Web Analytics Made Easy - Statcounter

حضور در همایشی با نام «مقابله با افراط‌گرایی خشن؛ قطر، ایران و اخوان‌المسلمین» که در هفته گذشته در مؤسسه هودسون با حضور مهمانانی مانند لئون پانه‌تا وزیر دفاع سابق و ژنرال پترائوس رئیس سابق سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا و استیو بنون استراتژیست سابق دونالد ترامپ برگزار شد، آخرین برنامه عمومی رسانه‌ای شده سفیری است که در نه سال گذشته، مشغول پیشبرد منافع حاکمان کشورش و تلاش برای آسیب رساندن به ایران در واشنگتن بوده است.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

به گزارش «تابناک»، افشای ای‌میل‌های رد و بدل شده میان یوسف العتیبه سفیر امارات متحده عربی و چهره‌های برجسته سیاست خارجی و لابی‌های پرقدرت طرفدار اسرائیل و ضدایرانی در تابستان سال جاری، بسیاری را از میران هماهنگی دولت امارات متحده عربی و طرفداران اسرائیل علیه ایران متعجب کرد، ولی گستردگی فعالیت‌ها و ولخرجی سفیر امارات در واشنگتن علیه ایران و قطر موضوعی نیست که در سالهای گذشته از چشم رسانه‌ها و تحلیلگران آمریکایی دور مانده باشد.

هافینگتون پست در مطلبی مفصل در سال 2015، العتیبه را که از سال 2008 مسئولیت سفارت امارات متحده عربی در آمریکا را بر عهده دارد، جذاب‌ترین مرد پایتخت سیاسی آمریکا نامیده و به زوایایی از چگونگی فعالیت وی در واشنگتن پرداخته است.

به نوشته هافینگتون پست، وقتی که در سپتامبر 2014، داعش به سرعت مناطقی را در عراق و سوریه به تصرف خود در آورد، جلسه‌ای بسیار محرمانه برای تعیین استراتژی پنتاگون در این خصوص برگزار شد. برخی از چهره‌های برجسته سیاست خارجی آمریکا از جمله زبیگنیو برژینسکی مشاور امنیت ملی سابق و مادلین آلبرایت وزیر امور خارجه سابق آمریکا به همراه رایان کروکر سفیر سابق آمریکا در عراق از جمله مهمانان این جلسه بودند.

متخصصان حاضر در جلسه تلاش داشتند بزرگترین تحولات خاورمیانه در دوره بعد از جنگ جهانی اول را درک کنند. تحولات کشورهای عربی که از سال 2010 آغاز شده بود، باعث سقوط حاکمتم تونس، مصر، لیبی و یمن شده بود و کار در سوریه به جنگ داخلی کشیده شده بود و درگیری‌های فرقه‌ای عراق را به دو نیم کرده بود. داعش یا دولت اسلامی ظهور کرده بود و سعی داشت خلا ایجاد شده در منطقه را پر کند. در ژوئن 2014، داعش به سرعت از سوریه به عراق گسترش یافت و موصل، دومین شهر بزرگ عراق را به اشغال خود در آورد.

گروهی که در پنتاگون دور هم جمع شده بودند، گزینه‌های مناسبی در اختیار نداشتند و باید از میان بدتر و بدترین یکی را انتخاب می‌کردند. بمباران داعش در سوریه، عملا به معنای کمک کردن به دولت سوریه بود. ارسال سلاح برای گروه‌های شورشی مخالف دولت سوریه، خطر تقویت مستقیم و یا غیر مستقیم داعش و دیگر گروه‌های افراطی را در بر داشت. حمله همزمان به داعش و نیروهای دولتی سوریه هم به معنای این بود که آمریکا همزمان با دو طرف یک درگیری وارد جنگ شود.

سیاستگذاران به دو گروه تقسیم شده بودند، عده‌ای طرفدار رویکردی تهاجمی در حمایت از شورشیان میانه‌رو مخالف دولت سوریه بودند و عده دیگری که موضعشان به موضع اوباما رئیس جمهور ایالات متحده نزدیک بود، معتقد بودند که مساله سوریه راه حل نظامی ندارد. البته یک نفر در جلسه حضور داشت که طرفدار حذف اسد از صحنه روزگار بود. حضور وی در جلسه تعیین استراتژی پنتاگون جالب توجه بود زیرا وی در کنار سفیر بریتانیا در واشنگتن تنها مقامات خارجی بودند که در این جلسه حضور داشتند. یوسف العتیبه سفیر امارات متحده عربی در آمریکا طرفدار جدی مداخله نظامی تهاجمی آمریکا در سوریه بود. مرد خوش‌تیپ و چهل ساله اماراتی مدعی بود که دست رو دست گذاشتن تنها سبب تقویت داعش و دیگر گروه‌های افراطی خواهد شد.

العتیبه البته آماده بود که در این راه در کنار آمریکا ایفای نقش کند. در ملاقاتی دیگر با وندی شرمن، مقام ارشد وزارت خارجه آمریکا، وی با لحنی دراماتیک اظهار داشت: خانم شرمن، اف 16‌های ما آماده هستند. وقتی به آنها نیاز داشتید، بگویید.

چند روز بعد از جلسه در پنتاگون، یک خلبان زن خوش عکس اماراتی به نام سرگرد مریم المنصوری، در هماهنگی با نیروهای آمریکایی، فرماندهی یک حمله هوایی به مواضع داعش را در دست گرفت. حرکت اماراتی‌ها یک حرکت کامل روابط عمومی بود. وقتی که جو اسکاربورو در برنامه «مورنینگ جو» این موضوع را در گفتگو با العتیبه مورد بحث قرار دارد، این حرکت اماراتی‌ها را شگفت‌انگیز توصیف کرد و در پاسخ، سفیر امارات با اشاره به اقدامات ضد داعش دو طرف اظهار داشت: ما بدون شما نمی‌توانستیم این کار را انجام دهیم و شما هم بدون ما نمی‌توانید.

طی چند سال، العتیبه نفوذی خارق‌العاده در پایتخت آمریکا به دست آورده است. اغلب می‌توان وی را در حال شام خوردن با چهره‌های رسانه‌ای، اعضای کنگره و مقامات دولتی در هتل چهار فصل جرج تاون مشاهده کرد. مهمانانش اغلب تحت تاثیر نظرات و قضاوت‌های وی در خصوص مسائل منطقه قرار می‌گیرند. دستیاران قبلی کاخ سفید و حتی ریچارد بور رئیس جمهوری‌خواه کمیته اطلاعاتی سنا، به توانایی وی در استفاده از ظرافت‌های کار در آمریکا اذعان دارند و بور مدعی است که شاید با وی بیش از هر کس دیگری وقت می‌گذراند.

معمول است که وی را با شاهزاده بندر بن سلطان سفیر پرسابقه عربستان در امریکا مقایسه کنند که دهه‌ها این مسئولیت را بر عهده داشت و توانسته بود ارتباطات مناسبی را بین مقامات دو طرف برقرار کند. در جمع‌های دوستانه، العتیبه از این مقایسه اعلام نارضایتی می‌کند شاید به این دلیل که هر کدام از آنها شیوه کار مخصوص به خود را دارند. بندر به زیرک و بااستعداد بودن مشهور بود ولی رفتار العتیبه بیشتر برادرانه است.

روی هم رفته، ارتقای العتیبه به عنوان بازیگری مهم در واشنگتن، نشان‌دهنده تغییری است که تحولات اخیر کشورهای عربی در پویایی‌های سنتی مربوط به سیاست منطقه‌ای آمریکا ایجاد کرده است. توانایی و نفوذ کشورهایی مانند مصر و عربستان که روزی متحدان اصلی و قابل اعتماد آمریکا در منطقه معرفی می‌شدند، کاهش یافته است. دشمنان جدیدی مانند داعش ظهور یافته‌اند و رقیب بزرگی به نام ایران در حال ظاهر شدن است. در میانه چنین فضایی، امارات متحده عربی به فرماندهی العتیبه در واشنگتن در نقش متحد آمریکا که تاثیر تهاجمی فزاینده‌ای بر سیاست خارجی آمریکا دارد، در حال ایفای نقش است. مایکل پتروزلو نماینده عادل الجبیر سفیر پرسابقه عربستان در آمریکا که اکنون به وزارت خارجه منصوب شده است، معتقد است که العتیبه در الگوی معمول سفیری نمی‌گنجد. وی اظهار می‌دارد که «چیزی که العتیبه فهمیده است این است که راه معمول انجام دیپلماسی یعنی برقراری ارتباط با افرادی معدود در واشنگتن، دیگر جواب نمی‌دهد. شما باید به دیپلماسی مانند یک کارزار روابط عمومی نگاه کند و همه چیز از جمله رسانه‌ها، کارهای خیریه، کنگره و کاخ سفید را مورد توجه قرار دهی»

طی نیم قرن گذشته، کشف نفت در منطقه، باعث تبدیل امارات متحده عربی از یک جامعه بیابانی فقیر قبیله‌ای به یک جامعه بیابانی قبیله‌ای بسیار ثروتمند شده است. صندوق دولتی ذخیره امارات که مسئولیت مدیریت درآمد نفتی این کشور را بر عهده دارد اکنون به یکی از دو صندوق سرمایه‌گذاری بزرگ دنیا تبدیل شده است.

در نیمه دهه اول قرن 21، یک شرکت متعلق به امارات به نام Dubai Ports World تلاش کرد که یک شرکت بریتانیایی را خریداری کند که مدیریت چندین بندر ایالات متحده را بر عهده داشت. وقتی کار به دست چاک شومر سناتور دموکرات نیویورک رسید، دولت جمهوری‌خواه بوش، معامله را تائید کرد. شومر که به دنبال کسب رهبری سنا بود، امارات را یک حامی بدنام تروریسم معرفی کرد و سناتورهای هر دو حزب به گونه‌ای رفتار کردند که انگار قرار است بن‌لادن به عنوان راننده جرثقیل در بندر مشغول به کار شود. هیلاری کلینتون سناتور دموکرات آن زمان نیویورک، بانی طرحی شد که بر اساس آن شرکت‌های خارجی از خرید بنادر امریکا منع شدند. امارات متحده عربی با وضعیتی خفت‌بار مجبور شد از پیشنهاد خود دست بردارد.

خانواده زاید آل نهیان که بر امارات متحده عربی حکم می‌راند همواره به خود به عنوان کشوری که به مدارا مشهور است و روابط صمیمانه‌ای با آمریکا دارد، افتخار کرده است. به همین سبب، دولت امارات ماجرای Dubai Ports World را یک بحران در نظر گرفت که العتیبه برای رسیدگی به آن گزینه مناسبی است.

یوسف العتیبه کیست؟

العتیبه در یک خانواده پرنفوذ بازرگان به دنیا آمده است. پدر وی اولین وزیر نفت امارات بوده است و از چهار همسر خود از جمله مادر مصری یوسف العتیبه، حداقل 12 فرزند داشته است. العتیبه در دبیرستان مربوط به کالج آمریکایی قاهره، آموزش دست اول لیبرال دیده و در آنجا فرصت آشنایی با فرانک ویسنر سفیر وقت آمریکا در مصر را به دست آورده است. ویسنر به یاد می‌آورد که در اولین دیدار تحت تاثیر جدیت این جوان اماراتی برای آماده شدن برای زندگی و مسئولیت‌های آتی قرار گرفته است. بعد از فارغ‌التحصیلی در قاهره، العتیبه با تشویق سفیر آمریکا در مصر به جرج تاون رفت تا در رشته روابط بین‌الملل تحصیل کند وبعد از آن هم به دانشگاه دفاع ملی در واشنگتن رفته است. این سابقه به گونه‌ای او را با آمریکا آشنا کرده است که برخی که در واشنگتن با وی برخورد داشته‌اند، فراموش کرده‌اند که وی آمریکایی نیست. اسناد منتشر شده ویکی‌لیکس نیز نشان می‌دهد که طرف آمریکایی رفتار آمریکایی و فرهنگ و سیاست آمریکایی نهادینه شده در وی را قبول دارد.

العتیبه در سال 2000 به عنوان مدیر امور بین‌المللی محمد بن زاید ال نهیان ولیعهد ابوظبی انتخاب شد و رابطه دفاعی نظامی آمریکا با امارات و از جمله قراردادهای چند میلیارد دلاری خرید تسلیحات از آمریکا در حوزه مسئولیت وی قرار گرفت. العتیبه به عنوان دست راست محمد بن زاید نقطه کانونی ارتباط وی با جامعه نظامی و اطلاعاتی شد. برت بائر خبرنگار وقت فاکس نیوز در حوزره مسائل امنیت ملی اظهار می‌دارد که از جمله مقاماتی آمریکایی، که العتیبه را زیر پر و بال خود گرفت، ژنرال آنتونی زینی، فرمانده وقت فرماندهی مرکزی ارتش آمریکا، سنتکام بوده است.

بعد از آبروریزی بر سر Dubai Ports World، العتیبه تلاش بسیاری کرد تا روابط و همکاری نظامی آمریکا و امارات را تقویت کند. در سال 2007، دولت بوش استراتژی افزایش شدید تعداد نظامیان خود در مناطق سنی‌نشین عراق را در دستور کار قرار داد. یک مامور اطلاعاتی آمریکا فعال در این حوزه، اظهار می‌دارد که العتیبه به وی به عنوان جوان باهوش و توانایی معرفی شده است که محمد بن زابد بیش از هر کسی به وی اعتماد دارد.

به گفته این مامور آمریکایی، العتیبه در همراه کردن دیگر کشورهای منطقه با آمریکا در موضوع افزایش نیروهای آمریکایی در مناطق سنی‌نشین عراق، مفید واقع شد. مهم‌ترین فعالیت وی در این راستا این بود که دیگر کشورهای منطقه را در همراهی سیاسی با برنامه آمریکا به کار گرفت و سبب شد استراتژی آمریکا به گونه‌ای تبلیغ شود که کشورهای عربی منطقه با آن همراهی کنند. بدون این حمایت کشورهای سنی شورای همکاری خلیج فارس، موفقیت استراتژی آمریکا با مشکل مواجه می‌شد. ریچارد بور رئیس کمیته اطلاعاتی سنا بر این نقش و اهمیت کار العتیبه صحه می‌گذارد.

دو نگرانی اصلی سفیر امارات: ایران و اسلام سیاسی

در ماه مارس 2008، العتیبه به عنوان سفیر امارات در آمریکا منصوب شد. العتیبه بعد از ورود به واشنگتن، خانم امی لیتل توماس که از به‌روزترین و کارآمدترین افراد کاخ سفید در دولت بوش بود را به کار گرفت و مسئولیت ریاست بر بخش تشریفات سفارت امارات در واشنگتن را به وی سپرد. خانم لیتل توماس، می‌توانست هر دری را که لازم است به روی العتیبه باز کند. هوارد برمن رئیس دموکرات وقت کمیته امور خارجی مجلس نمایندگان در همکاری تنگاتنگ با العتیبه بر روی توافقی کار می‌کردند که اجازه می‌داد امارات مواد لازم برای یک برنامه هسته‌ای غیرنظامی را از آمریکا به دست آورد. این کار به توانایی دیپلماتیک قابل توجهی نیاز داشت زیرا مذاکرات اولیه با دولت بوش انجام شد و باید کاری انجام می‌شد که دولت اوباما که تازه بر سر کار می‌امد نیز آن توافق را قبول داشته باشد. برمن دو دلیل را برای موفقیت سفیر جدید امارات در واشنگتن، مهم می‌داند؛ اولا وی در موقعیتی قرار دارد که نماینده کامل دولت امارات متحده در نظر گرفته شود و ثانیا این که دسترسی به وی آسان است.

موضوعی که به کمک العتیبه آمد این بود که اماراتی‌ها آماده بودند پولی گزاف را صرف بهبود موقعیت خود در آمریکا بنمایند. کار به جایی رسید که اماراتی‌ها بیش از هر دولت دیگری برای لابی در آمریکا پول می‌پردازند. این مبلغ در سال 2013 به 14.2 میلیون دلار رسید. این علاوه بر صدها میلیون دلاری است که اماراتی‌ها در خیریه‌ها هزینه می‌کنند (نهادهای اماراتی فقط به بنیاد کلینتون بیش از سه میلیون دلار کمک کردند). اماراتی‌ها البته میلیاردها دلار هم در شرکت‌های آمریکایی سرمایه‌گذاری کرده‌اند. العتیبه در سخنرانی خود در انستیتو اسپن در سال 2010، با اشاره به ده میلیارد دلاری که اماراتی‌ها فقط در همان سال در آمریکا سرمایه‌گذاری کرده بودند، آمریکا را از منفعت‌برندگان درآمدهای نفتی امارات دانست.

از زمان ورود العتیبه به واشنگتن، اماراتی‌ها مبالغ قابل توجهی به اندیشکده‌ها و مراکر سیاست‌گذاری در آمریکا کمک کرده‌اند. مرکز پیشرفت آمریکایی، انستیتو اسپن، انستیتو شرق-غرب و مرکز مطالعات استراتژیک و بین‌المللی مملو از افرادی است که اخیراً مسئولیت‌های مهمی را بر عهده داشته و یا این که به زودی به دولت بازگشته و مسئول تعیین سیاست خارجی آمریکا خواهند شد. جلسه مورد اشاره در پنتاگون که العتیبه در آن حاضر شده بود، توسط جان همره مدیر مرکز مطالعات استراتژیک و بین‌المللی برگزار شده بود. همچنین در سال 2015، یک مرکز مطالعاتی مستقر در امارات متحده عربی در شراکت با سفارت عربستان در واشنگتن، «انستیتو دولتهای عربی خلیج» را ایجاد کردند که تعدادی از مقامات اخیر آمریکایی را به کار گرفته است. یکی از مقامات ارشد دولت آمریکا در این باره اظهار داشته است که امارات متحده عربی محلی جذاب برای کار کردن مقاماتی است که به تازگی مسئولیت‌های دولتی خود را ترک کرده‌اند. آنها از این امکان برخوردار هستند که هر سال دو بار به امارات سفر کنند و در همایش‌هایی که برگزار می‌شود سخنرانی کنند.

در اولین سالهای حضور العتیبه در واشنگتن، مشخص بود که همانند محمد بن زاید، فعالیت‌های سفیر امارت در آمریکا نیز تحت تاثیر دو نگرانی است؛ قدرت در حال افزایش ایران و اسلام سیاسی که سمبل ان جنبش اخوان‌المسلمین است. با توجه به دانش عمیق العتیبه در خصوص آمریکا، وی توانایی زیادی هم در توجیه سیاست‌های آمریکا برای افراد مسئول در منطقه دارد.

150 میلیون دلار کمک اماراتی‌ها به بیمارستان کودکان واشنگتن!

گروهی از زنان قدرتمند در واشنگتن وجود دارد که در پایان هر سال، ضیافتی را برگزار می‌کنند. این گروه شامل لابی‌گرها، چهره‌های رسانه‌ای و زنانی است که نام انها بر موسسات خیریه نهاده شده است. گروه همواره به دنبال افرادی است که صورت حساب‌های آنها را بپردازد و بنابراین پس از حضور العتیبه در واشنگتن، وی را مورد توجه قرار داده‌اند.

وقتی العتیبه ضیافتی را در این خصوص برگزار می‌کند، کاری را نصفه و نیمه رها نمی‌کند. او در راس ضیافتی در نیویورک برای یک مرکز تحقیقات سرطان بود که خواننده‌های بسیار مشهوری مانند بیانسه، آلیسیا کیز و لوداکریس در آن حاضر شدند. در بهار سال 2014 نیز العتیبه به همراه برت بائر مجری مشهور فاکس نیوز یعنی همان فردی که در ماجرای خرید شرکت مربوط به بنادر آمریکا، اماراتی‌ها را بسیار آزار داده بود، میزبانان مشترک مراسمی در هتل ریتز کارلتون بودند. فرزند بائر منتظر عمل جراحی قلب باز بود و به دنبال جمع‌آوری کمک برای «سیستم سلامت ملی کودکان» بود. او العتیبه را گزینه مناسبی یافته بود زیرا اماراتی‌ها در سال 2009 مبلغی معادل 150 میلیون دلار به بیمارستان کودکان واشنگتن کمک کرده بودند.

در مراسم سال 2014، برای کمک به سیستم سلامت ملی کودکان، سوزان رایس مشاور امنیت ملی دولت اوباما، رام امانوئل رئیس کارکنان کاخ سفید در دوره بوش و اریک کانتور رهبر اکثریت مجلس نمایندگان از جمله افراد حاضر در مراسم بودند، جنیفر هادسن مشغول سرگرم کردن مهمانان بود و جرج بوش و فرل ویلیامز، از بائر و العتیبه به سبب کاری که انجام داده بودند، تشکر کردند. حاضران و نمایندگان شرکت‌های تسلیحاتی مانند ریتون، لاکهید مارتین و نرتروپ گرومن که العتیبه روابط صمیمانه‌ای هم با آنها دارد، مبلغ 10.7 میلیون دلار کمک کردند. محمد بن زاید و وزیر خارجه‌اش شیخ عبدالله بن زاید نیز هر کدام یک میلیون دلار به سیستم سلامت ملی کودکان اختصاص دادند.

در مهمانی‌های آقای سفیر چه می‌گذرد؟

العتیبه همچنین اعضای کنگره، کارکنان کنگره و دستیاران کارخ سفید را به سفارت امارات و یا عمارت باشکوه محل اقامت خود دعوت می‌کند. سفیر امارات، در سال 2012 و در گفتگو با مجله واشنگتن لایف اظهار داشت که در جو دوستانه این مهمانی‌ها مثلا می‌توان دید که حاضران در کابینه آمریکا همراه با پسرش عمر، لگو بازی کنند و یا این که ژنرال‌های ارشد آمریکایی، سگ‌های وی را نوازش کنند. یکی از خبرنگاران حاضر در این مهمانی‌ها در توسیف آن چه که در آن می‌گذرد، نوشته است که در میان بحث‌های داغ در خصوص سیاست و سیاست‌گذاری، ولفگانگ پاک سرآشپز سرشناس آمریکا وارد شده و مهمانان را به صرف بخش بعدی غذا دعوت می‌کند و بعد از شام نیز، حاضران به زیرزمین باشکوه عمارت محل زندگی آقای سفیر می‌روند و از بزرگترین تلویزیونی که تاکنون دیده‌اند، بسکتبال تماشا می‌کنند.

مرحله بعدی، دعوت کردن مهمانان برای سفر به امارات است. یکی از بخش‌های جذاب این دعوت به امارات، تماشای یک هفته مسابقات فرمول یک در دبی است که نیم میلیارد بیننده تلویزیونی دارد. لیز چنی دختر معاون رئیس‌جمهور سابق و ژنرال بازنشسته جان جامپر از جمله این مسافران امارات بوده‌اند.

در سال 2015، بیشتر مهمانان با یک بوئینگ 747 خصوصی به امارات رفتند و علاوه بر تماشای مسابقات فرمول یک از فاصله بسیار نزدیک و به مجوزهای خاص، از برنامه شکار با شاهین و همچنین هنرنمایی خواننده‌هایی مانند جی زی (رپر مشهور آمریکایی و همسر بیانسه) و دپیچ مود لذت بردند.

امارات از ولخرجی در آمریکا چه هدفی دارد؟

همه این برنامه‌ها و ولخرجی‌ها البته دلیلی دارد. تحولات در کشورهای عربی، باعث بروز اختلافاتی میان کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس شده است. قطر به حمایت از معترضان در کشورهای عربی پرداخته است و بر این عقیده است که سرکوب اسلام سیاسی حتما به شکست خواهد انجامید. شبکه الجزیره هم به سکویی برای تبلیغ مواضع قطر و گروه‌های مورد حمایت آن تبدیل شده است. ولی امارات و عربستان سعودی به دنبال عقب راندن این جریان هستند.

العتیبه ظهور و اوج گرفتن اخوان‌المسلمین را تهدیدی حیاتی برای آینده امارات متحده عربی می‌داند که رونق اقتصادی آن نیازمند ثبات سیاسی و سرکوب هر گونه اعتراضی است. فرانک ویسنر سفیر سابق آمریکا در مصر که از سوی دولت آمریکا مسئول کمک به فرایند کنار رفتن مبارک از قدرت در مصر تعیین شده بود، به یاد می‌آورد که العتیبه به تحولات کشورهای عربی بسیار بدبین بود. با گسترش اعتراضات در مصر، العتیبه فشار زیادی وارد کرد تا دولت آمریکا از مبارک حمایت کند ولی در این راه به موفقیت نرسید. بعد از به قدرت رسیدن اخوان‌المسلمین در مصر، العتیبه صندوق پیام‌های فیل گوردون مشاور ارشد کاخ سفید در امور خاورمیانه را از پیام‌های بدگویی از اخوان و حامیان قطری آن پر کرد.

در جولای 2013، محمد مرسی اولین رهبر انتخابی مصر در کودتای ارتش به ریاست عبدالفتاح السیسی سرنگون شد. در واکنش به این کودتا، ایالات متحده، انتقال تجهیزات نظامی خریداری شده به مصر را متوقف کرد. العتیبه با چنان شدتی اجرای قراردادهای تسلیحاتی مصر و آمریکا را پی‌گیری می‌کرد که عده‌ای وی را سفیر السیسی در واشنگتن می‌نامیدند. این اولین بار نبود که وی سفیر امارات در واشنگتن موضعی مشابه موضع آیپک لابی طرفدار اسرائیل داشت.

روابط امارات و مصر به مرور بلندپروازانه‌تر شد و در اوت 2014، دو طرف به شکل پنهانی بمباران گروه‌های اسلام‌گرا در لیبی را آغاز کردند. اگر چه این مساله و اختلافات بر سر نحوه بمباران در سوریه، روابط آمریکا و امارات را تیره کرده بود ولی همه این اختلافات در قیاس با یک موفقیت بزرگ اقتصادی رنگ باخت. العتیبه اغلب با افتخار از برنامه چندمیلیارد دلاری یک شرکت اماراتی به نام GlobalFoundries برای خریداری چندین کارخانه در نیویورک و ورمونت آمریکا سخن می‌گفت که همه فعالیت‌های مربوط به تولید قطعات میکروالکترونیک و نیمه‌هادی شرکت IBM را در دست دارد. خریداری این کارخانجات توسط اماراتی‌ها از چنان حساسیتی برخوردار بود که لازم بود در کمیته سرمایه‌گذاری خارجی ایالات متحده به تصویب برسد زیرا خریداری این شرکت‌ها توسط امارات به معنای آن بود که تامین‌کننده قطعات نیمه‌هادی مورد استفاده در سیستم‌های تسلیحاتی، هواپیماها و سایر فناوری‌های مورد نظر دولت آمریکا در اختیار یک دولت خارجی قرار می‌گرفت ولی جالب است که یک دهه بعد از زمانی که قرارداد مربوط به بنادر امریکا به شکست انجامید، اماراتی‌ها توانستند بخش مهم و حساس مربوط به نیمه‌هادی‌های نظامی را خریداری کنند و نه کسی در کنگره به آن اعتراض کند و نه فاکس نیوز در مخالفت با این اقدام برنامه بسازد. حتی چاک شومر، خبر فروش این شرکت‌های مهم به اماراتی‌ها را خبری فوق‌العاده برای آینده اقتصادی منطقه دانست.

سفیر امارات حامی اصلی حمله نظامی به ایران

در تابستان 2010، العتیبه در گفتگو با جفری گلدبرگ خبرنگار آتلانتیک در پاسخ به این سوال که آیا ایالات متحده باید به ایران حمله نظامی کند، پاسخ داد: «قطعاٌ، قطعاٌ». پاسخ سفیر امارات، حاضران در گفتگو را شگفت‌زده کرد. گلدبرگ در تلاش برای اطمینان از این که سفیر امارات به معنای جوابی که داده آگاه است، سوال خود را با عباراتی متفاوت چندین بار تکرار کرد ولی پاسخی مانند قبل دریافت کرد. موضوع به یک جنجال رسانه‌ای تبدیل شد و ایران رسما خواستار برکناری سفیر امارات شد.

همان گونه که بعدا، افشای اسناد ویکی لیکس نشان داد، سفیر اماراتی نظری را علنی کرده بود که مقامات عربی منطقه در خفا می‌گفتند. اماراتی‌ها ایران را مهم‌ترین تهدید موجودیتی خود می‌دانند و در نتیجه اماراتی‌ها بیش از هر کشور دیگری، این موضع را در آمریکا تبلیغ می‌کرده‌اند.

این وضعیت در جریان مذاکرات هسته‌ای میان ایران و غرب بیش از هر زمان دیگری علنی شد. نقش اسرائیل و لابی آیپک در مخالفت با توافق هسته‌ای شناخته شده است ولی العتیبه نیز نقشی بسیار مهم در ایجاد تردید در خصوص مذاکره با ایران ایفا کرده و همواره گزینه منزوی کردن ایران را تبلیغ کرده است. وی با بخش‌هایی از کنگره آمریکا روابط صمیمانه‌ای دارد و در ایجاد تردید در خصوص مذاکره با ایران تلاش زیادی کرده است. مقامات آمریکایی اعتراف کرده‌اند که العتیبه و رون درمر سفیر اسرائیل در آمریکا مواضع بسیار مشابهی دارند؛ آنها تقریبا بر سر همه چیز با یکدیگر توافق دارند. یک مقام ارشد در سفارت اسرائیل در واشنگتن به اهمیت این ائتلاف دو طرف اذعان دارد.

درمر، العتیبه را برای حضور در سخنرانی جنجالی نتانیاهو در کنگره آمریکا دعوت کرد ولی العتیبه دعوت اسرائیلی‌ها را به علت حساسیت‌های سیاسی رد کرد و از طریق یکی از سخنگویانش، داشتن روابط دوستانه با سفیر اسرائیل را انکار کرد.

در حالی که هزینه‌های چندصد میلیون دلاری امارات برای لابی‌گری در امریکا و محرومیت ایران از امکان لابی‌گری در آمریکا در جلسه اوباما با خبرنگاران حوزه سیاست خارجی نیز مورد توجه قرار گرفت، ولی مواضع سفیر امارات در واشنگتن در حوزه سیاست خارجی، وی را بیشتر به جمهوری‌خواهانی مانند جان مک‌کین و میچ مک‌کانل نزدیک کرده است.

این وضعیت سبب شد که سفیر امارات با فراغ بال بیشتری از سیاست خارجی اوباما انتقاد کند. اسکات واکر فرماندار جمهوری‌خواه ویسکانسین و از نامزدهای اولیه جمهوری‌خواهان برای انتخابات ریاست‌جمهوری که برای درک بهتر وضعیت در خاورمیانه پای صحبت العتیبه نشسته بود، بارها از این ملاقات و محتوای آن برای به چالش کشیدن موضع اوباما در خصوص کنار کشیدن از مسائل خاورمیانه استفاده کرد. دیوید راتکاف نیز در ادعانامه خود در فارین پالیسی علیه سیاست خارجی اوباما، از «یک مرد خردمند» و یا «دیپلمات ارشد یکی از نزدیکترین متحدان آمریکا در منطقه» نقل کرده بود که آمریکا ابرقدرتی است که نمی‌داند چگونه مانند یک ابرقدرت رفتار کند. اگر کسی در خصوص هویت این مرد خردمند تردید داشت، وقتی که سفارت امارات متن گفتگوی راتکاف و العتیبه را منتشر کرد، روشن شد که این سخنان، موضع سفیر امارات در واشنگتن بوده است. همین اظهارات به روابط وی با جان کری، سوزان رایس و ژنرال‌های ارشد دولت اوباما آسیب‌هایی وارد کرد.

یک مقام ارشد دولت اوباما معتقد است که صرف نظر از موفقیت‌ها و شکست‌های العتیبه، وی در تلاش است لابی سکولار عربی با قدرتی در حد آیپک ایجاد کند. مساله مهم این است که وی به سرعت و جدیت این کار را در دستور کار قرار داده است و البته از منابع مالی عظیمی برای به پیش بردن برنامه‌های خود برخوردار است.


منبع: تابناک

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.tabnak.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «تابناک» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۵۳۳۶۶۹۲ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

عضو مجمع تشخیص: برجام و FATF همچنان در اولویت است / نباید روابط دیپلماتیک جمهوری اسلامی ایران به یکی دو کشور خاص محدود شود

روزنامه هم میهن نوشت: در پی درگیری نظامی اخیر میان ایران و اسرائیل، پس از هدف قرار گرفتن کنسول‌گری ایران در دمشق و پاسخ نظامی ایران به این اقدام و اقدام نظامی بعدی در اصفهان که به اسرائیل منتسب شد، به نظر می‌رسد که وضعیت درگیری مستقیم نظامی بین دو کشور پایان یافته‌است.

به اعتقاد بسیاری از کارشناسان پس از فاز نظامی، اکنون نوبت به فاز دیپلماسی رسیده‌است تا جمهوری اسلامی بتواند ضمن بهره‌برداری از نمایش قدرت خود در منطقه، جلوی آسیب رسیدن به منافع کشور و افزایش فشارهای بین‌المللی را بگیرد.

سیدمحمد صدر، عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام معتقد است که در این شرایط دستگاه دیپلماسی جمهوری اسلامی ایران باید به‌شدت فعال‌تر شود و ضمن در پیش گرفتن دیپلماسی متوازن و متعادل با همه کشورهای جهان، به‌دنبال خنثی کردن تلاش‌های حامیان اسرائیل برای افزایش فشار علیه ایران باشد. این دیپلمات پیشین معتقد است که وزارت امور خارجه باید تلاش برای احیای برجام و خروج از لیست سیاه FATF را در اولویت کارهای خود قرار دهد، چراکه این دو پرونده باعث شده‌است که استمرار تحریم‌های گسترده علیه ایران باعث مشکلات عدیده اقتصادی برای کشور شود.

 

در ادامه متن کامل گفت‌وگوی «هم‌میهن» را با سیدمحمد صدر، عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام و معاون پیشین وزارت امور خارجه مطالعه می‌کنید.

*به نظر می‌رسد فاز نظامی رویارویی مستقیم ایران و اسرائیل به پایان رسیده‌است. فکر می‌کنید که دستگاه سیاست خارجی و دیپلماسی جمهوری اسلامی ایران در این شرایط چه مسئولیتی بر عهده دارد؟

شرایط به‌گونه‌ای است که موقعیت نظامی و جایگاه ایران در منطقه تا حدی مورد توجه کشورهای منطقه و جهان قرار گرفته‌است. الان شرایطی پدید آمده‌است که باید فعالیت‌های جدی دیپلماتیک در زمینه‌های مختلف آغاز شود. حامیان اسرائیل، چه در آمریکا و اروپا و چه در نهادهایی مانند اتحادیه اروپا و گروه ۷ سعی می‌کنند که از این وقایع سوءاستفاده کنند و فشارها را بر تهران افزایش دهند.

این کشورها و نهادها به‌هیچ‌وجه نگران حمله اسرائیل به کنسول‌گری ایران در دمشق نبودند، اما حالا به‌گونه‌ای رفتار می‌کنند که انگار پاسخ مشروع ایران به این اقدام نظامی باعث نگرانی آنها شده‌است. با توجه به اینکه جو تبلیغاتی علیه ایران تشدید شده‌ و این کشورها قصد دارند به‌دنبال تحریم ایران بروند، باید کارزار جدی دیپلماتیک در زمینه‌های مختلف، هم در منطقه و هم در اروپا و سازمان ملل داشته‌باشیم تا بتوانیم اقدام‌هایی را که کشورهای غربی قصد دارند علیه ایران انجام دهند، خنثی شود.

در عین حال دستگاه دیپلماسی جمهوری اسلامی باید تمام تلاش خود را به کار گیرد که قضایای مسکوت و معطل‌مانده از گذشته مانند برجام و FATF را نیز حل و فصل کند، چراکه تا این قضایای دیپلماتیک حل‌وفصل نشود، ما از تحریم‌ها و مشکلات اقتصادی شدید ناشی از آن رنج خواهیم برد.

*فکر می‌کنید با تحولات اخیر آیا آمریکایی‌ها حاضر خواهند بود باز هم پای میز مذاکره بنشینند و در مورد برجام صحبت کنند؟

الان آمریکا در شرایط خاصی قرار دارد. در شش ماه گذشته هم مشخص شد که آمریکایی‌ها به دنبال مشارکت در جنگ یا گسترش بحران در منطقه نیستند و تا این حد مشخص شده‌است که سیاست آمریکا این است که جنگ غزه در سراسر خاورمیانه گسترش پیدا نکند، پای کشورهای دیگر به آن کشیده‌نشود و آمریکا درگیر یک منازعه جدید در منطقه نشود.

در این زمینه به نظر می‌رسد که انگیزه‌های ایران و آمریکا مشابه یکدیگر باشد و ایران هم علاقه‌ای به گسترش منازعه در منطقه ندارد. اما در مورد برجام و مسائل مرتبط با آن، شاید هنوز وقت گفت‌وگو در این مورد فرا نرسیده‌باشد. در چارچوب تعامل دیپلماتیک شاید هم لازم نباشد که در گام نخست سراغ احیای برجام برویم.

الان اولویت‌های مهمی وجود دارد. آمریکا که ۶ سال است از برجام خارج شده‌است و عضو این توافق نیست، این امکان وجود دارد که با طرف‌های باقی‌مانده در برجام برای اجرای احکام معطل‌مانده آن تعامل کرد و در این زمینه مذاکرات را با جدیت پی گرفت.

برای این مهم لازم است که کارشناسان خبره سیاست خارجی وارد کار شوند و دولت از ظرفیت‌های دیپلمات‌های باتجربه و نخبه کشور برای مذاکرات در مورد برنامه هسته‌ای ایران استفاده کند و اجازه بدهد که چه در حوزه مذاکرات هسته‌ای و چه در حوزه خارج شدن از فهرست سیاه FATF وضعیت از حالت توقف خارج شود و کارها پیش برود.

*ارزیابی شما از عملکرد ۷ ماه گذشته دستگاه دیپلماسی جمهوری اسلامی بعد از عملیات طوفان‌الاقصی و جنگ غزه چیست؟

این سوال خیلی کلی است و نمی‌توان به سادگی به آن پاسخ قاطعی داد. قضایای مختلف در حوزه سیاست خارجی با هم مرتبط است. دستگاه سیاست خارجی موظف است که منافع بین‌المللی کشور را در همه حوزه‌ها با جدیت پیگیری کند. همانگونه که عرض کردم چه در حوزه برجام و FATF و چه در حوزه جلوگیری از افزایش فشار به ایران پس از پاسخ نظامی ایران به اسرائیل، دستگاه دیپلماسی باید مقتدرانه پیگیر منافع ایران باشد.

در عین حال باید در حوزه‌های دیگر مانند روابط دوجانبه مثل روابط با سوریه، روابط با روسیه و چین، دستگاه دیپلماسی ما فعالانه‌تر عمل کند. مهم‌ترین مسئله این است که باید از این محدودیت‌هایی که برای سیاست خارجی ایجاد شده‌است، خارج شویم و باید روابط خارجی خود را خیلی جدی با همه کشورها گسترش دهیم. نباید روابط دیپلماتیک جمهوری اسلامی ایران به یکی دو کشور خاص محدود شود.

اگر روابط ما مثل شرایط کنونی محدود باقی بماند، قدرت‌های دیگر از این محدودیت سوءاستفاده خواهند کرد. دستگاه دیپلماسی باید به صورت جدی در این زمینه‌ها فعال شود و تغییرات جدی به وجود بیاورد.

*بعضی از کارشناسان معتقدند که بعد از پاسخ نظامی ایران به اسرائیل ممکن است این تصور در بین کشورهای همسایه به‌خصوص کشورهای عربی حاشیه خلیج‌فارس ایجاد شود که قدرت نظامی و قدرت موشکی و پهپادی ایران را تهدیدی برای خودشان تلقی کنند. فکر می‌کنید آیا ممکن است بتوان سازوکاری ایجاد کرد که به این کشورها نشان داد ایران تهدیدی برای کشورهای همسایه و منطقه محسوب نمی‌شود؟

بخشی از این تصورات ناشی از تبلیغات است. کشورهای منطقه به خوبی می‌دانند که تاریخ ایران نشان داده‌است که ایران هرگز در سده‌های اخیر تهاجمی وارد یک درگیری و بحران نشده‌است. ایران اگر مورد حمله نظامی واقع شده‌باشد از خود دفاع می‌کند، این موضوع را در قضیه عراق شاهد بودیم و اخیراً هم در مقابل تعرض نظامی اسرائیل به کنسول‌گری ایران در دمشق مشاهده کردیم. ولی ایران هرگز تهدیدی برای همسایگانش نبوده است. ایران همواره دعوت کرده‌است که سازوکار امنیتی مشترکی برای تضمین امنیت کشورهای همسایه ایجاد شود.

الان هم دستگاه دیپلماسی ایران باید فعال‌تر از گذشته تلاش کند تا به همسایگان نشان دهد که اگر ایران یک نیروی نظامی قوی دارد، اگر توان موشکی و پهپادی دارد، این ظرفیت‌ها می‌تواند در راستای تامین امنیت منطقه به کار رود. این تز کلی ایران که امنیت منطقه باید توسط کشورهای منطقه تامین شود، می‌شود با دیپلماسی فعال و تعامل با کشورهای همسایه و دولت‌های جنوب خلیج‌فارس، آنها را به این نتیجه برسانیم که باید سازوکار امنیت جمعی در منطقه ایجاد شود و آنها را قانع کنیم که نیازی به حضور نیروهای خارج از منطقه نیست و کشورها خودشان می‌توانند امنیت منطقه را تامین کنند.

*در منطقه غرب آسیا ایران و اسرائیل چهار دهه است که با هم خصومت دارند. این منازعه برای نخستین بار در طول هفته‌های گذشته ماهیت مستقیم و رودررو پیدا کرد. فکر می‌کنید آیا امکان تکرار این منازعه مستقیم و تبدیل شدن آن به یک جنگ تمام‌عیار وجود داشته‌باشد؟

آینده منازعه ایران و اسرائیل بستگی به عملکرد طرف مقابل دارد. ایران در سال‌های اخیر و به‌ویژه پس از آغاز جنگ غزه نشان داده‌بود که صبر استراتژیک در پیش گرفته‌است. اسرائیل به شیوه‌ای عمل کرد که ایران استراتژی‌اش را کنار گذاشت و وادار کرد وارد حالت تهاجمی شود. اگر اسرائیل اشتباه قبلی خود را تکرار کند، طبیعی است که مورد حمله ایران واقع خواهد شد. به اعتقاد من آینده این رویارویی کاملاً به عملکرد طرف مقابل بستگی دارد.

*عملیات وعده صادق تا چه اندازه باعث شد که اسرائیلی‌ها نسبت به عملکردشان در آینده محتاط‌تر شوند؟

بسیار مؤثر بود. اسرائیلی‌ها باور نمی‌کردند که ایران دست به اقدامی چنین گسترده در واکنش به اقدامات آنها بزند. اسرائیل بعد از جنگ ۱۹۷۳ پوشش امنیتی قدرتمندی برای خودش ایجاد کرده‌بود و هم متحدانش چه در غرب از طرف آمریکا و اروپا و چه در شرق از طریق شوروی و بعد از آن روسیه، کمک‌های گسترده نظامی و دفاعی در اختیار اسرائیل قرار می‌دادند.

قدرت‌های جهانی پذیرفته‌بودند که موجودیت اسرائیل و امنیت اسرائیل از اولویت‌های اصلی خودشان است. این موضوع در آمریکا به یک سیاست دوحزبی و اجماعی تبدیل شده‌بود و کار تا جایی پیش رفت که از اسرائیل با عنوان ایالت پنجاه‌ویکم آمریکا یاد می‌شد. در نیم قرن گذشته به جز یک مورد پرتاب موشک‌های عراق به سمت اسرائیل، هیچ حمله‌ای به اسرائیل نشده‌بود و اسرائیل تصور می‌کرد که سازوکار بازدارندگی‌اش صددرصد موفق بوده‌است.

برای کل قدرت‌های جهانی، به‌ویژه آمریکا جا افتاده‌بود که اسرائیل باید از لحاظ نظامی و به‌خصوص از نظر توانمندی نیروی هوایی از همه کشورهای منطقه قوی‌تر باشد. پاسخ نظامی ایران نشان داد که این حجم از تلاش‌ها بی‌فایده بوده و اسرائیل ضربه‌پذیر است و اگر مرتکب اشتباهی شود، ضربات دیگری هم خواهد خورد.

*مشارکت ائتلاف آمریکا، بریتانیا و فرانسه با حمایت برخی کشورهای عربی در رهگیری و انهدام موشک‌ها و پهپادهای ایرانی باعث شد که برخی تحلیل‌گران این موضوع را مطرح کرده‌اند که اسرائیل و آمریکا یک گام به ایجاد یک ائتلاف منطقه‌ای با مشارکت اسرائیل و کشورهای عربی برای مقابله با ایران نزدیک‌تر شده‌اند. نظر شما در مورد این مسئله چیست؟

منازعه‌ای که بین ایران و اسرائیل پیش آمد، در واقع فقط بین ایران و اسرائیل نبود، بلکه بین ایران و ناتو بود. تمام ظرفیت‌های کشورهای عضو ناتو به کمک اسرائیل آمد و به همین دلیل هم بود که موفق شدند برخی از پهپادها و موشک‌های ایران را منهدم کنند. صرفاً خود اسرائیل در عملیات ایران مدافع نبود، بلکه ظرفیت بزرگی از کشورهای عضو ناتو در این دفاع مشارکت کردند. همین موضوع نشان‌دهنده توان و قدرت موشکی و پهپادی ایران بود، چراکه برای بی‌اثر کردن این عملیات کل ظرفیت کشورهای متحد اسرائیل در ناتو با همه امکانات وارد صحنه شدند.

بعضی از کشورهای عربی مثل اردن از اسرائیل دفاع کردند و برخی کشورهای عربی هم آسمان خودشان را در اختیار آمریکا و انگلیس و فرانسه قرار دادند و سعی کردند که در این حمله اسرائیل ضربات کمتری بخورد. اسم این ائتلاف را هر چیزی بگذاریم، چه به آن بگوییم ناتوی خاورمیانه یا ناتوی عربی یا هر چیز دیگر، در این شرایط شاهد بروز عملی آن بودیم.

ولی اینکه در آینده قرار باشد چنین تشکیلاتی واقعاً شکل بگیرد، به شرایط آینده منطقه بستگی دارد و از الان نمی‌توان پیش‌بینی کرد؛ به‌خصوص اینکه کشورهای منطقه هم می‌دانند که اگر بخواهند وارد فاز یک ائتلاف شوند، آنگاه باید امنیت و آینده خود را دربست در اختیار آمریکا و اسرائیل قرار دهند و خودشان را با آنها هم‌سرنوشت کنند. همانگونه که در سال‌های گذشته مشاهده کرده‌ایم، همه سیاست‌های آمریکا و اسرائیل همیشه برای همه کشورهای عربی قابل پذیرش نیستند.

*بعد از آغاز جنگ غزه گفته ‌می‌شد که عربستان از فرآیند عادی‌سازی روابط با اسرائیل دور شده‌است. با توجه به تحولاتی که در ۶ ماه گذشته رخ داده‌است، تصور می‌کنید ریاض تا چه اندازه امکان دارد به فرآیند عادی‌سازی با اسرائیل بازگردد؟

تجدید رابطه ایران با عربستان نشان‌دهنده تغییراتی در سیاست خارجی ریاض بود. از طرف دیگر برخی واکنش‌هایی که حکومت عربستان سعودی نسبت به عملکرد آمریکا نشان داد، مشخص کرد که سران این کشور دیگر مانند گذشته به صورت صددرصد پیرو آمریکا نیستند. در عربستان تصور غلطی ایجاد شده‌بود که اگر این کشور دنبال توسعه اقتصادی و فناوری است، باید با اسرائیل که یک قدرت اثرگذار در آمریکا و کشورهای غربی محسوب می‌شود، رابطه‌ای دوستانه برقرار کند. اما فکر می‌کنم ریاض اکنون به این نتیجه رسیده‌است که تحلیلی که در گذشته داشتند، درست نبوده و می‌توانند بدون رابطه با اسرائیل توسعه اقتصادی داشته‌باشند و می‌توانند مطمئن باشند که کشورهای منطقه ظرفیت کافی برای تامین امنیت منطقه دارند.

نکته بسیار مهم این است که افکار عمومی کشورهای عربی به صورت جدی با توسعه روابط با اسرائیل مخالف هستند. مردم عرب و مردم مسلمان با اسرائیل مخالف هستند و حاضر به پذیرش این رژیم نیستند. این دولت‌های عربی هستند که به سمت عادی‌سازی روابط با اسرائیل حرکت می‌کنند. با توجه به وقایعی که در شش ماه گذشته رخ داد و جنایاتی که اسرائیل در غزه مرتکب شد، قتل‌عام بیش از ۳۴ هزار نفر که اکثریت آنها کودکان و زنان هستند، گورهای دست‌جمعی که در بیمارستان‌ها کشف می‌شوند، بمباران مدارس، بیمارستان‌ها و خانه‌های شخصی و قحطی گسترده در غزه؛ همه‌ی اینها باعث شده‌است که زمینه عادی‌سازی روابط با اسرائیل در کشورهای عربی، دست‌کم در افکار عمومی کاملاً از بین برود.

اگر دولت‌های عربی دست‌کم تا زمانی که جنگ غزه در خاطره ملت‌ها زنده است بخواهند اقدامی در راستای عادی‌سازی روابط و دوستی با اسرائیل انجام دهند، درون کشورهایشان با افکار عمومی دچار مشکل خواهند شد. احتمال اینکه فرآیند عادی‌سازی روابط با اسرائیل ادامه پیدا کند، بسیار کمتر از گذشته شده‌است.

*بعد از پاسخ ایران به اسرائیل، رئیس‌جمهور آمریکا گفت که می‌خواهد جبهه متحدی را برای فشار و تحریم علیه ایران ایجاد کند. در نشست سران گروه ۷ و وزرای خارجه اتحادیه اروپا هم شاهد بودیم که دولت‌های غربی تصمیم خود را برای توسعه دایره تحریم‌ها علیه ایران اعلام کردند. چه کاری از دستگاه دیپلماسی جمهوری اسلامی برای جلوگیری از توسعه و افزایش تحریم‌ها بر می‌آید؟

من باید یک نکته را تذکر بدهم. تمام شعارهای انسان‌دوستانه و بشردوستانه‌ای که غربی‌ها مطرح می‌کنند و آن را ناشی از ایدئولوژی لیبرالیسم می‌دانند، شعارهایی مثل آزادی، دموکراسی، حقوق‌بشر، رعایت حقوق زنان و کودکان، عدم استفاده از خشونت، حل اختلاف‌های بین‌المللی بر مبنای دیپلماسی، نظم جهانی مبتنی بر قانون و امثال اینها، همه این شعارها وقتی نوبت به اسرائیل می‌رسد، از یاد برده می‌شود.

جنایتی نمانده است که اسرائیل انجام نداده‌باشد و کشورهای غربی به‌‌رغم همه شعارهایشان به آن بی‌توجهی نکرده‌باشند. اسرائیل کل منطقه غزه را شش ماه است که مستمراً هوایی و زمینی بمباران می‌کند و نسل‌کشی گسترده‌ای را آغاز کرده‌است. در این شرایط کشورهای غربی همچنان از اسرائیل حمایت می‌کنند. یعنی تمام ادعاهایی که در مورد حقوق بشر و دموکراسی مطرح می‌کنند، دروغ است.

من فکر می‌کنم بیش از اینکه اسرائیل در این جنگ شکست خورده ‌باشد، فرهنگ و ایدئولوژی غرب شکست خورده ‌است و نشان داده‌ تمام حرف‌هایی که می‌زنند، دروغ است و واقعیت ندارد. یکی از نتایج مهم جنگ غزه و بحرانی که بین ایران و اسرائیل پدید آمد، شکست ادعاهای بشردوستانه غرب بود. وقتی اسرائیل مرکز دیپلماتیک ایران را هدف قرار داد، هیچ واکنشی نشان ندادند، اما وقتی ایران به جنایت اسرائیل عکس‌العمل نشان داد، شروع می‌کنند به محکوم کردن و افزایش فشار و تحریم.

اینها استانداردهای دوگانه‌ای است که در قبال کشورها دارند. در قبال این نوع عملکرد، ایران باید تمام تلاش‌اش را به کار بگیرد تا این رویه را متوقف کند و اجازه ندهد که میان کشورهایی که قصد دارند در همراهی با اسرائیل، ایران را تحت فشار قرار دهند، اجماع ایجاد شود. ایران باید به صورت جدی وارد فعالیت شود و با کشورهای منطقه و جهان وارد مذاکره شود. احیای برجام قطعاً یکی از بهترین راه‌های مقابله با افزایش فشار بین‌المللی است. ایران باید از منحصر کردن سیاست خارجی به چین و روسیه دست بکشد و بعد فعالیت سیاست خارجی‌اش را گسترش دهد.

کانال عصر ایران در تلگرام بیشتر بخوانید: کیهان علیه برجام و FATF / این همه موفقیت را نمی بینید یا نمی خواهید ببینید؟! قوانين و محدوديت‌هاي" FATF " كاغذ پاره نيست

دیگر خبرها

  • حمله پلیس آمریکا به یک استاد دانشگاه واشنگتن (فیلم)
  • تداوم مداخله جویی واشنگتن؛ کاخ سفید خواستار آزادی خواننده رپ ایرانی شد
  • ادامه مداخله جویی واشنگتن؛ کاخ سفید خواستار آزادی خواننده رپ ایرانی شد
  • عضو مجمع تشخیص: برجام و FATF همچنان در اولویت است / نباید روابط دیپلماتیک جمهوری اسلامی ایران به یکی دو کشور خاص محدود شود
  • پرچم فلسطین بر گردن اولین رئیس جمهور آمریکا! | عکس
  • هشدار صنعاء نسبت به توطئه‌های آمریکا برضد یمن
  • هشدار صنعا به آمریکا درباره هرگونه حماقت علیه یمن
  • عکس/چفیه فلسطینی بر گردن جرج واشنگتن!
  • هشدار صنعا نسبت به طرح و نقشه‌های واشنگتن علیه یمن
  • هشدار حماس درباره توطئه‌های صهیونیست‌ها علیه مسجدالاقصی