Web Analytics Made Easy - Statcounter

به گزارش «نماینده»، امروز وقتی به ماجرای روی کار آمدن احمدی نژاد و سالهای ابتدایی دهه هشتاد نگاه می کنیم، خاطرات و البته سوالات زیادی به ذهنمان خطور می کند که هر کدام می تواند دستمایه یک مصاحبه یا گزارش مفصل خواندنی قرار گیرد.

پرویز سروری از جمله افرادی است که نقش زیادی در این اتفاقات داشته یا حداقل از بسیاری از آن اتفاقات از نزدیک خبر دارد.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

او که از نمایندگی مجلس و از ساختمان بهارستان به به شورای شهر و خیابان بهشت نقل مکان کرد معتقد است، ظرفیتی که در کار شهری و خدمات آن وجود دارد باید مورد توجه جدی قرار گرفته و حتی انتخابات شورای شهر هم لازم است که از انتخابات ریاست جمهوری جدا شود.

با او درباره سالهای شهرداری احمدی نژاد، نشستن او بر کرسی اول اجرایی کشور، روی کار آمدن قالیباف و انتخابات گذشته گفت و گوی بی پرده‌ای داشته ایم که در ادامه می خوانید

* اگر که اجازه بدهید درابتدای صحبت برگردیم به اوایل دهه ۸۰ و بحث را از ظهور احمدی‌نژاد شروع کنیم. آن موقع که گفتند جمعیت آبادگران عامل رسیدن احمدی نژاد به کرسی شهرداری تهران و شروع حرکت و بالا آمدن او تا ریاست جمهوری شد. آیا انتصاب احمدی نژاد به شهرداری تهران با نیت رئیس جمهورشدن وی بود؟ نقش شما با آقای چمران در این ماجرا جدی بود یا دریک ماجرای خود پیش آمد قرار گرفتید؟
داستان خیلی پیچیده‌تر از این موضوعی است که عنوان شد. بعد از داستانی که ما با دولت آقای خاتمی داشتیم و موضوعاتی که پیش آمد، مثل شکل گرفتن رفتارهای ساختارشکنانه جبهه براندازی که وارد حریم نظام ارزشی مردم شد و مسائلی از این دست، نیروهای انقلاب دغدغه بزرگی پیدا کردند و احساس می‌کردند باید ریل تحولات را تغییر بدهند. به همین دلیل یک نگرانی فراگیر انقلابی به وجود آمد که ادامه این روند ممکن است برای انقلاب خیلی هزینه‌آور باشد. به همین دلیل آن موقع یک شورای هماهنگی نیروهای انقلابی به وجود آمد که می‌توان گفت همه نیروهای انقلاب در آن ورود پیدا کردند. همه ظرفیت‌هایشان را در آن سبد ریختند و با مدل چراغ خاموش و موتور روشن کار را شروع کردند.
اولین اتفاق هم دقیقاً در اوج به اصطلاح غرور اصلاح‌طلب‌ها شکل گرفت. زمانی که آنها در انتخابات دومین دوره شورای شهر به دنبال وزن‌کشی و اثبات خودشان بودند و باور داشتند نیروهای اصول‌گرا و انقلابی محلی از اعراب ندارند. هدف آنها این بود که با این وزن کشی و گرفتن شورای شهر بر مبنای ائتلافی درون گروهی هم پارلمان شهری را در اختیار بگیرند و هم با این ظرفیت برای انتخابات ریاست جمهوری و مجلس اقدام کنند و سهمشان را از دولت و مجلس تثبیت کنند.
از این منظر کار جدید و بزرگی صورت گرفت. ما اولین انتخابات را با پرچم (آگاهیت) جلو بردیم که در اوج بهت و ناباوری تقریبا همه لیست نیروهای انقلاب رأی آوردند. یعنی از پانزده نامزد ما، چهارده نفر رأی آوردند. نفر پانزدهم هم عقبه و پیش زمینه اصول‌گرایانه داشت. نتیجه این شد که به اصطلاح یک فضای جدید به وجود آمد.  آن موقع احمدی نژاد در شورای هماهنگی نیروهای انقلاب نقش داشت، اما تا زمانی که شورا شکل گرفت تقریباً به هیج وجه بحث احمدی‌نژاد برای شهرداری تهران مطرح نبود و افراد دیگری مطرح می‌شدند. مثلاً نام آقای دکتر توکلی و مجموعه دیگری از دوستان برده می‌شد و شورا قرار بود شرایط آنها را بررسی کند در این گیرودار بررسی‌ها بود که خود احمدی نژاد نقش اصلی را ایفا کرد. به تعبیری همه گزینه‌ها رافاقد رای کافی نشان داد و نهایتاً بالاخره خودش را مطرح کرد.

*  یعنی احمدی نژاد خودش برای این کار برنامه‌ریزی کرده بود؟
بله.! معتقدم نقش اصلی را خودش داشت. چون تقریبا او حلقه اتصال مجموعه لیستی که رأی آورده بودند و شورای هماهنگی نیروهای انقلاب بود.

* منظور از حلقه اتصال چیست. احمدی نژاد سمت مشخصی در شورا داشت؟
ایشان عملاً کار دبیر و مدیریت اجرایی را در شورای هماهنگی نیروهای انقلاب برعهده داشت. یعنی قرار بود که او این رایزنی را با دوستان شورای دوم داشته باشد و بتوانند به یک گزینه برسند. یادم هست آن موقع بیشتر بحث آقای احمد توکلی مطرح بود. نهایتاً برون داد این موضوع آن شد که خود ایشان به عنوان گزینه اصلی شهرداری شد و توانست رأی شورا را بگیرد.

* بعد از اینکه احمدی‌نژاد از شورا رأی گرفت شما برنامه‌ای برای حضور او در انتخابات ریاست جمهوری و قرار گرفتن در رقابت با اصلاح‌طلبان داشتید؟ شما آن وزن‌کشی را پذیرفته و جدی گرفته بودید؟
من در آن زمان نقش مستقیمی در مسایل نداشتم ولی دوستانی که نقش اصلی را ایفا می‌کردند با وضعیتی مواجه شدند که بر آنها تأثیر گذاشت. آقای احمدی نژاد خودش را یک فرد ساده زیست، مردم دار، پر انرژی،  با رویکرد کاملاً ولایت مدارانه و به تعبیری با برنامه نشان می‌داد.   با توجه به اینکه رشته تحصیلی‌اش هم متناسب بود با مدیریت شهری و سابقه استانداری و مدیریت اجرایی‌اش برای شهرداری مناسب بود و مجموعا نگاهی که به آقای احمدی نژاد در آن زمان بود نگاه منفی نبود. به همین دلیل هم شورا او را پذیرفتند.
جلوه‌ای که از احمدی نژاد در دو سال مدیریت شهری او به وجود آمد بسیار با مسولیت بعدی او در ریاست جمهوری متفاوت بود. آن زمان آقای احمدی نژاد به شدت به ظرفیت نیروهای انقلاب توجه می‌کرد و از طرفی یک نگاه کاملاً متفاوت با دوران ریاست جموری داشت. جاهایی که فکر می‌کنم در آن دوسال مثبت بود این بود که اقای احمدی نژاد می‌گفت به جای اینکه بگوییم چه کار می‌خواهیم بکنیم، آن کار را انجام می‌دهیم بعد به مردم اطلاع اعلام می‌کنیم. مردم عملکرد ما را می‌بینند، نه شعارهای ما را.
اما او بعد ار رسیدن به ریاست جمهوری صد و هشتاد درجه تغییر کرد و مجموعه‌ای از شعارها و وعده‌ها شد.
دیگر آثاری از آن رویکردها و تلاش‌ها برای هماهنگی با نیروهای انقلاب که در دوران انتخابات شوراها بود در او دیده نمی‌شد.
ان شخصیت انقلابی و ولایی و آن روحیه ساده زیستی و مردمی  بودن دوران شهرداری باعث شده بود که مردم احساس ویژه‌ای نسبت به او داشته باشند و احساس کنند که تحولی در سیر نگاه مسئولین و به ویژه مدیریت شهری به وجود آمده است. تعبیری هم که مقام معظم رهبری در آن زمان در مورد عملکرد شورای شهر و شهرداری بکار برند و گفتند رایحه خوش خدمت در شهر استشمام می‌شود باعث شد که بین شهروندان و مسئولین مدیریت شهری یک هم افزایی به وجود بیاید و به تعبیری جریان اصول‌گرا در آن دو سال توانست اوج بگیرد. اما در دوران ریاست جمهوری بود که زمزمه های اختلاف و چند دستگی خودش را  را نشان داد ولی طبیعتاً هنوز نمی‌توانست آن قدر برجسته باشد. ما در انتخابات مجلس هفتم که بعد از شورا بود بسیار خوب ظاهر شدیم. هم همکاری و هماهنگی نیروها بسیار خوب بود و هم مجلس هفتم یکی از بهترین مجالس کشور بود. بعد از آن می‌توان گفت اولین نغمه‌های اختلافات در دوره ریاست جمهوری شکل گرفت که آن داستان ویژه ای دارد که شاید وقت آن در این مصاحبه نگنجد.

* نمی‌خواهم که خیلی به سمت ریاست جمهوری بروم بیشتر می‌خواهم که شورای شهر را مورد بررسی قرار بدهیم؛ از آقای احمدی نژاد که عبور کنیم شما رسیدید به آقای قالیباف، اجماع در مورد ایشان به خاطر این بود که یک دل جویی از آقای قالیباف بعد از شکستش در انتخابات انجام شود یا دوستان به این نتیجه رسیدند که آقای قالیباف فرد توانمندی برای اداره شهرداری است؟
شورای در آن مقطع از خودش یک وسعت نظر و حرکت انقلابی را نشان داد از این نظر که می‌توان گفت شورای دوم در رسیدن احمدی‌نژاد به ریاست جمهوری نقش برجسته‌ای داشت و پای کار آمد. انها می‌خواستند نشان دهند که نگاهشان سیاسی نیست و آن زمان معتقد بودند احمدی‌نژاد برای ریاست جمهوری از قالیباف بهتر است.
آقای قالیباف هم در سمت‌ها و مسئولیت‌های قبلی چه در سپاه و چه در فرماندهی ناجا کارنامه موفقی داشت که نشان می‌داد قادر است آن انرژی بالا و سرشاری را که احمدی‌نژاد در ۲ سال شهرداری تزریق کرده بود و توقعات اجتماعی را هم به شدت افزایش داده بود حفظ کند. مردم انتظار داشتند روند تحولی در مدیریت شهری ادامه پیدا کند و پایتخت چهره جدیدی بگیرد و یک جهش بزرگ صورت بگیرد.
فکر می‌کنم انتخاب آقای قالیباف با این نگاه انتخاب درستی بود تا اولاً نیروهای انقلاب این پیام را بدهند که جریان نیروهای تحول‌گرا یک جریان چند دسته نیست و دوم اینکه آن حرکت برای ایجاد هم‌افزایی جریانی بسیار کارساز و مؤثر بود. اما متاسفانه اختلافات بین شهرداری و دولت و احمدی نژاد و قالیباف باعث شد که این اقدام مثبت رفته رفته این اثرش را نشان ندهد.
قرار بود که با آمدن قالیباف و جمع شدن مدیریت شهری و دولت و هماهنگی و هم‌افزایی این دو، زخمی که در انتخابات ریاست جمهورری به پیکر جریان اصول‌گرایی وارد شده بود ترمیم شود و بدنه کنار هم قرار بگیرند، اما چون در رأس این اتفاق نیفتاد و آقای احمدی نژاد به شدت نسبت به شهرداری قالیباف موضع داشت، این فضا به رده‌های بعدی و دامنه نیروها هم تسری پیدا کرد و اختلاف‌ها دهان باز کرد و آن هدفی که به نظر من می‌شد از این انتخاب به دست بیاید کاملاً از دست رفت و ما دچار یک شکاف چندین ساله شدیم.
در هشت سال دولت احمدی نژاد این نقاب و شکاف بسیار برجسته بود و می‌توان گفت که یک واگرایی بسیار جدی بین دولت و شهرداری به وجود آمد که فرصت‌های زیادی به سبب آن از دست رفت.
اما با توجه به مدیریت جهادی که شهرداری تهران داشت توانست این خلاء را به نوعی برطرف کند و اجازه ندهد که شهرداری به علت این واگرایی از آن تحول باز بماند. کارنامه تقریبا درخشانی در دوران آقای قالیباف به جا ماند که آن را باید به عنوان یک ذخیره ارزشمند برای نیروهای انقلاب حفظ کنیم. هر چند به این کارنامه در برخی از جاها انتقاداتی هم وارد است. اما مجموعاً می‌توان گفت که هم دوره دو ساله آقای احمدی‌نژاد در مدیریت شهری درخشان بود هم دوره دوازده ساله آقای قالیباف.
ما یک چهارده سال درخشان داریم که امروز می‌بینیم جریان اصلاح‌طلب به علت همین عملکرد بالایی که به وجود آمده است و توقع اجتماعی که به شدت افزایش پیدا کرده نسبت به ارائه خدمات به شهروندان با چالش جدی مواجه هستند و امروز به جای اینکه کارآمدی خودشان را نشان بدهند تمام همت و وقتشان را گذاشتند بر تخریب گذشته. اما  این گذشته و آن کارنامه موفق قابل تخریب نیست.
اگر کارنامه چهارده ساله  آقای احمدی نژاد و آقای قالیباف را در کنار عملکردی که مدیران جدید حداقل در این مدت کوتاه از خودشان نشان داده‌اند که قادر نیستند مسائل ابتدایی شهر را حل کنند مقایسه کنیم این مسئله مشخص می‌شود. البته ما از این بابت خوشحال نیستیم چون ضرر اصلی را مردم متحمل می‌شوند تیم جدید هم اگر موفق باشد ظرفیتی برای نظام ایجاد می‌شود. ولی انها تا الان نشان داده‌اند که با یک نگاه و  یک مدیریت سیاسی شهر را اداره می کنند  واین مدیریت سیاسی حتما آثار و عواقب خطرناکی برای شهر دارد. ما امیدوار بودیم با همگرایی دولت و شورای شهر و شهرداری یک پتانسیل جدید برای ارائه خدمات به شهر بوجود آید که تا الان ما شاهد چنین اتفاقی نبودیم.

*برخی‌ها می‌گویند شورای چهارم امکانش را داشت که مدیریت شهرداری را تغییر دهد. نه به دلیل آنکه آقای قالیباف توانمندی و مدیریتی خوبی نداشت به دلیل اینکه ۱۲ سال یک نفر در این مسند نباشد و بد نبود یک تغییر و تحول در شهرداری رخ دهد تا نیروهای توانمند جدید شناخته شوند؟
معتقدم شورای چهارم مدبرانه تصمیم گرفت. ما یک فرآیند هشت ساله را طی کرده بودیم. دوره‌ای که کارهای ارزشمندی صورت گرفت و قطع کردن روند فرصت زیادی را از ما برای استقرار تیم جدید و تغییراتی که در مدیریت ایجاد می‌شد می‌گرفت. ضرورتی هم برای این کار نبود. تغییر زمانی لازم است که ما پویایی و خلاقیت در مدیریت نداشته باشیم و مجموعه دچار رکود و سکون شده باشد. وقتی نوآوری و توانمندی و انگیزه بالایی برای کار وجود داشت چرا ما باید دست به تغییر می‌زدیم. تغییری که معلوم نبود چه نتیجه‌ای بدهد.
حتی ممکن بود ما را با چالش هم مواجه کند. اتفاقاً اصلاح‌طلبان دقیقا به دنبال همین بودند و همین را از ما می‌خواستند چون معتقد بودند هر گزینه‌ای غیر از قالیباف مطرح شود برد با آنها خواهد بود. به دلیل ترکیب شورا کافی بود ما یک رای از دست بدهیم و در این چهار سال شهرداری به اصلاح‌طلب‌ها برسد. چه به لحاظ کارآمدی و نوآوری و خلاقیت و چه به لحاظ رضایت مردم در نظر سنجی‌ها می‌دانستیم قالیباف رأی می‌آورد. به نظرم دوستانی که این حرف را می‌زدند به علت این بود که از فضای مدیریت شهری دور بودند اگر آنها در فضای مدیریت شهری قرار می‌گرفتند نه تنها این را نمی‌گفتند بلکه این نگاه شورای چهارم به ویژه نیروهای انقلاب را تحسین می‌کردند. ما با یک اقدام بسیار هوشمندانه و ظریف توانستیم ظرفیت مدیریت شهری را برای نیروهای انقلاب در این چهار سال حفظ کنیم و به نظر من در چهار سال شورای چهارم بیشترین خدمات حتی نسبت به شورای دوم و سوم ارائه شد.
در همین دوره ما ۱۰۰ کیلومتر مترو تحویل دادیم که یک رکورد بزرگ در مدیریت شهری در بعد بین‌المللی است شما کمتر کشورهای پیشرفته می‌بینید که این حجم وسیع کار عمرانی و زیربنایی را چه از نظر کمی و چه از نظر کیفی توانسته باشند ارایه کنند. عملکرد آقای قالیباف در دوره سوم شهرداری به نظرم خیلی پرشتاب‌تر و گیراتر از دو دوره قبلی است. این نشان می‌دهد ما درست تصمیم گرفتیم اگر تصمیم دیگری گرفته بودیم ممکن بود فرمان مدیریت شهر تهران را به دست اصلاح‌طلبان بدهیم یا اگر هم فرمان دست ما می‌ماند این کار باز هم یک ریسک بود.

*یعنی اگر مطمئن بودید گزینه اصولگرای دیگری هم  رأی می‌آورد باز هم ترجیح می‌دادید قالیباف شهردار بماند؟
من نظرم این بود!. معتقدم که دلیلی برای تغییر وجود نداشت. ۸ سال بسترسازی و زمینه‌سازی شده بود و زمان برداشت نتیجه بود چراباید ریسک می‌کردیم.

*  اجازه دهید قدری جلوتر بیاییم و به موضوع دیگری بپردازیم. آقای قالیباف چند دوره وارد رقایت ریاست جمهوری شد. آیا حمایت  و اتحادی که نسبت به آقای احمدی نژاد در میان اصول‌گرایان وجود داشت درباره قالیباف یا گزینه دیگری وجود نداشت؟
طبیعی است شما  هر پدیده‌ای را باید در زمان خودش بررسی کنید. زمانی موضوع آقای احمدی نژاد مطرح شد که نیروهای انقلاب به شدت سرخورده بودند. یعنی بعد از دولت اصلاحات که فشار زیادی برای کنار زدن اصول‌گرایان وجود داشت. از طرفی ما یک کارنامه موفق دو ساله در شهرداری تهران داشتیم. این شرایط استثنایی بود بود یعنی ما بعد از یک دوره مدیریت درهم، راکد، پر هزینه غیر جهادی و متاًسفانه به نظر من واگرا با اصول انقلاب با عملکرد خوب احمدی‌نژاد در شهرداری مواجه بودیم. طبیعتاً زمینه اجماع برای او بسیار فراهم بود. به علاوه رقبای او هم رقبایی بودند که همان مدیریت غیر انقلابی را داشتند. ولی در سال نود و دو مسئله شکل دیگری پیدا کرد و دولت احمدی‌نژاد در دو سال آخر یک افت سنگین کرد. اختلافات شدیدی در جریان نیروهای انقلاب به وجود آمد که مردم را زده کرد. ادبیاتی که در آن دو سال احمدی نژاد بکار برد. حرف‌هایی که در مجلس زد که آقا از عنوان غیراخلاقی غیرشرعی و غیرقانونی در مورد آن استفاده کردند و آن خانه نشینی یازده روزه، نوسانات بسیار سنگین ارزی و  تورمی که در آن چند سال وجود داشت  همه مؤثر بودند. به علاوه اینکه مردم نشان داده‌اند که هر هشت سال زمینه‌ای برای تغییر در انتخابشان به وجود می‌آید.
با این حال معتقدم اگر نیروهای انقلاب هماهنگی و همکاری را که در این دوره از انتخابات داشتند در سال ۹۲ ایجاد می‌کردند و به یک گزینه واحد می‌رسیدند، حتماً دولت دست اصلاح‌طلب‌ها نمی‌افتاد. اما خطاها و خود خواهی‌هایی که ما از خودمان بروز دادیم باعث ناامیدی مردم و تکه تکه شدن سبد آرا جریان اصول گرا شد.
بنابراین به نظرم نمی‌توان این دو شرایط را با هم مقایسه کرد. البته  من معتقد نیستم دولت ۸ ساله احمدی‌نژاد یک دولت اصول گرا بود. افراد اصولگرایی در آن بودند که توانمندی داشتند اما چون فرمان دست آقای احمدی نژاد بود و نگاه انحصاری که به نظرمن در خودش داشت و یک خود شیفتگی دربین آنها به وجود آمده بود کار به نتیجه غیر قابل قبولی رسید.

* ژنرال‌ها در جریان اصولگرایی خیلی زیاد شده‌اند در حالی که سال ۸۲ و ۸۴  آنقدر ژنرال‌ها پرشمار و گروه‌های مختلف نداشتیم؟ آیاگرد هم اوردن انها یک بار دیگر ممکن است؟
جریان انقلاب در همین انتخابات نشان داد که اگر درست فکر کند، درست طراحی کند با همه ژنرال‌ها می‌تواند روی یک گزینه توافق کند. ما در بدترین شرایط ۱۶ میلیون رأی آوردیم. هیچ گاه در دوره‌ دوم انتخابات روسای جمهور این انسجام و این تقاضای پر فشاری برای تغییر رئیس جمهور وجود نداشته است. این نشان می‌دهد که ما می‌توانیم فقط باید درست فکر کنیم درست برنامه‌ریزی کنیم و درست اقناع بکنیم.
من با برخی‌ها که بحث می‌کردم می‌گفتند وحدت اصالت دارد. معمولاً این تحلیل‌ها غلط است. وحدت یه موقع هدف است یک موقع ضرورت است یک موقع اصل است یک موقع اصلاً لازم نیست. یعنی من حرفم اینست که اگر ما سبد آرایمان به جایی برسد که گزینه‌های ما هر کدامشان رأی بیاورند ما باید رقابت درون گفتمانی کنیم. آنجا اصلاً وحدت را کنار بگذاریم. ولی در شرایط کنونی وحدت یک ضرورت جدی و شاید یک هدف به شمار می رود. بدون وحدت نمی‌توان به پیروزی رسید ما باید این را در جامعه تبیین کنیم که وحدت در این دوره یک انتخاب نیست یک اجبار است ما مجبور به وحدت هستیم و برای رسیدن به وحدت باید راه‌هایی را اتخاذ کنیم که بتواند سبد رای ما را  بیشترکند.
من امیدوارم چون در این دوره ما توانستیم به این عدد ۱۶ میلیون دست پیدا کنیم. فکر می‌کنم که این امید باید استمرار پیدا کند. این پویایی نوآوری و خلاقیت باید حتما جریان داشته باشد. نیروهای انقلاب باید رو به نوآوری بیاورند این نوآوری در مبانی نیست در روش‌هاست. مبانی ما مبانی ثابتی است ولی در روش‌ها حتماً ما باید آسیب شناسی کنیم. یکی اینکه شعارهایی که اشتباه بوده را به کنار بگذاریم و تلاش بکنیم که با یک مبانی منسجم وارد عرصه رقابت شویم.
این قابل دست یابی است منوط به اینکه ما یک فرآیند چهار ساله را برای این موضوع انتخاب کنیم نه یک فرآیند یک ساله یا شش ماهه. این اتفاق نیفتد که ما بخوابیم و شش ماه بعد به دنبال وحدت برویم. آن موقع ممکن است به آن  دست پیدا نکنیم. اما اگر یک فرآیند چهار ساله را باهم طی بکنیم چالش ها را شناسایی کنیم و نگاه اختلافی را با هم مطرح کنیم فرصت برای رسیدن به این اتحاد وجود دارد. به نظر من الان هم دیر است همین الان هم باید تیممان راتجهیز کنیم و برآیندها را تبین کنیم. روند اقناع‌سازی و اجماع را طراحی کنیم تا به وحدت در زمان خودش برسد. اما ما همه اینها در شش ماه فشرده می‌کنیم خب کار خیلی سختی است.

*آقای روحانی ودولتش به شدت سعی می کند که موضوعات را فرافکنی کند و مشکلات را یک به نحوی با حرفهایی که زده می شود بپوشانند. بحث های سیاسی و موضوعاتی که بعضاً حتی در دولت اصلاحات هم توسط رئیس جمهور وقت بیان نمی شد توسط ایشان بیان می شود در حالی که مطالبات اصلی مردم روی زمین مانده این نگرانی وجود دارد که این رفتار منتج به دو اتفاق مهم شود. یکی اینکه اصول گرایان بتوانند از این بستر برای نشان دادن بهتر خودشان وپس گرفتن امور واصلاحش استفاده کنند یک اتفاق بد هم ممکن است این باشد که در مردم از همه گروههایی که به آن امید بسته اند حالت سرخوردگی بوجود آید که این اصلاً خوب نیست. شما شرایط را در دولت کنونی چه طور می بینید؟
من فکر می کنم دولت دست به بازی خطرناکی زده واینکه برای بقای خودش حاضر است به اعتماد ملی ضربه بزند خیلی بد است. درواقع اینکه ما بقای خودمان را در تنش ها ببینیم یک سم برای جامعه است. کلیت جامعه علاقه به آرامش دارد. مردم دوست دارند فضای عمومی جامعه با آرامش همراه باشد ودر این آرامش زندگی کنند اما با تنش مردم از نظام روی گردان می شوند اعتمادشان به نظام از بین می رود اگر شما می بینید در دولت های سابق تا الان روسای جمهور از تنش زایی استفاده می کنند ریشه در آرامش دارد. یعنی آنها می خواهند بگویند یه عده تصمیم دارند آرامش شما را به هم بزنند وما می خواهیم درست کنیم.
این تنش را با عنوان آرامش ایجاد می کنند. چون مردم به دنبال این هستند که قدرت برایشان آرامش بیاورد نه تنش وچالش. این است که شما می بینید هر زمان یک موضوعی را مطرح می کنند یک روز مثلا جنگ هراسی می کنند در حالی که وجود اینها بیشترین تهدیدات را برای کشور ایجاد می کند چه در زمان اصلاح طلب ها چه در زمان دولت کنونی بیشترین تهدیدات از طرف آمریکا در این زمان ها اتفاق افتاده.
عموما آمریکایی ها با یک کشور قدرتمند ومقتدر وارد جنگ نمی شوند. آنها همیشه در جنگ هایی وارد می شوند که هزینه هایش پایین باشد و به راحتی بتوانند مثل یک لقمه راحت آن را ببلعند.
این ضعف ماست که اجازه می دهیم، رقیبمان از ما که صلح را به جامعه هدیه کردیم وامروز درسایه قدرتمندی ما است که جامعه در امنیت به سر می برد یک چهره جنگ طلب وخشونت زا درست کند. یعنی قدرت اقنایی ما پایین است. ما نمی توانیم به اصطلاح آن خطوط اصلی خودمان را در جامعه نشان بدهیم. علتش این است که بعضی از افراد وگروهها هستند که خودشان را جریان انقلاب می دانند و رفتارهایشان به شکلی جامعه را به این تحلیل می کشاند که همه این جریان آنها هستند من فکر می کنم این باید حتما درست تبین شود.
 من معتقدم این دولت دولت حاشیه است یعنی دائما متن وحاشیه را با هم جابه جا می کند ظریف هم جابه جا می کند که مردم یک زمانی به خودشان می آیند ومی بینند که ای وای چه اتفاقاتی افتاده. به عنوان مثال شما به موضوع نوسانات نرخ ارز توجه کنید، واقعا این نوسانات ارزی اقتصاد را با فلاکت مواجه می کند خب حالا  شما ببینید در این شرایط موضوعات به کجا می رود موضوعات حاشیه در جامعه پررنگ می شود وموضوعات اصلی در جامعه دیده نمی شود. در واقع مردم در حالی که در زندگی واقعی با موضوعات اصلی و مهمی مانند نوسانات نرخ ارز و تورم مواجه هستند اما ذهنشان جای دیگری مشغول می شود. دولت هم به جای حل موضوع گاهی سخنرانی می کند و جملاتی را بیان می کند مانند همان که گفتند اینها بیکار هستند و مردم را احضار می کنند؟ این مسائل مسائلی است که جامعه را در حاشیه می برد. ظاهرا دولت خیلی علاقه دارد مردم در حاشیه زندگی کنند

* اگر خاطرتان باشد همان موقع که تحریم در دولت هشتم افزایش پیدا کرد می گفتند هشتاد درصد به علت ضعف مدیریت است و بیست درصد تحریم. اما وقتی خودشان آمدند همه تقصیرها افتاد گردن تحریم و حتی گفتند مشکل ازدواج هم با برجام حل خواهد شد؟
اصلا وعده انتخاباتی رئیس جمهور این بود که دولت از حاشیه برود روی متن. اما عملکردش دقیقا ضد آن شد. یعنی چون وعده ها انجام نمی شود دارد از متن مردم را به حاشیه منتقل می کند. شما وعده های رئیس جمهور را بخوانید همه دلالت برموضوعات اصلی دارد معیشت مردم اقتصاد مردم موضوعات اجتماعی فعال. اینها کو؟ چون این نیست ورئیس جمهور ودولتش اگر بخواهد بیاید در متن قرار بگیرد و پاسخ گو باشد بامشکلات زیادی مواجه می شود لذا می رود سراغ رقبا و سعی می کند آنها را پاسخ گو کند یعنی دائما موضوعات حاشیه ای را طرح می کند و به جای اینکه او پاسخ بدهد رقیب باید پاسخ بدهد ومردم همه گوش به زنگ هستند که نسبت به موضوعاتی که مطرح شده رقیب چه پاسخی می دهد. اما اصل موضوع این است که او باید پاسخ بدهد فرمان دست او است. من یکبار در یکی از این مصاحبه ها گفتم رئیس جمهور چرا انقدر می گوید چوب لای چرخ ما می گذارند؟ مردم تورا انتخاب کردند که نگذاری چوب لای چرخت بگذارند. مردم تورا انتخاب کردند با همه مشکلات. تو همه مشکلات را می دانستی و رئیس جمهور شدی. الان هم من حرفم با این شورای شهر جدید این است که می گویید شورای چهارم ناکارآمد بوده خب شما گفتید ما می آئیم تا کارآمد شود چرا حالا آمدی انتقاد می کنی برو کارکن تا مردم ببینند. پس معلوم است تو نمی توانی کار کنی برای این شروع کردی به تخریب گذشته ها. بلندگو دست تو است. الان دولت بلندگو دستش است هر روز در حال حاشیه سازی است. من فکر می کنم که ما باید نگاه هوشمندانه ای داشته باشیم. توی زمین اصلاح طلب ها واعتدال گرا ها بازی نکنیم وهر روز در این چالش ها خودمان را اسیر نکنیم

*فکر می کردید که شورای شهرپنجم را کاملا به اصلاح طلب ها واگذار کنید؟
من همچنان معتقد هستم که اگر شرایط انتخابات ریاست جمهوری نبود حتما شرایط ما برتر از شرایط اصلاح طلب ها بود شما مراجعه کنید به اظهارات احزاب وگروهها وشخصیت های اصلاح طلب در ایام انتخابات. همه ادعا می کردند که جریان اصول گرا وانقلاب هم لیست کامل تری دارد هم انسجام مناسب تری دارد هم برنامه بهتری را ارائه کرده است. از آن طرف شما ببینید حتی ضد انقلاب هم آمدند از موضع نهیب به آنها گفتند نگاه کنید اینها(اصولگرایان) چگونه عمل می کنند و شما چه جور عمل می کنید. ولی به نظر من دو قطبی شدن انتخابات، شورا را کاملاً تحت تاثیر خودش قرار داد. موج انتخابات ریاست جمهوری موجب عدم رای آوری ما شد. پیش بینی‌ما این بود که اگر قطبی نشود ما حتما در این انتخابات پیروز می شدیم. کارنامه مناسبی داشتیم. جالب است بعد از انتخابات هم وقتی از مردم نظر سنجی کردند بیش از شصت درصد عملکرد شورای شهر وشهردار را مثبت تلقی کردند. خب این نشان می دهد که یک اتفاق دیگری افتاده و ما متاثر از یک فضای دیگری شدیم. من معتقدم انتخابات ریاست جمهوری  راباید از شوراها جدا کنند. این کارباید یک روزی صورت بگیرد. انتخابات شورا یک انتخابات اجتماعی است ولی انتخابات ریاست جمهوری یک انتخابات سیاسی است. اصلا نباید در انتخابات شوراهای شهر و روستا وارد حوزه سیاسی شویم چراکه آن موقع آدمهای سیاسی وارد شورا می شوند و مشکلات امروز گریبان گیر ما می شود. آدمهای کارشناس باید در شورا قرار بگیرد. این زمانی است که آن فشار سیاسی ذهن مردم را منعطف نکند.

*تجمیع انتخابات به بهانه کاهش هزینه ها و درگیر نکردن مردم در انتخابات هرساله انجام شد اما برخی از کارشناسان می گویند ضرر این کار بیشتر از منفعت آن است چرا که هزینه انتخابات غیر کارشناسی بیش از شرایط قبل از آن است. نظر شما چیست؟
اصلا من می گویم چه دلیلی دارد انتخابات شوراها سراسری برگزار شود. یک دوره سه ماهه تعیین کنند وبگویند هر شهری خودش برگزار کند در شرایط کنونی نیروهای متخصص و کارشناس وتوانمند شهری همیشه قربانی نیروهای سیاسی هستند یعنی احزاب وگروهها هستند که امروز برگ برنده دستشان است در حالی که شهر به کارشناش نیاز دارد. الان شما شورای فعلی را ببینید یک شورای سیاسی با آدمهای سیاسی از احزاب وگروههای سیاسی. امروز هم کاملاً دارند مدیریت بیرون شورا را انجام می دهند. انتقاداتی که امروز اعضای شورا به شهردار دارند نشان می دهد که این شهردار به آنها تحمیل شده. شهردارآنها نبوده. لذا من معتقدم انتخابات شورا ها را باید از فضای سراسری وسیاسی خارج کرد. به نظر من باید یک باز نگری در وضعیت ادغام انتخابات شود.

*آیا آقای قالیباف برای کنار رفتن از دور انتخابات (یازدهم) اکراه داشت؟
من فکر می کنم که اکراه داشت. البته من قبلا هم با او صحبت کرده بودم ایشان از ابتدا می گفت که باید گروههای انقلاب یک نفر داشته باشد و نباید دو گزینه باشد حتی اوایل هم تمایلی برای کاندیداتوری نداشت دلیلش هم این بود که می گفت ما داریم با چند گزینه وارد انتخابات می شویم. بالاخره با رایزنی هایی که با ایشان انجام شد ثبت نام کرد ولی همچنان این موضع را داشت که در شرایط کنونی حتما سبد رای ما دارای یک نفر باید باشد. در آن شرایط هم خود ایشان تمایلی برای کناره گیری نداشت شاید معتقد بود که باید آقای رئیسی کنار رود. ولی با توجه به رایزنی هایی که صورت گرفت وبحث هایی که شد به نظرم ایشان نظر نهایی را پذیرفت وایثارگری بزرگی انجام داد و به نظرم این پیروزی بزرگی بود که نیروهای انقلاب زیر یک چتر ایستادند وطعم شیرین هم گرایی، هم افزایی و وحدت را چشیدند. اینکه عنوان می کنند آقای قالی باف با اجبار کنار رفت من به نظرم این بی انصافی است. خودش تحلیلش این بود که می تواند گزینه برتر باشد ولی وقتی بزرگان به این نتیجه رسیدند، ایشان حاضر شدند به این رویه تن بدهند وکنار بروند ونتیجه به نفع نیروهای انقلاب شود

*آیا برای مجلس آینده برنامه ای دارید؟
من شخصا برای انتخابات شوراها فکر می کنم وبیشتر به اهمیتی که شورای شهر در ارتقای خدمات می تواند به شهروندان داشته باشد نگاه می کنم. به نظرم انتخاب شهردار وبرنامه محور کردن شهر و نظارت جدی بر عملکرد شهرداری از موضوعاتی است که بسیار مهم است. نیروهای انقلاب باید از الان افرادی را تربیت کنند که اینها بتوانند کارشناسان مجربی برای شهر باشند. به نظرم این کار بزرگی است همچنین ما باید این انتخابات شورای شهر را از مدار انتخابات ریاست جمهوری خارج کنیم. من امیدوارم هستم مجلس وهمه کسانی که در این زمینه نقش افرینی دارند تجدید نظر کنند که بررسی دقیق تری داشته باشند چرا که این روند به نفع کشور نیست.

منبع: نماینده

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت namayande.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «نماینده» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۵۷۹۴۸۵۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

در ۸ سال دولت احمدی‌نژاد، قیمت نان ۳۲ برابر شد!

به گزارش «تابناک» به نقل از جماران، دکتر فرشاد مومنی، استاد اقتصاد دانشگاه و رئیس موسسه مطالعات دین و اقتصاد که در نشست بررسی کتاب «تسخیر دولت» نوشته «الگزاندر هرتل فرناندز» و ترجمه «فاطمه قابل رحمت» سخن می گفت، ضمن واکاوی نظری و عملی این پدیده تصریح کرد: ما باید آرام آرام و به صورت فزاینده کاری کنیم که به این اجماعی ملی بریم که مهم‌ ترین ابزار برای غلبه بر چالش‌ ها و تحقق اهداف، ابزار اندیشه، خرد و دانایی است. نوع مواجهه ما و آمریکا را وقتی انقلاب اسلامی در ایران پیروز شد بررسی کنید، وقتی آمریکایی‌ ها متحد استراتژیک در یک منطقه استراتژیک را از دست دادند، ابتدا شورای روابط خارجی آمریکا پروژه بسیار بزرگ و گران قیمتی را با موضوع بررسی علمی این مسئله و دادن پاسخ‌ های راهگشا به این پرسش که حکومت آمریکا در تنظیم روابط خود با رژیم دست نشانده پهلوی در کجاهای کار اشتباه کرده بود کلید زد، آن ها نقطه عزیمت خود را مسئله دانایی قرار دادند و نتیجه این شد که بعد از پیروزی انقلاب اسلامی تا امروز دیگر هیچ متحد استراتژیک خود را از دست نداده است.

وی افزود: آن ها این مسئله را یک کانون آسیب در نظر گرفتند و برجسته‌ ترین و شناخته شده‌ ترین ایران شناسان را از سراسر دنیا بسیج کردند تا مطالعاتی انجام شود که بخش‌ هایی از اندیشه‌ تاریخی نظری هایش به زبان فارسی هم ترجمه شده است. در همین رابطه به کتاب «ریشه‌ های انقلاب ایران» نوشته «نیکی کدی» می توان اشاره کرد و حقیقتا در سراسر ایران نمی توان چندان افرادی را معرفی کرد که به اندازه این فرد، مطالعات و مشاهدات بسیار عمیق و تالیفات پرشمار داشته باشد. اینکه آن ها می توانند منافع خود را در همه جای دنیا دنبال کنند، ریشه در این دارد که آن ها به نهاد علم، پژوهش و دانایی اهمیت می دهند و می گویند برای ما مهم این است بدون توجه به گزینش عقیدتی، به صلاحیت‌ های او بها دهید.

از نگاه‌ های صفر و یکی به ویژه در ساحت اندیشه فاصله بگیریم
با حذف و سانسور، از کجا، به کجا سقوط کردیم...

این اقتصاددان با بیان اینکه این اقدام شعور بسیار بزرگی می خواهد، اضافه کرد: نیاز شدیدی داریم که از نگاه‌ های صفر و یکی به ویژه در ساحت اندیشه فاصله بگیریم. چه سقوط اندیشه ای قبیحی در جمهوری اسلامی محسوب می شود که در حالی که مطهری در یکی از سخنرانی‌ های قبل از انقلابش قسم جلاله خورد و گفت اگر جمهوری اسلامی تاسیس شود من خودم برای معرفی مارکسیسم در دانشکده الهیات تلاش می کنم تا یک استاد بسیار باورمند و با کیفیت مارکسیست بیاورند و آموزش دهد. ببینید ما از آنجا به کجاها سقوط کردیم و دامنه حذف، سانسور و زیر فشارگذاشتن اندیشه‌ ها به کجا رسیده است.

خودزنی با رگهای بیرون زده و نهایت نادانی

مومنی اظهارداشت: معلوم است که در چنین چهارچوبی وقتی برای حل مسائل پیچیده تان با رگ‌ های بیرون زده، اما با نهایت نادانی و بی اعتنایی به حکمت‌ های اداره جامعه در یک محیط پرتنش و بسیار پیچیده اقدامی می کنید، خودزنی می کنید. اگر بعضی‌ ها این مسائل را متوجه نمی شوند، شاید هم متوجه می شوند اما منافعشان با منافع ملی مغایرت دارد، مسئولان کلیدی کشور و به ویژه نهاد های نظارتی کمک کنند.

می گویند برویم کتاب‌ های اقتصادی مطهری را خمیر کنیم!
هم کشور را به ورطه نابودی می کشانند و هم آبروی دین خدا را می برند

این عضو هیات علمی دانشگاه ادامه داد: دکتر شریعتی هم مانند مرحوم مطهری تلاش می کرد مسلمانان را به سمت این بلوغ بکشاند. نهایت بیچارگی است که امروز برخی حتی اندیشه‌ های شریعتی را تحمل نمی کنند و حتی به جای اینکه اندیشه‌ های اقتصادی مرحوم مطهری را نقد کنند، می گویند برویم کتاب‌ هایش را خمیر کنیم! با کمال تاسف، از آنجا که این‌ ها برچسب دینی به اقداماتشان می زنند هم کشور را به ورطه نابودی می کشانند و هم آبروی دین خدا را می برند.

مومنی سخنرانی دکتر شریعتی با عنوان «به سر عقل آمدن سرمایه‌داری» را تاریخ ساز و از شاهکارهای او برشمرد و خاطرنشان کرد: در آن شرایطی که ما آن را درک کردیم و نسل بعد از ما درک ضعیفی از آن دارد، که در آن اندیشه کمونیستی جزء معتبرترین و محبوب‌ ترین اندیشه‌ ها در میان بخش بزرگی از جمعیت روشنفکران جهان بود، اتحاد جماهیر شوروی با آن قدرت شانه به شانه بلوک غرب و به ویژه آمریکا حرکت می کرد و برآوردهایی وجود دارد که می گوید در آن شرایط بیش از دو، سوم حرکت‌ های آزادی بخش در کشورهای در حال توسعه به شکلی با سوسیالیسم و اتحاد جماهیر شوروی ارتباط داشته اند، مطرح کردن این ایده توسط دکتر شریعتی بسیار هوشمندانه و شجاعانه بود.

به گفته این استاد دانشگاه؛ دکتر شریعتی در این خطابه گفت خدمتی که مارکس به نظام سرمایه داری کرد قابل مقایسه با خدمات هیچ یک از شیفتگان نظام سرمایه داری نیست. او در مقام مقایسه این استدلال را مطرح کرد که هم مارکس و هم پیروان او در ساحت اندیشه و عمل، شمشیر را علیه نظام سرمایه داری از رو بسته بودند با این حال، آمریکایی‌ ها اجازه دادند اندیشه مارکسیستی در دانشگاه‌ ها و مراکز دانشگاهی شان حضور داشته باشد و محصول عرضه کند.

مومنی اضافه کرد: هدف آن ها این بود که آن ها که تا این اندازه نسبت به نظام سرمایه‌داری آلرژی دارند جزئی‌ ترین کانون‌ های آسیب پذیری نظام سرمایه‌داری را برملا کنند، بعد نقدهای آنها بررسی شود و مسائلی که می تواند اساس سرمایه داری را تهدید کند، را برطرف می کنند و این کار را هم کردند. حتی ذیل مفهوم «دولت رفاه»، معطوف کردن بخش‌ هایی از سود سرمایه به رفاه عمومی و دستمزد نیروی کار، بقای نظام سرمایه‌داری را تضمین کردند. در طرف دیگر اندیشه سوسیالیستی چون هرجا که رفت با عنصر استبداد، سرکوب و جلوگیری از آزادی اندیشه گره خورد، بلوک شرق فروریخت. کار نظام سرمایه‌داری به جایی رسید که کسی در استاندارد «فوکویاما»، مقاله و سپس کتاب «پایان تاریخ» نوشت.

جامعه دچار پس افتادگی اندیشه ای و عملکردی خطرناک و نگران کننده شده است

رئیس موسسه مطالعات دین و اقتصاد با تاکید بر اینکه بسیار غم انگیز است که گویی بخش‌ هایی از ساختار قدرت در ایران، هنوز این مسائل بسیار ابتدایی که ۵۰ تا ۷۰ سال پیش، ذخیره دانایی اهل علم به آن رسیده بود و آن را ترویج می کرد را هم نمی دانند و نمی خواهند بدانند و جامعه ما دچار پس افتادگی اندیشه ای و عملکردی خطرناک و نگران کننده شده است.

وی با بیان اینکه برای پدیده تسخیر دولت، سه کلید اصلی وجود دارد، تاکید کرد: هر میزان این مسائل را نشر دهیم و به ویژه، سطح درک حکومتگران گرامی از این مسائل بالاتر رود، منافع بسیار بزرگ به این جامعه می رسد. یک عده افراد تندرو که متاسفانه فاقد بنیه اندیشه ای و تحلیلی حداقلی هستند، ممکن است بگویند با انتشار این کتاب که به عدالت اجتماعی می پردازد به ترویج اندیشه آمریکایی کمک شده است، این بساط ها که متاسفانه ما با آنها روبرو هستیم، بسیار شرم آور و غیراخلاقی و ضداسلامی است.

نقش تعیین کننده به «پول» دادن، منشا آسیب‌ های بسیار بزرگ و ناپایداری‌ های وسیع شده است

مومنی تاکید کرد: در کتاب «تسخیر دولت» آمده که سازوکارهایی پدیدار شده که در آن، به شیوه‌ های نامرئی و غیرمستقیم در عرصه سیاست گذاری حیات جمعی، «پول» نقش تعیین کننده پیدا می کند و این مسئله منشا آسیب‌ های بسیار بزرگ و ناپایداری‌ های وسیع شده است. یعنی کسانی که در جایگاه امنای مردم نشسته اند، پول می گیرند ناموس فروشی و عقیده فروشی می کنند و علیه منافع عامه مردم کمک می کنند تا قاعده‌ های سرمایه سالارانه و ضدمردمی به تصویب برسد.
شاه سقوط کرد، چون کانونهای تجهیزکننده منابع مادی به تسخیر غیرمولدها درآمده بود

این استاد اقتصاد با بیان این پرسش که آیا ما در معرض این آسیب نیستیم، گفت: اگر خواستید در این زمینه کارهای جدی کنید، اکنون بی‌شمار کتاب در این زمینه وجود دارد که از درخشان‌ ترین آنها کتاب دکتر «حسین بشیریه» در ارزیابی آسیب شناختی از چرایی و چگونگی سقوط رژیم پهلوی است که در آن می گوید این رژیم سقوط کرد چرا که تمام کانون‌ هایی که به تجهیز منابع مادی چه ارز و چه ریال می پرداخت، به تسخیر غیرمولد ها در آمده بود و توضیح می دهد که سیاست‌ های پولی، مالی و تجاری دوره پهلوی علیه بخش‌ های مولد و علیه منافع فرودستان یا اکثریت فقیر جامعه عمل می کرد و این‌ ها را با جزئیات در کتاب خود شرح داده است.
تسخیر کانون‌ های تصمیم گیری، تبدیل به پدیده فراگیر جهانی شده

از نظام تصمیم گیری نسبت به حیاتی ترین مسائلش حساسیت زدایی کرده اند

وی با اشاره به بخشهایی از کتاب «فساد در نظام سرمایه سالار» که در آن توضیح داده شده تسخیرشدگی و به تسخیر درآمده شدن کانون‌ های تصمیم گیری و تخصیص منابع، تبدیل به پدیده فراگیر جهانی شده است، اضافه کرد: در این کتاب نشان داده شده که در کشورهای صنعتی و در حال توسعه این موضوع مسئله بسیار رایجی است. او توضیح داده آنها چگونه فریبکارانه و با مضمون ضد توسعه ای و ناپایدارساز، منافع سوداگران بخش‌ های مالی را محور قاعده گذاری‌ ها کرده اند و از طریق آن، مافیاها را قدرتمند کرده اند. وجه مشترک آنها با تکیه بر مافیاهای رسانه ای که از آنها پشتیبانی می کند این است که نظام‌ های تصمیم‌گیری را به ویژه در کشورهای در حال توسعه، نسبت به حیاتی ترین مسائل مبتلا به شان حساسیت زدایی کرده اند و مسائلی که منحصرا منافع مافیاها و سوداگران مالی و غیرمولدها را تامین می کند را به قوانین و مقررات در کشور تبدیل کرده اند این کار در مقیاس جهانی انجام شده است.

رئیس موسسه مطالعات دین و اقتصاد ادامه داد: عنصر دومی که به عنوان پیامد تسخیر مستقیم ساختارهای قدرت و نظام تخصیص منابع از سوی مافیاها و سرمایه سالاران مطرح می شود، این است که وقتی این کار انجام می شود احساس سرخوردگی فراگیر پدیدار می شود؛ چرا که وقتی به سختی دولت‌ ها را تغییر می دهیم و یا اگر توان کمی داریم، دو یا سه فرد خاص را در ساختار نهاد قدرت تغییر می دهیم، می بینیم آنها که به جای قبلی‌ ها آمده اند یک کاری می کنند که بگوییم صد رحمت به قبلی‌ ها!

رد پای تسخیرشدگی در تداوم اجرای سیاست تعدیل ساختاری
در باتلاق گسترش فقر و نابرابری‌ و وابستگی‌ های ذلت آور فروتر می رویم

مومنی گفت: از این دریچه به وضعیت خود نگاه کنیم آیا جای درنگ ندارد که مثلا در ۳۵ ساله گذشته در ایران چند دولت داشته ایم که در موضع شعار و اعلام مواضع در زمینه‌ های مختلف، حرف‌ هایشان فاصله زیادی با یکدیگر دارد، اما همه آن ها با شدت و ضعف متفاوت از منطق منحط تعدیل ساختاری برای اداره اقتصاد ایران استفاده کرده اند. به همین علت است که اکنون شاهدیم مکررا در باتلاق گسترش و تعمیق فقر و نابرابری‌ های ناموجه و وابستگی‌ های ذلت آور به دنیای خارج فروتر و فروتر می رویم. این یک پدیده است.

پدیده تسخیر دولت را جدی بگیریم

این اقتصاددان کتاب «سقوط نظم نئولیبرال» نوشته «گری گرستل» ترجمه «فرخ قبادی» را خارق العاده و درخشان توصیف کرد و ادامه داد: این کتاب، نشان می دهد به اعتبار شبکه نفوذی که در نظام سیاست گذاری اساسی آمریکا ایجاد شده، گاه در دولت‌ ها و مجلس‌ های دموکرات، مصوبه‌ های افراطی سرمایه سالار به تصویب رسیده که هیچگاه جمهوری‌خواهان جرات نکرده بودند آن ها را در دستور کار قرار دهند. از این زاویه به اهل خرد و دانایی و آن ها که دلسوز توسعه کشور هستند توصیه می کنم بررسی کنند که خارج کردن بخش‌ های وسیعی از نیروی کار ایران از شمول امتیازات قانون کار در کدام دولت و مجلس تصویب شد. بررسی کنید امتیاز بانک‌ های خصوصی را چه کسانی و با چه شعارهایی در این کشور راه انداختند و چه کارهایی کردند. اگر فکر می کنید، مسئله از کارکرد انداختن و بی‌خاصیت کردن ساختار قدرت و آن ها را به اسارت رانت خورها رباخوارها دلال‌ ها درآوردن برای جامعه ما مسئله قابل اعتنایی است، پس ما باید پدیده تسخیر دولت را جدی بگیریم.

پدیده بی خاصیت شدن و از کارکرد افتادن دولتها در ایران کاملا محسوس است
نسبت به پدیده تسخیر دولت حساس شویم

مومنی توضیح داد: تسخیر شدگی ساختار قدرت در نحوه مواجه شدن با بحران ۲۰۰۸ که در آن فقط در عرض ۱۲ ماه اول پس از بحران، رقمی معادل ۴۷ هزار میلیارد دلار از بازارهای مالی جهانی ارزش زدایی شد اینگونه بود که تمام پس انداز خانوارها و افرد بی‌پناه و سرمایه سهامداران خرد دود شد و به هوا رفت، اما کنگره جلسه گذاشت و چند صد میلیارد دلار را میان همان موسسه‌ ها و سوداگران بانکی و بیمه‌ ها توزیع کرد! با اینکه فقرا بودند که به خاطر این بحران بی‌خانه شدند، اما کسانی تحت عنوان بحران چاق شدند که خودشان مسبب بحران بودند. پدیده بی‌خاصیت شدن و از کارکرد افتاده دولتمردان و دولت‌ ها در ایران ۱۰۰ پله محسوس‌تر از کشورهای دیگر است. باید به این مسئله حساس شویم و اوضاع و احوالمان را از تخریب شدیدتر مصون بداریم و اگر شد قدری بهبود دهیم. اینگونه نباشد که بهبودی اندک هم جزء حسرت‌ های جامعه ما شود.

تسخیرشدگی دولت، عامل بی اعتنایی به نیازهای واقعی جامعه است
وقتی دولت تسخیر می شود، چاق تر کردن دلالها، رباخورها و مافیاها در دستور کار قرار می گیرد
دغدغه های کلیدی بخشهایی از دولت و مجلس همخوانی با مسائل حاد جامعه ما ندارد

وی با بیان اینکه در این کتاب آمده وقتی تسخیر دولت اتفاق می افتد مشخصه کلیدی جهتگیری‌ های سیاست گذاری و قاعده گذاری‌ ها این است که به شرایط واقعا موجود جامعه و نیازهای واقعا موجود آن کم ترین اعتنا می شود، تصریح کرد: هدف این است که دلال‌ ها، رباخورها، مافیاها و وارداتچی‌ ها چاق‌ تر و چاق ‌تر شوند. این هدف دنبال می شود و به اینکه واقعا نیاز جامعه ما چیست اعتنای بایسته نمی شود. از این زاویه مسائل حاد و تهدیدهای کشنده جامعه ما را با دغدغه‌ های کلیدی بخش‌ هایی از دولت و مجلس مقایسه کنید.

تجربه حکومت یک دست را زیر ذره بین بگذارید
عبرت آموز است

رئیس موسسه مطالعات دین و اقتصاد ادامه داد: تعجبی نیست آن ها که منافعشان را دنبال می کنند راجع به این مسئله حرفی نزنند، اما اهل خرد و دانایی و دانشگاهیان پژوهشگران ما هم نمی خواهند راجع به این مسئله فکر کنند که آیا تصادفی است که مطابق گزارش بانک جهانی که مرکز پژوهش‌ های مجلس هم روی آن صحه گذاشته، سال ۱۳۸۵ یعنی اولین سال پس از مسئول شدن یک بینش و دولت خاص، رتبه ایران از نظر شاخص عملکرد محیط زیستی که کیفیت محیط زیست را نشان می دهد ۵۳ بوده و سال ۱۳۹۱ در سال پایانی همان دولت، رتبه جهانی ایران از نظر کیفیت محیط زیست از ۵۳ به ۱۱۴ سقوط کرده است. اگر تجربه حکومت یک دست را زیر ذره‌بین بگذاریم عبرت آموز خواهد بود.

در هشت سال دولت احمدی نژاد، قیمت نان ۳۲ برابر شد

مومنی تاکید کرد: عزیزان با شعار اینکه نان را سر سفره مردم بیاورند روی کار آمدند و در همان ۸ سال، به صورت نمادین قیمت نان ۳۲ برابر شد! آیا این‌ ها چیزهای کوچکی است که هیچ حرفی درباره آن زده نمی شود! گفت می خواهم فقط عدالت برقرار کنم همان دولت در گزارشی اعلام کرد در ماه‌ های پایانی مسئولیتش شاخص فلاکت در ایران دو برابر ماه‌ های اولی شد که او مسئولیت بر عهده گرفته بود. باید از آن هایی که گزافه گویی می کنند و با شعارهای توخالی و پوچ، ایران را در معرض هزینه‌ های غیرعادی قرار می دهند و رفتارهای مشکوک دارند و فشارهای تحریمی را کاغذ پاره می نامند و بلایایش را جامعه به صورت بین نسلی متحمل می شود، از دریچه مفهوم تسخیرشدگی دولت نگاه کرد و باید عبرت آموز باشد.

عملکرد دولت احمدی نژاد را چگونه می توان با پدیده تسخیرشدگی دولت توضیح داد!

این استاد دانشگاه علامه طباطبایی بیان اینکه چرا نباید راجع به این‌ ها فکر و بحث کنیم و سطح دانایی‌ هایمان را بالا ببریم تا دوباره در چنین چاله‌ هایی نیفتیم توضیح داد: مهر سال ۱۳۹۲ که این دولت با دولت بعدی جایگزین شد، مرکز پژوهش‌ های مجلس در گزارشی که معتقدم تکان دهنده‌ ترین گزارشی است که این مرکز پژوهشی در تاریخ خود منتشر کرده، با مقایسه کارنامه دولت احمدی نژاد با دولت آقای خاتمی، از زاویه ۳۵ شاخص اعلام کرد که طرفین دعوای هولوکاست چند 10 سال است که مسائلشان را با یکدیگر حل کرده اند و کاملا با یکدیگر هماهنگ و در یک جبهه هستند، اما یکباره سر و کله این فرد پیدا شد و گفت ما از هولوکاست کوتاه نمی آییم. باید گفت شما که از امور روزمره‌تان بر نمی آمدید، دعوای ۸۰ سال پیش را زنده کردید، آن هم درباره چیزی که طرفین دعوا با یکدیگر حل کرده اند. بعد بی‌امان حرف‌ های تند تنش آفرین به اسم اظهارات ضدامپریالیستی و ضدصهیونیستی را باب کردند. در آن گزارش گفته شد در دوره ۸ ساله مسئولیت احمدی نژاد، ارزبری هر واحد تولید ناخالص داخلی ایران نسبت به دوره آقای خاتمی ۵ برابر شد! یعنی سریع‌ ترین و عمیق‌ ترین تدابیرعمق بخشنده به وابستگی‌ های ذلت آور به دنیای خارج برای اداره امور جامعه‌مان انجام شد. آیا ما نمی خواهیم از آن ها عبرت بگیریم! حساس شدن به پدیده تسخیر دولت از این زاویه مهم است.

نفوذ را آنها شکل دادند که ایران را دچار وابستگی های ذلت آور کردند
سوراخ دعا را گم کرده اید!

مومنی گفت: متاسفانه ما در ایران ماجراهای دیگری هم داریم! گاه با شرافت‌ ترین و باسوادترین افراد را از حیز انتفاع می اندازند و در دانشگاه و جاهای دیگر حذف و برکنار می کنند تحت این عنوان که ما نسبت به پدیده نفوذ حساس هستیم! باید به آنها گفت شما سوراخ دعا را گم کرده اید! نفوذ را آن ها شکل دادند که وابستگی‌ های ذلت آور به دنیای خارج را تا این میزان افزایش شاید دادند و فقر و فلاکت را بالا بردند. به جای ادا درآوردن اجازه دهید جامعه‌تان رشد کند و با هر دیدگاهی برخورد نقادانه و فعالانه داشته باشد.
نفوذیان با ابزار «نفوذ» ملی ترین افراد را حذف می کنند

این اقتصاددان با بیان اینکه این پدیده نفوذ هم گاه خود تبدیل به ابزاری می شود که آن ها که خودشان نفوذی هستند داناترین، دلسوزترین، باشرف‌ ترین، ملی‌ ترین و دیندار ترین افراد این مملکت را حذف کنند، اظهارداشت: ببینید چقدر برای ما مسئله حیاتی و مهم است.

تا کار به فاجعه نکشیده رویه‌ هایتان را تغییر دهید

رئیس موسسه مطالعات دین و اقتصاد گفت: به عنوان یک هدیه به تمام نهادهای نظارتی کشور و به ویژه به روسای قوا که اکنون اختیارات بی سابقه دارند، می گویم تا کار به فاجعه نکشیده رویه‌ هایتان را تغییر دهید. حکومت یکدست برای ما در تجربه قبلی آن کارنامه را رقم زد و اکنون ببینید در این دولت چه خبر است!

بی‌سابقه‌ ترین سقوط از نظر پاکدامنی اقتصادی حکومت در دوره احمدی نژاد رقم خورده است

مومنی توضیح داد: به خاطر دارید در آن دولت چه بلوایی راه می انداختند و هر منتقدی را با این عنوان که چون ما داریم با فساد مبارزه می کنیم آنها زخمی شده اند و ما را نقد می کنند کنار می گذاشتند، در حالی که بی‌سابقه‌ ترین سقوط از نظر پاکدامنی اقتصادی حکومت در دوره احمدی نژاد رقم خورده است؛ در حالی که او همه رقبا و منتقدانش را به فساد متهم می کرد! این موارد یک یا دو مورد نیستند. اینکه می گویم سران قوا و نهادهای فرادست آنها قبل از اینکه ما دوباره با شکنندگی  های بیشتر، همان تجربه‌ ها را تکرار کنیم برگردند و در این شیوه که شرافتمندترین و با کیفیت‌ ترین اهل اندیشه و اجرا را در کشور حذف کرده بازنگری کنند و عمیقا از ناحیه دین آنگونه که شهید بهشتی و قانون اساسی برای ما تعیین کرده و از زاویه خرد و تجربه روشها را مورد بازنگری اساسی قرار دهند.

این عضو هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبایی با بیان اینکه مرکز پژوهش‌ های مجلس در گزارشی عنوان کرده سال ۱۳۹۹ رتبه ایران از نظر کیفیت محیط زیست ۶۷ بوده و در دو سه ساله اخیر که حکومت یکدست را تجربه می کنیم به ۱۳۳ رسیده است، تاکید کرد: واقعا فهم اینکه فرونشست‌ ها، گسل‌ ها، آلودگی‌ ها، بحران آب و ده‌ ها ماجرای محیط زیستی دیگر در ایران اساس بقای نسل‌ ها را تهدید می کند دشوار است و آیا این مسئله کم اهمیتی است که تریبون‌ ها و رسانه‌ های عمومی ما به گونه ای عمل می کنند که گویی مسئله بی‌اهمیت است! آیا تاکنون شده در نماز جمعه بحران‌ های محیط زیست و فسادهای گسترده و وابستگی به واردات بی‌رویه مطرح شده اند! وقتی این موارد ترک شده بینید چه مواردی اولویت شده اند! این مواردی جدی است که ما بسیار نیاز داریم فهم خود را راجع به مسئله تسخیر نظام تصمیم گیری و تخصیص منابع بالا ببریم.

مومنی ضمن انتقاد نسبت به اخراج دکتر «فاطمه قابل رحمت» از دانشگاه و تقدیر از او به سبب اینکه پس از این اخراج برای بالا بردن درک و توان علمی جامعه، دست به ترجمه کتاب زده است، با بیان اینکه آیا با این اخراج کیفیت علمی دانشگاه و دانشجویان بالا رفت! اظهار داشت: آیا از عقوبت مادی و عقوبت آن دنیایی نمی ترسید که با این میزان کفران نعمت، دلسوز ترین و با شرف‌ ترین و با کیفیت‌ ترین افراد، خصوصا در دانشگاه را به راحتی حذف می کنید؟

وقتی دولت تسخیر می شود، مفاهیم هم کارکرد خود را از دست می دهند

رئیس موسسه مطالعات دین و اقتصاد یادآورشد: متاسفانه در این شرایط ما با از کار افتاده گی مفاهیم هم روبرو هستیم. هنوز دعواهایی است که یک فرد «دولت سالار» و فلان فرد «بازارسالار» است. مطالعه‌ هایی که در زمینه تسخیر حکومت به دست سرمایه سالاران انجام شده می گوید، در چهارچوب این مناسبات، مفاهیم هم کارکرد خود را از دست می دهند. شاهد این هستیم که ذیل مفاهیمی که دائما پمپاژ می شود، توجیه سیاست‌ ها و جهت ‌گیری‌ های ضد ملی، ضد توسعه ای، ضد مردمی و برای چاق کردن فزاینده دلال‌ ها، رانتخورها و وارداتچی‌ ها است.

تنها کشور دنیا با تورم دو رقمی ۵۰ ساله هستیم
این همه وعده دادید، یک گزارش راجع به کارنامه خودتان درباره تورم بدهید

مومنی اضافه کرد: مصداق‌های فراوان وجود دارد. ما اکنون تنها کشوری در دنیا هستیم که بیش از ۵۰ سال است که تورم دو رقمی تجربه می‌کنیم. این در حالیست که ظرفیت‌های دانایی ما در این دوره چند ۱۰ برابر شده اند. این نظام تصمیم گیری نمی‌خواهد به هوش بیاید! چه می‌کنید؟ دانایان را به افسردگی کشانده اند، عده‌ای مهاجرت کنند و عده‌ای دیگر دلسرد، افسرده و حاشیه نشین شوند. در نتیجه بیش از ۵۰ سال است که نمی‌توانید از شر تورم دو رقمی خلاص شوید. همین دولت وقتی می‌خواست روی کار بیاید راجع به تورم مسائلی می‌گفت. اگر انصاف و شرافت دارید بگویید دولت قبلی که می‌گویید همه شرور به آن برمی گردد، سه سال اول تورمی که در جامعه داشت چه میزان بود و شما‌ها که وعده‌های جذاب می‌دادید، یک گزارش راجع به کارنامه خودتان درباره تورم بدهید. نمی‌شود این میزان بی ضابطه، ظالمانه و بعضا دروغ، حرف‌هایی را مرتبا تکرار کنید و تصور کنید به صرف تکرار کردن برای آن پذیرش هم ایجاد می‌شود.

ضعف شدید در بنیه تولیدی، عامل ایجاد تورم ساختاری است

این عضو هیات علمی دانشگاه علامه طباطبایی تاکید کرد: از زمانی که جنگ جهانی دوم تمام شد، با فاصله کوتاهی در چهارچوب اندیشه توسعه گفته شد باید میان تورمی که در کشور‌های صنعتی وجود دارد و عناصر اصلی آن با تورمی که در یک ساخت توسعه نیافته رانتی وجود دارد، فرق گذاشت. فهم آن این میزان سخت است که شما کلیشه‌هایی که ۷۰ سال است بانک جهانی و صندوق بین‌المللی پول مرتبا به آن می‌دمند و مافیای رسانه‌ای هم مرتبا آن را تکرار می‌کند را برجسته می‌کنید و از مسائل حیاتی سازنده تورم در ایران به سادگی عبور می‌کنید. حدود ۷۰ سال پیش متفکران ساختارگرای توسعه مفهوم تورم ساختاری را صورت بندی کردند و ذیل آن گفتند کانون اصلی استمرار بی‌ثباتی در همه عرصه‌های حیات جمعی از جمله اقتصاد، ضعف شدید در بنیه تولیدی است.

چرا متوجه نمی‌شوید سیاست‌های مالی و پولی تان فشار زیادی به صنعتگران می‌آورد

مومنی توضیح داد: ۵۰ سال است که نمی‌توانید تورم دورقمی را حل و فصل کنید، با این حال این مافیای رسانه‌ای کلا نقش سقوط بنیه تولیدی در این شرایط را حذف کرده است. در همین ۳۵ ساله گذشته بی‌سابقه‌ترین فشار‌ها به کشاورزان و صنعتگران با شرف کشورمان تحمیل شد. در روز روشن دستگاه‌هایی که وظیفه شان پشتیبانی از تولید است به صنعتگران نامه می‌نویسند و می‌گویند با عرض شرمندگی کم کم خودتان برای تامین برق و گاز مورد نیازتان فکر کنید! بعد آن‌ها که اینگونه ریشه تولید را می‌سوزانند، دور هم جمع می‌شوند و به یکدیگر مدال می‌دهند و خود را قهرمان مبارزه با کم گازی می‌نامند! چگونه می‌شود که متوجه نمی‌شوید سیاست‌های مالی و پولی تان این فشار را به صنعتگران می‌آورد. از ۱۳۸۵ تاکنون سهم تولید کننده‌ها از مانده تسهیلات اعطایی بانک‌ها نصف شده است! حالا مرتب مصاحبه کنید و بگویید ما فقط به تولید کمک می‌کنیم!

چقدر دیگر باید فاجعه و بحران در کشور ایجاد کنند، تا چرت ما پاره شود!

رئیس موسسه مطالعات دین و اقتصاد اضافه کرد: صنعتگران و اهل تولید که می‌گویند ما را از دست این رباخور‌ها نجات دهید، ما برای تامین مالی سرمایه در گردش مورد نیازمان مان با بحران مواجه هستیم. چه خبر است! این سیستم مافیایی که به صورت نامرئی رسانه‌های خاصی با پشتیبانی‌های بسیار مشکوک مسائل اصلی و حیاتی را به حاشیه می‌رانند و مسائل معطوف به منافع مافیا‌ها را دغدغه اصلی نظام تصمیم گیری‌های اساسی کشور می‌کنند، چقدر دیگر باید فاجعه و بحران در کشور ایجاد کنند تا چرت ما پاره شود!

قابلیت بودجه ۱۴۰۳ برای مهار فقر و محرومیت زدایی به طرز بی‌سابقه‌ای کاهش پیدا کرده

مومنی گفت: ماجرا فقط تداوم ۵۰ ساله تورم دو رقمی نیست، هفته پیش مرکز پژوهش‌های مجلس در گزارش شرافتمندانه‌ای آورده است، قابلیت بودجه ۱۴۰۳ برای مهار فقر و محرومیت زدایی به طرز بی‌سابق‌های کاهش پیدا کرده است. آنچه که در حال تبدیل شدن به یک تهدید امنیت ملی است و آن‌ها که مرتبا نفوذ را مطرح می‌کنند باید از این دریچه هم ببینند، که چه سیاست‌هایی در سه دهه گذشته اتخاذ کرده اند که این گزارش می‌گوید نسبت «جی» به «جی دی پی» به حدود نصف آن آنچه که در دوره جنگ بوده رسیده است.

نفت را گران‌تر می‌فروشند، اما تعهداتشان به مردم و تولید کننده‌ها سقوط وحشتناک ۵۰ درصدی داشته است

وی یادآورشد: از نظر اهتمام به تامین آموزش، مسکن و سلامت مردم و تامین زیرساخت‌های عمرانی و فیزیکی مورد نیاز تولید کننده‌ها تعهدات حکومت در این زمینه سقوط وحشتناک بالغ بر ۵۰ درصدی داشته است. نسبت به شرایطی که ما نفت را بشکه‌ای ۵ تا ۷ دلار می‌فروختیم، چقدر بیچارگی و تلخ است که با نفت بالای ۷۰ تا ۱۰۰ دلار در هر بشکه تعهدات را در این زمینه کمتر و کمتر می‌کنید! آنچه که تکان دهنده است این است که می‌گوید حتی نسبت به ۱۴۰۲ از این زاویه در ۱۴۰۳ هم سقوط دیگر می‌کنیم.

نمایندگان مجلس ضعف‌های سند بودجه بسیار ضعیف و منحط را برطرف کنند

مومنی گفت: امیدوارم نمایندگان مجلس مسئولانه و شرافتمندانه و متکی به دیدگاه‌های کارشناسی، سند بودجه بسیار ضعیف و منحط را آسیب شناسی و ضعف‌های آن را برطرف کنند. با تداوم وضعیت فعلی، خودمان را بسیار در معرض شکنندگی‌ها قرار می‌دهیم. هزینه‌های حاکمیتی وحدت بخش در سطح ملی هستند، کشوری که ۱۵ استان مرزی دارد نمی‌خواهد به هوش آید که چرا از نظر شاخص توسعه انسانی شکننده‌ترین وضعیت مربوط به استان‌ها مرزی است! مرتبا «نفوذ»، «نفوذ» می‌کنید، اما به چنین مسائلی حساس نیستید!

کاستی‌ها مربوط به قسمت عرضه حامل‌های انرژی است، در جامعه شوک ایجاد نکنید

وی ادامه داد: این‌ها جزء الفبای اداره کشور است و ادبیات وسیعی به زبان فارسی درباره آن وجود دارد. ارائه این آدرس‌های غلط که فقط منافع مافیا‌ها را تامین می‌کند و ضد مردم و ایران و آینده اش عمل می‌کند، بیش از ۲۰ سال است که مرتبا استمرار دارد. باب نقد مشفقانه و عالمانه را بسته اید. ببینید چه کسی ضرر می‌کند. چند بار دیگر باید این مسئله تکرار شود تا چرتمان پاره شود! کل گزارش‌های تراز انرژی که وزارتخانه نیرو منتشر می‌کند می‌گوید روزانه بالغ بر ۱.۳ میلیون بشکه معادل نفت، در فرایند‌های تولید، انتقال و توزیع حامل‌های انرژی اتلاف انرژی داریم. جایی که همه این کاستی‌ها مربوط می‌شود به قسمت عرضه حامل‌های انرژی، افراد مشکوکی که می‌گویند برای مواجهه با این قضیه شوک حامل‌های انرژی را در دستور کار قرار بده و یک روز برق و یک روز بنزین و گازوئیل را جهشی رشد بده باید مورد توجه قرارگیرند.

شوک درمانی منافع مفت‌خور‌ها را تضمین می‌کند

مومنی با بیان اینکه جامعه تا این میزان از این ناحیه خسارت دیده، باز می‌گویند این ماجرا بر اساس «ارتودوکسی اقتصاد» است! خاطرنشان کرد: بینید شرایط را لحاظ نکردن تا کجا‌ها پیش رفته است! در ارتودوکسی اقتصاد می‌گویند هر چیزی که مصرفش زیاد بود را بالا ببرید، تقاضا برایش کاهش می‌یابد. ترم اول لیسانس اقتصاد گفته می‌شود این رابطه مبتنی بر ۳۵ فرض است که حتی یکی از این فروض هم در ایران موضوعیت ندارد. باز این کار را کرده اند و هر بار میزان مصرف بیشتر شده، باز دوباره زمزمه این حرف‌ها مطرح می‌شود. چرا که شوک درمانی منافع مفت‌خور‌ها را تضمین می‌کند. بنیه مردم، مالیه حکومت و بنگاه‌های تولیدی را توخالی آسیب پذیر و پوک می‌کند.

از بخش بزرگی از تولید صنعتی در ایران یک پوسته مانده و بقیه مونتاژکاری شده است

این استاد دانشگاه علامه طباطبایی افزود: نهاد‌های نظارتی ما با کیفیت باشند و از خود بپرسند روند‌های مونتاژکاری به جای تولید صنعتی در ایران تا کجا قرار است جلو برود! از بخش بزرگی از تولید که به نام تولید صنعتی در ایران اتفاق می‌افتد تنها یک پوسته، صورتک و ظاهرمانده و بقیه مونتاژکاری شده است. شما نمی‌فهمید وقتی این کار را می‌کنید نمی‌توانید فرصت شغلی برای دانش آموختگان دانشگاهی داشته باشید. مونتاژکاری دیگر صلاحیت و تخصص نمی‌خواهد. ببینید چه می‌کنید و چگونه وابستگی ذلت آور و فقر، نابرابری و فساد را از طریق این نابرابری‌ها به جامعه تحمیل می‌کنید.

ماجرای چای دبش به کجا رسید؟ گویی باید حساب و کتاب‌ها تسویه می‌شد که شد!

مومنی با تاکید بر اینکه از هر کدام از این زاویه‌ها نگاه کنیم، بسیار نیاز داریم درباره تسخیر دولت در عرصه قاعده گذاری و تخصیص منابع به دست غیرمولد‌ها توجه کنیم، اظهارداشت: ماجرای چای دبش که مانند آب خوردن از صحنه گیتی کنار گذاشته شد و در نهایت معلوم نشد چه کسی بسترسازی کرد و چه کسانی بردند و خوردند، چه شد! موضوعات بسیار کم اهمیت مسئله و دغدغه محوری نظام تبلیغاتی و سیاست گذاری ما می‌شود، اما ماجرای چای دبش که یکی از ده‌ها مورد فساد‌های مشروعیت سوز متعارف است، اساسا حذف شد! گویا حساب و کتاب‌هایی بود که باید تسویه می‌شد و شد! اکنون سراغ مسئله بعدی برویم!

این اقتصاددان با بیان اینکه در تمام دنیا جزء الفبا‌ها این است که افزایش قیمت، ابزار سیاستی کنترل تقاضا است، گفت: شما در قسمت عرضه حامل‌های انرژی بحران دارید، چندین بار در عرصه عمومی نسبت به این مسئله هشدار داده ایم، اما هیچ کدام از آن‌ها که این اقدامات را توجیه می‌کنند از نظر علمی پاسخی نداشتند، اما باز این مسئله استمرار دارد و اکنون از بعضی از تریبون‌ها زمزمه‌های جدیدی برای ایجاد شوک قیمتی شروع کرده اند. کانون بحران حامل‌های انرژی قسمت عرضه است و ابعاد اتلاف انرژی را هم ببینید، اما فقط به مصرف کننده مظلوم و بی دفاع فشار می‌آورند.

۱۵ سال است می‌خواهید لامپ‌های اضافه را خاموش کنیم، اما بحران‌ها مرتبا حادتر می‌شوند!

وی ادامه داد: ۱۵ سال است که می‌گویید لامپ‌های اضافه را خاموش کنید، اما بحران هایتان مرتبا حادتر می‌شود! بازی با قیمت، شوک ایجاد می‌کند و شوک تورم می‌آورد و تورم هم غیرمولد‌ها و مفت‌خور‌ها را چاق می‌کند و تولید کننده‌ها و عامه مردم را به فقر و فلاکت می‌اندازد. این روند را متوقف کنید. باز از فردا می‌بینیم در این مافیا‌های رسانه‌ای مثلا می‌نویسند فلانی که گوشه ابرویش این گونه است و فلان فامیلش ۳۰ سال پیش فلان خطا را کرده، می‌گوید باید به قسمت عرضه حامل‌ها توجه کرد و نمی‌داند که باید قیمت حامل‌های انرژی را بالا برد! عیبی ندارد از نظر شخصی هر اظهار لطفی که می‌خواهید به من و امثال من بکنید، بکنید و هر حذفی که می‌خواهید بکنید، بکنید، اما به شرط اینکه این گره باز شود.

امتیاز‌های غیرعادی به مافیای سدسازی می‌دهید
آموزش کشاورزان برای رفع بحران آب چه شد؟!
در بخش اعظمی از سرزمین ایران، سدسازی حماقت محض است

مومنی افزود: بساطی به راه انداخته اند و می‌گویند در ماجرای بحران آب، هرچه فریاد دارید بر سر کشاورزان بکشید! اگر شرافت، اخلاق و انصاف موضوعیت داشته باشند باید از خود بپرسند آیا کشاورزان را آموزش داده اند که آن‌ها زیر بارش نرفتند! آیا زیرساخت‌ها را فراهم کرده اند! زمان جنگ طرح «پوشش انهار» اجرا می‌کردیم تمام آن‌ها را رها کردید و به جایش امتیاز‌های غیرعادی به مافیای سدسازی می‌دهید. ایران از اولین تمدن‌ها در دنیا است که به تکنولوژی سدسازی نائل شد و نمی‌خواهم بگویم مطلقا سد سازی بد است، اما همان ایرانیان پیشگام که رحمت خدا بر همه آنان باد، به صراحت و سرعت فهمیدند که در بخش اعظمی از سرزمین ایران، سدسازی حماقت محض است؛ بنابراین به جای سدسازی سفره‌های زیرزمینی آب را تقویت کردند؛ چرا که اکنون نیز گزارش‌های بین المللی می‌گوید در حالی که میانگین بارش در ایران یک سوم میانگین جهانی است میانگین تبخیر آب در ایران ۳ برابر میانگین جهانی است.

از سدسازی‌های نامرتبط با علم و مرتبط با منافع مافیاها، چه بلا‌هایی بر سر ایران آمده است!

وی ادامه داد: ببینید از سدسازی‌های نامرتبط با علم و مرتبط با منافع مافیاها، چه بلا‌هایی بر سر ایران آمده است! آنها، چون می‌دانند کشاورزان در ایران سازمان یافته نیستند، رسانه و زوری در نظام تصمیم گیری‌های اساسی کشور دارند، می‌دانند هر چقدر بد و بیراه به کشاورزان بگویند کسی در این مملکت آخ نمی‌گوید؛ بنابراین گفته اند کل ماجرای بحران آب ریشه در مصرف بیش از حد کشاورزان دارد! آماری که می‌دهند هم به گواه گزارش‌های رسمی که وزارت نیرو و جهاد کشاورزی منتشر کرده اند، دروغ است و میزان مصرف آب کشاورزی در ایران حدود ۷۰ درصد رقم مشابه برای منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا است.

در بودجه ۱۴۰۳ می‌خواهند باز چند سد بسازند و منابعی جدید به چند سد بی مورد تخصیص دهند

رئیس موسسه مطالعات دین و اقتصاد گفت: وقتی این مسائل را عمده می‌کنند، به معنای این است که بگذارید همچنان مافیای سدسازی کار خود را بکند! این همه کارشناسان مظلوم محیط زیست به خاطر فاجعه‌های بحرانی که ایران به خاطر کمبود آب دچارش می‌شود، فریاد می‌زنند تمام آن‌ها را نادیده می‌گیرند. ببینید در بودجه ۱۴۰۳ می‌خواهند باز چند سد بسازند و منابعی جدید به چند سد بی مورد تخصیص دهند.

در آموزش‌های ترویجی کشاورزان سهل انگاری وحشتناکی صورت می‌گیرد
با الگوی فعلی، برای آموزش بیش از یک دوره کشاورزان، بیش از ۱۰۰ سال زمان لازم است

مومنی با بیان اینکه اکنون پرآب‌ترین کشور‌های دنیا در تجارت خارجی و اقلام صادراتی و وارداتی شان شاغول آب بری را وارد کرده اند، یادآورشد: باید مافیای سدسازی را حذف کنید و ببینید در تجارت خارجی ما از نظر شاخص‌های آب بری تا چه اندازه ولنگاری‌های مشکوک می‌شود. آب بر‌ترین و آلوده سازترین رشته فعالیت‌های صنعتی را بنا به ملاحظات پلید رانتی در کم آب‌ترین مناطق ایران مستقر کرده اید و چقدر فساد و زد و بند پشت این مسائل وجود دارد و بدون درنظر گرفتن این‌ها می‌گویید بخش کشاورزی و کشاورزان مظلوم و بی دفاع، فقط مسئول ماجرای آب هستند. در آموزش‌های ترویجی سهل انگاری اینقدر وحشتناک است که می‌گویند با الگوی فعلی که برای ترویج دانایی در تولید کشاورزی از ناحیه حکومت داریم، برای اینکه کاربران کشاورزی ما بیش از یک دوره آموزش ترویجی یک جلسه‌ای ببینند بیش از ۱۰۰ سال زمان لازم است.

این استاد دانشگاه تاکید کرد: ۵۰ سال است که سهم بخش کشاورزی از کل سرمایه‌گذاری‌های صورت گرفته از ۵ درصد بالا نمی‌رود. در حالی که در بخش بزرگی از این زمان، بخش روستایی ما از کل جمعیت کشور دست بالا را داشته است. مناسبات اینگونه را رقم زده اید و اکنون قادر به تشخیص اولویت هایتان هم نیستید! دریچه‌ای که از نظر معرفتی به شما کمک می‌کند از این ورطه نجات پیدا کنید حساسیت عالمانه به پدیده تسخیر دولت است.

به مسائل حیاتی کشور به اندازه مسائل کم اهمیتی که این میزان ذهنتان را درگیر کرده، بها دهید
از بخش‌هایی از بازار در ایران حاکمیت زدایی شده است

وی افزود: هشدار جدی به مقامات کلیدی کشورمان مطرح می‌کنم که به مسائل حیاتی کشور به اندازه مسائل کم اهمیتی که این میزان ذهنتان را درگیر کرده بها دهید. در امتداد مسئله تسخیر دولت در جهت منافع غیرمولدها، با پدیده بسیار خطرناک دیگری هم روبرو هستیم که اسم آن را «حاکمیت زدایی از حکومت به دست حکومت و به ضرر عامه مردم و به نفع غیرمولدها» گذاشته ام. از بخش‌های قابل اعتنایی از بازار پول، بازار سرمایه و بازار ارز و نیروی کار و بازار کالایی ما حاکمیت زدایی شده است. حکومت هر قاعده‌ای که در بخش‌های وسیعی از این بازار‌ها می‌گذارد اصلا اصابتی به بخش بزرگی از آن حیطه‌ها نمی‌کند.

تورم را برای نیروی کار جبران نمی‌کنید، اما به رباخوار‌ها پاداش‌های غیرعادی می‌دهید

مومنی یادآورشد: آنچه که بسیار غم انگیز و تلخ و بسیار نگران کننده است، این است که از این زاویه بی پناه‌ترین بازار در اقتصاد ایران بازار نیروی کار است. در شرایطی که نیروی کار ما در پایین‌ترین سطح از قدرت چانه زنی است، چقدر تنگنا‌ها و فشار‌های غیرعادی به آن‌ها تحمیل می‌شود و برای توجیه آن چه دروغ‌هایی گفته می‌شود! در ۱۰ ساله گذشته اندازه رشد سطح عمومی قیمت‌ها را ببینید، اندازه رشد حداقل دستمزد را هم بررسی کنید! در چنین شرایطی که حتی قدرت از دست رفته نیروی کار بابت سیاست‌های تورم زا که به آن‌ها تحمیل کرده اید و از جیبشان سرقت می‌شود را جبران نمی‌کند، می‌گویند اگر بخش بیشتری از این قدرت خرید از دست رفته را جبران کنید تورم ایجاد می‌شود و بعد همان‌ها که از این نگران هستند در حالی که میانگین سهم دستمزد در کل ساختار هزینه بنگاه‌های ما زیر ۱۰ درصد است، می‌توانند پاداش‌های غیرعادی به رباخوار‌ها بدهند!

در شرایطی که میانگین جهانی تورم حدود ۷ درصد است بینید عزیزان در ایران چه گلی کاشته اند!

 وی افزود: واقعا جای شرم دارد که نرخ بهره برای تولید کننده‌های ایران طی ۲۵ سال گذشته بین ۵ تا ۱۰ برابر میانگین جهانی بوده است چگونه این مساله در ساختار هزینه بنگاه‌ها تورم زا نیست، اما حتی به اندازه تورم هم دستمزد را جبران نمی‌کنید و می‌گویید تورم زا می‌شود. بعد مافیا‌ها آنچنان این را تکرار می‌کنند که در بخش بزرگی از ساختار تصمیم گیری ما تبدیل به یک باور شده و صادقانه می‌گویند دست به دستمزد‌ها نزنید! در شرایطی که میانگین جهانی تورم حدود ۷ درصد است بینید عزیزان در ایران چه گلی کاشته اند!

این استاد دانشگاه در پایان ابراز امیدواری کرد به موازات همه هشدار‌هایی که به نظام تصمیم‌گیری‌های اساسی کشور می‌دهد، برانگیزاننده مسئولیت در اهل علم خصوصا آن‌ها که در حیطه اقتصاد، توسعه، جامعه شناسی، روابط بین‌الملل و علوم سیاسی هستند باشد و علیه این فریبکاریها، آدرس‌های غلط و مشکوک دادن و بحران آفرینی‌هایی که ذیل سرمایه سالاری مفت‌خوار، آزمند و سیری ناپذیر به این کشور تحمیل می‌شود مبارزه کنند.

وی تاکید کرد: اکنون وقت کنار کشیدن، بریدن و بی‌مسئولیتی نیست؛ چرا که جامعه ما بیش از هر زمان دیگری به ارتقاء بنیه اندیشه‌ای نیازمند است؛ بنابراین فعلا تا اطلاع ثانوی افسردگی، سرخوردگی و بریدن ممنوع است. باید غیرتمندانه و شرافتمندانه و مسئولانه در این زمینه ایفای نقش کنیم. امیدوارم این تلاش‌ها منشأ خیر و بهبودی برای کشور باشد.

دیگر خبرها

  • شوراها در تاثیرگذاری مردم در سرنوشت خود تاثیرگذار هستند
  • اختصاص ۷۰۰ میلیارد تومان برای آسفالت خیابان‌های کرمان
  • فصل طلایی پاسخگویی و عمل به وعده‌های شهردار به شورا و شورا به مردم رسیده است
  • شگرد جالب محمود احمدی نژاد برای دست ندادن با زنان
  • در ۸ سال دولت احمدی‌نژاد، قیمت نان ۳۲ برابر شد!
  • واریز ۷۱۲ میلیارد تومان به حساب دهیاری‌های استان
  • ۵ رقیب قالیباف در کرسی ریاست مجلس /تندروها به صف شدند /وزیر احمدی نژاد هم هست
  • احمدی نژاد می‌گفت مشکل ما خود رهبری است!
  • شهرداری منطقه ۲ شیراز ظرفیت اقتصادی ویژه‌ای دارد
  • (تصاویر) برگزاری نماز جماعت پشت سر محمود احمدی‌نژاد!