانون شکار به عنوان اولین قانون محیطزیستی کشور و ایجاد مناطق ممنوعه در سال ۱۳۴۲ برمیگردد.
او در ادامه مینویسد در آن زمان با توجه به وسعت کشور و بودجههای محدودی که در اختیار شورای شکار قرار میگرفت، تشخیص داده شد اگر عمده منابع اعتباری به مناطقی تخصیص داده شود که به لحاظ بومشناختی اهمیت ویژهای دارند، موجب موفقیت بیشتر در حفاظت از آن مناطق خواهد شد. بنابراین نواحی حفاظتی که بعداً مناطق حفاظت شده نامیده شد به وجود آمد. در این مناطق شکار ممنوع بود مگر آنکه مجوز لازم از شورای شکار گرفته شود.
* ردهبندی مناطق حفاظتی محیطزیست
آذری مینویسد مراتع و جنگلهای واقع در مناطق حفاظت شده تابع محدودیتهایی بود که از سوی شورای شکار و وزارت کشاورزی و منابع طبیعی اعلام شده بود و با تصویب قانون شکار و صید در سال ۱۳۴۶ و تأسیس سازمان شکاربانی و نظارت بر صید، مفاهیم پارکهای ملی و مناطق حفاظت شده به روشنی تعریف گردید.
آذری در ادامه توضیح میدهد که تا قبل از تأسیس سازمان حفاظت محیطزیست در سال ۱۳۵۰، حدود ۶ پارک ملی و ۳۵ منطقۀ حفاظت شده شکل گرفت. بدین ترتیب حدود هفتاد سال پیش، ترسیم این مرزها با انگیزه ایجاد امکان حفاظت با توجه به محدودیتهای موجود، محیطزیست مورد حمایت و حفاظت را به نام محیطزیست معرفی کرد و چهار طبقە حفاظتی با نامهای پارکهای ملی، پناهگاههای حیاتوحش، مناطق حفاظتشده و آثار طبیعی ملی تعریف و ردهبندی شد.
* جهان مدرن و محیطزیست
این پژوهشگر در ادامه مینویسد در کشور تمام تلاش براین بود که مناطق حفاظت شده با ملاکهای جهانی و حتی نامهای رایج منطبق شود که در ایران آنها با نام مناطق چهارگانۀ محیطزیست شهرت دارند. اما این مرزها هرگز نیازی به انطباق با زیستبوم تاریخی جامعۀ پیرامونی در خود ندیدهاند؛ اگرچه این ظهور صنایع و شهرهای مدرن و نیازهای فزایندهاش بود که محیطزیست را متأثر میساخت.
این نویسنده در جمعبندی این پژوهش به این موضوع اشاره میکند که آنچه در تعیین مناطق چهارگانه، به عنوان تهدید نهایی معرفی و توسط مرزها تهدید شد عمدتاً فعالیتهای جامعۀ روستایی بود. جامعهای که به واسطۀ همین اعلان جنگ، خود را برای گسترش مرزهای جغرافیایی و مرزهای بهرهبرداریاش حریصتر کرد، جدالی که تاکنون برای تعیین حدود مرزها از دوسوی این جبههها ادامه دارد. موقعیتی که در میانه نبرد قانون و منافع نابودی محیطزیست در همە ابعاد و شاخصهایش را هدف گرفته است.
انتهای پیام/